بیگانگی
در سالگشت آن "یار" که همچون بهاری بود و بگذشت
هما بقایی
•
دریغ تو نیستی،
و آوازت، سخنت.
و من بیگانه با جهان تو،
یله در خاشاک بیقراری و سرگشتگی.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲٨ بهمن ۱٣٨۵ -
۱۷ فوريه ۲۰۰۷
اگر بودی
و
ترانه ای می خواندی
چونان قناری سحرگاه
که گلی را می نوازد با آوازی
شبنم دیدگانم ، همیشه می خشکید.
اگر سخنی می گفتی
در غروب واپسین کلام ،
همه ی مضراب تکانه های دل انگیز پردیس را می آموختم ،
می نواختم ،
در گردش ماندگار کهکشان.
اگر سیاه سایه ی ظن بیهوده ی چشمانم
هوشیارانه می ربودی ،
تماشای سیراب جهان نصیبم می شد
همه سال ، همه فصل .
دریغ تو نیستی ،
و آوازت ، سخنت .
و من بیگانه با جهان تو ،
یله در خاشاک بیقراری و سرگشتگی.
هما بقایی
۲٨ بهمن ۱٣٨۵
|