تاثیر جنگ ها بر زندگی زنان جنوب جهان
بمناسبت ۸ مارس روز جهانی زن جهانی دیگر ممکن و ضروری است
ناهید جعفرپور
•
در سرتاسر جهان انسانها در اثر جنگ ها و اختلافات خشونت بار، ترور، اسارت و اشغال در رنج و عذابند و بیشتر از همه این عذاب ها کاراکتری جنسیتی داشته و زنان و دختران بیشماری را در آتش خویش ذوب می نماید
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۴ اسفند ۱٣٨۵ -
۵ مارس ۲۰۰۷
محافظت از صلح جهانی و امنیت بین المللی وظیفه مهمی است که در اولین منشور جامعه بین الملل در ۲۶ یونی ۱۹۴۵ قید گردیده است. اما همین جامعه بین الملل همواره از این وظیفه فرسنگها فاصله داشته است و نتوانسته است چه جوامع کنونی و چه جوامع آیندگان را در مقابل آتش این جنگها محافظت نماید. زیرا که با وجود تمامی این خواست های زیبای منشور جهانی، وحشت روزمره زنان در اثر بروزجنگ ها و جنگ های داخلی روزبه روز افزایش یافته و زنان و کودکان بیشتری به طرق مختلف جان و زندگی و موجودیت خویش را بخصوص در کشور های جنوب جهان از دست داده و می دهند.
در واقع جنگها توسعه جوامع را که برای تساوی حقوقی و اجتماعی زنان امری مهم است بلوکه نموده و زنان را به عنوان قربانیان اصلی بی دفاع این جوامع به مسلخ نیستی و تاریکی رهسپار می سازند.
روزانه در اثر این جنگها تنها در حدود هزاران زن و کودک در سطح جهان در اثر گرسنگی، کمبود آب و بیماری های رایج ناشی از این جنگها جان خود را از دست داده و می دهند.
در واقع برای اینکه جهانی سازی بعنوان قدرتی مطلق عمل نماید دستهای نامرئی بازارهای جهانی به مشت های مرئی نیروهای نظامی قدرت های جهان بخصوص آمریکا نیازمند است.
برای ادامه کاری روند جهانی سازی وتلاش برای خصوصی سازی تمامی ملزومات زندگی و ادامه زندگی انسانها از تامین آب آشامیدنی گرفته تا آموزش و بهداشت و.... و در حقیقت نیاز برای بلعیدن هر چه بیشتر منفعت ممکنه، جنگها صورت می پذیرند. سالانه در جهان بیش از ۲۰۰ میلیون انسان به زیر خط فقر پرتاب شده و مجبور می شوند با روزی کمتر از یک دلار به زندگی خود ادامه دهند.
برای ساخت تسلیحاتی که در این جنگها بکار گرفته می شوند احتیاج به ذخایری است که طبیعتا می بایست در جهت زندگی صلح آمیز و توسعه شرافتمندانه زندگی انسانهای این کره خاکی بکار گرفته شوند و از این طریق صلح و توسعه و مساوات و عدالت اجتماعی مدفون می گردند و تنها به واژه هائی تبدیل می شوند که صفحات منشورهای جهانی را بی محتوا مزین می سازند.
در واقع جنگ ها و جنگ های داخلی بیانگرخدشه دار نمودن سیستماتیک حقوق بشر در شکل شکنجه و رفتارهای غیرانسانی و متوحشانه واعدام انسانهای مختلف در شکل نژاد پرستی، عدم تفاهم، فقر و زیر پا نهادن حقوق مدنی انسانها است.
اگر به تاریخ اخیر کشورهائی چون کشورهای آفریقائی، کشورهای خاور نزدیک و میانه بطور مشخص افغانستان، عراق، لبنان و فلسطین و.... نگاهی کوتاه بیافکنیم به این حقیقت تلخ دست خواهیم یافت که این جنگها پیامدهای وحشتناک طولانی مدتی را بر روی جوامع این کشورها فرود آورده است که برای مثال می توان از وجود بیش از ۱۲۰ میلیون مین های زمینی پنهان در خاک این مناطق و هم چنین تاثیر مخرب اشعه های پنهان و مواد شیمیائی در خاک و هوا و آب ناشی از تسلیحات بکار برده شده در این جنگ ها نام برد. مین هائی که تاکنون باعث مرگ و ناقص شدن میلیونها کودکی بوده اند که بر روی این زمین ها در حال حرکت و بازی بوده اند. عکس ها و فیلم های سازمان های دفاع از حقوق کودکان که همین اخیرا در رسانه های تصویری کشورهای اروپائی پخش شده اند گویای این جنایات فجیع می باشند.
دراین جنگ ها از تسلیحات بزرگ و کوچکی استفاده شده است که در تاریخ بشری بیسابقه می باشند. تسلیحات اتمی، بیولوژی، شیمی و... باید توجه نمود که تنها بکار بردن تسلیحات باعث مرگ انسانها نخواهد شد بلکه نگهداری این تسلیحات مخرب در پایگاه ها و انبارها هم زیان های فراوان برای زندگی آینده انسانها خواهد داشت. زیرا که مواد اولیه و ذخایری که برای ساخت و خرید این تسلیحات استفاده می شوند می بایست برای تغذیه، مسکن، آب آشامیدنی و زندگی ای شرافتندانه انسانی بکار گرفته شوند و نبود این ذخایر موجودیت انسانها را در مخاطره ای جدی قرار می دهد.
در سرتاسر جهان انسانها در اثر جنگ ها و اختلافات خشونت بار، ترور، اسارت و اشغال در رنج و عذابند و بیشتر از همه این عذاب ها کاراکتری جنسیتی داشته و زنان و دختران بیشماری را در آتش خویش ذوب می نماید. شرف انسانی زنانه در حال حاضر تحت اختلافات اشغالگرانه و اختلافات قومی و گروهی و مذهبی مورد هدف های حمله جویانه و تاکتیک های ترورآمیز قرار گرفته است. در اثر تجاوزات جنسی سیستماتیک، برده داری جنسیتی، بارداری های اجباری وتمامی اشکال دیگر خشونت های جنسی بر علیه زنان شرف انسانی زنان روز بروز بیشتر پایمال می گردد و نیست و نابود می شود و مجرمین امپریالیستی و بنیادگرا هر دو چون همیشه در آزادی به تکرار خشونت های خویش ادامه می دهند.
. در حالیکه در پیمان ژنو سال ۱۹۴۹ و پروتکل های الحاقی آن در جهت امنیت افراد غیرنظامی در مناطق جنگی آمده است که زنان بخصوص در برابر حمله به شرف انسانی شان و از همه مهمتر در برابر خوار شدن و رفتار غیرانسانی بر علیه آنان، تجاوز و کشیده شدن به فحشا و هرگونه رفتار خشونت بار دیگر محافظت می گردند، اما ما شاهد هستیم که در اثر کار برد خشونت های جنسی از سوی جنگ افروزان اشغالگر و گروه های افراطی اسلامی حقوق انسانی ملت ها و افراد غیرنظامی و بخصوص زنان چگونه بطور سیستماتیک پایمال می شود.
از اشکال دیگر شکنجه زنان در هنگام جنگ ها استفاده از شکنجه بر علیه افراد خانواده زنان و تجاوزات جنسی وحتی بقتل رساندن فرزندان در پیش روی مادران است. در تاریخ ۲۷ فوریه ۲۰۰۲ سازمان حقوق بشر با زن سی ساله از بلخ که به او و دخترانش توسط سربازان آمریکائی تجاوز جنسی شده است مصاحبه ای دارد بر این مبنی: سربازان زنان و دختران را به اطاقی دیگر بردند و سپس شروع کردند با دختر ۱۴ ساله من ور رفتن. او گریه می کرد و التماس می کرد که کاری با او نداشته باشند زیرا که او هنوز بکارت دارد. اما سربازی وی را با هفت تیرش تهدید کرد و گفت اگر لخت نشود کشته میشود. یک بار به او تجاوز کردند. بعد سربازان از اطاق بیرون رفتند و سربازان دیگر وارد اطاق شدند. ۵ بار به من تجاوز شد. سپس آنها به دختر ۱۲ ساله من حمله کردند و خواستند به او تجاوز کنند اما من خودم را بین آنها قرار داده و تلاش می کردم از دخترم محافظت کنم . آنها هم مرا می زدند و هم دخترم را. ما گریه می کردیم و التماس می کردیم. سردسته آنها می گفت شما از افراد طالبان هستید و حقتان است. من در باره آینده دخترانم نگرانم چون کسی دیگر با آنان ازدواج نمی کند".
همانطور که گفته شد خطر طولانی مدتی که این جنگ ها برای توسعه و صلح و بخصوص زندگی زنان و کودکان بهمراه دارد همانا اثرات مرگبار پخش ۱۰۰ میلیون مین های کوچک در پهنه ۶۴ کشور جهان است که انفجار آنها باعث معلولیت های مختلف جسمی و مرگ کسانی است که به هیچ وجه با این جنگ ها رابطه ای ندارند. این مین ها اکثرا در راه ها و زمین های زراعی مدفونند. زمین هائی که میبایست محل کشت مواد غذائی برای زنده بودن انسانها باشد و نه تولیدگر مرگ و نیستی.
به لحاظ وحشیانه بودن جنگ های بسیار که در زمان دولت صدام حسین اتفاق افتاد، خشونت بر علیه زنان در عراق هیچگاه جدی گرفته نشد. تا به امروز هم زنان عراقی از مفقود شدن گسترده افراد ذکور خانواده شان به لحاظ فشارهای سیاسی رنج می برند. در همان آغاز جنگ ایران/عراق هزاران نفر از مردم کرد و غیرکرد عراقی دستگیر گردیدند. تقریبا در اواخر جنگ در حدود ده ها هزار کرد زن و مرد به قتل رسیدند و در حدود ۴۰۰۰ دهکده کرد نشین منهدم شدند و در حمله شیمیائی به شهر حلبچه نزدیک ۵۰۰۰ نفر زن و مرد و کودک کشته شدند و هزاران نفر زخمی گردیدند.
با اشغال عراق از سوی اشغالگران و براندازی رژیم صدام حسین نه تنها شرایط زندگی زنان عراقی بهتر نشد بلکه این اشغال تازه آغاز خشونتی همه جانبه بر علیه مردم و بخصوص زنان عراقی گشت.
سازمان حقوق بشر گزارش می دهد که تاکنون دولت عراق هیچگونه حرکتی در جهت حفظ جان زنان در عراق ننموده است و از آغاز جنگ تاکنون خشونت بر علیه زنان بشدت افزایش یافته است. بسیاری از زنان و دختران در عراق از ترس تجاوز و قتل و زن ربائی خانه های خویش را ترک نمی کنند.
در این مدت همچنین تعداد گروه های افراطی هم رشد نموده است و بسیاری از آنان زنان را تهدید می کنند که چرا شئونات اسلامی را در رابطه با پوشش خود رعایت نمی کنند و یا چرا از حقوق خویش دفاع می نمایند. در این چند سال اخیر بسیاری از فعالین زنان در عراق یا مفقود شده اند و یا تهدید به مرگ گشته اند. طبق گزارش سازمان حقوق بشر، زنان بصره از سوی گروه های اسلامی تهدید شده اند که اگر حجاب خود را رعایت نکنند فرجام خوبی نخواهند داشت.
سازمان حقوق بشر همچنین اظهار نگرانی نموده است که رشد این اختلافات و فشار ناشی از آن و ناامنی موجود در عراق به رشد خشونت های پی در پی علیه زنان و خانواده های این کشور خواهد انجامید.
با بررسی توسعه جنگ ها در مناطق دیگری چون اسرائیل و مناطق اشغالی همین تهدیدات بر علیه زنان به شدت قابل مشاهده است. از زمان آغاز اولین انتفاضه خشونتی گسترده علیه زنان فلسطینی در حال رشد بوده و می باشد. خشونت علنی ارتش اسرائیل علیه زنان فلسطینی و همچنین به موازات آن خشونت بر علیه زنان در خانواده فلسطینی از سطحی بالا برخوردار است.
لذا نظامی گری گسترده در عراق و کشورهای دیگر منطقه امنیت زندگی زنان را دچار مخاطره ای جدی نموده است. خشونت و بخصوص خشونت جنسیتی به هیچ وجه محصول جانبی این نظامی گری ها نبوده بلکه برعکس علامت مشخصه آن است.
زنان همچنین کارگران تعمیر کار مفت و مجانی اجتماعات به هنگام جنگ ها می باشند. زنانی که در مخروبه های خانه های ویران شده با دست های خالی سنگ و گل ها را کنار می زنند تا از سوئی اجساد خانواده خویش را بیابند و از سوی دیگر تکه هائی از یادگاری های زندگی خویش و خانواده شان را بدست آوردند و در نهایت سرپناهی در این مخروبه ها برای خویش جستجو نمایند. آنان در نقش پرستار بیمارستان ها بر بالین مجروحین جنگی قطره قطره آب می شوند و دستان لرزانشان را از روی محبت بر روی زخمهای ریش ریش مجروحین می نهند و بعنوان پزشک زخمهائی را مداوا می کنند که به هیچ وجه مسئول به وجود آوردنش نیستند. بله زنان آسیب دیدگان و قربانیان جنگ هائی هستند که به هیچ وجه در شروع و ادامه و پایان آن نقشی نداشته و ندارند. جنگ های انهدامی که بخاطر منافع اقتصادی قدرتمندان جهان از طریق قدرت تسلیحات مخرب کنسرن های تسلیحاتی انجام می پذیرند.
و بقول خانم آروندا روی "کلماتی چون آزادی و دمکراسی در این فاصله ما را چون رگباری بر پشتمان دنبال می کند".
شرح عکس: یک زن عراقی در ویرانه های شهر بصره
|