•
پارو بکش
و بادبان سبز برافراز
و از مخافت این ساحل خراب
گذرکن
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲٣ فروردين ۱٣۹۷ -
۱۲ آوريل ۲۰۱٨
" وامانده در عذابم انداخته است
در راه پر مخافت این ساحل خراب
و فاصله است آب
امدادی ای رفیقان با من".
نیما
پارو بکش
و بادبان سبزبرافراز
و از مخافت این ساحل خراب
گذرکن
تا،
نخلهای دامن کارون
و دشتهای تشنه ی زایندهرود را
عطرنوازشت
بشکوفاند
ای شاهبال معجزه ی سیمرغ
ای سایه ی طلایی خورشید
ای آروزی دیرین،
شیرین:
"آزادی"،
پارو بکش
و بادبان سبز برافراز
آرام،
در آبهای مضطرب سرزمین من،
پهلو بگیر؛
"بنمای رخ
که باغ و گلستانم آرزوست"
دستی بناز بیفشان
پایی بکوب،
با عشق
"رقص تو در میانه ی میدانم آرزوست"
***
هنوز فاصله است آب
میان ما آری؛
هنوز،
آب فاصله است
و باد و آتش و خاک و گیاه
نیز هنوز
همیشه
فاصله اند
تو پشت کوهه ی موج،
آنسو
سترگ و سبز و جوان ایستاده ای
خاموش
و ما در این شب اندوهنا ک
مانده فراموش
و در میانه،
حدیث قدیم جیم و
ه
و لام
حدیث محنت ایام
حدیث دام، دد و دام، دام دام و
دد و دام
پاروبکش
ای ناخدای روشنی و
نان و
عشق،
ای ناخدای آشتی و شادی
آهای ... آزادی،
پارو بکش
و بادبان سبز برافراز
پرکن تمام فاصله هارا
تمام فاصله ها را
تمام کن
پرکن
کنار حوضچه
میخک بکار
میخک سرخ
تا پیرمردشاعر
وقتی که از غروب نمارستاق*
خرد و خراب و خسته و غمناک
بشهر می آید،
قبای ژنده ی خودرا
به آن بیاویزد
ای ناخدای کشتی لبخند و آشتی
پاروبکش
و بادبان برافراز
صد سال از حضور تو در آستانه
می گذرد،
صد سال آزگار
اما هنوز؛
این سرزمین خونین
در انتظار توست
و کوچه های ساکت و سرد امیر خیز
سمکوبه های اسب سواران را
هنوزچشم براهند
آری هنوز؛
سیوند در محاصره ی سیل است
و مردم سیلک، سلاطون گرفته اند
حتی
ابر ِ الاشت نیز
بغض گجسته اش را
بر آسمان شهرنمی گرید
|