یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۷ اسفند ۱٣٨۵ -  ٨ مارس ۲۰۰۷


چرا بعضی ها گمان می کنند اوضاع خوب پیش نمی رود؟
انفجار در دانشگاه و کتاب فروشی چه بهانه ای می تواند داشته باشد
موافقت مجلس با افزایش نرخ آب، برق، گاز و بلیت هواپیما
گزارش البرادعی، گرم نگهداشتن تنور تنش!

روزنامه کیهان با عنوان: کدام جنگ؟ کدام مذاکره؟ نوشته است:
بعضی ها تصور می کنند جنگی گرم در مسیر مناسبات ایران و آمریکا، جایگزین جنگ سرد می شود، بعضی دیگر تصور می کنند اینکه آمریکایی ها از جنگ با ایران ـ با واژه های اثباتی یا انکاری ـ سخن می گویند برای آن است که به مذاکره برسند. بعضی هم تصور می کنند که منظور آمریکایی ها از مذاکره با ایران، رسیدن به مصالحه است. بعضی دیگر هم تصور می کنند آمریکایی ها از مذاکره امتیازگیری را مد نظر دارند. از آن طرف بعضی ها معتقدند روند کنونی، ایران را به جنگ سوق می دهد. بعضی هم می گویند ایران به مذاکره می اندیشد و کار در نقطه آخر (و در انتهای تصاعد بحران) به مذاکره و صلح منتهی می شود. درست در کشاکش همین بحث است که عده ای می گویند یا جنگ می شود و یا مذاکره اتفاق می افتد.
در این بین رسانه های غربی و بخصوص آمریکایی در ایجاد تصویری از جنگ یا مذاکره نقش مهمی ایفا کرده اند و ـ اگر از حق نگذریم! ـ باید اذعان کنیم که تأثیر قابل توجهی در جا افتادن اینکه یا جنگ می شود یا مذاکره داشته اند در کشور ما هم آثار این تبلیغات کم و بیش نمایان است و از این رو عده ای می گویند به جنگ می رسیم و عده ای می گویند به مذاکره ! اجازه بدهید کمی در این خصوص بحث نمائیم:
۱ ـ جنگ و مذاکره که در تبلیغات کنونی بعنوان بدیل یکدیگر معرفی می شوند واقعاً بدیل هم نیستند و آنگونه نیست که جنگ طلبان از مذاکره رویگردانند و یا مذاکره گرایان به جنگ نمی اندیشند. کما اینکه تصور اینکه یا باید طرفدار جنگ باشیم و یا هوادار مذاکره، این هم صحیح نیست چون تلازم واقعی میانشان وجود ندارد می توان هر دو را نفی کرد یعنی هم مخالف جنگ بود و هم مخالف مذاکره. از نظر تجربی و تاریخی نیز باید توجه داشت که انگلیسی ها و فرانسوی ها در حال مذاکره با آلمان بودند که جنگ جهانی دوم اتفاق و در مراحل مختلف جنگ ـ در فاصله سالهای ۱٣۱۷ تا ۱٣۲۴ ـ هم همواره طرف های درگیر به مذاکره با هم مشغول بودند! بنابراین مذاکره الزاماً بدیل جنگ نیست و بد نیست اضافه کنیم که تا اواخر جنگ تحمیلی عراق ـ و غرب ـ علیه ایران سفارت خانه ایران در بغداد و سفارتخانه عراق در تهران فعال بود!
۲ ـ جنگ و مذاکره از امور نسبی اند نه مطلق از این رو نه جنگ و مذاکره بطور مطلق ـ به ترتیب ـ مظهر شر و خیرند و نه هر جنگ و مذاکره ای با موارد دیگر قابل تطبیق اند بنابراین وقتی می خواهیم درباره جنگ یا مذاکره قضاوت کنیم بلافاصله باید بپرسیم کدام جنگ و کدام مذاکره. چرا که بعضی از مذاکره ها از جنگ بدترند و بعضی از مذاکره ها آفریننده جنگند. مذاکرات کمپ دیوید بین مصر و رژیم صهیونیستی به مراتب از جنگ رمضان و جنگ کیپور خسارت بارتر بود. مذاکرات مخفیانه بین شاه سابق اردن و نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی به وقوع جنگ ۱۹۷٣ منجر گردید چرا که جمعبندی اسرائیلی ها این شد که اعراب در موضع ضعفند.
٣ ـ دسته بندی مطلق شرایط به جنگی بودن یا عادی بودن صحیح نیست چرا که اوضاع صورت های دیگری هم دارد و این همان جایی است که مدیریت معنا و مفهوم پیدا می کند. باید با قاطعیت گفت آنکه می گوید یا باید بجنگیم و یا مذاکره کنیم یا بویی از مدیریت استشمام نکرده و یا اینکه برای اهداف دیگری حقایق را منکر شده است. مدیریت شرایط نه جنگ نه مذاکره البته به هوشمندی بالاتری به نسبت شرایط جنگی یا شرایط مذاکره نیاز دارد چرا که پیش بردن صحنه ای که نه امتیاز بدهی و نه اجازه دهید تهدید عملی شود از دشواری بیشتری برخوردار می باشد. در این شرایط جنگ روانی دشمن بسیاری از فرصت ها را به ضد آن تبدیل می کند و حریف را وادار به تعجیل در جمعبندی و تصمیم گیری می نماید. در شرایط تعجیلی خطاهای حریف زیاد می شود و هر خطا مقدمه یک ضربه و هر ضربه مقدمه یک خطای دیگر. براین اساس دور شیطانی امتیاز بده و نابود شو شکل می گیرد و در نهایت دشمن به مطلوب خود نزدیک و نزدیک تر می شود.
کمی عینی تر بحث نمائیم و به صحنه تحولات نزدیک شویم، عده ای می گویند شرایط خوب پیش نمی رود و لذا باید راه و روش را تغییر دهیم تا از مهلکه(!) بگریزیم از نظر آنان ادعاهایی که در رسانه های دشمن مطرح می شوند، نشان دهنده وخامت اوضاع و رو به تصاعد بودن شرایط سخت است و بعد در ضمیر خودآگاه یا ناخودآگاه آنان نیاز به امتیاز دادن شکل می گیرد و مشروعیت پیدا می کند! اما باید چند سوال کلیدی را مطرح کرد، درباره آنان اندیشید و بعد نتیجه گیری نمود. ۱ ـ آیا اوضاع خوب پیش نمی رود؟ ۲ ـ آیا مهلکه ای در راه است؟ ٣ ـ آیا شرایط سخت است؟ ۴ـ آیا باید امتیاز داد؟
به این سوالات که می اندیشیم و فضای تبلیغات روانی را که کنار هم می گذاریم می بینیم واقعاً اوضاع خوب پیش می رود چرا که ایران در عراق ـ بدون حتی اندکی تردید ـ حرف اول را می زند و هیچ قدرت خارجی جایگزینی هم ندارد بنیانهای ماندگار عراق جدید با منافع ملی ایران انطباق دارد ـ کما اینکه کاملاً مطلوب عراق و عراقی هاست ـ قانون اساسی، ساختار سیاسی، دولت و مجلس، سیاست خارجی، روابط خارجی عراق همه در تلاقی منافع عراق و ایران است و همین امروز هزاران متخصص ایرانی به بازسازی اقتصاد و زیربناهای اقتصادی عراق کمک می کنند و از این رهگذر یک بازار بکر ـ حداقل ـ ۱۰۰ میلیارد دلاری (برای یک دوره ۱۰ ساله) در اختیار ایران است. اما آمریکایی ها چه نصیبی از این عراق دارند؟ آیا توانسته اند در آنجا دولت را با استانداردهای مطلوب آمریکا ـ که بدون شک وجه اصلی آن لائیسم است ـ شکل دهند؟ آیا توانسته اند از مزایای اقتصادی عراق بهره ای ببرند و آیا در آینده می توانند حتی ۵ درصد از هزینه ای که در عراق کرده اند (و از هفتصد میلیارد دلار هم تجاوز می کند) در یک دوره ۲۰ یا ٣۰ ساله به آمریکا بازگردانند؟
در مذاکرات هسته ای برگ های زیادی در اختیار ما است و می توانیم از آن استفاده نمائیم و توافقات بین المللی علیه ایران را سست نماییم. در نفوذ منطقه ای ایران با ایجاد یک وضعیت استراتژیک سرزمین های ایران، عراق، لبنان، فلسطین و سوریه را به هم وصل کرده است و این توفیقی بسیار بزرگ و عظیمی است. هیچ مجموعه دیگری در دنیا طی ۲۰ـ ۱۰ سال گذشته نتوانسته اند یک بلوک قوی را در خاورمیانه ایجاد نمایند و حتی دچار عقبگردهای شدیدی هم شده اند، برای مثال به وضعیت مصر نگاه کنید. مصر یک روز مرکز تصمیمات آمریکا در مورد خاورمیانه بود امروز این مصر به اندازه کشور کوچک لبنان نیز در تحولات منطقه نقش ندارد. قطعه جغرافیایی ایران، عراق، سوریه، لبنان و فلسطین که به کشور پهناور سودان در آفریقا نیز وصل شده است و نیم نگاهی هم به مصر و الجزایر دارد خاورمیانه را از میانه به دو بخش شرقی و غربی تقسیم کرده و انسجام قمر آمریکا در خاورمیانه را از بین برده است و لذا در
مذاکرات منطقه ای ـ از جمله مذاکرات دو هفته اخیر ـ شاهد آن بودیم که دیگران امتیاز می دهند تا از سوی این قطعه پیشرو به حساب آیند.
چرا بعضی گمان می کنند اوضاع خوب پیش نمی رود باید مذاکره کرد؟ اگر اوضاع خوب پیش نمی رفت چرا محافل مختلف آمریکا درخواست مذاکره با ایران را مطرح می کنند؟ در همین مباحث هفته جاری میان ایران و بعضی از کشورهای منطقه ای بخوبی مشخص شد که آمریکایی ها به عده ای نمایندگی داده اند تا اوضاع را خطرناک و عزم آمریکایی ها را جزم نشان دهند تا ایران کوتاه بیاید ولی وقتی طرف ایرانی می پرسد که پس چرا آمریکایی ها محرمانه و به طور رسمی درخواست مذاکره را مطرح کرده اند، صورت واسطه رنگ به رنگ می شود و در نهایت با طرح امتیازاتی به طرف ایرانی، از ایران می خواهد کشور او را دوست واقعی خود بداند!
بعضی می گویند شرایط با امتیاز دادن تغییر می کند ـ حالا فرض کنیم که شرایط خوب نیست! ـ امتیاز دادن حتما اوضاع را بدتر می کند چرا که طرف مقابل گمان می کند فشار او اثر خود را گذارده و لذا باید فشار بیشتری آورد تا امتیازات مطلوب تری را به دست آورد! همین ٣ـ۲ روز پیش یک مسئول درجه ۲ ایرانی شرایط را بد معرفی کرد، شبکه خبری بی بی سی بلافاصله این تحلیل را مطرح کرد: مذاکره با آمریکا به درخواست عمومی تبدیل شده است و شکاف های ناشی از فشارها خود را به رخ می کشند!
بر همین اساس مذاکره با آمریکا همچنان در ایران خط قرمز است. اگر جنگی در پیش باشد، مذاکره ایران با آمریکا هیچ اثری در کنترل وضعیت ندارد و اگر جنگی هم در پیش نباشد به مذاکره نیازی نیست. این در حالی است که آمریکایی ها به مذاکره با ایران شدیدا احتیاج دارند چرا که اوضاع آمریکا در خاورمیانه رو به وخامت است و هیچ روزنه ای که منعکس کننده امید باشد به روی او باز نیست پس آمریکا حق دارد دنبال مذاکره باشد ولی ایران نباید به مذاکره بیندیشد چرا که هیچ چیز را بدست نمی آورد.
ایران بدون تردید مسالمت جوست و صلح را بهترین بستر برای پیش رفتن آرمان ها و منافع خود می داند اما مسالمت جویی و صلح طلبی با امتیاز دادن برای این که دیگران با تو کاری نداشته باشند ـ که خواهند داشت ـ به کلی متفاوت است. ایران صلح طلب است و حتما به آن می رسد بدون آن که برای آن به جنگ و یا امتیاز دادن نیازی باشد.
اما یک نکته تحلیلی هم درباره جنگ و مذاکره اضافه کنیم برخلاف تحلیلی که بعضی ها ارائه کرده اند آمریکا در مواجهه با ایران ـ به احتمال خیلی زیاد ـ یا اصلاً گزینه جنگ را کنار می گذارد و یا به یک جنگ تمام عیار و سرنوشت ساز روی می آورد چرا که هیچ کس در آمریکاتردید ندارد که آمریکا در جنگ محدود (و بطور کلی هر جنگی) با ایران حتماً بازنده است و نیز همه می دانند اگر آمریکا در جنگ محدود شکست بخورد به اندازه ای که در یک جنگ تمام عیار و همه جانبه لطمه دیده، لطمه خواهد دید. با این وصف آمریکا یا جنگ تمام عیار را انتخاب می کند و یا در مواجهه با ایران به کلی جنگ را رها می کند. شاید از همین رو بود که جیمز ولسی رئیس سابق سازمان جاسوسی آمریکا خطاب به مقامات آمریکایی نوشت: فرصت زدن قلعه از دست رفت، تلاش برای مصالحه با سرباز شکست خورد، اگر مجبور شویم به شاه حمله کنیم باید با تمام قوا این کار را بکنیم وی مشخص کرد که منظور او از قلعه، سوریه، از سرباز، حماس و از شاه، ایران است. حالا جای این سوال هم وجود دارد آیا دشمنی که نتواند قلعه را تصرف کند و سرباز را به تمکین وادارد، می تواند در صفحه شطرنج به شاه حمله کند؟

چه کسی گمان می کرد…
دکترعطاء الله مهاجرانی با عنوان آنها که در ذهنشان آدم می کشند نوشته ای دارد که از روزنامه کارگزاران نقل می شود
یورش به مراکز علمی و فرهنگی در بغداد، در همین دو سه روز گذشته، موجب کشته شدن نزدیک به صد نفر شد. برای انفجارهای مراکز نظامی و امنیتی
اگر بتوان بهانه ای جست وجو کرد، انفجار در دانشگاه و کتاب فروشی چه بهانه ای می تواند داشته باشد؟ القاعده، یا طرفداران صدام و یا حتی آنانی که با اشغال عراق مخالفند و با آمریکا دشمنند از کشتن دانشجو و مردم اهل کتاب چه ثمری می برند؟ صبح روز دوشنبه، فردی در خیابان متنبی، در منطقه اعظمیه عراق، خودش را داخل کتابفروشی منفجر کرد و ۲۶ نفر را کشت. روزنامه عراق الغد روز دوشنبه ۱۴ اسفند را می دیدم. شعری از متنبی را شاهد این یورش آورده است. نگاهی از درون به آدمکشان. چه اتفاقی در جان انسانی می افتد که خود و دیگری را می کشد. به تعبیر فردوسی؛ از این خویشتن کشتن اکنون چه سود؟
متنبی تقارن درخشانی بین کتاب و زین اسب آفریده است. زین اسب را باشکوه ترین مکان برای انسان می داند. انسان مجاهدی که بر زین خانه می کند و در راه کمال مبارزه می نماید. از سوی دیگر نیز بهترین همنشین را کتاب می داند
اعز مکان فی الدنی سرج سابح وخیـر جلیس فی الـزمان کتاب
چه کسی گمان می کرد مفهوم جهاد این چنین ویران می شود که قتل انسان های بی گناه در خانه کتاب ارزش تلقی شود. بغداد که روزگاری مهمترین مرکز علمی و فرهنگی و سیاسی جهان بود، این گونه ویران شود. خویشتن کشی، خود ویرانگری، یخربون بیتهم بایدیهم روزنامه عراق الغد، شعر اندیشه برانگیز و حسرت آفرینی از متنبی نقل کرده است می دانیم که متنبی شاعر شاعران ادبیات عرب است.
اذا سأ فعل المـرء سأت ظنــونه و صــدق ما یعتــاده مــن تــوهم
و عــادی محبیــه بقــول عــدائه و اصبح فی لیل من الشک مظلم
وقتی رفتار انسان تباه می شود اندیشه اش هم تباه می شود. تا گمانی نسبت به کسی پیدا می کند بی درنگ، گمانش را باور می کند. دوستدارانش را به بهانه سخنی که دشمن گفته است دشمن می شمرد. شک تاریک، مثل شب او را فرا می گیرد. این آدمکشان، نخست در ذهنشان انسان ها را می کشند. سپس کشتار در جامعه در مسجد و مدرسه و بازار و کتابفروشی اتفاق می افتد.
آدمکش خودش را بهشتی و قربانیان را جهنمی تلقی می کند. او طاووس علیین شده است و قربانیان فوج مگس های بی قابلیت که در عرصه سیمرغ نمی توانند جولانی داشته باشند. واقعیت این است که کمتر به دنیای ذهن و خیال آدمکشان توجه شده است. پرسش اصلی این است، چگونه فردی آماده می شود تا در میان مردم عادی، در بین دانشجویان، توی کتابفروشی کشتار کند؟

موافقت مجلس یا افزایش نرخها
روزنامه آینده نو در گزارشی از مذاکرات مجلس خبر داد: آب، برق و گاز گران شد . خبر این روزنامه در پی آمده است:
نمایندگان مجلس روزگذشته رای دادند تا نرخ تمام شده آب، برق،گاز و حتی بلیت هواپیما گران شود و در جبران آن واردات سیگار آزاد شد و جریمه مشروبات الکلی مکشوفه افزایش یافت. صحن علنی مجلس روز گذشته با درگیری جدی تعدادی از نمایندگان مبنی برمجاز نبودن دولت برای تعیین نرخ جدید آب، برق، گاز و فاضلاب همراه بود و سرانجام نمایندگان به گران شدن قیمت این خدمات رای دادند. دولت در لایحه بودجه ٨۶ پیشنهاد داده بود که قیمت برق، گاز، آب و دفع فاضلاب را به صورت پلکانی تعیین کند. بخش وسیعی از مخالفان این پیشنهاد دولت را مغایر با طرح تثبیت قیمتها عنوان می کردند. مخالفان معتقد بودند دولت حق ندارد نرخ خدماتی که جزو نیازهای ضروری مردم است را این گونه افزایش دهد. به عنوان نمونه محمدیاری، نماینده تالش درمخالفت با این پیشنهاد عنوان کرد که بسیاری از اقشارمردم حتی توانایی پرداخت ماهیانه پنج هزار تومان برای هزینه برق و آب را ندارند. اگر مجلس هفتم به این پیشنهاد رای مثبت دهد به این معنی است که در راستای سیاست دولت سعی در افزایش فشار به قشر آسیب پذیر جامعه دارد. مخالفان معتقد بودند که مجلس هفتم نباید اشتباه مجلس پنجم را تکرارکند. مجلس پنجم هم با تصویب قیمت پلکانی برق سبب شد تا قیمت برق به یک باره افزایش قابل توجهی پیدا کند. به اعتقاد محمد یاری، اگر این پیشنهاد دولت نهم اجرایی شود، مشترکان مجبور خواهند شد که بابت هزینه های این چهارخدمات دولتی ماهیانه حدود ۱۵۰ هزار تومان پرداخت کنند: چطور خانواده ای که تنها ۲۰۰ هزار تومان درآمد دارد، می تواند از عهده هزینه های آب، برق و گاز برآید . اما موافقان طرح با استناد به اینکه این سیاست راهکارمناسبی برای دفاع از حقوق دهک پایین است، معتقد بودند با این شیوه می توان از حقوق مشترکان کم مصرف دفاع کرد. بر اساس پیشنهاد دولت، قیمت پلکانی سبب می شود تا خانوارهای پرمصرف هزینه بیشتری برای استفاده از خدماتشان بپردازند. البته این دیدگاه موافقان دولت از سوی مخالفان پیشنهاد این گونه جواب داده می شد که دولت اصلاً مجاز نیست که برای خدمات آب، برق و گاز تعیین نرخ کند. همین استدلال سبب شد تا تعداد بسیاری از نمایندگان به حداد عادل اخطار قانون اساسی دهند. اخطار وارد شده از سوی نمایندگان که شامل طیف اصولگرا و اصلاح طلب می شد، مربوط به نقض ماده ٣ قانون برنامه چهارم توسعه بود که بر اساس آن تنها دولت مجاز است پیشنهاد تعیین نرخ جدید بدهد ومجلس باید تصمیم گیری نهایی برای تعیین نرخ را انجام دهد…

گزارشی برای گرم نگهداشتن تنور
روزنامه رسالت با عنوان: گزارشی برای فشار! نوشته است:
چنان که پیش بینی می شد گزارش دبیرکل آژانس بین المللی هسته ای درباره فعالیت هسته ای ایران که روز دوشنبه در شورای حکام آژانس ارائه شد، در برگیرنده نکات مثبت و منفی توامان است.
دکتر محمد البرادعی از یک سو از شفاف نبودن و همکاری نکردن تهران با آژانس سخن گفته و از دیگر سو تاکید می کند که دلیلی بر انحراف برنامه هسته ای ایران، از طرف آژانس دیده نشده است!
دوپهلو بودن گزارش آقای البرادعی، به روشنی گویای این است که متاسفانه دبیرکل آژانس، با وجود نهایت همکاری ایران با بازرسان آژانس و نیز دست نیافتن به کوچکترین نشانه ای که دال بر خروج ایران از مسیر فعالیت صلح آمیز هسته ای باشد، از قطعی بودن ماهیت صلح آمیز فعالیت هسته ای تهران برای آژانس خودداری کرده و می کوشد با به پیش کشیدن عبارت وجود برخی نکات مبهم و یا موضوع همکاری نکردن ایران با بازرسان همچنان تنور چالش هسته ای ایران را گرم نگه دارد. این چیزی است که آمریکا و غرب برای اعمال فشار به ایران به منظور بازایستایی چرخه غنی سازی اورانیوم و یا بالا بردن سطح چانه زنی ها با ایران در نسبت با موضوع های گوناگون سخت بدان نیاز دارد.
همکاری نکردن کافی و لازم تهران با بازرسان آژانس در حالی مطرح می شود که دوربین های آژانس دائماً نحوه فعالیت سایت های هسته ای ایران را زیر نگاه دارند و بیش از ده هزار نفر روز، از مراکز فعالیت هسته ای ایران توسط بازرسان آژانس، بازرسی شده است. جالب است که در کنار تاکید ایران مبنی بر نبود فعالیت مخفی هسته ای، سازمان های جاسوسی و اطلاعاتی آمریکا و غرب نیز تاکنون نتوانسته اند نسبت به اثبات ادعای تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای کوچکترین سندی ارائه کنند که این امر بی پایگی ادعای دشمنان ایران را از یک سو و از سوی دیگر صداقت ایران را در برابر معاهدات و قوانین بین المللی و تعاملات دیپلماتیکش به اثبات می رساند. باید گفت حال که دبیرکل آژانس به روشنی از دیده نشدن دلیلی برای انحراف برنامه هسته ای ایران سخن گفته است، ماندن پرونده هسته ای ایران روی میز شورای امنیت، چه توجیه قانونی دارد؟

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست