سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

در باره صدای سوم در برابر ملیتاریسم و بنیادگرایی
مصاحبه هفته نامه بامداد


مهرداد درویش پور


• صدای سوم زمانی به راه سوم بدل خواهد گشت که نیروهای طرفدار صلح و دمکراسی با همکاری با یکدیگر بدیل جایگزین نیرومندی را ایجاد کنند. اپوزیسیونی که خود را جدی نگیرد و در این شرایط بحرانی در جستجوی همکاری و ایجاد بدیل فراگیر بر نیاید، نه از جانب مردم ایران و نه مجامع بین المللی به جد گرفته نخواهد شد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۵ اسفند ۱٣٨۵ -  ۱۶ مارس ۲۰۰۷


جناب دکتر درویش پور با درود ضمن سپاس از وقتی که در اختیار خوانندگان هفته نامه بامداد میگذارید. قبل ازطرح سوال لازمست توضیحی بدهم.
یکی ازراههای پیروزی بر حریف،پیش بینی استراتژی طرف مقابل است، این همان کاری است که یک شطرنج باز ماهر در عرصه بازی شطرنج می کند.
مجموعه ای بنام جمهوری اسلامی همانند یک گروه ارکستر عمل می کند که هر کسی به قول معروف ساز خودش را می زند و درست به دلیل همین عدم هماهنگی، صدایی که ازاین مجموعه به گوش جهانیان چه توده مردم ایران وچه مردم جهان می رسد بسیارگوشخراش است. سوال اینست که:

۱- این گروه آیا ازروی عمد چنین می کنند؟ وقتی آقای خامنه ای می گوید بحران چیست! جنگ کدامست! کشورامن وامان است واین دشمنان هستند که چنین نغمه هایی راسرمی دهند وخواستاربرخورد با این دشمنان می شود، صدای آقای رفسنجانی را می شنویم که احتمال جنگ را رد نمی کند وخواستارعملکردهوشیارانه می شود. با شنیدن این حرف های متضاد، ازیکطرف این فکرتداعی می شود که نکند منظورآقای خامنه ای ازدشمنان داخلی شاید رفسنجانی باشد وازطرف دیگر این تفکرنیز وجود دارد که با همه تضادهای داخلی، اینها همه بازی است وجنگ دوگربه را بیاد می آورد که بادیدن یک موش جنگ خود رافراموش کرده وبه جان موش بیچاره می افتند. به نظرشما استراتژی جمهوری اسلامی دراین مورد چیست؟

درویش پور: سران حمهوری اسلامی در دوره های گوناگونی از حیات این نظام، گاه همزمان، سیاست های متضادی را اعلام نموده اند. مری که قدرت تحرک آن ها را همواره افزایش داده و مخالفان را در تصمیم گیری و اتخاذ سیاست با دشواری روبرو ساخته است.این که این ناهمسازی ها آیا محصول تضاد بین نگرش "اصول گرایان" و "مصلحت گرایان" در درون نظام است و یا تقسیم کاری است آگاهانه برای افزایش قدرت مانور نظام، بر من کاملا روشن نیست. ما هرگز نمیتوانیم دقیقا دریابیم که در مغز سران جمهوری اسلامی ایران چه میگذرد و دقیقا کدام انگیزه عامل اتخاذ این و یا آن سیاست است. علاوه بر آن هرچند انگیزه شناسی نقش مهمی در فهم سیاست ها و پرتوافکنی بر آنها دارد ما هرگز نمیتواند بنیان علم سیاست قرار گیرد. در عالم سیاست این نه انگیزه شناسی سیاست ها و یا بررسی ادعاها، بلکه نگاه به نتایج و ما به ازای عملی تصمیمات و کنش های سیاسی است که مبنای تحلیل و تنظیم سیاست متقابل قرار میگیرد. رهبران آمریکا دائما خطر حمله نظامی به ایران را یاوه سرایی ژورنالیست ها و ادعایی مضحک خوانده اند. پس چرا همگان این همه دل نگران خطر حمله نظامی اسرائیل و یا آمریکا به ایران هستند؟ جز آن که ارسال ناوگان جنگی به منطقه، دستگیری عوامل حمهوری اسلامی در عراق، تاکید بر مقابله قاطع با مداخلات حمهوری اسلامی ایران در عراق و افزایش فشار سیاسی و تدارکات نظامی آمریکا در منطقه، نشانگر پیشروی سیاست دیگری است؟ حرکت از انگیزه ها به جای بررسی سیاست های اتخاذ شده تنها سردرگمی و فلج سیاسی را در پی خواهد داشت و بس. بنابراین اجازه بدهید به جای گمان زنی در باب انگیزه های اظهارات ضد ونقیض سران جمهوری اسلامی، با حرکت از سیاست های اتخاذ شده تاکنونی تاکید کنیم که این سیاست ها با تلاش برای اتمی ساختن ایران، زمینه حمله نظامی به ایران را افزایش داده است و بس. تنها با عقب نشینی به موقع جمهوری اسلامی و پذیرش قطعنامه شورای امنیت و توافق در باره پیشنهادهای جدید ممکن است خطر حمله نظامی به ایران رفع گردد.

۲-شما ازصدای سوم می گویید.) در اشاره به مقاله صدای سوم در نفی ملیتاریسم.... درج در هفته نامه بامداد شمارخ ٨۶۹ ) برای اینکه ارکسترصدای سوم هماهنگ باشد نیازبه یک رهبر و یاگروه رهبری است وگرنه صدای برخاسته ازاین مجموعه نیز دوباره صدایی ناهمگون خواهد بود، صدایی که جهانیان دیگرحوصله شنیدنش را ندارند، نظرشما درمورد نیازبه این رهبری چیست واگرجواب شما مثبت است آیا درحال حاضر شکل گیری چنین رهبری را محتمل می بینید؟

درویش پور: پرسش هوشمندانه شما نشانگر درایت جامعه ایرانی در قانع نشدن به عبارت پردازی هاست. میدانید که به زعم من گرچه نفس رفع خطر جنگ مثبت است، اما سیاستی را که به سود تثبیت جمهوری اسلامی منجر شود به سود روند دمکراسی در ایران نمیدانم. بلکه باید از افزایش فشار جهانی برای به عقب راندن جمهوری اسلامی در زمینه نقض حقوق بشر و حمایت از اپوزیسیون دمکراتیک ایران استقبال نمود. این صدای سوم از زمینه های پذیرش گسترده ای در داخل و خارج از کشور و در نزد مجامع بین المللی برخوردار است. اما صدای سوم زمانی به راه سوم بدل خواهد گشت که نیروهای طرفدار صلح و دمکراسی با همکاری با یکدیگر بدیل جایگزین نیرومندی را ایجاد کنند. اپوزیسیونی که خود را جدی نگیرد و در این شرایط بحرانی در جستجوی همکاری و ایجاد بدیل فراگیر بر نیاید، نه از جانب مردم ایران و نه مجامع بین المللی به جد گرفته نخواهد شد. تلاش هایی برای همگرایی نیروهای اپوزیسیون حول میثاق صلح و دمکراسی در جریان است. نتیجه آن چه خواهد شد آینده نشان خواهد داد.

٣-در خصوص صدای سوم آیا این صدا باید از خارج از ایران برخیزد یا اینکه در داخل به فریاد تبدیل شود. و آیا فرم گیری نیروی های پراکنده که خواستار پیروزی صدای سوم هستند و در حال حاضر بعلت فشار های رژیم نمیتوانند سر برآورند نیاز به همصدائی و همکاری آپوزیسیون خارج از کشور ندارد؟ آگر جواب مثبت است آیا فکری در باره متحد نمودن گروههای آپوزیسیون خارج از کشور شده است؟

درویش پور: هیچ حرکتی که دگراندیشان و اپوزیسیون داخل کشور یکی از ستون های تشکیل دهنده آن نباشد قادر نخواهد بود به راه حل معتبری بدل گردد. تلاشی در جریان است که دگراندیشان داخل و خارج با انتشار بیانیه ای مشترگ گامی در رساتر ساختن صدای سوم بردارند. در کنار آن، بحث های جدی برای سازمان دادن عمل مشترک به ویژه در بین نیروهای جمهوری خواه در جریان است. اگر این تلاش ها به ثمر نرسد، اپوزیسیون بار دیگر نشان خواهد داد که مردم در بی اعتمادی به آن ذی حقند. من به سهم خود برای شکل گیری اتحادهای گسترده تر در بین اپوزیسیون حول شعار صلح و دمکراسی تلاش میکنم.

۴- شما درسخنانتان ازچهارشق باخت باخت، باخت برد، برد باخت وبرد برد گفتید. شق بردبرد اینگونه بود که غنی سازی درجایی خارج ازایران مثلا روسیه انجام شده ودراختیارجمهوری اسلامی قرارگیرد. درنتیجه اینها می توانند ازانرژی صلح آمیزهسته ای استفاده کنند. نظربه اینکه خواست جمهوری اسلامی آنگونه که شایع است دستیابی به بمب اتمی است، این حالت برای آنها بردی حساب نمی شود واصولا شق بردبرد دررابطه بین ایران وامریکا مفهومی پیدا نمی کند. لطفا توضیح دهید.

درویش پور: نخست آن که بهترین گزینه همیشه دست یابی به ایده آل ها نیست، بلکه گاه اجتناب از بدترین گزینه ها و احتمالات، خود انتخابی عقلایی است. برای جمهوری اسلامی دست یابی به سلاح اتمی بردی است که باخت آمریکا و اسرائیل را در بر دارد. اما دست یابی به توافقی که بنا بر آن خطر جنگ از سر کشور رفع شود و درعین حال امکان استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای برای جمهوری اسلامی تامین شود بردی دوطرفه است که از در غلطیدن به بدترین راه حل یعنی جنگ جلوگیری میکند. برای آمریکا ایران اتمی و برای جمهوری اسلامی حمله نظامی بدترین آلترناتیو هاست. بنا براین توافق دو طرفه ای که از آن نام بردم بردی دو طرفه است که طرفین را از بدترین گزینه ها دور میسازد. هرچند که این راه حل اگر با فشار جهانی برای به عقب راندن جمهوری اسلامی در راه تحقق دمکراسی توام نباشد راه حل مطلوبی برای اپوزیسیون دمکراتیک ایران نیست.

۵-درسخنانتان شما ازاسلام محافظه کارازنوع عربستان سعودی گفتید واینکه این نوع اسلام سیاسی نیست و تاکید کردید که این نوع اسلام دنباله روی اسلام سنتی است. تاریخ به ما می گوید که اسلام سنتی عین سیاست بوده است ودرواقع اسلام ازنوع جمهوری اسلامی نماینده راستین اسلام سنتی است. دراین رابطه چه می گویید.

درویش پور: نخست آن که به نظر من روشن ساختن آن که اسلام راستین و دوروغین کدامند بحث بی حاصلی است که تا ابد می توان در باره آن به جدل پرداخت. بی آن که گرهی از زندگی دنیوی شهروندان بگشاید. به گمان من با مخالفت قاطع با هر نوع مداخله دین در سیاست و دولت این امکان فراهم میشود که گفتگو و آرای شهروندان - به جای مشروعیت آسمانی- مبنای حل و فصل اختلافات و تصمیم گیری در زندگی جاری قرار گیرد. دیگر آن که ادعای آن که جمهوری اسلامی عین اسلام راستین است پیام خطرناکی به مسلمانان ایران و جهان است به این معنا که تا زمانی که دین باورند می بایست به حمایت از جمهوری اسلامی بپردازند که این خود رویا و سودای جمهوری اسلامی ایران است! جان کلام حرف من این بود که اسلام سنتی و محافظه کار به نام خوداری از دخالت در سیاست پس از سقوط امپراطوری عثمانی، دیگر نیروی چالشگر سلطه اقتصادی و سیاسی غرب در خاورمیانه نیست. هرچند که به لحاظ فرهنگی با آن سخت مخالف است. حال آن که بنیادگرایی اسلامی پروژه ای تازه ای برای به چالش کشیدن نفوذ غرب و اسلام محافظه کار به عنوان همدست آن است. این به این معنی نیست که مثلا پروژه وهابی ها کمتر واپس گرایانه است. بلکه درک این تفاوت برای فهم قدرت بسیچ سیاسی بنیادگرایان اسلامی اهمیتی حیاتی دارد.

۶- چندی پیش در ملاقات سران سپاه پاسداران با رهبر جمهوری اسلامی ایشان گفته بودند که حالا که تهدید جدی نیست ما با تمام سرعت به پیش میرویم و اگر در لحظه آخر دیدیم که جنگ میشود بعد مذاکره میکنیم. آیا آگر این شرط تحقق یابد و حتی اگر با کنار گذاشتن آقای احمدی نژاد و جایگزین کردن ایشان با آقای قالیباف و حتی با جایگزینی آقای خاتمی در جای رهبر و قبول شرایط پیش نهادی شورای امنیت فکر نمی کنید که استقرار دمکراسی در ایران برای سالها به عقب رانده خواهد شد ؟

درویش پور: این تصور که جمهوری اسلامی میتواند در دقیقه نود عقب نشینی کند خوش بینی ابلهانه سران جمهوری اسلامی است که اهمیت فرصت را در سیاست درنمی یابند. برای یک لحظه تصور کنید شاهپور بختیار یکسال زودتر در صحنه سیاست ایران امکان ایفای نقش میافت. آیا میپندارید روند تحولات همانگونه پیش میرفت که تحقق یافت؟ آیا اگر صدام حسین زودتر عقب نشینی میکرد باز هم حمله نظامی به عراق قطعا صورت میگرفت؟ بر چه اساسی ممکن است آمریکا در شرایط گسترش هرچه بیشتر فشارهای سیاسی به ایران، تدارک نظامی هر چه گسترده تر، انزوای مطلق جمهوری اسلامی و دست بالاتری که آمریکا با گذشت هرچه بیشتر زمان بدست می آورد، به سادگی به عقب نشینی ایران در دقیقه نود تن در دهد و راه حل نظامی را از دستور خارج کند؟ بنام منافع ملی، به نام دمکراسی و به نام دفاع از صلح و امنیت باید تا فرصت باقی است با به عقب راندن جمهوری اسلامی جلوی کابوس جنگ را گرفت و با بسیج نیرو های ملی و جهانی طرفدار صلح و دمکراسی راه عبور از بنیادگرایی اسلامی به دمکراسی در ایران را هموار ساخت.

با سپاس دوباره و امید به دسترسی به دمکراسی در ایران
هفته نامه بامداد
(این مصاحبه به مناسبت سخنرانی در استرالیا در نشریه بامداد چاپ استرالیا در تاریخ ۱۰ مارس درج شده است)


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست