بنزین سیاسی
اروجعلی محمدی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲۷ اسفند ۱٣٨۵ -
۱٨ مارس ۲۰۰۷
دوران اصلاحات ناگفتههای فراوانی دارد و در دل هر کدام از مدیران آن دوره کتاب قطوری از این ناگفته ها محبوس است.
چندماهی از انتصابم به عنوان فرماندار تبریز نگذشته بود که از استانداری آذربایجان شرقی درخواست نمودم بعد از گذشت دو سال از انتخابات مجلس ششم اضافهکاری کارمندان فرمانداری تبریز را بپردازند. بعد از یکسال پولی عاید ما نشد. روزی جلوی یک مقام دولتی را گرفتم و گفتم آقاجان این بد است که شما از پرداخت اضافهکاری انتخابات مجلس ششم آنهم بعد از سه سال عاجزید.
آن مقام محترم خیلی محترمانه به من گفت: همین است که گفتید. ما واقعاً از تزریق پول عاجزیم. دلمان میخواهد برای هزینههای اداری و خیلی چیزها پول بیشتری بدهیم ولی نمیتوانیم. زیرا هر چه از این بابت بیشتر پول میدهیم تورم و گرانی بیشتر میشود. تمام پول نفت را هم نمیتوانیم به ریال تبدیل کنیم زیرا آنهم موجب تورم است و ثانیاً نفت سرمایه ملی است و باید سرمایهگذاری شود. لذا برای کنترل نقدینگی و کوچک کردن حجم دولت از تزریق پول بیشتر معذوریم. شما هم باید بروید هزینههایتان را کاهش بدهید. راه نجات کشور جذب سرمایه های خارجی و داخلی و توسعه بخش خصوصی است. ما نمی توانیم اصولمان را زیر پابگذاریم و اسکناس بدون پشتوانه چاپ کنیم و برای چند صباحی خوشنام شویم. این راه اداره کشور نیست. من جوابی نداشتم. زیرا پاسخ از یک منطق عقلائی و ملی برخوردار بود. روزها گذشت و انتخابات پرماجرای مجلس هفتم برگزار شد و قریب به یکصد نفر از نخبگان شهر اولینها علیرغم تأیید صلاحیت در هیأت اجرائی از سوی هیأت نظارت و شورای نگهبان رد صلاحیت شدند و انتخابات در سکوت سرد مردم تبریز(مشارکت ۱٣/٨۲ درصد ) به انتها رسید.
یکی از منتخبین آقای تاجالدینی بود که با قریب به پنج درصد رأی مردم تبریز و حومه به پارلمان رسید. آقای تاجالدینی حدود یکماه بعد در کسوت نماینده مجلس در شورای برنامهریزی استان حضور یافت. و در آن جلسه اعلام کرد که نرخ بنزین باید از ٨۰ تومان به ٣۰ تومان کاهش یابد. آقای سبحاناللهی استاندار وقت به آقای تاجالدینی گفتند آخر این امکانپذیر نیست. و یک مسئله کارشناسی و فنی است. همین طور که نمیشود گفت قیمت ٣۰ تومان بشود.
آقای تاجالدینی گفت: آقا در مجلس هم افرادی مثل شما دکتر و مهندس هستند. نظر کارشناسیشان همین است. فکر میکنم منظورشان آقای سبحانی و توکلی بود که در آن روزها مثل آقای تاجالدینی برای افزایش محبوبیت مجلس و تضعیف دولت خاتمی طراح بنزین ٣۰ تومانی بودند. و امروز به دست همین آقایان و رأی آقای تاجالدینی و امثالهم بنزین لیتری یکصد تومان با سهمیه بندی و بقیه به نرخ گرانتر به تصویب مجلس رسیده است. سوال این است که چه شده است که آقای تاجالدینی آن روز و در اول کار مجلس آنچنان پرشور و پرحرارت از بنزین ٣۰ تومانی دفاع میکرد؟ آیا آن روز صرفاً میخواستند دولت خاتمی را با کاهش درآمد مواجه نمایند؟ آیا صرفاً برای دلسوزی به مردم و کاهش گرانی و تورم دنبال این مسأله بودند؟ آیا به دلیل ناآشنائی با کلان اقتصاد کشور و آمار و ارقام یک نظر غیرکارشناسی داده بودند؟ ما نمیتوانیم ذهنخوانی بکنیم. هر چه بود آقای تاجالدینی میگفتند نهایت قیمت بنزین در ایران(سال ٨٣) ٣۰ تومان است. روز چهارشنبه هفته گذشته آقای تاجالدینی در کسوت یک اصولگرا از طرح افزایش قیمت بنزین دفاع جانانهای کرد و از بنزین سهمیه بندی یکصد تومانی و بنزین با قیمت آزاد نیز دفاع کردند. و قرار شد بنزین ٨۰ تومانی سهمیه بندی با قیمت ۱۰۰ تومان عرضه شود و بقیه نیز با قیمت آزاد به مردم فروخته شود.
سوال جدی من از آقای تاجالدینی این است که چه شده است که شما در رأی خود در رابطه با قیمت بنزین ٣۰ تومانی ۱٨۰ درجه عقبگرد کردهاید؟ آیا نمیدانید این افزایش قیمت شدیداً تورمزا و برای مستضعفین جانکاه خواهد بود؟ آیا صرفاً برای افزایش درآمد دولت چارهاندیشی کردهاید؟ یا به کلان اقتصاد کشور و عمق و ابعاد آن و آمارهایی که هر مدیری را ادب میکند وقوف بیشتری یافتهاند؟ من فکر میکنم که آقای تاجالدینی و دوستانش در دوره خاتمی هر طرح و ایدهای داشتند الان با وضعیت جدیدی مواجهاند. آنها میخواهند برای مردم کار مثبتی انجام دهند و میخواهند دولت را تقویت کنند. ولی امان از این آمار و ارقام و واقعیات اقتصاد ایران که نمیتوانند از آن به سادگی عبور کنند. واقعیت این است که آقای تاجالدینی و کل اصولگرایان مجلس که با شعار معیشت و اقتصاد و رفع بیکاری و ایجاد اشتغال و از بین بردن گرانی و با رانت نظارت استصوابی به مجلس رسیدند عملا در دامی گرفتار آمده اند به خودشان برای ساقط کردن اصلاح طلبان گسترده بودند . این آقایان باید به خاطر شریف داشته باشند که پیوسته میگفتند : دولت خاتمی و مدیران آن و مجلس ششم در پی توسعه سیاسیاند و به اقتصاد بیتوجهاند و اگر خاتمی و اصلاحطلبان بروند و ما بیائیم ایران را به ژاپن اسلامی تبدیل میکنیم. امروز سه سال از مجلس هفتم می گذرد و بودجه های مصوب این مجلس تورم وحشتناکی را به مردم تحمیل کرده است وآقا ی تاجالدینی و دوستانش حتی با نفت ۴۵ دلاری در بودجه برای تأمین درآمد دولت دست به جیب مردم بردهاند یعنی افزایش قیمت برق، آب، گاز، بنزین و گازوئیل. آیا به راستی دیواری کوتاهتر از دیوار مردم وجود ندارد؟ آیا آقای تاجالدینی و دوستانش نمیتوانند کاری بکنند که درآمد دولت ایران افزایش یابد ولی به مردم فشار نیاید. و کمر طبقات محروم بیشتر از این زیر بار گرانی خم نشود.
آقای تاجالدینی و اصولگرایان مجلس که دیروز میگفتند بنزین گران است امروز میگویند بنزین و نفت و آب و برق در ایران ارزان است و باید آنها را به قیمت گرانتری به مردم بفروشیم تا برای خزانه دولت درآمدی ایجاد شود. و هزینه های اداره کشور تأمین شود. آیا در ایران برای اداره کشور و تأمین درآمد راههای دیگری وجود ندارد؟ و باید همه کاسه کوزهها را بر سر مردم بشکنیم؟ آقای تاجالدینی باید به خاطر داشته باشد مردم بیشتر از این تحمل فشارهای اقتصادی را ندارند. خیلی آسان است که حساب کنیم در این سالهای بعد از انقلاب درآمد مردم چقدر افزایش یافته و هزینه های آنان چندبرابر شده است. خیلی روشن است که هزینههای مردم خیلی بیشتر از درآمدهایشان افزایش یافته است. کارگران، کارمندان، معلمان، کشاورزان در یک کلمه مستضعفین و بیشتر از نصف مردم ایران تحمل فشار تورم و گرانی بیش از این را ندارند. ممکن است آقای تاجالدینی بگویند: آقا این حرفها چیه؟ مردم ما فرزند محرم و رمضانند. و گرسنه میمانند و این را امتحان دادهاند. من خودم هم فرزند رمضان و محرم هستم ولی پیشنهاد میکنم که قبل از این حرفها به مردم سربزنند و از خود مردم سوال کنند. آقای تاجالدینی باید بپذیرند که راه حلهای دیگری هم وجود دارد که میشود از آن طریق برای کشور درآمد ایجاد کرد و فشار کمتری به مردم وارد کرد. ولی همه حقیقت در دست گروه آقای تاجالدینی و اصولگرایان نیست. اصولگرایان و رفقای آقای تاجالدینی باید به نظرات مخالفین و رقبای خود نیز اهمیت بگذارند و حذف آنها را نخواهند و سیاست را به انحصار نکشند. اصلاحطلبان عقیده دارند راه آسانتری برای تأمین هزینههای کشور و افزایش درآمد دولت و ملت وجود دارد و آنهم جذب سرمایهگذاری است راهی که مالزی، کره جنوبی، ترکیه و چین رفتهاند و به سرعت آنرا ادامه میدهند. امروز طبق فرمایش آیت ا... شاهرودی هزار میلیارد دلار سرمایه در دست ایرانیان خارج از کشور است و در دنیا سرمایههای زیادی برای سرمایهگذاری دنبال جا و مکان میگردند. آیا نمیشود با ایجاد محیط امن برای سرمایهگذاری در ایران از این سرمایهگذاریها استفاده شود. درآمد سرآنه مالزیایی ها زیر ۴۵۰ دلار بود. ماهاتیر محمد با عقل و تدبیر و جذب همین سرمایهها درآمد مردم مالزی را به ۵۰۰۰ دلار رساند در شرایطی که نفت هم ندارند.
امروز در کشور چین کمونیست به ازای هر نفر چینی ٣٨ دلار سرمایهگذاری خارجی جذب میشود در شرایطی که شِل و توتال که در دوره خاتمی در پارس جنوبی سرمایهگذاری کرده بودند از عقد قرارداد مجدد با ما امتناع میکنند. آری فقط یک راه کمهزینه برای توسعه ایران وجود دارد و آنهم جذب سرمایهگذاری خارجی و حمایت علمی از سرمایههای داخلی است. ولی آیا این سرمایه به درخواست و خواهش ما وارد کشور میشود؟ یقیناً خیر. برای جذب سرمایهها باید از حاکمیت قانون دفاع کرد. و به کلیه افرادی که در سایه قانون به اداره کشور میاندیشند باید میدان مشارکت داد. باید رقابت از بین چهرهها به رقابت بین برنامهها بیانجامد. اینطوری نمیشود که آقای تاجالدینی قبل از مجلس شعار ارزانی بدهد و به مجلس برود ولی بعد به گرانی رأی بدهند.
باید امکانی فراهم بشود که همه علاقمندان ملک و ملت به برنامههایی که در انتخابات از سوی احزاب به همه پرسی گذاشته میشوند رأی بگیرند و رأی بدهند. هر برنامهای رأی آورد میدان عمل نیز پیدا کند. انتخاباتی مثل انتخابات مجلس هفتم که در آن فقط در شهر تبریز یکصد نفر از بهترین مدیران و نخبگان مردم رد صلاحیت شدند فاقد این پتانسیل است. برای حل ریشهای این مشکلات باید میدان عمل به مردم و احزاب و مطبوعات آزاد که در مدار قانون به منافع ملی میاندیشند سپرده شود و غیر از این همان کلاف سردرگم است که در آن گرفتاریم. به این داستان خوب توجه کنید. یکی از نمایندگان مجلس پنجم از سفر خود به ژاپن تعریف میکرد و میگفت ما به عنوان هیأتی دولتی-پارلمانی بین ایران و ژاپن به پارلمان ژاپن رفته بودیم. یکی از نمایندگان ژاپن از من پرسید: شما در ایران طرفدار دولت هستید یا مخالف دولت؟ او میگوید: من گفتم ما طرفدار دولت هستیم. نماینده ژاپن گفت: حزب ما الان مخالف دولت است و در انتخابات بعدی حزب ما پیروز میشود. و ما پنجاه سال برنامه مکتوب برای اداره ژاپن داریم. آری ما هم برای حل مشکلات مردم و کشور به برنامههای مکتوب نیازمندیم که از سوی احزاب ارائه و به تصویب مردم برسد. لذا باید برای تقویت این چرخه بیاندیشیم و راه آن این است که به مردم و نخبگان آزادی بیان بیشتری بدهیم و حق نقد و انتقاد و آزادی بیان را بر مطبوعات به رسمیت بشناسیم. به احزاب اجازه فعالیت جدیتری بدهیم و نمایندگان احزاب قانونی ولی مخالف جناح خودمان را در انتخابات با شیوه های غیر قانونی رد صلاحیت و از گردونه رقابت و مشارکت خارج نکنیم. در یک کلام باید به سیاست حاکمیت قانون و مردمسالاری و تنشزدائی برگردیم. آنوقت مجلسی تشکیل میشود که نمایندگان آن دیگر نماینده پنج درصد مردم نیستند بلکه نماینده اکثریت قوی جامعه هستند و آنها میتوانند برای حل مشکلات کشور چارهاندیشی نمایند. انتخابات مجلس هشتم صداقت اصولگرایان و امثال آقای تاجالدینی را از این بابت به اثبات خواهد رساند. آیا آنها به رقبایشان نیز که در مدار قانون برای ایران و اسلام میاندیشند میدان فعالیت میدهند و یا باز هم برنامه آنها قلع و قمع رقیبان خواهد بود؟ ان شاء ا... که چنین مباد.
* عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران
orojali.mohammadi@gmail.com
|