یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

«پوست خربزه» ای زیر پای سید علی خا منه ای!؟


غلامرضا بقایی


• در توضیح هم سویی ی کوتاه مدت جهان غرب با حاکمیت تمامیت خواه دینی، نظرگاهی بر آن ست که آنان در چشم انداز کلان سیاسی با همراهی و همزبانی با شیوه های ایرانی _ یک دست کردن مجموعه ی حاکمیت دین و جدا کردن و راندن بخشی از حکومت گران به صف اپوزیسیون حکومتی و سرانجام تعرض نهایی به کل هرم حکومتی - با دست بازتر به حمایت از جنبش های وسیع اعتراضی ی میلیونی ی مردم ایران اقدام خواهند کرد. در هنگامه ای مناسب «پوست خربزه» ای سرنگون نشان زیر پای «ولی فقیه» بعنوان مظهر سیاه تمامی ی استبداد دینی خواهند انداخت، و یا در بزنگاهی از جنس آنچه با صدام حسین دیکتاتور کردند و بر سرش آوردند، شناسنامه ی حکومت دینی را باطل خواهند کرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۲ بهمن ۱٣٨۲ -  ۱۱ فوريه ۲۰۰۴


در حال و هوایی که کودتاچیان «بیت رهبری»، برادران اصلاح طلب حکومتی را به سلوک مبارکه ی اسلام ناب محمدی و به «حکم حکومتی» از سر راه بر می دارند و رییس جمهور اسلامی به یاران مجلسی خیانت می کند تا «کیان مقدس نظام» بماند، رفت و آمدها و دید و بازدیدهای خانگی و خارجی ی اولیای امور اسلامی با همتایان سلطنتی و «صهیونیستی» ی آنها بهدف جلب حمایت جهان غرب در جریان ست تا سناریوی پیش ساخته ی «حبیب اله عسکراولادی» و باند «جمعیت موتلفه» تکمیل شود. ار این دست: شاهزاده ی انگلیسی «پرنس چارلز» برای باصطلاح عیادت زلزله زدگان بم وارد تهران می شود و مورد استقبال برادرانه ی رییس جمهور اسلامی قرار می گیرد. دستگاه دیپلماسی ی دولت «ایتالیا» پیغام رسان پنهانی ی وعده های دوستانه ی سید علی خامنه ای به کاخ سفید می شود، و به نشان حسن نیت اسلامی، هیاتی از «کارکنان کنگره امریکا» برای شرکت در «جشن های دهه ی فجر» به ایران اسلامی دعوت می شوند. یا بعد از سفر وزیر امور خارجه ی «بیت رهبری» یعنی شیخ حسن روحانی به فرانسه و حضورش در کاخ الیزه و استقبال گرم فرانسوی ها از او، وزیر امور خارجه ی اسمی ی دولت اسلامی در «بیروت» با تماس ها و مذاکرات پنهانی ی سه جانبه میان «حزب الله» و «اسراییل» و نمایندگان سیاسی ی یک دولت اروپایی - دولت آلمان - شرکت می کند.
بنظر می رسد که این آمد و شدها و بده و بستان های آشکار و پنهان برای برخی ناظران کفایت می کند تا به یک نتیجه گیری ی قطعی برسند که: سرکوب گران اسلامی به زعامت «آقا» برنده ی نهایی ی بازی های اخیر حکومت اسلامی اند با مجلسی دست چین شده به پشتوانه ی سازش با بیرون و سرکوب در درون، و سرانجام تثبیت استبداد دینی برای سالیانی دیگر.
همچنین کسانی که نگران چنین وضعیتی هستند، شاخ و شانه کشیدن های عریان دستگاههای امنیتی و نظامی و دیگر محافل قدرتمند وابسته به ولی ی فقیه را شاهد زنده ی این ماجرا معرفی
می کنند، به مثل به میدان آمدن و عربده کشی های بدنام ترین چهره های حکومتی همچون آخوند هایی مثل خزعلی، ناطق نوری، و مصباح، برخی سرداران کیلویی ی سپاه پاسداران و اطلاعبه های پر از توپ و تشر آنان، و یا دستورالعمل های مملو از غیض و خشم و بگیر و ببند جارچی ی ولی ی فقیه در روزنامه ی کیهان، و...
اگرچه برخی وجوه این نگرش پِیرامون ارزیابی ی تحولات جاری ی حکومتی در ایران تحت حکومت روحانیان واقعی ست، و حتا پیش تر از آن می توان از راه افتادن یک موج تازه ی سرکوب جدی بعد از نمایش انتخاباتی ی یکم اسفند سخن گفت که از ضا نخستین قربانیان احتمالی ی آن بخشی از رقبای دینی- حکومتی خواهند بود، اما این نگاه و نظر از دو عنصر قدرتمند و اثرگذار شطرنج سیاسی ی ایران غافل ست یا دست کم به آنها بهای سزاوار و شایسته ای نداده است: نخست، دهها میلیون شهروند ایرانی از جوانان و زنان و دانشجویان و روشن اندیشانی که بستر ساز هر تحول جدی در میهن مان هستند و نادیده گرفتن این جمعیت پرگستره در جغرافیای سیاسی ی ایران، دوم، نگاه امروزین جهان به حاکمیت های تمامیت خواه و مستبدین ایوئولوژیک و دینی خاصه در منظقه ی پر تنش خاورمیانه، یعنی دکترین امریکایی - اروپایی ی حاکمیت نوعی دمکراسی ی پارلمانی بجای حکومت های مدام العمر «شیخ» و «امیر» و «ولی فقیه» و... بهدف خشکاندن زمینه های خطرناک بنیادگرایی ی دینی و پیشگیری از قدرت گیری ی خشونت طلبانی از تبار طالبان و حزب اله و القاعده.
نیز، بدیهی ست که جمهوری اسلاامی همچون تنها نمونه ی حکومتی ی چنین تفکری که بیش از دو دهه ست امنیت منطقه و جهان را به خطر انداخته و همچون سرچشمه و آبشخور تمامی ی جریانات تروریستی و دشمن صلح جهانی ست، در کانون مرکزی ی نظریه پردازان، و توجه کاربدستان سیاسی ی جهانی ست.
اگر تا دیروز و هنوز اتحادیه اروپا به سودای بازارهای پر سود و امتیاز دهی های آسان و ارزان اقتصادی - تجارتی ی حاکمان دینی در ایران، چشم ها را بر کشتار و سرکوب انسان ایرانی می بست، یا بطور کلی خود شریک بقای حکومتها ی بی باور به رای مردم در بسیاری از کشورهای منطقه ی خاورمیانه بود، اما امروز دریافته اند که دست کم برای حفظ امنیت خود و منافع بلند مدت اقتصادی شان، - همان گونه که در اجلاس امنیت جهانی در «مونیخ» در هفته جاری تاکید شد – ناگزیرند از پرداختن به امر حقوق بشر و حاکمیت دمکراسی در چنین جوامع، و رو در رویی واقعی با مستبدان دینی و تمامیت خواه، که به نوبه ی خود یک ضرورت اجتناب ناپذیرست برای تامین صلح و مقابله با خشونت های دولتی و حکومتی.
ولی مهم تر و برجسته تر ار نقش شرایط جهانی و تاثیر آن بر تحولات امروز و فردای میهن مان، ملتی به ستوه آمده و آزموده در کوران تجارب سالیان ست که علیرغم کاستی های فراوان در تفکر و عملکرد و سازمان یابی اش، با شیوه های خود برگزیده به مصاف یکی از سیاه ترین نظام های سرکوب گر رفته، و بر آن ست که تا پایان دادن به نظام دینی از پای ننشیند. ویژگی های امیدبحش این جدال سرنوشت ساز و پر دامنه، همانا روی آوری به روشهای مدنی و بدور از خشونت، تعمیق و دامن زدن به شکاف جناح های حکومتی، روی گردانی از همه ی صاحبان قدرت، فاصله گیری ی سزاوار و خردمندانه از توهم های دیروزین و قرون وسطایی ی دخالت دین و دولت، بی باوری به هرگونه دخالت بیگانه در تعین سرنوشت خویش، و سرانجام رویکرد تجدد خواه و امروزین، یعنی بنیاد گذاری ی حاکمیتی عرفی، دمکراتیک و مدنی ست.
از سوی دیگر، بیاد بیاوریم خواب و خیال های جماعت سلطنت طلب را اندکی پس از فتح نظامی ی عراق توسط نظامیان امریکایی و همرا هی ی ضمنی ی برخی محافل جنگ طلب هیات حاکمه ی امریکا با این توهم و پندار که خیلی زود به فراموشی سپرده شد. گرچه چنین نظرگاهی حتا در برخی گروههای اجتماعی ی بجان آمده ی جامعه ی ما هنوز خواستاران و هوادارانی دارد، یا به یقین می توان گفت که بر خلاف فضای ضد امریکایی ی کشور های منظقه ی خاور میانه، ایران تنها کشور منظقه ست با دو ویژگی شناخته شده نزد نظریه پردازان و سیاست گذاران امریکایی: یک، شهروندان ایرانی برخلاف حاکمان دینی و تبلیغات عوام فریبانه علیه «شیظان بزرگ»، نظر و نگاه مثبتی به جامعه ی امریکایی دارند. دوم، بدلیل روحیات ملی، شناخت واقعی از سرکوبگران جمهوری اسلامی، و تجارب تاریخی بویژه نقش مداخله جویانه و کودتاگرایانه ی غرب در سرنگونی ی دولت ملی ی زنده یاد دکتر محمد مصدق، با هر گونه دخالت خارجی با هر انگیژه و خواستی، نه فقط مخالف اند که با آن مقابله می کنند.
بنظر می رسد با چنین شناختی از جامعه ی ما و روان شناختی ی انسان ایرانی از سوی هیات حاکمه ی امریکا، مدتهاست که زبان و ادبیات سخنگویان آنان و دیگر کشورهای اروپایی نسبت به ایران و تحولات آن به نحو چشمگیری تغییر کرده است .
ولی فارغ از زبان و نحوه ی موضع گیری ی جهان غرب نسبت به حیات سیاسی ی حکومت اسلامی، آیا تداوم استبداد دینی و تثبیت آن با تامین منافع و مصالح دراز مدت قدرتهای بزرگ همخوانی دارد؟ آیا تماس ها و مذاکرات و آمد و شدهای اشکار و پنهان آنان با باند سرکوبگر حکومت دینی با رویکرد اعلام شده ی امریکایی ها برای مقابله با بنیاد گرایی ی اسلامی در سطح جهان و پاکسازی ی منطقه ی خاور میانه از حاکمیت های تمامیت خواه، به نوعی یک تناقض جدی را به نمایش نمی گذارد؟
برخی صاحب نظران، پاسخ به این پرسش ها را منفی ارزیابی می کنند از آن روی که نخست: امریکایی ها و تا حدودی اتحادیه اروپا در حال حاضر بگونه ای سخت و مشکل ساز برای خود در افغانستان و عراق درگیرند، و از آنجا که از نقش خراب کارانه ی جمهوری ی اسلامی در این دو کشور آگاه اند. بنظر می رسد که برای پیشبرد سیاست های دراز مدت خود در منظقه ناگزیر از برخی تعدیل های کوتاه مدت در روشها و برخورد های خود با جمهوری اسلامی هستند.
دوم اینکه، قدرتهای بزرگ جهانی از یک سو با آگاهی به تحولات عمیق اجتماعی در لایه های گونه گون جامعه ایرانی و نارضاینی ی فزاینده ی اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران از تمامی ی جناح های حکومتی، و رودررویی ی هشیارانه ی آنان برای پایان دادن به استبداد دینی، و از سوی دیگر با نزدیکی های بیشتر موضع گیری ی جامعه ی اروپا و هیات حاکمه ی امریکا در سالهای اخیر نسبت به مقابله ی جدی با جمهوری ی اسلامی، چنین رویکردی را در دستور کار دراز مدت خود دارند.
همچنین در توضیح هم سویی ی کوتاه مدت جهان غرب با حاکمیت تمامیت خواه دینی، نظرگاه دیگری بر آن ست که آنان در چشم انداز کلان سیاسی با همراهی و همزبانی با شیوه های ایرانی _ یک دست کردن مجموعه ی حاکمیت دین و جدا کردن و راندن بخشی از حکومت گران به صف اپوزیسیون حکومتی و سرانجام تعرض نهایی به کل هرم حکومتی - با دست بازتر به حمایت از جنبش های وسیع اعتراضی ی میلیونی ی مردم ایران اقدام خواهند کرد. به تعبیر اهل کوچه، در هنگامه ای مناسب «پوست خربزه» ای سرنگون نشان زیر پای «ولی فقیه» بعنوان مظهر سیاه تمامی ی استبداد دینی خواهند انداخت، و یا در بزنگاهی از جنس آنچه با صدام حسین دیکتاتور کردند و بر سرش آوردند، شناسنامه ی حکومت دینی را باطل خواهند کرد.
گرچه تعبیر آرزومندانه ی «پوست خربزه» ی کله پا کننده در زیر پای «ولی ی فقیه»، بگونه ای غیرواقعی به نقش عامل خارجی در تغییر و تحولات آتی ی میهن مان پر بها می دهد، گرچه این نگاه بر هم سویی ی منافع و مصالح ملی ی ما با اهداف اقتصادی و سیاسی ی قدرت های بزرگ، مطلق بین و جزم اندیش ست، ولی عنصری از یک واقع بینی ی اجتماعی را با خود همراه دارد: بدلیل ادامه ی آُسیب رسان و خطرناک حیات سیاسی ی استبداد دینی در عرصه ملی و بین المللی، دیر یا زود جهان غرب ناگزیر ار همراهی ی گسترده با جنبش های وسیع اجتماعی برای پایان دادن به حاکمیت استبداد مذهبی در ایران خواهد شد.
ولی بلافاصله باید بر این واقعیت بدیهی و سزاوار تاکید کرد که هرگونه تغییر و تحول در حیات سیاسی ی میهن مان برای تعین تکلیف نهایی با دیکتاتوری مذهبی، بر میزان اراده ی آگاهانه ی جنبش های اجتماعی ی آن استوارست، و همراهی و هم سویی ی پایدار جامعه ی جهانی با آن می تواند بر اثرگذاری ی سریعتر «پوست خربزه» ی کله پا کننده زیر پای «ولی ی فقیه» بعنوان نماد سیاه حکومت دین بیفراید. با چنین رویکردی ست که به مثل نامه ی بجا و بایسته ی بیش از چهل انجمن دانشجویی به دولت مردان فرانسوی و هشدار جدی به آنان نسبت به عواقب توافق های پنهانی ی مغایر با منافع مردم ایران و تداوم حیات سیاسی ی سرکوب گران دینی معنا می یابد.
نیز با چنین چشم اندازی از تحولات امروز و فردای کشور ماست که یکایک هم میهنان آگاه ما می باید وظیفه ی ملی و انسانی ی خویش بشناسند که با نفی ی تمامی نماد و نمود های حکومت اسلامی، با خیانت شمردن هر گونه حضور در نهادهایی که ادامه ی فرمانروایی ی حاکمان اسلامی را نزد جهانیان مشروع و قانونی جلوه بدهد، با تحریم ملی ی همه ی ساز و کار های عوام فریبانه ی نمایشی ی انتخاباتی، با برگزیدن تمامی ی اشکال مقاومت و اعتراض مدنی، و همصدایی ی هوشیارانه برای تحقق جمهور مردم از راه همه پرسی ی ملی زیر نظارت جهانی، تشکیل مجلس موسسان منتخب مردم و تدوین قانون اساسی ی یک نظام مردم سالار منتخب ملت، حمایت گسترده ی جهانی نسبت به برکناری ی استبداد دینی را شتاب بحشند.

سیدنی_ استرالیا
۲۱ بهمن ماه ۱٣٨۲


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست