مهندس شاملو، استاد ویلون
حافظ آثار صبا و یاحقی
مهین میلانی
•
صبا نتوانست آثارش را به صورت کامل اجرا کند و من مجموعه ی آثارش را اجرا و ردیف ها را کامل کردم. من فکر می کنم که وظیفه ام را نسبت به موسیقی ایرانی به طور کامل انجام داده ام. دست کم آنها که اهل هنر هستند می دانند که من چه کار کرده ام
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
٣ فروردين ۱٣٨۶ -
۲٣ مارس ۲۰۰۷
تلفن زدم به استاد شاملو که چرا در برنامه ی خانم سیمین غانم حضور نداشتید، نام شما را در آگهی دیده بودم، تعریفتان را از شاگردان شما و صاحب نظران شنیده بودم. رفته بودم که ازنوای ویلون شما محظوظ شوم؛ ولی با ارکستری مواجهه شدم که در خور خانم غانم نبود واگر چه خانم غانم با تبحر کامل کاستی ها را پرمی کرد و رهبری نوازندگان جوان را نیز به عهده داشت، ولی جای یک استاد کارکشته چون مهندس شاملوکاربند که با نگارش پانصد قطعه برای ویلون، پیانو، کمانچه و تاردر پانزده جلد کتاب، و نوای سازش در چندین سی دی، صبا را ، خالقی را، تجویدی را و دیگر بزرگان پیشگام موسیقی ایران را برای همیشه زنده نگاه خواهد داشت، در این برنامه بسی خالی بود.
استاد مرا به حضور خود پذیرفتند و این افتخار را به من دادند که به طور انحصاری برایم بنوازند. قدرت و ظرافت دست پنجه ی ایشان را که اشک به چشمان من آورد و نفس را در سینه حبس کرد نمی توان توصیف کرد، که کار زیبا را فقط باید زنده لمس کرد، زمانی که استاد با موهای سفید کامل نقره ای مثل پنبه و رخساری که حتی یک چروک درآن دیده نمی شود و با چشمانی که عشق و محبت و شصت سال زندگی موسیقیایی را درخود جمع دارد، می نوازد و با ویلون عجین می شود و نواهای جانبخش را به جان ما می ریزد.
آقای مهندس شاملو کاربند پدر نسیم شاملو اولین آهنگساز زن ایران است که اخیرا سرود جدید "ای ایران" دربیات اصفهان ساخته ی این دختر هنرمند با رهبری فخرالدینی و با صدای سینا سرلک و فاضل جمشیدی همراه با ارکستر سمفونی ملی ایران اجرا شد و مورد توجه بسیاری از صاحب نظران قرار گرفت. این سرود را در پایان مطلبم می آورم. محتوای آن حرف ها در درون خود دارد.
اهتمامی که استاد شاملو در بازسازی و نواختن آثار آموزشی موسیقی ایرانی برای ویولون کرده است بسیار ارزشمند است. علی تجویدی در باره اش نوشت: "...نامبرده د رسال 1340 اولین بار نوازندگی ویلن را نزد اینجانب شروع کردند واز همان ابتدا به استعداد شگرف ایشان پی بردم. آقای شاملو پس از اینکه سال ها نزد اینجانب آثار استاد صبا و اینجانب را آموختند، برای پیشرفت تکنیک نوازندگی چند سال نزد اریک هوسپیان و هراج مانوکیان ویلن کلاسیک کار کردند و موسیقی علمی را درهنرکده ی موسیقی ملی آموختند و در نتیجه امروز آقای شاملو کاربند در زمره ی هنرمندانی است که تعداد آنها بسیار انگشت شمار می باشد. نامبرده در سال های اخیر کتاب هایی تحت عنوان قطعات و چهار مضرابها و ردیف کامل ماهور- شور- همایون نوشته و انتشار داده اند. بعلاوه ردیف استاد صبا را با ویلن اجرا کرده اند که درآلبوم مخصوصی در اختیار هنرجویان قرار گرفته و اخیرا توفیق یافته اند که چهار جلد کتاب هنرستان موسیقی ملی را که زیر نظر شادروان روح اله خالقی برای ویلن نوشته شده بود با این ساز اجرا نمایند..."
روزنامه ی ابتکار در وصف ایشان نوشت: "استاد شاملو از نسلی است که هنوز هم موسیقی ایران اگر حرفی برای گفتن دارد از صدقه ی سر این نسل است. از جمله کارهای وی می توان از جشن گلها، خزان عشق، پایان جدائی، بربال فرشتگان و... نام برد."
استاد شاملو مدت کوتاهیست که به ونکوور آمده است.
دو ساعت تمام برای من زد و من تردید ندارم که وی می تواند برروی صحنه ی آمفی تاتری بسیار بزرگ ساعت ها بنوازد و علاقمندان به موسیقی پرروح و هنرمندانه را چون همه ی بزرگان برجای میخکوب کند. من در اینجا گپ و گفتی را که مابین نواهای سازویلون با ایشان انجام می گرفت می نویسم.
مهین میلانی: استاد چرا از ایران بیرون آمدید؟
استاد شاملو: همین جوری. فکر کردم اینجا خبرهایی هست. ولی دیدم نه خبری نیست.
م.م.: چطور؟
ا.ش.: من اینجا به طور نادر با کسانی روبرو شدم که واقعا کار کرده باشند، قطعاتی از خود ساخته باشند یا خیلی خوب بنوازند. بعضی از کسانی که اسم و رسم هایی به هم زده اند در سطح چندان بالایی نیستند. شاگردان به علت مشکلات مالی و گرفتاری های چند گانه تن به کار نمی دهند و به ندرت پیدا می شوند کسانی که پیگیری کنند. در ایران شاگردها خوب کار می کنند. شادمهر عقیلی و سیامک خواهانی در گروه آرین با برادرش از شاگردان من بودند. پدرشان هم که پزشک بود نیز تار میزد.
م.م.: یعنی در ایران موسیقی خیلی رشد کرده است؟
ا.ش.: بعد از انقلاب اهمیت زیادی به رشد موسیقی درایران دادند. در سال های اول بعد از انقلاب علیزاده و لطفی کارهای ارزنده ای ارائه دادند. مسئولین وزارت ارشاد دل می سوزاندند و می خواستند که موسیقی ایرانی زنده بماند و رشد کند. در سال 1364 که نواختن ساز کم کم آزاد شد، وزارت ارشاد از من خواست که بر روی کارهای صبا کار کنم. حالا شما در هر خانواده ای می بینید که یکی دو نفر ساز می زنند. در خیابان ها فراوان افرادی دیده می شوند که ساز به دست دارند. توجهی که به موسیقی در بعد از انقلاب کردند قابل مقایسه با زمان شاه نیست. مشکل فقط در این است که نوازندگان نمی توانند خود را نشان بدهند. در رادیو و تلویزیون آثار بزرگان مثل یاحقی و صبا و علی تجویدی را پخش می کنند ولی نامی از آنها نمی آورند. بارها با من درتلویزیون مصاحبه کردند ولی نمی گذاشتند من ساز بزنم. رشد موسیقی در ایران بعد از انقلاب قابل مقایسه با زمان شاه نیست. اغلب کسانی هم که حالا اینجا ادعای استادی دارند، حاصل ایران بعد از انقلاب هستند.
علی تجویدی: آقای شاملو کاربند در زمره ی هنرمندانی است که تعداد آنها بسیار انگشت شمار می باشد
م.م.: قطعاتی که شما نوشته اید عمدتا برای ویلون است. این کار سابق براین بسیار کمتر صورت می گرفت. علت چیست؟
ا.ش.: به ویلون اهمیت نمی دادند زیرا می گفتند که این یک ساز غربی است در حالی که ویلون یک ساز زهی شرقی است که با آرشه یا کمان به صدا در می آید. جد آن قدیمی ترین ساز زهی، راونا استرم نام دارد که قدمت آن به هزار سال قبل از میلاد مسیح در هندوستان می رود و بعد در سیستان و بلوچستان تکامل پیدا می کند و به صورت رباب در می آید و سپس به قیچک یا غژک و سپس در ایتالیا تبدیل به ویلن می شود.
دیگر اینکه ویلون یک ساز مورد غضب بود؛ چون صدای ویلون همیشه در زمان شاه با غمزه شنیده می شد یعنی مطربی کامل. به عبارتی آبروی ویلون را برخی ویلونیست ها بردند که حالا من اسم نمی برم. برخی از آنها هم مرده اند. البته خیلی قشنگ هم می نواختند. ولی کاملا کافه ای و مطربی بود. هیچ جنبه ی هنری نداشت. به فرم مطربی مبتذل از آن استفاده می کردند با یک رقاصه ی لخت و عور که هنری از رقص نداشت و فقط عرض اندام می کرد. البته نه اینکه من نتوانم این کار را بکنم. کما اینکه در موسیقی چهار مضرابی که من زدم یکی از آنها به فرم مطربی است. ساز مطربی هم خود مطلب جداگانه ای است و من آن را در سه راه سیروس از مطرب های کلیمی که کمانچه می زدند یاد گرفتم. نتش را حتی نوشته ام. کتابش موجود است. خود فرم مطربی هم مطلبی است. همان طور که در موسیقی کلاسیک غربی فرم سوئیت داریم، سونات داریم و فرم های دیگر، در موسیقی ایرانی هم فرم های مختلف داریم: پیش درآمد داریم. چهارمضراب داریم و تصنیف یا ترانه داریم و آواز داریم. این فرم ها هرکدام در جای خود خوب هستند. ولی فرم مطربی اش راخیلی مطربی کردند. کاملا لهو و لعب بود با یک رقاصه ی لخت و ویلون آبرویش رفت. چون رقاص هنرمند نداشتیم. رقاص روحوضی بود. روحوضی خوب داریم، روحوضی مبتذل. مطربی خوب داریم، مطربی مبتذل.
من زحمات زیادی برای ویلون کشیدم. خواستم قطعاتی بنویسم که در سطح جهانی موسیقی ایرانی شناخته شود. وقتی یهودی منوهین به ایران آمد، تعجب کرد که ما هم کلاسیک ایرانی و هم کلاسیک غربی را خیلی خوب می زنیم و علی تجویدی درسال 1372 باره ی من نوشت: " خوشبختانه از آنجا که حقایق هرگز پنهان نمی ماند، چندی است که جامعه و بخصوص جوانان تحت تاثیر جاذبه ی صدای ملکوتی این ساز قرار گرفته اند و گرایش شدیدی برای آشنائی با نوازندگی این ساز ایجاد شده است.
تلاش آقای مهندس شاملو کاربند... برای معرفی این سازبسیار موثر واقع شد... امروز آقای شاملو کاربند در زمره ی هنرمندانی است که تعداد آنها بسیار انگشت شمار می باشد. امیدوارم با انتشار آثار وی مجددا ساز ویلن جای واقعی خود را برای خدمت به موسیقی ایرانی بازکند"
می دانید صبا بیش از پنج گوشه ننوشته است که حالا یا حوصله نکرده و یا زمان اجازه نداده است؛ من آثار صبا را تکمیل کردم. در سال 1370، 62 گوشه برای ماهور و 52 گوشه برای شور نوشتم. اما ایشان هموار استاد ما هستند. او پیشتاز بوده است و حرمت پیشتازان همواره لازم است زیرا آنها راه را برای ما باز کردند.
ردیف کامل از آن آقا حسین قلی و میرزا عبدالله بود. میرزا عبدالله پدر عبادی است. آقا حسین قلی پدر علی اکبر خان شهبار و این ها در واقع از فراهان اراک هستند و ما ردیف اصلی موسیقی ایران را از فراهان داریم.
این ردیف ها را با تار و سه تار سینه به سینه نواختند تا رسیده به علی اکبرخان شهناز. بعد آن را برای تار نت کردند و بعد موسی خان معروف که شاگرد آقا حسین قلی بوده و علی اکبرخان شهنار پسر حسین قلی کار کردند برای تار و سه تار ومن موفق شدم آن ها را برای ویلون و کمانچه بنویسم و این اولین بار بوده که این کار انجام شده است.
م.م.: آیا یکی دیگراز علل بی توجهی به ویلون این نیست که ویلون ساز مادر است و یادگیری و تبحر در نواختن آن بسیار مشکل است؟
ا.ش.: بله. من شانزده سال پیشِ معلم رفتم. منهای ریاضت هایی که کشیدم و گوشه ها و ردیف ها را یاد گرفتم. چون مادر من شاگرد درویش خان بود. در کتاب تاریخ موسیقی ایران در شرح حال من این مطلب نوشته شده است. ساز اول من سه تار بود. از پنج سالگی پیش مادرم تعلیم گرفتم و پس از آن پیش تجویدی ویلون آموختم. سپس در سال 1350 از هنرستان عالی، لیسانس موسیقی گرفتم. بعد پیانو یاد گرفتم. پیانو برای موسیقی کلاسیک غربی و هردورا زدم هم سنتی و هم کلاسیک غربی. من با آقای گرگین زاده و آقای مهوان، اقای اکبرپور در اولین دوره ی این هنرستان هم کلاس بودم. سال ها بعد هنرجویان دردانشکده ی هنرهای زیبا مشغول تحصیل شدند. در آن اولین دوره بهترین معلمین خارجی به ما درس می دادند و بهترین استادان مانند حسین علیزاده، روشن روان و شهبازیان وغیره از آن دوره هسرتند. موسیقی ایرانی یکی از زیباترین موسیقی های دنیاست.
م.م.: برخی هنرمندان از دوستان اروپایی وآمریکای شمالی من معتقدند با موسیقی ایرانی نخورده مستیم.
ا.ش.: همین طور است. ببینید این کتاب چهار مضراب را صبا نوشته که از زمان درویش خان مانده. الان خیلی سخت تر شده است. تکنیک پیچیده ای پیدا کرده. آقای تجویدی ومن کاری کردیم که ویلون از زمان صبا به مراتب جلوتر بره. اغلب قطعات آن با سبک نو برای تکنیک ویلون ساخته شده است و سعی کرده ام علاوه بر حفظ حالات زیبای موسیقی اصیل ایرانی از تکنیک موسیقی کلاسیک غرب نیز در آن استفاده کنم. چهار مضراب معروف ماهور را که نت آن ابتدا توسط درویش خان برای تار و سه تار ابداع گردید و سپس توسط استاد ابوالحسن صبا به طرز ساده ای برای ویلن تنظیم شد، حالا من به شیوه ی جدیدی آن را برای ویلن تنظیم کرده ام واستاد تجویدی آن را مورد تائید قرار داده اند.
برخی از نوازندگان اینجا در ردیف شاگردان شاگردان اساتید ما در ایران هستند
م.م.: استاد نظر شما در باره ی بیژن مرتضوی چیست؟
ا.ش.: من مدعی هستم که بیژن مرتضوی آثاری را که من و آقای تجویدی آن موقع که ایشان هنوز به دنیا نیامده بودند و ما نوشتیم، می زند. چاپ اول کتاب ردیف کامل همایون و قطعات چهارمضراب، وقتی من 24 ساله بودم یعنی 41 سال پیش در آمد که آن را تقدیم کردم به هنرستان موسیقی. آثار من و آقای تجویدی در این کتاب با هم آمد. قسمتی را هم خود من نوشتم از جمله "رقص پروانه". قسمتی از قطعه ای در این کتاب به نام "وداع" را که در صفحه ی 93 آمده است و درچهارمضراب است، همراه با قطعاتی دیگر از این کتاب بیژن مرتضوی زده است و همه را به نام خودش و هیچ نامی از ما نمی آورد. چاپ دوم این کتاب در سال 1364 است و چاپ سوم در سال 1378.
م.م.: مثل مقاله هایی که روزنامه های ایرانی در اینجا بدون منبع و اسم نویسنده از اینترنت کپی می کنند و یا آنقدرمنبع را ریز می نویسند که مشخص نشود. شما می دانید که این کار جرم است. د راین جا از چنین کاری به عنوان سرقت هنری شکایت می کنند و مجرم می بایست جواب گو باشد و چه بسا جریمه های کلان بپردازد به اضافه ی اینکه به اعتبار هنری اش نیز خدشه وارد می شود.
ا.ش.: البته من از او گله مند نیستم. ممنون هم هستم که آثار مرا می نوازد و خیلی هم خوب می زند. یک بار در ایران خواستم از او شکایت کنم. گفتند وکیل باید بگیری و از این حرف ها و هزینه دارد. من هم ول کردم. شما بروید به کتاب فروشی ها. تمام کتاب ها و سی دی ها و نوارهای مرا دارند. من تا حالا 15 کتاب موسیقی نوشته ام و در این مدت کوتاه اقامتم در ونکوور 30 قطعه نوشته ام و امیدوارم آن را در کتاب شانزدهم به چاپ برسانم.
این کتاب را من زمانی که دانشجوی رشته ی مهندسی شیمی در دانشگاه تهران بودم نوشتم. د رآن زمان آقای تجویدی به علت مشکلاتی که برای ایشان پیش آمد نیامدند و من به جای ایشان در دانشگاه تدریس می کردم. بعد از آن هم آقای تجویدی نیامدند و مسئولیت دانشگاه را دادند به من.
کتابی هم دارم به نام "54 قطعه از مهندس شاملو". من حتی کتاب هایی برای سه تار نوشتم. یکی از آن ها "نسیم دل انگیز" نام دارد که به اسم دخترم است. همان که الان در ایران آهنگ ساز است و سرود "ای ایران" که اخیرا توسط ارکستر سمفونی ملی ایران با صدای سینا سرلک و جمشید فاضلی و به رهبری فخرالدینی به اجرا درآمد را ساخته است.
م.م.: آخرین اثر شما چه نام دارد؟
ا.ش.: "بربال فرشتگان". من بیش از 500 قطعه ساخته ام که عمدتا برای ویلون و پیانو است. هرچه کار بزرگان بوده است را من زده ام. ازجمله کل آثار صبا را. آثار صبا را که علی تجویدی و رحمت اله بدیعی میردند، گذاشتند به عهده ی من. آثار او را وزارت ارشاد به آقای تجویدی پیشنهاد داده بود و شما می دانید که صبا نتوانست آثارش را به صورت کامل اجرا کند و من مجموعه ی آثارش را اجرا و ردیف ها را کامل کردم. من فکر می کنم که وظیفه ام را نسبت به موسیقی ایرانی به طور کامل انجام داده ام. دست کم آنها که اهل هنر هستند می دانند که من چه کار کرده ام.
متن سرود "ای ایران" را از اولین اجرایش که در ایران ضبط شده است در اینجا می آورم
ای وطن ای بیشه ام در خاک تو
شاخ و برگم درهوای خاک تو
ای زمین و آسمانت آشنا
کوه و دشت بی کرانت آشنا
آشیان را مال تو
ای چمن از بیشه ات سامان تو
ای وطن هر گوشه ات کاشانه ام
عشق تو هم ساز من هم خانه ام
ای وطن درلاله زار عاشقان
نام زیبایت رسد بر آسمان
نام تو ایران ما پاینده باد
سرزمین عشق و ایمان ایران ایران زنده باد
ای ایران ایران زنده باد
mm0@shaw.ca
mahinmilani.blogspot.com
|