آزادی خواهان و برابری طلبان در قالب جنبش ضد جنگ وارد عمل شوند
گفتگوی اخبار روز با مرتضی اصلاحچی از فعالین جنبش دانشجویی پیرامون خطر جنگ
مرتضی اصلاحچی
•
این جنبش ضد جنگ باید دو خصوصیت عمده داشته باشد از یک طرف باید مخالف امریکا باشد و از طرف دیگر از انجا که فعالین این جنبش اوپوزیسیون جمهوری اسلامی هستند باید علیه جمهوری اسلامی موضع داشته باشد تا ضدیتش با امریکا همان مرگ بر امریکای جمهوری اسلامی نشود. این مسئله به نوعی راه رفتن بر لبه تیغ است که هوشیاری و تیز بینی سیاسی بالائی را می طلبد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۶ فروردين ۱٣٨۶ -
۲۶ مارس ۲۰۰۷
مرتضی اصلاحچی دانشجوی فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه علامه و عضو هیئت رئیسه شورای تهران دفتر تحکیم، وبلاگ نویس و از فعالین جریان چپ رادیکال جنبش دانشجویی است. اخبار روز گفتگویی با ایشان پیرامون نگاه جنبش دانشجویی نسبت به مساله خطر بروز جنگ انجام داده است که در زیر می خوانید:
اخبار روز: آقای اصلاحچی، این روزها منابع متعددی از تشدید خطر جنگ و احتمال برخورد نظامی آمریکا و جمهوری اسلامی خبر می دهند. در دانشگاه ها این موضوع با چه حساسیتی دنبال می شود و فعالین دانشجویی احتمال خطر جنگ را تا چه حد واقعی می بینند؟
مرتضی اصلاحچی: بر خلاف آنچه که حاکمیت تلاش می کند به وسیله رسانه های تبلیغاتی خویش در اذهان مردم بقبولاند که هیچ خطری کشور را تهدید نمی کند اما جامعه نسبت به فشارهای بین اللملی که هرروز روند روبه افزایشی پیدا می کند حساس گردیده است. دانشجویان نیز به صورت جدی نسبت به این مسئله حساس اند و فعالین دانشجوئی در حال حاضر به شدت تحولات سیاست خارجی را پیگیری می کنند. در مورد احتمال خطر جنگ نمی توان به صورت قطعی حرفی زد چراکه در حال حاضر نه جمهوری اسلامی ونه امریکا یک سیاست مشخص را پیگیری نمی کنند وبه نوعی در حال تست زدن طرف مقابل هستند امااین مسئله کاملا قطعی است که دیر یا زود از سوی جامعه بین المللی فشارهای سنگینی که کمر جامعه را خم خواهد کرد وارد خواهد شد. به صورت مشخص در مورد خطر جنگ هرکسی با یک تحلیل احتمال جنگ را تخمین میزند و در مجموع این تخمین ها از ۱% تا ۹۹% در نوسان است . با توجه به مورد عراق حتی با ناچیز در نظر گرفتن خطر حمله نظامی این جنگ اینقدر تباه کننده هست که نتوان به راحتی از کنار آن گذر کرد.
اخبار روز: چهار سال پیش که آمریکا به عراق حمله کرد، عده ای از دانشجویان و مردم با نگاهی مثبت به این واقعه نگاه می کردند. از جمله حتی گروهی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر بیانیه ای مشهوری را امضا کرده و به دفاع از اقدام آمریکا در عراق پرداختند. آیا هنوز جنگ برای نجات ایران از استبداد، در بین دانشجویان و توده ی مردم طرفدارانی دارد؟
مرتضی اصلاحچی: در آنزمان هیچکس فکر نمی کرد که جنگ عراق تا این حد طولانی شود و هزینه بسیاری نیز بر مردم تحمیل کند اما زمانی که مشخص شد دموکراسی امریکائی چندان هم برای مردم عراق شیرین نبود بسیاری نسبت به نقش امریکا برای تغییر معادلات سیاسی بدبین شدند. متاسفانه هنوز بسیاری اعم از نخبگان و مردم با نادیده گرفتن مصائب حضور امریکا در عراق آرزو می کنند که امریکا نجاتشان دهد. در جنبش دانشجوئی گروههای حاشیه ای وجود دارند که از امریکا دفاع می کنند که ما آنها را لیبرال های پرو امریکا می دانیم. اینان به خاطر ضعف مفرط در تحلیل جامعه و عدم توان برای حضور در معادلات سیاسی منتظر آلترناتیو خارجی هستند. این گروه که فاقد کوچکترین پایگاه جنبشی می باشند عمدتا سرخوردگان دوم خرداد هستند که در حال حاضر هویت سیاسی خود را صرفا در ضدیت با فعالین چپ رادیکال که هم در برابر جمهوری اسلامی و هم علیه امریکا ایستاده اند تعریف می کنند. این گروهها به هیچ عنوان نگران کننده نیستند مسئله مهم ذهنیت نجات بخشی است که کم کم دارد از امریکا در ذهن بخشی از مردم که عمدتا خرده بورژواها هستند شکل می گیرد.
اخبار روز: کمی بیشتر در مورد این «ذهنیت نجات بخش» توضیح دهید. تا چه حد گسترده است و چه دلایلی در بروز آن نقش دارند.
مرتضی اصلاحچی: همانطور که در پاسخ قبل اشاره کردم این ذهنیت عمدتا در قشر خرده بورژوازی وجود دارد که تا پیش از این به عنوان پایگاه جنبشی دوم خرداد عمل می کردند اما زمانی که اپورتونیسم سیاسی و ضعف عملیاتی دوم خردادی ها در برابر محافظه کاران اشکار شد این قشر که هیچ قالب دیگری برای مبارزه نمی بیند و اصولا به لحاظ پایگاه طبقاتی فی نفسه توانائی هدایت یک مبارزه اجتماعی پیگیر را ندارد نگاهش به سمت خارج متمایل گردیده و رو به پنجره منتظر رژه منجیان امریکائی است. پس از شکست هاشمی در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری گذشته و همگرائی اصلاح طلبان با طیف معتدل محافظه کاران در انتخابات شورای شهر عده بیشتری از اصلاح طلبان سلب امید کردند. به طوری کلی هرچه می گذرد با ناامیدی این قشر از جامعه از نیروهای درون حکومتی این ذهنیت نجات بخش بیشتر تعمیق می شود اما خوشبختانه با وضعیتی که مردم عراق پیدا کرده اند و ناکارامدی امریکا در تحقق دموکراسی ای که قولش را داده بود به لحاظ کمی قسمت عمده مردم نسبت به امریکا موضع منفی دارند.
اخبار روز: توضیحات شما البته بیشتر در مورد داخل کشور است. در خارج از کشور هم نیروهایی وجود دارند که نه تنها حامی بلکه مشوق حمله ی نظامی به ایران هستند و نه از جنس «خرده بورژوازی» مورد اشاره شما هستند و نه در شمول نیروهای دوم خردادی. آیا نظرات آن ها هم در میان جوانان و دانشجویان و به طور کل توده ی مردم، طرفدارانی دارد؟
مرتضی اصلاحچی: به هر حال کسانی که مدافع یا مشوق حمله نظامی هستند حرفشان یکی است تفاوت اینها در میزان نفوذ و تاثیری است که دارند. خارج از کشوری ها از یک طرف با رسانه های خود تلاش می کنند تا حمله نظامی را تئوریزه کنند و از طرف دیگر عده ایشان تلاش می کنند تا با قدم زدن در راهروهای کنگره [آمریکا] خود را به عنوان الترناتیو سیاسی پس از حمله مطرح کنند. این افراد دو گروه اند. یکی سلطنت طلبان که از قبل مورد لطف امریکا بودند و به مرحمت انها انبوه تلویزیونهایشان مدتهاست که برنامه تولید می کند. اینها آنچنان بردی در میان مردم ندارند اما اگر حمله صورت گیرد مسلما عده ای از انها سهمی در کابینه خواهند داشت. جریان اصلی لیبرالهای به اصطلاح جمهوری خواه هستند که به صورت جدی تری حول این مسئله کار می کنند و پس از حمله بیشتر قدرت نصیب آنها می شود. به طور کلی خط حمله نظامی کاری به حمایت مردم ندارد چراکه مبتنی بر توان نظامی است بنابراین آنها روی افکار عمومی سرمایه گذاری نمی کنند چون به هرحال اکثریت قاطع مردم انفعال در برابر جمهوری اسلامی را به حمله خارجی ترجیح می دهند. اما از طرفی قسمتی از نیروهایشان را در داخل به لحاظ سیاسی فعال می کنند تا بعدا به عنوان بدنه نیروهائی که از خارج می آیند فعالیت کنند و از طرف دیگر توازن قوا را در برابر فعالین مخالف امریکا حفظ کنند.
اخبار روز: مبارزه با این «ذهنیت نجات بخش» بخشی از مقابله با خطر جنگ نیست؟ در این زمینه چه تلاش هایی صورت می گیرد و چه تلاش هایی باید صورت بگیرد؟
مرتضی اصلاحچی: به طور قطع اگر حمله امریکا جدی شود این ذهنیت نجات بخش هرچند هم در ذهن عده کمی وجود داشته باشد می تواند به عنوان جاده صاف کن عمل کند که در ان مقطع خاص طرفداران امریکا می توانند به عنوان یک اهرم تبلیغات سیاسی از ان استفاده کنند بنابراین مبرزه با این ذهنیت کاذب جزئی از مقابله با خطر جنگ است. در این راستا در حال حاضر فعالین چپ رادیکال تا جائی که می توانند به وسیله مقالات با اشاره به جامعه عراق عواقب منفی حضور امریکا را بیان می کنند و از طرف دیگر نیز در مجادله تئوریک با لیبرالهای پرو امریکا درصددند تا این جریان را که این ذهنیت کاذب را تکثیر می کنند در نطفه خفه کنند. این کارها حداقل کارهائی است که می شود کرد اما از انجائیکه در حال حاضر خطر حمله بسیار جدی است فعالین آزادی خواه و برابری طلب می توانند در قالب یک جنبش ضد جنگ وارد عمل شوند. اگرچه این قبیل حرکات تاثیری در سیاست های جنگ طلبانه جمهوری اسلامی و امریکا ندارد اما می تواند نقش موثری در نابود کردن ذهنیت نجات بخش کاذب داشته باشد.
اخبار روز: آقای اصلاحچی موضوع اصلی و سوال مهمی که می خواهم مطرح کنم، همین است. اگر خطر حمله به ایران جدی است، برای مقابله با آن جدا از اعلام مخالفت ها چه باید کرد؟ این «جنبش ضد جنگ» که می گوئید باید چه خصوصیاتی داشته باشد و نیروهای شرکت کننده در آن چه کسانی می توانند باشند؟
مرتضی اصلاحچی: به نظر من این جنبش ضد جنگ باید دو خصوصیت عمده داشته باشد از یک طرف باید مخالف امریکا باشد و از طرف دیگر از انجا که فعالین این جنبش اوپوزیسیون جمهوری اسلامی هستند باید علیه جمهوری اسلامی موضع داشته باشد تا ضدیتش با امریکا همان مرگ بر امریکای جمهوری اسلامی نشود. این مسئله به نوعی راه رفتن بر لبه تیغ است که هوشیاری و تیز بینی سیاسی بالائی را می طلبد چون ما در یک زمان و در یک پرستیژ سیاسی می خواهیم علیه دو جریان بایستیم که انها در همان زمان مقابل هم صف بندی کرده اند. همواره گروههای سیاسی ما در شناختن تضاد دچار مشکل بوده اند و در اینگونه مواقع به نادرست جانب یکی را گرفته اند. هم اکنون هم عده ای می گویند که باید به طور مقطعی در برابر امریکا پشت جمهوری اسلامی ایستاد و عده ای هم می گویند که امریکا می تواند ایران را دموکراتیک کند که به نظر من کاملا اشتباه است. ما باید به همان اندازه که علیه امپریالیسم امریکا مبارزه می کنیم علیه استبداد و ارتجاع مذهبی جمهوری اسلامی نیز موضع بگیریم. با توجه به این دو مشخصه کسانی که می خواهند در این جنبش فعالیت کنند هم باید مخالف سیاستهای امپریالیستی امریکا باشند هم مخالف جمهوری اسلامی. مسلما طرفداران جمهوری اسلامی مخالف امریکا و نئولیبرالهای مخالف جمهوری اسلامی حامی امریکا نمی توانند در این جنبش حضور داشته باشند.
در مورد اینکه این جنبش چه کارهائی می تواند انجام دهد و چقدر می تواند مقابل سیاستهای جنگ طلبانه دو طرف بایستد الان نمی توان صحبت کرد این مسئله بستگی دارد به توانی که این جنبش پیدا می کند. مسلما اگر حرکات ان صرفا به برگزاری تجمع و راهپیمائی در دانشگاهها محدود شود بیشتراز ابراز مخالفت و کار تبلیغی کاری از دستش بر نمی اید اما اگر بتواند سد دانشگاه را بشکند و تبدیل به جنبشی مردمی با پشتوانه بسیار شود شاید بتواند به عنوان قطب سوم در این معادلات وارد بازی شود. البته باید به این نکته توجه کرد که ما درباره ایران صحبت می کنیم که در آن جمهوری اسلامی به شدت فعالیتهای سیاسی را محدود می کند و هروقت احساس کند که جریانی دارد پشتوانه مردمی پیدا می کند به شدت انرا سرکوب می کند. اما در این زمان ما باید بدون در نظر گرفتن این مسائل استارت کار را بزنیم و با تمام توان این قضیه را پیگیری کنیم حال اینکه چقدر می توانیم به اهداف از پیش تعیین شده برسیم بعدا معلوم می شود.
اخبار روز: به دشواری های سیاست صحیح اشاره کردید. این دشواری به طرح نظرات متفاوتی انجامیده است. می خواهم سوال را مشخص تر کنم. در خارج از کشور به طور مثال بحث هایی مطرح است که از نیروهای جمهوری خواه و دموکرات و چپ می خواهد با مشروطه طلبان به شرط مخالفت آن ها با حمله ی نظامی جبهه ی واحدی تشکیل بدهند. از سوی دیگر نظراتی مطرح است که چنین همکاری و ائتلافی را با اصلاح طلبان دوم خردادی درخواست می کند. جریان چپ در ایران، برای مقابله با خطر جنگ (که می تواند مقابله با هر دو سوی جنگ افروز باشد)، با چه نیروهآی سیاسی حاضر به همکاری است؟
جریان چپ به طور کلی یکسری خطوط قرمز برای همکاری با دیگر جریانها دارد. ما تحت هیچ شرایطی حاضر به همکاری با سلطنت طلبان، جمهوری اسلامی و لیبرالهای طرفداران امریکا نیستیم و در هر کاری که می خواهیم انجام دهیم با توجه به این خطوط قرمز وارد تعامل می شویم. در این برنامه مشخص هم با توجه به این خطوط قرمز که در دو خصیصه اصلی جنبش ضد جنگ هم نهفته است وارد تعامل با دیگر فعالین می شویم. ممکن است بعضی از جریانها در این مورد مشخص تا حدودی با ما هم نظر باشند اما ما حاضر نیستیم به خاطر یک کار مقطعی آبروی سیاسی خود را ببریم. فکر می کنم اکنون معلوم شد که ما با چه جریانهائی کار نمی کنیم بنابراین با توجه به مصادیق سلبی قضیه می توان فهمید که با چه جریاناتی حاضر به همکاری هستیم.
|