عراق, ایران و سلاح های کشتار جمعی
مصاحبه فوأد خوسمود با اسکات ریتر
صفار ساعد
•
من یک عضو رسمی حزب جمهوریخواه هستم و در سال ۲۰۰۰ به جورج بوش رأی دادم. باید بگویم که با وجود تفاوت های فرهنگی و اجتماعی که بین من و شرکت کنندگان وجود دارد, همه ما در یک سو هستیم و با یک زبان صحبت می کنیم و آن اینکه چه چیزی برای آمریکا بهتر است. فکر میکنم بین ما توافقی است مبنی بر اینکه دولت بوش برای آمریکا خوب نیست و ما نیاز به یک سمت و سوی جدید داریم
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
٨ فروردين ۱٣٨۶ -
۲٨ مارس ۲۰۰۷
ف خ: با جنگ عراق آغاز کنیم. در واشنگتن یک خط بسیار جا افتاده (محبوب) هنور هم در حال تکرار این مسئله است که "عراق دارای سلاح های کشتار جمعی بود". حزب دموکرات و حزب جمهوریخواه هر دو مجاب شده بودند که این مسئله حقیقت دارد. اما شما در واقع کسی بودید که حتی پیش از سال ۲۰۰٣, یعنی سال حمله به عراق, گفتید که عراق دارای سلاح های کشتار جمعی نیست. نتیجه ای که ما میتوانیم از این ادعا قبل از حمله بگیریم چیست؟
الف ر: بگذارید در ابتدا سئوال را به این شکل تصحیح کنیم. من نگفتم که صدام حسین دارای سلاح های کشتار جمعی نیست, بلکه گفتم که هیچکس نتوانست به ما نشان بدهد که وی دارای چنین سلاح هایی است. بازرسان تسلیحاتی به روشنی تمام بیان کردند که بین ۹۵ تا ۹٨ درصد چنین چیزی موجود نیست و این نتیجه را بازرسان با پیشرفته ترین و عالی ترین وسایل تکنیکی برای کنترل تسلیحات بدست آورده بودند.
گفته شده بود که ما برخی چیزها را به حساب نیاورده ایم که خود آن میتواند یک تهدید به حساب بیاید. ولی دیگران هیچگاه نتوانستند اثبات کنند که آنچه را که ما به حساب نیاورده بودیم , صدام حسین واقعا دارا بود. ما هنوز نیاز به این داریم که در باره نتیجه نهایی صددرصد از بین رفتن سلاح های کشتار جمعی به تفحص بنشینیم.
هیچیک از سناتورها و نمایندگان کنگره قادر نیستند مدرکی نشان بدهند که حتی یک سازمان اطلاعاتی در دنیا ادعا کرده باشد که عراق دارای آن سلاح ها بوده و برای رفع این خطر باید وارد جنگ شد.
ف خ: این که برخی موارد به حساب نیامده است در دادگاه افکار عمومی بعنوان اثبات در داشتن این سلاح ها بکار برده شده است.
الف ر: اوضاعی را بوجود آورده بودند که صدام حسین می بایستی عکس آنرا اثبات میکرد.
ف خ: کاملا درست است و اینکه برخی موارد به حساب نیامده است, خود به مانند داوری شد که تشخیص بدهد که کسی دارای سلاح های کشتار جمعی هست یا خیر.
الف ر: این هم دلیلی بود که در مراحل اولیه بحث به جلوی صحنه آورده شد. اما با پیشرفت بحث ها در پشت پرده, سازندگان سیاست ها آنرا به عنوان تهدیدی جدی به فکر مردم تزریق کردند. اعتقاد من این است که شما نمیتوانید با حدس و گمان و تهدید جلو بروید, بلکه بایستی آنرا بطور واقعی نشان بدهید. این آن چیزی است که هیچکس قادر به انجام آن نبود.
ف خ: با در نظر گرفتن تمام این استدلالات که بدون دردست داشتن هیچ گونه دلایلی وارد جنگ شدن نشانه عدم مسئولیت بود. به نظر شما واقعا چه مسئله ای سبب حمله به عراق شد؟
الف ر: اعتقاد من به سبب آن کاری ندارد. ما میتوانیم مسائلی جور کنیم تا این جنگ را مورد بررسی قرار دهیم. چهارچوب این جنگ اعتقاد آن افرادی بود که ایالات متحده آمریکا پس از فروپاشی شوروی می بایست یک قدرت جهانی باشد. این افراد معتقدند که ایالات متحده آمریکا باید خلاء قدرت شوروی را پر کند تا مبادا در این مابین قدرتی بوجود آید و در مقابل این کشور مقاومت کند. در اساس ما در جهانی با حوزه های استراتژیکی ای روبرو هستیم که ایالات متحده آمریکا به نفوذ در آنها بطور یک طرفه, جنگ پیشگیرانه, نظامی, استفاده از استثمار اقتصادی و دیپلماتیک و با سرکردگی نظامی, میخواهد منافع ملی ما را برآورده سازد.
عراق یکی از این ملت ها بود که ایالات متحده آمریکا میخواست بوسیله آن نشان دهد که جهان از نظر این قدرت چگونه باید باشد. با حمایت از عراق و نگهداری از آن چنین نقشه ای برای جاهای دیگر هم قابل پیاده شدن خواهد شد. و آن شامل کشورهای ایران, سوریه و کره شمالی است. اگر شما دلایل این ایدئولوگ ها را مورد بررسی دقیق تر قرار دهید, متوجه خواهید شد که چین و روسیه بعنوان رژیم های نامطلوب, که احتیاج به تغییرات بنیادی دارند, قبل از آنکه بتوانند در مقابل ایالات متحده آمریکا قد بکشند, در این برنامه قرار دارند. این آن چیزی است که دارد اتفاق می افتد. این امپراطوری جدید آمریکا است.
ف خ: اجازه بدهید به ایران و کتاب جدید شما به نامTarget Iran برگردیم. مجاهدین خلق چه کسانی هستند؟
الف ر: مجاهدین خلق* یک سازمان مارکسیستی ایرانی بود که در سال ۱۹۷۰ شکل گرفت. این سازمان نیرویی بر علیه حکومت شاه بود. مجاهدین خلق بیش از هرچیز یک سازمان نظامی بود که مأموران رژیم شاه و مستشاران آمریکایی را در ایران نشانه میگرفت. سازمان مجاهدین خلق بعدها به تبعید رفت و ابتدا در اروپا و سپس در عراق اقامت گزید و به جناح نظامی بسیار قوی مخابرات و سرویس اطلاعاتی عراق تبدیل شد. امروزه آنها از طرف سازمان سیا حمایت میشوند تا بوسیله آنها چوب لای چرخ ایران بگذارند. هنوز سازمان مجاهدین در وزارت کشور آمریکا در لیست سازمان های جهانی تروریستی قرار دارد.
ف خ: پس این یک سازمان تروریستی است که مسئولیت حمله به آمریکایی ها را بر گرده داشت. نکات منفی بسیاری در جو سیاسی حاضر بخصوص در این سازمان به چشم میخورد. اکنون این سازمان روابط عمومی خوبی با واشنگتن دارد. آیا سازمان سیا در این امر دخیل است یا مسائل دیگری در بین است؟
الف ر: زمانی که شما با مردمی روبرو هستید که از پیش برنامه ریزی شده اند که ارزش هر چیز را در ظاهر ببینند و به آنچه که دستگاههای ارتباط جمعی و متخصصین آن برعلیه جمهوری اسلامی می گویند, با دیده مثبت بنگرند, آن زمان دیگر تمامی نکات منفی این سازمان ناپدید میشود. سازمان مجاهدین خلق حمایت اسرائیل را نیز با خود دارد. همچنین این سازمان از حمایت لابی اسرائیل در ایالات متحده آمریکا برخوردار است. این ها همچنین حمایت بسیاری از نمایندگان کنگره را که خود با این سازمان موافق بوده و یا در اثر لابی گری با آنها توافق یافتند را دارند. سازمان مجاهدین خلق در میان گروه مخالفان تهران در واشنگتن پایه دارد.
ف خ: در کتاب جدید شما – هدف ایران – بیان شده است که مأموران اطلاعاتی اسرائیلی, منابع اصلی اطلاعات جدید در مورد موسسات مخفی اتمی ایران هستند. شما همچنین می گویید که مایکل لدین و برخی از نئوکان های واشنگتن از مجاهدین بعنوان یک واسطه برای اعلام این مسئله استفاده کردند. به چه دلیل برای یک سازمان دیگر مهم بود که اعلام کننده این اطلاعات باشد؟
الف ر: جواب این سئوال دوگانه است. اول اینکه اسرائیل خواهان از بین بردن موسسات اتمی ایران است. دوم اینکه زمانیکه شما قصد تغییر رژیم را دارید, باید سازمان مجاهدین خلق آن چنان قوی نشان داده شود که حتی قادر است به اسرار مخفی اتمی ایران دسترسی داشته باشد. این همان استراتژی ای است که در مورد عراق با کنگره ملی عراق و احمد چلبی بکار برده شد.
ف خ: شما در این کتاب می نویسید که جورج تنت (رئیس وقت سازمان سیا) از همه این خبرها با اطلاع بوده است. آیا این بدان معنا است که واشنگتن اطلاعاتی را که در آن دست برده است, انتشار داده است؟
الف ر: من میگویم تمرکز ایالات متحده آمریکا صد در صد به عراق بود و به این جنبه از مسئله اصلا توجه نداشت. تنت مثل بسیاری از کسان دیگر از برنامه اتمی ایران اطلاع داشت, اما این اطلاعات را معتبر نمی پنداشت. من فکر نمیکنم که این یک نقشه توطئه آمیزی بود که بخواهند در اطلاعات دست ببرند. ایالات متحده آمریکا به این اطلاعات به اندازه کافی توجه نکرد. از این جهت اسرائیل برای قابل توجه کردن آنها, پای رسانه های جمعی را به این مسئله باز کرد. و این آن دلیلی است که آنها مجاهدین خلق را برای این کار انتخاب کردند.
ف خ: چه اتفاقی در این موسسات (موسسات اتمی ایران) افتاد؟ آیا بازرسی ویژه ای در آن موسساتی که مجاهدین اعلام کرده بودند, انجام شد؟
الف ر: این موسسات بوسیله آژانس جهانی انرژی اتمی مورد بازدید قرار گرفت. بعضی از این موسسات از جمله در نظنز در غنی سازی اورانیوم دست دارند. در هیچ کدام از موسساتی که مورد بازدید قرار گرفت, از برنامه ساخت سلاح های اتمی خبری نبود. فقط برنامه غنی کردن اورانیوم برای انرژی اتمی صلحجویانه در تمامی موسسات هویدا بود. برخی از اطلاعاتی را که سازمان مجاهدین خلق نشر داد دروغ از آب درآمد. این چنین خبرهایی این هدف را داشت که مسئله اتمی ایران در صدر اخبار رسانه های جمعی جهانی قرار بگیرد و دهن مخالفین را ببندد.
چنین مسائلی بسیار اتفاق افتاده است. زمانی که من بازرس سلاح های کشتار جمعی در عراق بودم , ما با اسرائیل معامله میکردیم. اسرائیل در آغاز اطلاعات ذیقیمتی را ارائه میکرد. اما در ادامه تحقیق این منابع شروع به خشک شدن کردند. اسرائیل دیگر نمی توانست اطلاعاتی به ما بدهد, چرا که اطلاعات داده شده تاکنونی شان, همگی نادرست از آب در آمدند.
ف خ: چرا ایران به مدت ۱٨ سال این برنامه را مخفی کرده است, اگر واقعا قصد ساخت سلاح های اتمی را ندارد؟
الف ر: اول از همه این درست است که ایرانی ها برای برنامه صلح آمیز اتمی خود پا پیش نگذاشتند. این مسئله به سال های ۱۹۷۰ بر میگردد: زمان شاه. زمانی که متفکران بانک فکری آمریکا احتیاج ایران را به این انرژی مورد تأیید قرار میدادند, انرژی اتمی به وسیله ایالات متحده آمریکا بعنوان مسئله ای که حق کشور ایران است, مورد توافق قرار گرفت. باید بگویم که در آن زمان دونالد رامسفلد وزیر دفاع آمریکا و دیک چینی رئیس تشریفات کاخ سفید بود.
بعد از انقلاب, ایالات متحده آمریکا حمایت تکنیکی از برنامه انرژی اتمی را از ایران دریغ کرد. در همان زمان برنامه هایی بود برای اینکه موانع بسیاری را در این مورد برعلیه ایران قرار بدهد.
بیشترین ظرفیت پالایشگاهی ایران در اثر جنگ عراق و ایران در آبادان, که شهر مرزی با عراق است, از بین رفت. در اواخر سال های ۱۹٨۰ بود که برنامه انرژی اتمی در ایران دوباره آغاز بکار کرد. سئوالی مطرح بود مبنی بر اینکه چگونه میتوان در جنگ برعلیه عراق پیروز شد. سه پیشنهاد در پیش روی ایران قرار داشت. افزایش تعداد نیروهای جنگنده ایران, کسب سوپر تکنولوژی و کسب سلاح های اتمی. آیت الله خمینی بیان کرد که ایران آغازگر هیچکدام از این گزینه ها نخواهد بود. مردم گسترش ارتش را قبول نخواهند کرد, پولی برای خرید اسلحه و اسلحه های اتمی که منافع ایران را برآورد, موجود نیست.
بنابراین از همان آغاز ما شاهد آن هستیم که رهبران ایران برآنند که تسلیحات اتمی را بخشی از آینده ایران نسازند. چرا آنها این مسئله را مخفی نگهداشتند؟ به دلیل اینکه ایالات متحده آمریکا قبول نداشت اگر ایران اعلام میکرد " حال ما میخواهیم این را بدست بیاوریم ". ایالات متحده آمریکا حتما از آن جلوگیری میکرد.
نمونه آن رأکتور بوشهر است که دولت ایران از شرکت آلمانی زیمنس درخواست کرد که به قراردادهای قبل از انقلاب گردن بگذارد, اما در اثر فشار ایالات متحده آمریکا این شرکت خود را کنار کشید. زمانیکه ایرانی ها به روس ها و چینی ها مراجعه کردند, ایالات متحده همان فشار را هم بر آنها وارد آورد.
در نتیجه ایرانی ها برای آنکه برنامه خود را به پیش ببرند مجبور شدند که در خفا به این کار دست بزنند. زمانیکه این اطلاعات آشکار شد, من اعلام کردم که همیشه برنامه انرژی اتمی وجود داشته است, اما هیچ گونه برنامه سلاح های اتمی وجود ندارد. به همین دلیل زمانی که بازرسان سازمان جهانی انرژی اتمی پس از ۱٨ سال به ایران رفتند, آنها قادر نبودند هیچ گونه نشانی از ایجاد سلاح های اتمی بیابند. هیچگونه.
ف خ: عکس العمل معمولی و یا تنبیهات در قبال مخفی کردن این مسائل چیست؟ معمولا آژانس جهانی انرژی اتمی در مقابل چنین وضعی چه می کند؟
الف ر: اول از همه قرارداد عدم تکثیر در این مسئله حاکم است. ایران این قرارداد را امضاء نموده است. غالبا در چنین مواقعی آژانس جهانی انرژی اتمی با بازرسی های متعدد به این مسئله جواب میدهد که آیا این قرارداد زیرپا گذاشته شده است یا خیر. بسیاری از فعالیت هایی که ایران در آن متهم شده است, مربوط به مسائلی است که خارج از قرار داد عدم تکثیر وجود دارد. برای مثال شما میتوانید دست به تحقیق در تکنولوژی اتمی بزنید بدون آنکه لازم باشد به آژانس خبر بدهید مگر آنکه به ماده اتمی کنترل شده دست بیابید. همچنین خرید مواد اتمی غیرقانونی نیست تا زمانی که خرید آنرا اعلام کرده و این مواد را در تحت پوشش حفاظتی آژانس قرار دهید.
ایران به دلیل آنکه برنامه اش را بطور مخفی انجام میداد, برخی از این موارد را زیرپا گذاشته است. اما بعدا تمامی موادی را که مورد تحقیق قرار داده بود به اطلاع آژانس رساند. برای تست سانتریفوژها, برخی مواد رادیواکتیو مورد استفاده قرار میگیرند. موادی که برای تحقیق و موادی که برای گسترش بکار میروند, در آزمایشات از هم جدا میشوند. این مواد در اندازه بسیار کوچک هستند. جدایی ماده پلوتونیوم به اندازه میکروگرم انجام میگیرد که این مقدار در عمل قابل توجه نیست. این آن مسئله خارج از تناسب است که برخی از افراد را وادار میسازد که بگویند: آها , ایران در فعالیت های ویژه دست دارد. اما به نظر من در چنین حالتی, آژانس بازرس تحقیق میفرستد و مسئله را تحت پوشش ضمانتی خود قرار میدهد.
آنچه که در اینجا اتفاق افتاده است این می باشد که مسئله جنبه سیاسی یافته است. بر ایران فشار آوردند که " قرارداد مضاعف" را برای بازدید بازرسان امضاء کند. این عمل از آن سری بازرسی های حفاظتی است که بعد از جنگ اول خلیج و بعد در سال ۱۹۹٣ پس از آنکه عراق با موفقیت از زیر بازرسی در رفت, مورد نظر قرار گرفت. بسیاری از کشورها این قرارداد مضاعف را امضاء کرده اند. اما ایران آنرا امضاء نکرد. این زیرپا گذاشتن قانون نیست. این یک عمل داوطلبانه است و نمی تواند با اجبار انجام شود. در پی مذاکرات با آژانس, ایران اعلام کرد که حاضر است قرارداد مضاعف برای بازرسی را امضاء کند و در حقیقت بطور داوطلبانه موسسات بیشتری را برای بازدید بازرسان بگشاید. این عمل داوطلبانه و نه اجباری, بصورت قانون در ایران در نیامده است.
ف خ: آیا این بازرسی همچون بازرسی های دیگر است؟
الف ر: بلی همان بازرسی است. طبق ماده چهارم قرارداد عدم تکثیر سلاح های اتمی, ایران اجازه دارد که به غنی کردن اورانیوم بپردازد و تابحال هم تمامی این مراکز مورد بازرسی دقیق قرار گرفته اند. آنچه که در این جا اتفاق افتاد این بود که ایران بعدا قرارداد " مضاعف" را بطور موقت پذیرفت و از غنی کردن اورانیوم بطور موقت دست کشید. اما ایالات متحده آمریکا سعی کرد از این امر موقت , امری دائمی بسازد.
این مسئله آن معمائی است که در حال حاضر بین ایران و جامعه بین المللی وجود دارد.
ف خ: در مورد کشورهای دیگری که دست به غنی کردن اورانیوم زده اند, اگرچه برخی قوانین آژانس را زیر پا گذاشته اند, چرا چنین سخت به آنها برخورد نشده است, مثلا کشورهایی چون برزیل و کره جنوبی ؟
الف ر: تفاوت بزرگ آن است که آن کشورها ایران نیستند و آنها اسرائیل را ندارند.
ف خ: چگونه ممکن شد که ایالات متحده آمریکا توانست رأی موافق همه اعضاء شورای امنیت را بدست آورد؟
الف ر: مسئله بزرگی که باید درک شود این است که جامعه جهانی در مورد عراق خوب عمل نکرده است و این اعضاء فکر می کنند که بدین وسیله میتوانند جلوی کارهای یک جانبه ایالات متحده را بگیرند. به سخن دیگر, ایالات متحده آمریکا را در چهارچوب قوانین بین المللی نگهدارند.
این اعضاء فکر می کنند که در خط علائق آمریکا حرکت کردن, این کشور را از دست زدن به کارهای یک جانبه بازمیدارد. هیچکس خواهان سیاست سخت گیرانه در مورد آمریکا نیست. چرا که اگر بخواهند در مقابل آن سیاست سخت گیرانه ای را اتخاذ کنند, این کشور را خارج از این چهارچوب قوانین بین المللی قرار خواهند داد. و این چهارچوب تنهای چیزی است که به اروپا مقام می بخشد. اگر بخواهم رک تر صحبت کنم, اروپا در سخت گیری علیه ایالات متحده, نه تنها چیزی بدست نمی آورد, بلکه مقام خود را هم بعنوان اروپا از دست خواهد داد. مسئله ای که اروپایی ها دارند درک می کنند این است که آنها با کوتاه آمدن در مقابل ایالات متحده آمریکا در شورای امنیت , نمیتوانند از یک جانبه رفتارکردن آن جلوگیری نمایند.
ف خ: چه مقدار این ترس که مردم اسرائیل با هولوکاست دیگری روبرو شوند واقعی است؟ شما درکتابتان می گویید که این مسئله یک فاکتور محرک برای اسرائیل است . چه مقدار آن سیاست و چه مقدار آن واقعی است ؟
الف ر: من میگویم که این مسئله از دو فاکتور تشکیل شده است. سیاست میتواند ادامه ترس حقیقی باشد. زمانیکه شما کشوری به مساحت اسرائیل با یک جمعیت ۵ میلیونی دارید, اگر یک سلاح اتمی بر سر کشور شما منفجر شود, از بین خواهید رفت. آنها ملاحظات زیادی در مورد تاریخ اخیر اروپا دارند. هولوکاست بخاطر آن بوجود آمد که یهودی های اروپا را از بین ببرد و آن دلیل اصلی ای شد که کشور اسرائیل بوجود بیاید.... برای اینکه یهودیان کشوری داشته باشند که دیگر در وضعیت هولوکاست قرار نگیرند. این مسئله ای روانشناختی است و آن زمان وزن بیشتری می یابد که رئیس جمهور ایران هولوکاست را مورد سئوال قرار میدهد. اسرائیل آن قدر دانا هست که بداند رهبر جمهوری اسلامی آیت الله خامنه ای است و او قدرت اصلی را در ایران تشکیل میدهد. اسرائیل بخوبی میداند که ایران مطلقا اسرائیل را تهدید نمیکند. این یک حقیقت روشن است.
ف خ: تا چه حد اسرائیل اجازه میدهد که برنامه اتمی خودش آشکار شود؟ اخیرا اسرائیل سکوت مشکوک طولانی خود را در مورد مسائل اتمی بطور شوک آوری شکسته است. فکر می کنید امکان این وجود داشته باشد که اسرائیل برنامه اتمی خود را در آینده با قرارداد عدم تکثیر سلاح های اتمی در انطباق قرار دهد؟
الف ر: نمیدانم آینده چه رقم خواهد زد. اما در کوتاه مدت اسرائیل چنین برنامه ای ندارد. اسرائیل یک قدرت اتمی یک جانبه است . ترساندن بوسیله بمب اتمی یک پایه اساسی از سیاست های حفاظتی ملی این کشور است. رفتارهای مشکوک اتمی این کشور مدتهاست که ادامه دارد. اولمرت این سیاست سکوت را تازگی ها شکسته است. دولت اسرائیل با سیاست مشکوک اتمی خود بخوبی با مردم بازی می کند. وضعیت بسیار خطرناکی برای اسرائیل پیش آمده است. سیاست های دوگانه ای در حال بازی شدن اند. دولت اسرائیل بین محکوم کردن غیرمسئولانه دیگران و دست زدن به همان کارها بوسیله خود دره ای ایجاد کرده است. مقصود من آن است که دولت اسرائیل رفتار دوگانه ای دارد. و خبر چنین اعمالی در اروپا بیشتر از ایالات متحده منتشر می شود. با وجود همه این ها, این دوچهره گی ها از طرف اسرائیل ادامه دارد.
ف خ: راه حل حقیقتا مثبت برای بحران اخیر آن است که منطقه عاری از سلاح های اتمی شود, تا هم ایران آبرویش حفظ شود و همزمان آرزوهای جاه طلبانه ایران خنثی گردد. شما در مورد این امکان چه فکر می کنید؟
الف ر: این میتواند زمانی به وقوع بپیوندد که اسرائیل احساس امنیت بیشتری داشته باشد. در حال حاضر من فکر می کنم که اسرائیل در داشتن امنیت بسیار نامطمئن است.
ف خ: چه گام هایی میتواند در این راه برداشته شود؟
الف ر: خوب, گام ساده آن این است که اسرائیل با منطقه عاری از سلاح های اتمی در خاورمیانه موافقت کند. ولی باید ابتدا به آنجا برسیم. عنصر کلیدی برای این مسئله , بوجود آوردن شرایط خوب روانشناختی و تأمین امنیت برای اسرائیل و حل مسئله فلسطین است. تا رسیدن آن زمان, اسرائیل میتواند با کشور قانونی فلسطین در یک صلح همزیستی کند. وگرنه اسرائیل در شکل سیاست های غیرمسئولانه و بی ثبات کردن منطقه, در قدرت یک جانبه اتمی خویش پافشاری خواهد کرد, زیرا ادعا می کند در محاصره قرار دارد.
ف خ: نتیجه انتخابات اخیر در آمریکا نشان داد که آمریکایی ها سیاست این کشور را در عراق رد کرده اند. مقاومت در مقابل گسترش جنگ بطور روزافزونی ادامه دارد. اکثریت کنگره بر ضد گسترش جنگ است. محبوبیت جورج بطور تصاعدی در حال افول است. اما باید بگویم هیچگاه حمله به ایران این چنین محتمل نبوده است و این یک معما است. چرا چنین گسیختگی عظیمی را شاهد هستیم؟ چرا به این سمت میرویم؟
الف ر: بوش میتواند ما را به این سمت هدایت کند. سیاست های پیچیده ای وجود ندارد. در مورد ریشه این جنگ واقعا سیاست های ساده لوحانه ای وجود دارد. سیاستی که علایق و آرزوی تسلط ایالات متحده آمریکا را برجهان نشان میدهد و بوش همین سیاست را در آغوش گرفته است. افراد بسیار زیادی یافت میشوند که میگویند انتخابات نوامبر یک محک مثبت از طرف مردم ایالات متحده بود که نشان از ضد جنگ بودن آنها داشت. ما در واقع علیه جنگ نیستیم. این عمل درست عکس العملی بود در مقابل شکست در جنگ عراق. زمانیکه به ایران میرسیم , این جمعیت هنوز در مقابل باورکردن دروغ ها بجای واقعیت, تأثیرپذیر است. و آن این است که " ما آمریکایی ها نمیتوانیم تهدید ایران را طاقت بیاوریم ." ایران کشوری است که بشدت شیطانی نشان داده شده است. مردم آمریکا با پیش ذهنیتی که در آنها بوجود آمده است, رفتاری منفی در مقابل ایران دارند. از این جهت است که شما یک گسیختگی بین ضدیت با جنگ عراق و تمایل عملیات نظامی بر علیه ایران را به چشم می بینید. من معتقدم که آمریکا آنقدر علیه جنگ نیست که علیه شکست در جنگ است. ما علیه شکست در عراق هستیم. فکر می کنید چه اتفاقی خواهد افتاد زمانیکه کسی که علیه شکست است در حال شکست خوردن باشد؟ آنها سعی می کنند که به جستجوی پیروزی بشتابند. ریسک واقعی ای وجود دارد که دولت بوش برای رسیدن به پیروزی ادعا کند که پیروزی در عراق در پناه پیروزی در تهران است.
ف خ: شما به چه حزب سیاسی ای تعلق دارید؟ آیا این حقیقت دارد که شما به جورج بوش رأی دادید؟
الف ر: من قبل از چیز تعلق خود را به آمریکایی ها اعلام می کنم. من یک عضو رسمی حزب جمهوریخواه هستم و در سال ۲۰۰۰ به جورج بوش رأی دادم.
ف خ: شما با جف کوهن از سازمان Fair به دور کشور می گردید و در میان جمعیت ضد جنگ صحبت می کنید. آیا بعنوان فردی محافظه کار به شما این احساس دست نداده است که خارج از واقعیت خود قرار گرفته اید زمانیکه در میان جمعیت لیبرال و یا شاید چپ ظاهر میشوید؟
الف ر: باید بگویم که با وجود تفاوت های فرهنگی و اجتماعی که بین من و شرکت کنندگان وجود دارد, همه ما در یک سو هستیم و با یک زبان صحبت می کنیم و آن اینکه چه چیزی برای آمریکا بهتر است. فکر میکنم بین ما توافقی است مبنی بر اینکه دولت بوش برای آمریکا خوب نیست و ما نیاز به یک سمت و سوی جدید داریم.
---------------------------
مجاهدین خلق* این سازمان بعنوان سازمانی مذهبی و نه مارکسیستی , پا به عرصه وجود گذاشت .
اسکات ریتر یکی از بازرسان عالی سازمان ملل بود که بین سال های ۱۹۹۱ تا ۱۹۹٨ در عراق خدمت میکرده است. پیش از آنکه به سازمان ملل بپیوندد, وی افسر نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا بود. وی مشاور در موشک های بالستیک در خدمت ژنرال اچ نورمن شوارتسکف در جنگ اول خلیج بود.
آخرین کتاب ویThe Truth About the White House’s Plans for Regime Change Target Iran: می باشد. مصاحبه فوق نیز در ارتباط با همین کتاب انجام گرفته است.
saffaars@hotmail.com
|