یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

رشوه یا "حق تسریع " – داستان جعلی "سیصد"و حیثیت ملی ما!


ج. پاکنژاد



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۰ فروردين ۱٣٨۶ -  ٣۰ مارس ۲۰۰۷


رشوه یا "حق تسریع " – داستان جعلی "سیصد"و حیثیت ملی ما!

۱- وقتی اداره کشور به دست فاسدان و بی کفایتها بیفتد و جماعتی به نا حق وبا نام دین بر جان و مال و ناموس مردم مالکیت بیابند لاجرم معنی و تفسیر لغات را هم به دلخواه خویش وارونه میکنند.مثلا با اینکه در قرآن نص صریح بر حرام بودن رشوه وجود دارد ودر برابر نص اجتهاد باطل است معذالک حضرات حاکم بر ایران بر این نظرند که: اگرکسی در اداره ای پولی میپردازد که پرونده او زودتر مورد رسیدگی قرار گیرد این عمل او حق تسریع است و مانعی ندارد!! امروزه در فرانسه ، رئیس شرکت عظیم نفتی توتال متهم است که جهت گرفتن امتیاز در حوزه پارس جنوبی در ایران، مهدی هاشمی رشوه پرداخته است و از طریق نامشروع قرار داد را عقد و امتیاز لازم را بدست آورده است . قاضی تا هنگام رسیدگی به پرونده ، رئیس توتال را آزاد کرده ولی شرطی مبنی بر عدم تماس او با آقای رفسنجانی و فرزندان او را نیز قائل شده است . ولی ظاهرا این آقای قاضی نمیداند که مبلغ نود یا نودوپنج میلیون دلاری که در این پرونده و مبالغی دیگر که در پرونده های مشابه در نروژ و کانادا و... از آنها صحبت به میان است رشوه نبوده اند و" حق تسریع "بوده است ،تا که ، کار نمایندگان شرکتهای طرف قرار داد با ایران زود تر سامان بگیرد و بیچاره ها بی خودی پول هتل و مخارج سفر را متحمل نشوند!! با توجه به این نکته از آنجا که حساب و کتابی در کار است و این جناب قاضی تهمت بی جا به آقا زاده آقای هاشمی رفسنجانی زده است، بهتر است که ایشان علیه قاضی مذکور اقامه دعوا کرده و به عنوان مفتری از او شکایت کند تا هم قاضی مفتری رسوا شود!! و هم آقا زاده اعاده حیثیت نمایند. نکته قابل توجه این است که امروز بر ایران کسانی حکومت میکنند که در چهار گوشه جهان پرونده دارند یا متهم به ترورند یا متهم به فساد که درخشانترین آنها همین خانواده پر تحرک است . آیا حاکمیت چنین عناصری بر سرزمینی حیثیت ملی مردم آن را تهدید نمیکند؟
۲-    اخیرا فیلمی از تولیدات هالیوودی به اکران در آمده با نام" سیصد" که با توجه به بخشی از تاریخ ایران و جنگهای ایران و یونان و جعل درآن با در آمیختن فیکسیون، معجونی از خون و خونریزی را ساخته و پرداخته و سعی نموده ایرانیان را وحشی ، وبی فرهنگ وتمدن بنمایاند. این فیلم غرور بیشماری از ایرانیان را جریحه دار کرده و به امضاء جمع کردن مشغول هستند ،حتی نمایندگان مجلس ایران هم صدایشان در آمده وآقای رفسنجانی هم در نماز جمعه بدان اشاره کرده است. همه خوب میدانند ،سالیان سال است که تولیدات هالیوود اغلب در اختیار و هم جهت با سیاستهای کلان آمریکا است.مهاجرین اولیه که به آمریکا وارد شدند با وحشی گری تمام به نسل کشی بومیان محلی یعنی سرخ پوستان پرداختند وبعد ها هالیوود به جز استثنایی چند، چنان چهره ای از سرخ پوستان ساخت که گویی لایق چنین رفتاری بوده اند . در ادامه این روش برای پو شش جنایات خویش در ویتنام و بعد از شکست مفتضحانه( علیرغم بکار گیری بمب های شیمیایی و ناپالم و..).در آن جنگ، برای تقویت روانشناسی مردم بخصوص نسل جوان ، و شاید هم نمایش قدرت به دیگران، امثال رامبو را ساخت که این جناب یک تنه به مقابله با ویت کنگها میپردازد و پیروز هم میشود . در حال حاضر نیز اغلب سوژه های سریالها تلویزیونی و فیلمهای سینمایی که با اکسیون همراه است تروریستهای اسلامی و اسلام گرایانند.با این کار به بیننده القا میکنند که اگر هر مسلمان یک تروریست با الفعل نباشد، یک تروریست بالقوه است.انگار نه انگار که همین حضرات امثال طالبان وبن لادن و... دست پرورده های خودشانند و گرگانی را که پرورش داده اند امروز به جان خودشان افتاده اند و راه مبارزه با آنها را همم نمیدانند .قربانیان واقعی این جریانها نیز ملتهای بیچاره مسلمانند که گرفتار این گرگها شده اند. این فیلم"سیصد" هم از همان دسته فیلمهای تبلیغاتی است و احتمال آن میرود که جهت آماده کردن افکار عمومی ساخته و پرداخته شده است تا وانمود کند که حمله احتمالی به ایران توجیه دارد و این مردم از دور دستهای تاریخ مردمی وحشی بوده اند و امروز هم اگر در مقابلشان نایستیم فاجعه خواهد بود. وگرنه چرا هالیوود به سراغ کوروش و فرمان او نمیرود؟ فرمانی که حکایت از انساندوستی دارد. اما آنچه که برای من سئوال بر انگیز است این رفتار هالیوود و کلا" دید غرب نسبت به ما نیست! عکس العمل بجای جامعه ایرانی نسبت به این فیلم( آنها که دیده اند وآنها که شنیده اند) از یکسو و بی توجهی و شاید هم بی تفاووتی نسبی به آنچه که در حال حاضر بنام آنها انجام میگیرد از سوی دیگر است. نه آنچه که چند هزار سال پیش اتفاق افتاده ویا نیفتاده! بطور مثال، نمیدانم خواننده محترم مصاحبه اخیر آقای احمدی نژاد با تلویزیون فرانسه را مشاهده کرده است یا خیر .به هر حال من که بخشهایی از آن را در تلویزیون جام جم ( تلویزیون ماهواره ای جمهوری اسلامی)دیدم با خود گفتم ، رهبری آقای خامنه ای و ریاست جمهوری این آقا بیشتر حیثیت ملی ما را لکه دار کرده است یا فیلمی تبلیغاتی که واقعیتی هم ندارد؟ این آقایان حی و حاضرند و هر روز با سخنان نسجیده چنان چهره ای از ایران می سازند که شاید سالها طول میکشد تا خرابی حاصل از آن را ترمیم کرد.از یکسو میگوید بدان خاطر به سوی انرژی هسته ای میرویم که انرژی های فسیلی از جمله نفت رو به پایان است و در جا ،میگوید اگر اروپا نیروگاه های خود را تعطیل کند ما تا پنجاه سال نفت او را تامین میکنیم و امضا میدهیم و متعهد میشویم . آقای محترم شما که میتوانید پنجاه سال نفت غرب را تامین کنید، همین نفت را اگر برای ایران نگه دارید چند سال طول میکشد تا تمام شود؟ چرا تمام شدن نفت را بهانه " انرژی هسته ای" میکنید و با منطق صوری قصد واقعی خود را میپوشانید؟ گیریم اروپا این پیشنهاد مشعشع شما را پذیرفت (فیکسیون) شما چطور به خودت جرئت میدهی تا پنجاه سال سرمایه ملی را به اروپا سرازیر کنید مگر همین چند روز پیش سالروز ملی کردن صنعت نفت نبود؟ مگر آقای خامنه ای " ولی امر مسلمین جهان" در پیام نوروزی خود نگفت اگر آنها عمل غیر قانونی بکنند ما هم عمل غیر قانونی میکنیم؟ عمل غیر قانونی که ایشان میگوینداز نظر آژانس انرژی هسته ای و سایر مخاطبان غربی مگر جز به ساختن بمب اتم تعبیر خواهد شد؟ شما وقتی میگویید قطار هسته ای ایران ترمز ودنده عقب ندارد چه معنی میدهد؟ یعنی تا به آخر که همانا غنی سازی برای ایجاد بمب است میرود ، بعد هم میگویید از نظر شرعی برای ما اشکال دارد بمب اتم بسازیم .تناقض گویی آشکار. البته خبر نگار فرانسوی نمیداند که ولی فقیه وقتی لازم باشد توحید را هم تعطیل میکند حال که ساختن بمب اتم خلاف شرع جای خود دارد.رفتار و گفتار شما چنان چهره ای از ایران ساخته است که انزوای آن تقریبا کامل است . تصویب قطعنامه با اتفاق آرا بیانگر این انزواست .. شما با استفاده از سانسور، حقیقت اثرات تحریم ها را برا ایرانیان میپوشانید وآنوقت میگویید تحریم بیشتر به ضرر تحریم کنندگان است تا ایران!! شما چون ایران را برای حاکمیت خود میخواهید ،البته فکر میکنید با وضعیت بحرانی که رژیم شما در داخل بدان گرفتار است شاید تحریم ونهایتا جنگ مفری برای شما باشد ولو به نا بودی ایران و ایرانی بیانجامد. بدین سبب است که شما دائما تکرار میکنید جنگ نعمت است البته این جمله خارج از عقل و منطق از آقای خمینی است که جنگ واقعا برای او و اسلافش که شما ها باشید نعمت بود و از قبل آن استبداد خود را مستقر کردید و جیبها و حسابهای خویش را پر پول ، گرچه او بالاخره مجبور شد جام زهر سر بکشد، عاقبت شما هم بهتر از او نخواهد بود.
حال با وجود داستان "هاله نور و قطار بی ترمز، کنفرانس هولو کاست و کمک به سازمانهای مسلح" به عنوان کمک به "برادران مسلمان" در عین حال سکوت بر جنایات اعمال شده بر مسلمانان در چچنی از جانب روسیه و .... دستگیری و شکنجه و اعدام دگر اندیشان ( در مصاحبه باز این دروغ رسوا را تکرار کرد که ایران آزاد ترین کشور جهان است و آنچه در ایران است آزادی واقعی است!!) رفتار با کارگران و فرهنگیان و برخورد با زنان و.... را که مردم جهان ،و میبینند و میشنوند و میخوانند ،غرور ملی ما نباید جریحه دار شود؟ چه چیزی بیشتر از رهبری آقای خامنه ای و ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد میتواند آبرو و حیثیت ما را ببرد. به خدا ننگی بالا تر از این متصور نیست که امثال این مفسدین و جانیان نام ایران را نمایندگی کنند . میدانم و آگاهم که اکثریت به اتفاق ایرانیان این ننگ را نمیپذیرند اما سکوت آنان نیز توجیه ناپذیر است سکوتشان در مقابل بد رفتاری با زنان، مادران و خواهران که نوامیس جامعه ما هستند ، سکوت در مقابل بد رفتاری با دانشجویان وفرهنگیان که سازندگان آینده جامعه ما هستند، سکوت در مقابل بد رفتاری با کار گران و پیشه وران که سازندگان اقتصاد کشورند چه توجیه منطقی دارد؟ افکار عمومی جهان چه قضاوتی نسبت به ما و نسل امروز ایران پیدا میکند؟ این سکوت را تمکین به پذیرش رهبری آقای سید علی خامنه ای و ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد- که ننگ است- نخواهد شمرد؟ خانه نظام ولایت فقیه امروز به خانه عنکبوت میماند و سست بنیان است و استحکامی ندارد اگر همه با هم همت کنیم و به زنان و مردانی که شهامت اعتراض وفریاد بر استبداد را یافته اند و یا حتی آنانی که درد صنف خود را بیان میکنند بپیوندیم و تنهایشان نگذاریم و اعتراض خود به نا عدالتی هارا بطور مسالمت آمیز و با استمرار به گوش جهانیان برسانیم دیری نخواهد پائید که زیر سنگینی این اعتراضها و جنبش عمومی، تار های عنکبوت بگسلد و خانه استبداد فرو ریزد تا با همت زنان و مردان آزاده ایران، ایرانی آزاد و آباد را بسازیم تا در آن انسان، کرامت در خور خویش را بیابد . به امید روزی که مردم تحت ستم به قوت خویش در آزاد زیستن عرفان یابند.

jmpaknejad@yahoo.fr


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست