گزارشی از جلسه ۱۸ مارس پاریس به مناسبت روز جهانی زن
کمیته دفاع از آزادی ها
•
خانم مهناز متین در سخنرانی خود تأکید کرد که پیریزی جامعهای مدرن، نیازمند قوانین عرفی و غیردینی است؛ هرچند که الزاماً دینستیزی را به همراه ندارد. اما تجربه چند قرن مبارزه برای آزادی، دموکراسی و حقوق انسانی نشان داده تا زمانی که دین مبنای تعیین قوانین و مناسبات میان افراد جامعه باشد، حقوق همهی انسانها به رسمیت شناخته نخواهد شد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱٣ فروردين ۱٣٨۶ -
۲ آوريل ۲۰۰۷
به مناسبت ٨ مارس، روز جهانی زن، جلسه ای در پاریس توسط کمیته دفاع از آزادی برگزار شد.
- ابتدا خانم مریم یوسفی، اداره کننده ی جلسه، متنی در باره ی فجایع دارفور می خواند. در قتل و عامی که این روزها در برابر چشمان ما و در بی توجهی جهانیان رخ می دهد، زنان و کودکان قربانیان اصلی را تشکیل می دهند. تاکنون نزدیک به سیصدهزار نفر کشته شده اند. تعداد بی شماری از زنان هر روز مورد تجاوز قرار می گیرند. عاملان اصلی این تجاوزات میلیسیای عرب جنجاوید با هم کاری، حمایت و تبانی مقامات دولتی و نظامی سودانی هستند. در این رابطه، توصیه های سازمان عفو بین الملل برای پشتیبانی از مردم دارفور به آگاهی حاضرین رسانده می شود.
- سپس، از خانم پوران بازرگان، که در همان روزها در گذشت، به عنوان زن مبارز و فعال جنبش زنان (در کمیته ضد سنگسار) یاد می شود.
- سخنرانی اول توسط خانم برنیس دوبوا (Bernice Dubois) به زبان فرانسه انجام می گیرد. برنیس دوبوا تا سال ۲۰۰۶ دبیر کل انجمن زنان موسوم به لابی اروپایی زنان (CLEF) است. او یکی از فعالان پرسابقه و پرکار جنبش زنان فرانسه است. خانم دوبوا در اغلب کنگره های بین المللی زنان (کوپنهاگ، نایروبی و پکن) شرکت کرده و در کمیسیون های بین المللی چون سازمان ملل عضویت داشته است.
موضوع بحث برنیس دوبوا جایگاه لائیسیته در مبارزه ی زنان برای رهایی و برابر حقوقی است. او به توضیح و تشریح مضمون لائیسیته می پردازد و بر این نکته ی تآکید می ورزد که لائیسیته، با جدا کردن حوزه ی دولت از امور دین، نه تنها شرایط آزادی و همزیستی همگان را فراهم می آورد، جه آنان که باور به دین دارند و چه آنان که بی دین یا آگنوستیک هستند... بلکه، به خصوص، تضمینی برای زنان در مبارزه با ینیادگرایی دینی است. لائیسیته می تواند سلاحی در دست زنان باشد، به ویژه در آن جا دین سالاری حکومت می کند. سلاحی که به کمک آن زنان می توانند برای رهایی خود (émancipation) مبارزه کنند. رهایی از قیمومیت مذهبی و قوانین شرعی... که زن را موجود فرودست، نابرابر با مردان و غیر حاکم بر خود می کنند.
در قسمت دوم برنامه، خانم مهستی شاهرخی به شیوه ای نمایشی بخشهایی از کتاب تازه ی خود، مجموعه جمهوری سکوت را به فارسی برای تماشاگران خواند و سپس پس از هر بخش همان قطعه به فرانسه به زبان فرانسه برای حاضران که اکثراً فرانسوی بودند به شیوه ای نمایشی توسط چهار هنرمند فرانسوی بازخوانی شد
اولین بخش برنامه، قطعه کوتاهی به نام "چراغ نامه" بود که نظرگاه نویسنده را در مورد نوشته و کار خود نشان می داد. این بخش توسط ژان لویی ویتراک بازخوانی شد. ژان لویی ویتراک بازیگر تئاتر و سینما و تلویزیون بوده است و در سینما در برابر بازیگرانی چون کاترین دونوو و ژولیت بینوش ایفای نقش کرده است.
سپس اجرای بخش بلند و تأثیرگذار "زخمهای زیبا" توسط خانمها بود. شارلوت رنو و مارتین لوریگه، به تناوب نقشهای زیبا کاظمی و زنی با کابوسهایش یا نجواها و دردهای نویسنده را ایفا کردند. مارتین لوریگه با حداقل پانزده سال سابقه ی بازیگری حرفه ای در تئاتر و سپس روزنامه نگاری هنگام بازی صحنه های شکنجه زیبا کاظمی تماشاگران را بسیار متأثر کرد. این بخش با استقبال بسیاری مواجه شد.
در بخش دوم، مهستی شاهرخی و مرد جوانتر، جیلداس برتولو قطعات متنوعی را خواندند که بعضی از قطعات طنز قوی و گزنده ای داشت که باعث شد حاضران فضای تلخ و پر از شکنجه و مرگ زیبا کاظمی را برای لحظاتی فراموش کنند. بخش دوم با شعر "جمهوی سنگسار" به پایان رسید.
در بخش نهایی برنامه مهستی شاهرخی اجرای "جمهوری قلم" بود که در واقع اعتراضی است علیه سانسور موجود در درون ایران. او از حاضران در جلسه خواست که در بازی شرکت کنند و در برابر اوامر مربوط به چاپ و نشر به او جواب بدهند و همین فضای زنده و شادی را در انتهای برنامه به وجود آورد. پایان برنامه اجرای "جمهوری قلم" توسط ژان لویی ویتراک به فرانسه بود. "جمهوری سنگسار" و "جمهوری قلم" شناخت دقیق و گویایی از آنچه در ایران امروز می گذرد به فرانسویان و ایرانیان مهاجر می داد و گویایی و وضوح کلمات صریح و پوست کنده ی مهستی شاهرخی به همراه اجرایی نمایشی او و بازیگرانش به بسیاری از سئوالات پاسخ می داد. برنیس دوبوا درباره ی کار مهستی شاهرخی گفت" "این فوق العاده است! مهستی همه ی آن چیزهایی که ما فمینیستها به شکل مقاله و پژوهش می خواهیم بگوییم را با شعر و نمایش به زیبایی برایمان تصویر کرد. به این می گویند خلاقیت!" یک خانم ایرانی هم گفت:" من هیچ با کار مهستی شاهرخی آشنا نبودم ولی کارش خیلی قوی است و در عرض سه ربع هم ما را گریاند و هم ما را خنداند." خودش ساده است و خودمانی. از او می پرسم برنامه ی آینده اش چه زمانی خواهد بود؟ با صمیمیت غریبی می گوید: "نمی خواهم تبدیل به روضه خوان دوره گرد شوم بنابر این زود به زود برنامه اجرا نمی کنیم حالا رفت تا.... بیشتر دوست دارم بنویسم." از برنامه مهستی شاهرخی و همراهان فرانسوی اش بسیار استقبال شد.
پس از تنفس در بخش سوم برنامه، سخنرانی خانم مهناز زیر عنوان "جنبش زنان و جریان اصلاحات در ایران: مروری بر یک تجربه ارائه شد.
خلاصهای سخنرانی خانم مهناز متین
مهناز متین پس از مروری کوتاه بر پیشزمینههای جریان اصلاحات در ایران پس از پایان گرفتن جنگ ایران و عراق، به بررسی تحولاتی پرداخت که در فکر و عمل زنان اصلاحطلب به تدریج به وجود آمد.
نشریاتی که نقطهنظرات زنان اصلاحطلب اسلامی را بازتاب میدهند، توسط زنان متعلق به طبقات حاکم و مومنین و معتقدین به نظام جمهوری اسلامی یکی پس از دیگری از سال ١٣٧٠ شروع به کار کردند. بررسی این نشریات که در عین حال بررسی نظرات و عملکردهای این زنان نیز هست، تحولاتی را در چند زمینه نشان میدهد. اگر در ابتدا، قوانین تبعیضآمیز تنها ناشی از تفسیر غلط از قرآن و فقه اسلامی تلقی میشد، امروز از ناخوانایی بخشی از احکام با مبانی جامعهی مدرن نیز صحبت به میان میآید. بر این مبنا، رفع تبعیض از زنان، نیازمند به کنار گذشتن این بخش از احکام دینی است که با مقتضیات روز تناسب ندارد. بسیاری از پایهگذاران این نشریات که در آغاز نگاهی منفی به مقولهی "فمینیسم" داشتند، آن را پدیده ای "غربی" میخواندند و ابزاری برای اعمال نفوذ قدرتهای امپریالیستی در صدور الگوهای استعماری به کشورهای جهان سوم، امروز خود را فمینیست میدانند. شماری از قوانین تبعیضآمیزی که پیشتر از سوی آن ها توجیه یا نادیده گرفته میشد، امروز کم و بیش مورد توجه قرار گرفته است (نظیر قانون ارث، شهادت، حجاب و...).
مهناز متین در ادامهی سخنرانی خود، سیر حرکت فمینیستهای سکولار را مورد بررسی قرار داد که در طول ١٥ سال گذشته، در پیکار دموکراتیک و نبرد میان جامعهی مدنی و دولت حضور داشتهاند. آن ها که در آغاز با نشریات زنان اصلاحطلب اسلامی کم و بیش همکاری میکردند، رفته رفته نشریات و رسانههایی مستقل خود را به وجود آوردند و به طرح مسائل و مباحثی پرداختند که مسقیماً از برابری حقوق زن و مرد جانبداری میکند. هرچند پارهای از این زنان، از نظر سیاسی به جریان اصلاحطلب نزدیکیهایی داشتهاند، اما مباحث فمینیستیشان با آنچه در نشریات زنان اسلامی و اصلاحطلب طرح میشود، متفاوت است. این زنان نه تنها اکراهی نداشته اند که خود را فمینیست بدانند، بلکه خود را جزئی از جنبش جهانی فمینیستی میدانند و خواستههای شان با خواستههای بسیاری از فمینیستهائی که در دههای پیشین، در آمریکا و اروپا و کشورهای دیگر به مبارزه با نظام پدرسالار برخاستند، مشابه است. امروز فعالیت این زنان دیگر به نشر مجله و کتاب محدود نیست. آنها محفل و گروه هم تشکیل میدهند؛ روز جهانی زن را گرامی میدارند و پس از وقفهای چند ساله، در فضای عمومی و خیابانها برگزار میکنند. اقدامات دیگری نیز از سوی آنها به مرحلهی اجراء گذاشته شده است که چشمگیرترین آن، کارزار یک میلیون امضاء است.
مهناز متین در بخش پایانی صحبت خود به بررسی دیدگاههایی پرداخت که فعالیتهای یکی دو سال گذشتهی فمینیستهای سکولار را متأثر کرده است. او خاطرنشان کرد که در طول پانزده سال گذشته، فمینیستهای سکولار توانستند در پیکار میان جامعهی مدنی و دولت تأثیرات مثبتی بگذراند و تناقض میان قوانین ایران و برابری حقوقی زن و مرد را که خواست بسیاری از زنان است، بیش از پیش آشکار نمایند. این تناقضات در عین حال نشانگر ناخوانائی حکومت دینی با خواستهای بسیاری از اقشار جامعه بوده است. تأثیرگذاری فمینیستهای سکولار بر حرکتهای اخیر اما کمتر بروز دارد. به عنوان مثال در کلیات طرح کارزار یک میلیون امضاء آمده است که تغییر در قوانین در جهت برابری حقوقی زن و مرد، "ضدیتی با اسلام" ندارد. این در حالیست که در جامعهی ما، یکی از مهمترین سرچشمههای تبعیض میان زن و مرد، درهمآمیزی احکام دینی و قوانین مدنی بوده است. دین به عنوان امری خصوصی البته از حقوق اولیهی آحاد هر جامعهی آزاد و دموکراتیکی محسوب میشود. اما خواست جدائی دین از دولت هم یکی از خواستههای واقعی و اساسی پیکار دموکراتیک در ایران بوده و هست. پیش کشیدن بحث عدم ضدیت خواستهای زنان با "مبانی اسلام"، لاجرم جنبش زنان را دچار تناقضی خواهد کرد که از مشروطیت به بعد گریبان بخش مهمی از تجددخواهان ایرانی را گرفته است؛ تجددخواهانی که که خواستهاند اثبات کنند مبانی مدرنیته با اصول و آموزههای اسلام ناخوانا نیست.
مهناز متین در نتیجهگیری از بحث خود تأکید کرد که پیریزی جامعهای مدرن، نیازمند قوانین عرفی و غیردینی است؛ هرچند که الزاماً دینستیزی را به همراه ندارد. اما تجربه چند قرن مبارزه برای آزادی، دموکراسی و حقوق انسانی نشان داده تا زمانی که دین مبنای تعیین قوانین و مناسبات میان افراد جامعه باشد، حقوق همهی انسانها (با تفاوتهای اعتقادی، دینی، قومی، طبقاتی و به ویژه جنسیتی) به رسمیت شناخته نخواهد شد.
در این برنامه دختران جوان هنرمند آثار خود را به نمایش گذاشتند
|