یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

برایمان همیشه مرغ همسایه غاز است! چرا!؟


گیل آوایی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۹ فروردين ۱٣٨۶ -  ۱٨ آوريل ۲۰۰۷


برایمان همیشه مرغ همسایه غاز است! چرا!؟


پر بئ راهه نیست اگر بگوییم که دمکرات ترین ما ایرانی ها رگه هایی از استبداد، خودخواهی و ازخود ممنون بودن، حداقل در روابط سیاسئ – اجتماعی، را دچاریم و در عین پاینبدی به دمکراسی ( تو بخوان دمکراسی در حرف و نظر) به تنگ نظری و خودخواهی بی مثالی گرفتاریم.

چرا ضریب تحمل ما بسیار پایین، و با خواست و پافشاری بی حد مان برای دمکراسئ ، شعبان بئ مخ هائ استبداد می آفرینیم!

چرا قانونمند بودن و قانونمند شدن و پایبندی به دمکراسی در عمل و تحمل مخالف را از خود شروع نمئ کنیم!؟

چرا دمکرات ترین ما، دیکتاتور ترینش از آب در می آید!؟
چرا هر چیز و هرکس را از بالا مئ نگریم!؟

و این روند و این زشتیهای دردانگیز چه وقت از بین خواهد رفت!؟

چرا نمئ پذیریم که هر کدام ما ضعفها، اشتباهات و خطاهایی بتناسب حضور و وجود و تلاشمان، کوچک و بزرگ، داشته و داریم!؟

چرا همیشه برای ما مرغ همسایه غاز است!

در این نوشتار منظور من همه نیروهای سیاسی است بی هیچ استثنا! در سالهای سرکوب و اختناق و نشستن بر دریایی از خون و غارت و تاراج، از پس کوچکترین گام مشترک و کنارهم ماندن وا مانده ایم.

فراوان دیده ایم که سیاستمداری در کشوری بویژه از نوع دمکرات و پیشرفته، بدنبال اشتباه در مدیریت یا برنامه اعلام شده از سوی تشکیلات یا زیر مجموعه های خود، اعتراف به اشتباه کرده و با پوزش خواستن، استعفا می دهد و کنار می رود، اما در میان ما ایرانیان چه آنها که در قدرتند و چه آنانی که در کوران مبارزه یا تلاشهای سیاسی هستند با توجه به اشتباهات و شکست های فراوان طرح و برنامه و تاکتیکها و هزار درد بی درمان حضور و بودنشان در پهنه سیاسی و مبارزاتی، کماکان به فرموله کرده حال و آینده و تحلیل های تکراری و رنگ باخته می پردازند بئ آنکه لختی اندیشه کنند که در مقابل کرده های پیشین خویش مسئولند و باید تاوان و مسئولیت اشتباهشان را بپذیرند و کنار روند و جای به دیگری بسپارند.

بی آنکه نیاز باشد به موارد مربوط به آنچه که درستی این گفتمان را سندی باشد، شرایط کنونی را نگاهی بیاندازیم و ببینیم در پی سالهای طولانی چنگ اندازی ها و محکوم کردنها و برچسب زدن ها و خود محوریها و راندن ها و برسمیت نشناختن های مخالف خود و تنگ نظریها، چه دست آوردهایی در پهنه سیاسی ما دیده شده و به کجا رسیده ایم.

کمترین نتیجه اینگونه برخوردها و تحمیل خود به روند سیاسی و عدم انتظار یا مسئولیت اینکه مخالف را تحمل کنیم و برسمیت بشناسیم، تشتت و بیراهه رفتن و آب به آسیاب آنانی ریختن است که به غارت و سرکوب و تاراج پراخته و مئ پردازند.

دردبارتر و غم انگیزتر اینکه مردمانی را در پهنه هزار نیرنگ و داد و ستدهائ غارتگرانه و فریبکار به حال خود وا نهادن است که بئ دریغ با همه چیز خود به میدان آمده و مئ آیند.

و عجیب تر اینکه از بالا به آن نگریستن است!

بیست و هشت سال زمان کمئ نیست که جامعه ای نخواهد یا نتواند به یک صف بندی مشخص و کارا برسد!
بیست و هشت سال زمان کمی نیست که جامعه ای نتواند از پراکندگی و تشتت بدر آید و سازمان یافته برای دست یافتن برای آماج های مشخصی به میدان بیاید.

پر واضح است که تمامی این نابسامانی ها و ناکامی ها و هرج و مرج های سیاسی، ناشی از ناکارآمدی نیروهای سیاسی آن جامعه است که در چنبره عدم تحمل و رگه های مستبدانه و خود محوری و تنگ نظری ها، قانونمند نبودن، کارزار می گذرانند!

وبا روندی چنین به روزگاری رسیده ایم که ملت و میهن، در گرداب بحرانی بسیار سرنوشت ساز و خطرناک گرفتار آمده است.

از سویی گرفتار حاکمیتی تا مغز استخوان جنایتکار و عقب مانده و خرافاتی، بی مرز و کور به سرکوب و غارت می پردازد و در جمکرانش لولیده و صاحب زمانش را فرا مئ خواند و چنان مئ تازاند و می تاراند و جنایت می کند تا ظهورش فراهم آید!

و از سویی دیگر بیگانگان با ماشین نظامی و قدرت یکه تاز جهان اقتصاد و سیاست در پشت مرزهای میهن و مردمی سنگر گرفته و کمین کرده است که جز به تغییر ساختار کنونی در جهت منافع خویش، رضایت نمی دهد!

لحظه ای! تنها لحظه ای اگر که بخواهیم تصور کنیم، روند کنونی تکوین یابد و آن شود که فکر آن نیز مو برتن هر ایرانی راست می کند! چه جهنمی را گرفتار خواهیم آمد و چه بر میهن و ملت خواهد رفت!؟ و خود را کجای این بحران می یابیم!؟ وظیفه ما و مسئولیت ما چیست!؟

واقعیت کنونی بسیار تلخ است.
واقعیت کنونی فداکاری و دلیری می طلبد.
واقعیت کنونی میدان آمدن شجاعانه ای را در دستور کار هر فرد یا تشکیلات سیاسی قرار می دهد.
واقعیت کنونی ضروری ترین و فوری ترین اتحاد را فریاد می کند.

هر نیرویی که چنین فریادی را نشنود یا بشنود و به میدان نیاید! بی هیچ شبهه ای به کری تاریخی دچار است و بی مسئولیتی نابخشودنی!

و اما وقعیت دیگر اینکه ما ایرانیان بلحاظ تشکل و احزاب و سازمانهای سیاسی یکی از غنی ترین ملتهای منطقه هستیم و در عین حال پراکنده ترین آن!

بیاد داشته باشیم که چندسال پیش حدود دویست و نوزده سازمان و حزب داشته ایم که طی این سالها به مرحله ای رسیده ایم که خلاصه نیروهای سیاسی که نامی و نظمی و تشکیلاتی دارند از پنجاه سازمان و حزب و جبهه فرا تر نمی رود.
همه این سازمانها و احزاب بطور کلی سه تا چهار خط و فکر و برنامه را نمایندگی می کنند. بی مسئولیتی نیست که این سه یا چهار خط و برنامه نتوانند زیر یک سقف، با تشکیل فراکسیون های خود، کانون فراگیری را بوجود آورند که تمامی ملت را زیر چتر خود گرد آورده و در مقابل حاکمان جنایتکار و میهن برباد ده قد علم کنند!؟

سوال مشخص من از همه این سازمان ها و احزاب این است که:
اگر به هر دلیل و تصور و خیالئ حتئ! فردایی پیش آید که انتخاباتئ در ایران انجام شود و نمایندگانی از همه این سازمان ها و احزاب برگزیده شوند و مجلسی را بوجود آرند! آیا این احزاب و سازمانها کنار هم زیر یک سقف نخواهند بود!؟

اگر خواهند نشست، که بنظرم باید بنشینند چون هم دمکراسی چنین حکم می کند وهم مردمی که آنان نمایندگی اش را می کنند، پس چرا هم اکنون نتوانند زیر سقفی بنا به ضرورت و نیاز شرایط بسیار حساس فعلی گرد هم آیند!؟

اگر نخواهند نشست! پس اینهمه ادعای دمکراسی و پایبندی به آن چه معنی دارد!؟ آیا این خود فریبی و تحمیق جامعه نیست!؟

در مقاله پیشینم: "اگر که بخواهیم! کوه اپوزوسیون ایرانی موش نمی زاید!" کارپایه ای را پیشنهاد کردم که به باور من محور مشترکی می تواند باشد برای تشکیل پارلمان و دولت در تبعید. نسخه جداگانه ای از آن را در زیر نوشتار فوق بعنوان پیوست قرار مئ دهم.

آماجهای مطرح شده در این کارپایه، بگونه ایست که در شرایط کنونی منافع بیشترین جامعه ما را پاسخگوست.
بسیارانی با آن همخوانی و توافق دارند. بسیارانی آن را پسندیده اند و حتی گفته اند که راهی جز اتحاد نداریم.
اما در عمل هنوز از گام برداشتن عملی در راستای تحقق بخشیدن به آن، منتظر خطر کردن دیگریست! همانی که در عنوان این مقاله گفته ام: برای ما ایرانیان، همیشه مرغ همسایه غاز است!

از همه دوستان و یاران و هم میهنان عزیزم مئ خواهم در شرایط بسیار حساس و پیچیده کنونی برای گام برداشتن عملی در شکل گیری پارلمان و دولت در تبعید، که ضرورت آن هیچگاه چنین نبوده که امروز ماست، به میدان آییم. از خود محوری و تنگ نظرئ و خود را رهبر بلامنازع سیاسی پنداشتن دست برداشته و در کنار هم قرار گیریم.

با مهر
گیل آوایی
هلندآوریل ۲۰۰۷

پیوست:


اصول مشترک پذیرندگان کارپایه تشکیل پارلمان و دولت موقت در تبعید:


۱- سرنگونئ حکومت اسلامئ در همه اشکال و کلیت و تمامیت آن

۲- کاربست موقت قانون اساسئ برخواسته از انقلاب مشروطیت با توجه به اینکه بخشهائ مربوط به دین و نوع حکومت آن ملغئ مئ باشد.

٣- تشکیل پارلمان در تبعید و دولت موقت و تامین نیازها و شرایط لازم برائ تشکیل مجلس موسسان و تصویب قانون اساسئ و برگزارئ انتخابات برائ تعیین نوع حکومت و مجلس قانون گذارئ طبق قانون اساسئ تصویب شده

۴- برابرئ بئ قید و شرط همه شهروندان در کلیه زمینه ها

۵- آزادئ بئ قید و شرط بیان و مطبوعات

۶- جدایئ کامل دین از سیاست به هر شکل آن

۷- تامین کار یا حقوق بیکارئ ، تامین مسکن یا پرداخت کمک هزینه مسکن، درمان و آموزش رایگان برائ همه شهروندان و برخوردار کردن آنان از زندگئ انسانئ و زدودن فقر به هر شکل آن

٨- عارئ کردن ایران از انرژئ و سلاح هسته ائ و تلاش در خلع سلاح هسته ائ در جهان و برچیدن نیروگاههائ هسته ائ بمنظور حفظ محیط زیست

۹- در کلیه زمینه هائ بین المللئ، اصل منافع ملئ ایران بوده وبرقرارئ رابطه با کلیه کشورها در همین راستا

۱۰- اساس حاکمیت سیاسئ بر مبنائ انتخابات آزاد و بدور از هر گونه اعمال نفوذ یا شیوه هائ فریبکارانه است که چگونگئ آن در قانون مشخص خواهد شد.


۱۱- پارلمان در تبعید و دولت موقت متعهد به تامین آزادئ و امنیت لازم برائ فعالیت هائ آزادانه سازمانها و احزاب برائ برگزارئ انتخابات مجلس موسسان و تدوین قانون اساسئ تازه حداکثر در فاصله یک سال

۱۲- دولت موقت متعهد به پاسدارئ از تمامیت ارضئ و استقلال میهن وتامین نیازهائ همه امور و حفظ ساختار نظامئ، انتظامئ طبق قانون اساسئ یاد شده در بند ۵ تا تدوین و تصویب قانون اساسئ و تحویل کلیه امور به دولت منتخب مئ باشد

۱٣- انحلال کامل کلیه سازمانها و نیروها و انجمنها و تشکل هائ علنئ و غیر علنئ حکومت اسلامئ و وابستگان مذهبئ یا حوضوئ و دینئ

۱۴- هیچ حزب یا سازمان سیاسئ به هر دلیل و توجیه، حتئ اتکا به انتخابات خارج از برنامه اعلام شده در کارپایه فوق و یا روابط با هر کشور یا تشکل بین المللئ خارج از توافق این کارپایه، حق تغییر یا تضعیف کارپایه یا اجرائ برنامه جداگانه خود را ندارد

۱۵-   هر گونه وابستگئ به کشور یا سازمان برون مرزئ وبیگانه در جهت اعمال نفوذ و تغییر مسیر سیاسئ ممنوع مئ باشد

۱۶- کلیه تشکل ها و جبهه ها و فدراسیون یا اتحادیه هائ تشکیل شده توسط پذیرندگان کارپایه فوق پیش از این کارپایه لغو و کلیه توان و امکانات در اختیار کارپایه ئ فوق خواهد بود.

۱۷- پیشگیرئ از هرج و مرج و مجازات هائ کور پس از سرنگونئ حکومت اسلامئ و تشکیل دادگاه ها با هیئت هائ منصفه و وکیل مدافع حتئ برائ محاکمه جانیان حکومت اسلامئ،
کلیه محاکمات براساس قوانین حقوقئ و قضایئ مصوبه پس از انقلاب مشروطه و در صورت نبود یا خلاء قانونئ در موارد خاص، قاضئ و هیئت منصفه نسبت به آن مجاز به اتخاذ رائ خواهند بود.

۱٨ – تامین امنیت برائ همه آنانئ که تا پیش از سرنگونئ حکومت اسلامئ به دولت موقت پناه آورند و در سرنگونئ حکومت اسلامئ بکوشند


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست