سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

عجز در برابر زور امریکایی؛ غضب علیه افغانی ها؟!


بهزاد کریمی


• تا زمانیکه جمهوری اسلامی از مواضع و سیاست های تاکنونی خود در منطقه دست برندارد و تن به عقب نشینی ندهد، بازار اعلام تهدیدهایی از ایندست اعم از اجرا پذیر و یا توخالی همچنان داغ خواهد بود. تنها جمهوری اسلامی را باید عقب نشاند اگر که آرزوی فروکاهی از شدت تنش را داریم. عقب نشستن جمهوری اسلامی، حلقه مهمی از مبارزه جاری مردم ایران برای تعیین تکلیف با این حکومتی است که جز فلاکت چیزی برای کشور ما ندارد. عقب نشست نیازمند مبارزه برای عقب نشاندن است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۰ ارديبهشت ۱٣۹٨ -  ۱۰ می ۲۰۱۹


* ویژه اخبار روز 

عباس عراقچی معاون سیاسی وزیر امور خارجه در شبکه دوم سیمای جمهوری اسلامی طی گفتگویی اعلام داشت که اگر تحریم ها اثر کند و فروش نفت به صفر رسد، تاوان این بی پولی اول از همه بر دوش افغانی های مقیم ایران است! او در این اعلام نظر دولتی، هم اعتراف به عجز جمهوری اسلامی کرد و هم برای سیاست قربانی کردن هم میهنان افغانی ما دست به زمینه سازی زد.

آمارهایی که او همراه این تهدیدها کرد بیانگر عمق فاجعه ای است که با اجرایی شدنش می تواند دامنگیر سه میلیون افغانی مستقر در کشور ما شود. مطابق این آمارها هم اکنون ۴۶۸ هزار دانش آموز افغان با هزینه سرانه ۶۰۰ یورو در سال مشغول تحصیل اند و نیز ۲۳ هزار دانشجوی افغانی در حال تحصیل در دانشگاه‌های ایران به سر می برند که سالانه ۱۵ هزار یورو به ازاء هر نفر برای دولت هزینه دارد. معاون وزارت خارجه ایران این را نیز گفت که هم اکنون بیش از سه میلیون افغانستانی در ایران هستند که با اشغال دو میلیون فرصت شغلی سالانه سه تا پنج میلیارد یورو از ایران خارج می کنند.

هم قصد روشن است و هم مخاطب اصلی آن. ارائه این آمار به یورو نشان می دهد که مخاطب نماینده دولت، طرف اروپایی در "برجام" است و با این پیام تهدیدآمیز به آنها که اگر نجنبند باید منتظر هجوم توده کثیر اخراجی از ایران به سوی اروپا باشند. بازی با برگ رو آوردن خطر موج مهاجرتی تازه و انداختن دلهره به جان اروپایی ها. وگرنه برای جمهوری اسلامی کاری ندارد که بخواهد با توسل به زور و دگنگ جان افغانی ها بیفتند و امکانات برحق را از آنان برای تحصیل و تامین معاش بگیرد. مگر موارد مانند آن در ابعادی محدودتر در گذشته کم داشته ایم؟ این یک جنگ روانی – سیاسی است به بهای بازی با سرنوشت سه میلیون افغانی زحمتکش در ایران. منظور از آن پیام رسانی است به اروپایی ها و اصلاً هم تصادفی نیست که بلافاصله در شبکه های مجازی این ندا بازتاب می یابد که مرزهای ترکیه را به روی افغانی های مقیم ایران را باز کنید!

همه شواهد نشان می دهد که جمهوری اسلامی تا چه اندازه نگران تداوم و گسترش جنگ اقتصادی ترامپ علیه خودش است. در واقع به انواع تهدیدها متوسل می شود تا از این مهلکه بگریزد اما همه تاکتیک های او بر ضد مردم ایران تمام می شود و حالا هم که گریبانگیر چند میلیون افغانی ناگزیر از ترک میهن بخاطر جنگ و ناامنی و فقر است. به اروپا ۶۰ روز مهلت می دهد که اگر به دادم نرسی تولید اورانیوم غلیظ شده را ادامه خواهم داد و آن را انبار خواهم کرد و عملاً "برجام" را نقض خواهم نمود. تهدید به نوعی از بیرون رفت از "برجام" و راندن اروپایی ها به سوی سیاست ترامپ. دودش هم البته تماماً به چشم مردم ایران زیرا معنی چنین تهدیدی هم چیزی جز تشدید تنش و تشنج بیشتر نیست. افغانی ها را هم بگونه شرم آور و ضد انسانی در رابطه با تشدید سیاست های ترامپ علیه خودش مصداق "گنه کرد در بلخ آهنگری / به شوشتر زدند گردن مسگری" قرار می دهد تا اروپایی ها را با شبح مهاجرت تهدید کند و اینجا هم به بهای بازی کردن با زندگی حداقل سه میلیون افغانی و ویرانگری کاخ آرزوهای کودکان، نوجوانان و جوانان در حال تحصیل افغانی در ایران.

آیا جمهوری اسلامی برای بقای خود چاره دیگری ندارد؟ یعنی سقفی کوتاهتر از سقف افغانی ها نیست؟ چرا بجای افتادن به جان افغانی ها از هزینه های سرسام آور خود در رابطه با سیاست "هلال شیعی"، و حفظ "عمق استراتژیک" و ماجراجویی های برون مرزی نمی کاهد؟ چرا از حیف و میل کردن هایی باز نمی ایستد که صرف ترویج خرافات بی اندازه در کشور می شود و بخش قابل توجهی از بودجه ملی را می بلعد؟ متوسل شدن به چنین تمهیداتی برای آنست که همچنان بر استراتژی پیشاپیش ناگزیر از باخت خود بماند که فاجعه بار بودنش برای مردم ایران و مهمانان افغانی آنجای بحث ندارد.

تا زمانیکه جمهوری اسلامی از مواضع و سیاست های تاکنونی خود در منطقه دست برندارد و تن به عقب نشینی ندهد، بازار اعلام تهدیدهایی از ایندست اعم از اجرا پذیر و یا توخالی همچنان داغ خواهد بود. تنها جمهوری اسلامی را باید عقب نشاند اگر که آرزوی فروکاهی از شدت تنش را داریم. عقب نشستن جمهوری اسلامی، حلقه مهمی از مبارزه جاری مردم ایران برای تعیین تکلیف با این حکومتی است که جز فلاکت چیزی برای کشور ما ندارد. عقب نشست نیازمند مبارزه برای عقب نشاندن است.         


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست