•
حتی سنگ قبرها هم
تَرَک برمیدارند از سرما
اگر بازماندگان
به دیدارشان نیایند یک هفته در میان
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۵ ارديبهشت ۱٣۹٨ -
۱۵ می ۲۰۱۹
معذرت میخوام این اتوبوس به کجا میرود؟
-نمیدانم!
هواپیما به این گُندگی چطور؟
-نمیدانم!
پس اینهمه آدم چکار میکنند توی صف؟
نگران،
چشم انتظار،
گرفتار؟
-لابد میروند سانفرانسیسکو،
نیویورک،
جَدّه،
شاید هم تلآویو،
نظر مرا میپرسی
بهترین مقصد ژوهانسبورگ است
برای کسانی که از مرز در میروند
و ماهها سرگردان میمانند،
بدبختی میکشند،
توی کویته،
کراچی،
کابل،
ایستگاه رادیو راه میاندازند،
تا برسند به شوروی با آن وضعیت،
یا اتریش و آلمان،
لیختن-اشتاین که جای خود دارد،
اصلاً کشور پناهندگی نیست
یک مشت شاعر و نویسنده،
شکننده،
بیپول،
بیپناه
خودِ من از اولین کسانی بودم
که دوقلوهایم را
اسمِ یکیشان را گذاشتم سُمَیّه،
یکی را عَمّار
رانندهی اتوبوس خط تهران-ملایر مسخرهام کرد
خجالت کشیدم رفتم نشستم صندلیِ آخر
خفه شدم از بوی اگزوز
(اووَه . . . صحبت چهل سال پیش است!)
بنظر من،
ایلیاتیها در گذشته،
شناختهایشان را بیواسطه پیدا میکردند
از کُشتی گرفتن با پلنگها،
بالای یالهایِ زردکوه
جنگ و گریز با خرسها،
پای دیوارهی علمکوه
یا توی مه و کولاک گم شدن
و راه را زورَکی در آخر پیدا کردن
نمیدانم چرا مثل روز روشن نیست برای همه
که مادیانها هم اندیشه دارند
و حواسشان پرت میشود
از درِ گوشی حرف زدن لالههای سرنگون
وقتی که پوزهشان را کردهاند توی جویبار
و از آبی میخورند که همین صد قدم بالاتر
از زیر برفها جاری شده
حیوانکیها یک هفته که میروند تا همین ایذه
ناخودآگاه دلشان تنگ میشود برای تنگِ بازُفت
افسوس . . . ،
افسوس . . . ،
حتی سنگ قبرها هم
تَرَک برمیدارند از سرما
اگر بازماندگان
به دیدارشان نیایند یک هفته در میان
و یکی دو ساعت هم که شده
درشان نیاورند از تنهایی
لقمان تدین نژاد
آتلانتا، ۵ مه ۲۰۱۹
|