سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

گریز


لقمان تدین نژاد


• کمپرسی‌ها،
کامیون‌های ده تُن،
هژده چرخ‌های سفید، سیاه،
می‌گریزند با شتاب،
در هوای گرگ و میش
در شاهراه‌های دیوانه ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۱ خرداد ۱٣۹٨ -  ۱۱ ژوئن ۲۰۱۹


 

سواری‌ها . . . ،
خاکستری،
سبز،
قرمز،
با مسافران خواب‌آلود، بی‌میل، بیزار،
کمپرسی‌ها،
کامیون‌های ده تُن،
هژده چرخ‌های سفید، سیاه،
می‌گریزند با شتاب،
در هوای گرگ و میش
در شاهراه‌های دیوانه
هواپیماها گاز می‌دهند،
سالن فرودگاه را به لرزه می‌اندازند،
و نومیدوار سبقت می‌گیرند از یکدیگر
بر باندِ تنگِ بتونی
تا مسافران مضطرب را
به سلامت دور سازند
از لیموزین سیاه
با سرنشینی مرموز
که با کت وشلوار و کراواتِ شیک،
سر و صورتِ آراسته،
غروری آشکار،
سیگارِ برگ بر لب،
ساکت لم داده است در صندلی پشت
با پوزخندی بدنهاد
به اتوموبیل‌های کهنه و نو،
و خیلِ آدم‌ها که سبقت می‌گیرند از او
و می‌گریزند از خروجی‌های شاهراه
لیموزین گاز می‌دهد
از افق شرقی، و سرخی‌های آسمان دور می‌شود
و شتاب می‌کند بسوی شهرِ شلوغ ِ سرسام ‌انگیز
تا از مسیر پل معلّق لرزان وارد شود
آهسته آهسته بچرخد در خیابان‌ها،
و سر چهارراه‌ها از پشت شیشه‌ اشاره کند
«این‌یکی نه،»
«آن‌یکی . . . ،»
«آن یکی نه،»
«آن دیگری . . . »
و مأموران کور و کرِ اداره‌ی آتش‌نشانی
در فضای سردِ اثیری مه‌آلوده،
گوش به فرمان،
بینوایان را کَت بسته
به زور بیاندازند داخل کامیون
و همراه با آژیری گوش‌خراش
ترافیک را بشکافند
برانند به سوی مقصدی نامعلوم
. . .
در هوای گرگ و میش
در شاهراه‌های شلوغِ بیهوده
سواری‌ها، کامیون‌ها، تریلی‌ها،
میگریزند با شتاب
از یک لیموزین سیاه با سرنشینی مرموز
که هرچه زودتر به شهر برسند
و سرنشینانِ آن
در خیابان‌ها،
سرِ خط‌کشی‌های عابر پیاده،
سر چهار‌راه‌ها،
دمِ قهوه‌خانه‌ها،
نگران بایستند منتظر لیموزین سیاه
با سرنشینی که هنوز هیچکس
چهره‌اش را ندیده است
از پشت شیشه‌ها‌ی تاریکِ،

لقمان تدین نژاد
نیویورک ۴ آوریل ۲۰۱۹


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست