نامه به کمیته زنان فدراسیون اتحادیه کارگری بین المللی
نجیبه صالح زاده، همسر محمود صالحی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱٣ ارديبهشت ۱٣٨۶ -
٣ می ۲۰۰۷
اخبار روز: خانم نجیبه صالح زاده، همسر محمود صالحی، از فعالین کارگری زندانی، در نامه ای خطاب به کمیته ی زنان فدراسیون اتحادیه های بین المللی کارگری (آی تی یو سی)، از وی خواسته است در اعتراض به بازداشت همسر وی و برای آزادی او و سایر بازداشت شدگان کارگری، اقدامات لازم را به عمل آورد. متن کامل این نامه که در بیست و نهم آوریل نوشته شده به شرح زیر است:
همسرم محمود صالحی، فعال برگزاری اول ماه مه و سخنگوی "کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل" ربوده و زندانی شده است. من بعنوان یک زن، که مطالبات آزادی خواهانه و حق طلبانه خود را دارم، بعنوان یک همسر، که در آرمانخواهی و رزمندگی یار زندگیم، شریکم و بعنوان یک مادر، که یک زندگی آرام و پر از رفاه برای بچههای خود و همه بچههای جهان را خواستارم، برای رها کردن همسرم از شما تقاضای یاری میکنم.
همانطور که اطلاع دارید محمود و همراهانش را در اول مه ۲۰۰۴ در شهر سقز واقع در استان کردستان دستگیر کردند. ماموران مسلح آنها را بخاطر تلاش برای برگزاری مستقل روز جهانی کارگر گرفتند و تحت آزار قرار دادند. من جز نخستین زنانی بودم که به همراه عدهئی از همسران دستگیر شدگان و آزادگان شهر به جلو دادگاه انقلاب رفتیم و به آن اقدام سرکوبگرانه اعتراض کردیم. مقامات قضائی برای عقب نشاندن اعتراضاتی که در داخل و خارج وسعت گرفت دست به پرونده سازی زدند. حقیقت آن بود که محمود و همراهانشان را به این خاطر گرفته بودند که با تلاش برای برگزاری مراسم مستقل اول ماه مه نشان داده بودند که طبقه کارگر مستقل است؛ حقوق بر حق خود را دارد و حاضر است برای تحقق آن حقوق مبارزه کند. پرونده سازان با جعل اتهاماتی واهی خواستند وانمود کنند که مسئله مربوط به اول ماه مه نیست و به این ترتیب حداقل مانعی در برابر اعتراضات نهادها و تشکلهای کارگری درست کنند. تداوم اعتراضات و گستردگی آن ثابت کرد که کسی فریب پرونده سازان را نمیخورد. مقامات پرونده ساز در زیر فشارهای مبارزاتی تا حدودی عقب نشستند. اما تا عقب راندن کامل آنها هنوز راهی باقی است.
روز ۹ آوریل ۲۰۰۷، یعنی درست ۲۱ روز مانده به روز جهانی کارگر محمود را تحت این عنوان که دادستان و فرماندار قصد دارند پیرامون برگزاری اول ماه مه امسال با وی صحبت کنند به دادستانی کشاندند. آنها در آنجا بجای مذاکره حکم دادگاهی را به او اعلام کردند که به هیچ وجه قانونی عمل نکرده بود. طبق این حکم همسرم به یکسال زندان تعزیزی و سه سال زندان تعلیقی محکوم شده بود. در دادگاه محمود اعتراض کنان به حکم و نحوه دستگیری خود از امضای حکم خودداری کرد. مقامات که از ترس اعتراض مردم آزاده و کارگران مبارز به فریب متوسل شده بودند دست به کاری غیرانسانی زدند آنها به شوهرم اجازه ندادند با من و فرزندانم خداحافظی کند و حتی به او اجازه ندادند داروهایش را با خود ببرد . آنها او را از همانجا به زندان سنندج، مرکز استان کردستان، منتقل کردند. در حالیکه طبق گفته آقای شریف، وکیل محمود، اینکار غیرقانونی است. بنا به گفته ایشان طبق قوانین ایران مجرم باید در شهر محل ارتکاب جرم زندانی شود. البته از نظر ما و فعالین جنبش کارگری ایران آنها خود مجرمند و نه محمود و همراهانش. اما فعلا در اینجا زور حکم میکند. بهرحال آنها به این خیال خام محمود را به سنندج بردهاند که تا از پستیبانی تودهئی مردم سقز محروم شود. اما از نفوذ محمود در شهر ۷۰۰ هزار نفری سنندج بی خبرند. آنها محمود را گرفتند تا به همراه رفقایش مراسم مستقل ماه مه را در سقز برگزار نکند، اما فراموش میکنند که تلاش و تصمیم برای برگزاری روز جهانی کارگر در ایران همیشه در سطحی سراسری و به شیوهئی جمعی پیش رفته و سنندج برای چندین سال در مرکز این تلاشها و تصمیم گیریها بوده است. این امید هست که امسال کارگران روز جهانیمان را به طرزی گستردهتر و با شکوهتر برگزار کنند.
محمود یکی از کلیههای خود را از دست داده و کلیه دیگرش نیز در حال از کار افتادن است. او بطور مداوم باید تحت نظر پزشک باشد و گرنه جانش در خطر است. من که نان آور فعلی خانواده هستم باید بطور مداوم بین سنندج و سقز در رفت و آمد باشم. فاصله این دو شهر بیش از ٣۰۰ کیلومتر است. بچههایم نیز برای دیدن پدرانشان باید همین فاصله را طی کنند. آنها دانش آموزند و باید به مدرسه بروند . ما همه این مشکلات را تحمل میکنیم تا مطمئن شویم که محمود در زندان دچار مشکل کلیه اش نشود . آنها تمام ترفندها و فشارها را بکار گرفتهاند تا خانواده ما فلج شود و نتوانیم از محمود مراقبت لازم را به عمل آوریم.
اما محمود فقط متعلق به ما نیست. او تمام تلاش و توان خود را وقف اگاه کردن، متشکل کردن و بهبود شرایط کار و زندگی طبقه کارگر کرده است. یکی از اتهاماتی که در طی بازجوئیهای اخیر به محمود نسبت دادند این بود که او در سال ۱٣٨۲ طی یک جدول و بر اساس قانون کار و واقعیات اقتصاد ایران حداقل درآمد برای یک خانواده ۵ نفره کارگری را محاسبه و پخش کرد. او همیشه منتقد میزان حداقل دستمزدی بوده که شورای عالی کار تعیین کرده است. چرا؟ من برای شما یک مثال میزنم. شورای عالی کار امسال حداقل دستمزد را ۱٨٣ هزار تومان تعیین کرد، در حالیکه طبق بررسیهای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران کسی که درآمدش کمتر از ۴۰۰ هزار تومان باشد زیر خط فقر زندگی میکند. خوب محمود و محمودها میپرسند شما که در سال گذشته فقط از فروش نفت ۵۶ میلیارد دلار درآمد داشتهاید، این پولها را چکار کردهاید؟ چرا طبقه ما، که تولید کننده این ثروتهاست، باید خود در فقرو گرسنگی باشد. محمود در کنار فعالین دیگر کارگری این سئوالات و سئوالات مشابهی را مطرح کرده و میکنند. او بعنوان فعال برگزاری اول ماه مه و سخنگوی "کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل" به بی حقوقیها و اجحافاتی معترض است که روزانه علیه طبقه کارگر اعمال میشود. کارگران آگاه و فعالان کارگری، مدافعین حقوق بشر و همه انسانهای آزاده امسال با برگزاری با شکوهتر اول ماه مه و تشدید فعالیت در ایجاد تشکل مستقل کارگری نشان خواهند که محمود متعلق به آنهاست و او را تنها نخواهند گذاشت.
می بخشید که نامهام کمی طولانی شد. وقتی محمود و همراهانش را در اول ماه مه ۲۰۰۴ دستگیر کردند شما به مبارزه ما برای رهائی و تبرئه آنها پیوستید. این مبارزه همچنان ادامه دارد و با دستگیری محمود لازم است که تشدید نیز بشود. تلاش برای آزاد کردن محمود و تبرئه او و همراهانش بخشی از تلاش ما برای تحمیل حق برگزاری مراسم مستقل در ایران است. از این گذشته من بعنوان یک همسر و یک مادر نگران وضع تندرستی محمود هستم. همه اینها سبب شده تا من این نامه را بنویسم و برای گذاشتن فشار بیشتر بر مقامات قضائی ایران در جهت آزادی محمود و تبرئه همه دستگیر شدگان اول ماه مه سقز تقاضای کمک همه جانبهتری کنم. شما در طی مبارزه سه ساله ما نقش قابل امتنانی را ایفا کردهاید و من امیدوارم که این نقش برجستهتر گردد.
|