سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کنگره نخست حزب چپ ( ف – خ )
و نوید رهائی از سیطره هژمون ها


جمشید طاهری پور


• آری اگر چپ این است و این باید باشد، پس آنچه که انسانیت چپ را برای مردم مرئی و قابل درک می کند، و موجبات آنتخاب آزاد بسود او را فراهم می آورد و تدارک می بیند، بازنگری نقادانه و شهامت مدنی اوست در امر سترگ خودشناسی، شناخت و بیان عیب و نقص‌هایش که او را قسمن به گجراهه کشانده و یا بمانند «تیر جهل خورده به تاریکی» به خاک سیاه ناکامی و حرمان فکنده است! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۵ تير ۱٣۹٨ -  ۱۶ ژوئيه ۲۰۱۹


صبح روز دوم از هیأت رئیسه کنگره پرسیدم؛ دستکم پنج دقیقه وقت می‌خواهم تا از تریبون کنگره حرفی را که دارم با جمع در میان بگذارم؟ گفتند با ملاحظه تراکم مسائل و ضیق وقت، باشد، حتمن، نگاه می‌کنیم و در لیست می گذاریم.

برای سخنرانی مرا صدا زدند، دقایق آخر اجلاس کنگره بود و من آخرین سخنران بودم. پا که روی سکوی تریبون گذاشتم یک لحطه مثل فراموش کار ها، زیر لب از خود پرسیدم؛ چه می‌خواستم بگویم؟ نگاه که به جمعیت کردم دیدم ساکت و پرسان، نشسته سر جا هاشان، گردن کشیده نگاهم می کنند. این نگاه کردن را صدها بار در عمرم تجربه کرده بودم و در این سن و سال دیگر اصلن و ابدن نمی ترسیدم. کمر که راست کردم یادم آمد چی می‌خواهم بگویم! از همان نخستین جلسات کنگره، بحث‌ها و مجادلات را که شنیدم، به فکرم رسیده بود چه باید بگویم و تمام شب و دومین روز را به آن اندیشیده بودم. اندیشیده بودم تا آنجا که ممکن است آسان فهم و بسیار موجَز حرف بزنم و البته آرام و خونسرد. به این آخری که فکر می‌کردم دل نگرانی داشتم نتوانم! در آخرین سالیان سی عمر مهاجرت با بسی رنج آموخته بودم که زمان نطق های آتشین سیاسی سپری شده! این را آموخته بودم اما به جان آتشین ناهمزمان خود اعتماد نداشتم، می‌ترسیدم بیرون از اراده و اختیارم – همچون بسیار موارد - برخلاف آموخته‌ هایم عمل و رفتار کنم! همه آنان که مرا از نزدیک می‌شناسند می‌دانند کما فی السابق آدمی آتشین مزاج باقی‌مانده – ام!

خانم‌ها … آقایان!
دوستان و رفقای ارجمند! *

خطاب که کردم دیدم گردن کشیده تر نگاهم می کنند. مثل وقت‌های دیگر کنگره، گویا بلندگو قطع و وصل می‌ شد و شاید هم صدایم به آخری ها نمی رسید چون جند دست دیدم که در هوا چرخان بود و به من اشاره می‌کردند که میکروفون را جلو بکشم و دهان خود را به میکروفون نزدیک‌تر کنم. نزدیکتر به میکروفون، گفتم می‌خواستم برای حسن کلام اول بگویم؛ سلامی چو بوی خوش آشنائی! نشد! خب حالا می گویم؛ دوستان و رفقا: سلامی چو بوی خوش آشنائی...!

این کنگره محصول و برآمد یک انرژی عظیم است. انرژی که طی بیش از نیم قرن مبارزه برای آزادی و عدالت در میهن ما ذخیره شده و در این ۱۲ – ۱۰ سال اخیر با یک تراکم حیرت انگیزی در مسیر وحدت تحول یافته ترین بخش‌های فدائیان خلق به حرکت در آمد و در عالی ترین و تعیّن بخش ترین برآمد نیرومند خود ما را از چهارگوشه دنیا زیر این سقف دور هم جمع کرد تا برای نوزادمان که راه افتاده، شناسنامه بگیریم و برای هویت او در مقام و منزلت یک حزب چپ؛ حزب چپ ایران (فدائیان خلق)، اعتبار مبتنی بر قانونیت ساختار حزبی فراهم آوریم! قانونیت و اعتباری از سر آزادی و اختیار، اعمال اراده ای بعنوان انسان‌هائی مختار و آگاه، انسان هائی صاحب حق و اختیار برای تعیین سرشت، شخصییت و سرنوشت سیاسی خود؛ که بعله! هویت شما محرز است...! قبل از هر چیز من اجازه می‌خواهم این روند و رخداد را تبریک بگویم و به یکایک ایجادگران و کوشندگان، به همه خانم‌ها و آقایان که زیر این سقف گرد آمده اید ادای احترام کنم و مراتب دوستی و قدر شناسی رفیقانه خود را ابراز و اظهار بدارم.

پرسشی که مرا به گفتن و تحریر این سطرها بر انگیخته - می‌دانید که من همین‌طوری؛ از روی هوا و هوس و از سر خوش آمد و بدآمد نه حرف می‌زنم و نه می نویسم - پرسش مربوط به سرچشمه و خاستگاه این انرژی عظیم، این رویکرد هویت بخش و این رخداد است. من که رصد کردن وضع و حال چپ ایران اشتغال دائمی ذهنم است و سابقه و تبار خودمان را می شناسم بر این نظرم اساس و بنیاد آن انرژی عظیم و این برآمدهایش؛ آرمانخواهی سوسیالیستی، مردم خواهی و میهن دوستی ماست. این‌ها هستند نیروی محرکه ی این برآمدها، قوت و توان ایستادگی ها مان در برابر دشواری ها و سرسختی ها، مقاومت و پایداری های ما در برابر سرکوب خونبار و ناکامی های هویت سوز، در برابر مسخ و تهمت و افتراپراکنی های بربرمنشانه که سرفرور نیاوردیم، تسلیم نشدیم، حرکت کردیم، به حیات و حرکت خود جلوه‌ها و ظهورهای تازه بخشیدیم و به انسانیت آینده خواه خود، به انسانیت آرمانخواه، انسانی و آزادی خواه، انسانیت مبتنی بر دوست داشتن انسان، دوستدار زندگی و زیبائی و کار و عشق، دوستدار صلح و آزادی، طالب دموکراسی و عدالت و برادری برای جامعه و جهان بشری، به حیثیت خود بعنوان انسانی باورمند به سوسیالیسم بمثابه یک آرمان انسانی و دموکراتیک وفادار ماندیم و در اکنون خود، مصمم تر از همیشه در مسیر استحکام و استواری بیشتر آن‌ها، در فردانیت خود، در فرهنگ و میهن ایرانی خود گام در راه داریم.

بسیار خوب! اما ما جگونه می‌توانیم به این واژگان پر از نیک سرشتی و نیک خواهی ها، پر از نوید و امید رهائی عنیت ببخشیم. از نگاه من اندیشه چپ، در بلندترین جایگاه خود اندیشه پراکسیس است، راهبر و رهنمود فعالیت است برای تغییر، بله منزلت چپ قبل از هرچیز در اثرگذاری ثمربخش اوست برای ایجاد جامعه و جهان در آزادی بیشتر، در دموکراسی بیشتر و در عدالت و عدالت بیشتر. موضوع و مسأله برای چپ؛ انسان است. موضوع و مسأله شکوفائی شخصییت آدمی و تعالی فرهنگ و انسانیت اوست و دست یافتن به زندگی بهتر در زیست جهانی است که سعادت بشریت با سرسبزی، سلامت و حراست طبیعت و مصونیت حیات جنگل ها و دریاها و آهوپلنگان شیرچنگال لاک بر دوش آواز خوان با ماهیان، امری جدائی ناپذیر و در پیوند و پیوستگی دائم است.

اگر چپ چنین است و بایسته اوست چنین باشد پس باید به رشد و ترقی و تکامل اجتماعی و سیاسی و فرهنگی میهن خود – در راه توسعه پایدار - اهتمام داشته باشیم و بر این سمت و سیاست باشیم که برای تکوین و نهادینه کردن ارزش‌های سوسیالیستی در همین جامعه و جهان بکوشیم و با چنین گام هائی که گام های واقعیت است برای رسیدن به شهر سوسیالیستی آرمانی خود، جاده ای بسازیم و راه را هموار کنیم.

برخلاف دیدگاه ایدئولوژیک گذشته، این بایدها و رفتن و رفتن ها حکم و صدور احکام نیستند. صورتبندی بیان انتخاب های آزاد ماست و مآلن صدور هیچ امر و حکمی برای دیگران و مردم دیگر نیست زیرا بشریت آزاد آرزوی ماست و بر این نظرم که رهائی و آزادی، که سعادت و نیک فرجامی؛ فراشد انتخاب آزاد مردم و از تبعات انتخاب آزاد فردانیت آدمی است. بی جهت نیست که سوسیال فیلسوفان جهان از رنسانس تا امروز مدام تأکید کرده و می‌کنند که آزادی فراشدی از درون به بیرون است. پیش شرط دستیابی ایران به آزادی، پیروزی آزادی در خویشتن خویش انسان ایرانی است. و لاجرم این قانونمندی مشمول حزب چپ و رهبران و فعالین و اعضای آن نیز می‌شود و هست!

آری اگر چپ این است و این باید باشد، پس آنچه که انسانیت چپ را برای مردم مرئی و قابل درک می کند، و موجبات آنتخاب آزاد بسود او را فراهم می آورد و تدارک می بیند، بازنگری نقادانه و شهامت مدنی اوست در امر سترگ خودشناسی، شناخت و بیان عیب و نقص‌هایش که او را قسمن به گجراهه کشانده و یا بمانند «تیر جهل خورده به تاریکی»** به خاک سیاه ناکامی و حرمان فکنده است!

دوستان و رفقای عزیز!

   هیچ چیز با ارج تر از پایبندی به حقبقت، پایبندی به اصل متکی کردن سیاست به حقیقت یالفعل واقعیت نیست. جنبش چپ ایران و جنبش فدائی ما، خوب و بد خود را داشته، زاده و پرورده زیست جهان و جامعه عصر خود، ملهم از مردم زمانه ی خود و باورهای آن دوره و زمان بوده، خاستگاه و ریشه و تبار ما در آنجا و از آنجاست و از سر منطق و انصاف که نگاه کنیم می بینیم حامل استعداد و ارزش هائی هم بوده برای ظهور تازه امروز ما. این ظهور تازه از آسمان ناافتاده، گذشته از میراثداری گذشته، ساخت و ساز این ظهور تازه از همین زندگی جاری و از این جهان و جامعه متأثر است که موجود است و زندگانی ما در آن می گذرد. این‌ها را گفتم تا مدلل کنم هیچ چیز قدیم ما - تو بخوان گفت و کرد قدیم ما – فرازمانی و فرامکانی نبوده و همچون هر موجودیت همبسته با زمان و مکان، جاری و رونده، حامل استعداد دگرگونی و آبستن تغییر و تحول! برای من گذشته ما جزئی از زندگی امروز ماست اما جزء سپری شده که به پایان خود رسیده است! نکته این است که پایان یافتگی قدیم با تولد و ظهور جدید یک نسبت و رابطه دیالکتیکی دارد، یعنی ما بر بستر استعداد و ظرفیتی که در قدیم ما بوده، در دامن عبرت های راه رفته پرورده شدیم و به ظهور تازه امروز خود رسیدیم! و... خوب است اضافه کنم ظهور تازه امروز ما نیز، مستعد و آبستن ظهورهای تازه در آینده خود خواهد بود. این‌ها را گفتم تا به بلندترین فراز سخنرانی خود برسم:

***

وظیفه‌ای که از فردای پایان این کنگره در مقابل ما قرار دارد عبارت از ضرورت بیان سیاست مستقل حزب چپ ایران و عمل بدان است، ما دستاوردهائی داشته ایم که سزاوار پاسداشت و پشتیبانی است. اکنون می‌توانیم از یک واقعیت تثبیت شده در صفوف چپ ایران سخن بگوئیم: دوران تعریف چپ با یک مشت آهنین و یک طبقه بسر آمده است.

حزب چپ در ساختار خود باید گشوده به روی نقطه نظرات متنوع و متکثر باشد و مآلن برخلاف سابق باید بتواند خواست های دموکراتیک و ترقیخواهانه طیف اجتماعی گسترده ای را نمایندگی کند. به نظر من چنین رویکردی با این اصل که سمتگیری اجتماعی حزب چپ؛ جانبداری از طبقه کارگر و زحمتکشان کشور است هیچ تضاد و تناقضی ندارد. در این تردیدی نیست که سمتگیری اجتماعی از عوامل تعیین کننده هویت هر حزب و از جمله حزب چپ ایران (فدائیان خلق) محسوب می شود.

آنچه که در این فرصت کوتاه لازم است روی آن تمرکز کرده و توجه بدهم چند و چون پاسداشت استقلال و حراست از سلامت سیاسی حزب چپ است. از نظرگاهی که من نگاه می کنم، پاسداشت استقلال و حراست از سلامت سیاسی حزب چپ ایران ( فدائیان خلق) در گروی شناخت دو جریان ایدئولوژیک و روشنگری پیرامون سیطره ایدئولوژیک آن‌ها در حیات نظری و سیاسی حزب نو بنیاد است! اول؛ سیطره ایدئولوژزیک چپ سنتی، دوّم؛ سیطره ایدئولوژیک اسلام سیاسی. بدون براندازی این سیطره ها از گفتمان و برنامه عمل حزب، طراحی سیاست مستقل و عمل بدان توسط حزب چپ ایران (فدائیان خلق) ناممکن است. یعنی مردم خواهند دید آنچه که می گوئیم نیستیم! به تلخی داوری خواهند کرد در آنچه می گوئیم جز حرف و شعار نیستیم! بر پایه این هشدار؛ نگاه نقادانه به خود و حزب خود، شهامت مدنی دیدن و گفتن اشتباهات، ضعف‌ها و نارسائی ها، راه مستقیم نفوذ حزب چپ در قلوب و اذهان مردم و جلب اعتماد آن‌ها به حزب است.

راه همین است که در این کنگره در هر درنگ و نفسی بر آن تأکید شده است؛ ما برای گذار از جمهوری اسلامی و دستیابی به حاکمیت ملت ایران در یک دموکراسی سکولار در شکل جمهوری، مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر و بیانیه حقوق شهروندی و پیوست های آن، گام در راه داریم. در مسئولیت ماست که این راه را سنجیده، صبور و سنگین، و گشاده نظر با پاهای واقعیت بپیمائیم و … خواهیم پیمود.

ج – ط
۲۰۱۹ . ۰۷ . ۱۶


*- تحریر این روایت، حامل موألفه های اساسی سخنرانی فشرده من در کنگره نخست حزب چپ ایران (فدائیان خلق) است. در این روایت بنا به ضرورت‌های نوشتاری، عبارات توصیفی و انضمامی را که بعلت ضیق وقت و محدودیت زمانی، در سخنرانی خود ناگفته گذاشته بودم در متن روایت تمامن آورده‌ام. در عین حال برخی گزاره ها را که به اشاره در سخنرانیم گفته بودم در اینجا با اندکی تفصیل نوشته ام، در هر حال برای استناد سخن از همین جا تقاضا می کنم فایل صوتی کامل آنچه که در سخنرانی خود در کنگره بر زبان آورده بودم در به پیش و یا رسانه‌های دیگر حزب نشر و پخش شود. این امر برای دقت پژوهش تاریخی پیرامون چند و چون کنگره نخست حزب چپ ایران (فدائیان خلق) واجد اهمیت خواهد بود.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست