روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱٨ ارديبهشت ۱٣٨۶ -
٨ می ۲۰۰۷
ایران و پیامدهای احتمالی اجلاس شرم الشیخ
دستور العمل بوش به رایس درباره چگونگی مذاکره با وزیر خارجه ایران؟
شرایط داخلی و بین المللی برای مذاکره بین ایران و آمریکا آماده نیست
مهم آن است که متکی و رایس گفتگو را آغاز کنند!
تغییر لحن و تعدیل رفتار آمریکا نسبت به ایران
حلاجی یک واقعه: ناآرامی های چند روز اخیر دانشگاه امیرکبیر
روزنامه همشهری با عنوان: شرم الشیخ؛ قبل و بعد چنین نوشته است:
۱ . شاید تنها دو موضوع اجلاس شرم الشیخ را بیش از دیگر اجلاس های مشابه مورد توجه قرار داده است:
یکی تلاش برای خارج کردن نهاد اجلاس همسایگان از محدوده منطقه ای و افزودن بعد بین المللی به آن است و دیگری مسائل حاشیه ای اجلاس نظیر چگونگی تعامل هیأت های شرکت کننده که گویی بیش از متن اهمیت یافته است.
۲ . این نخستین بار است که اجلاس همسایگان در سطح وزرا از حالت سنتی خود خارج می شود و کشورهای عضو دائم شورای امنیت و چند کشور دیگر و همچنین نماینده اتحادیه اروپا نیز در آن شرکت می کنند، اما چندی پیش اجلاس مشابهی در سطح معاونین وزرای خارجه در بغداد تشکیل شد.
٣ .اگر کشورهای عربی درصددند تا با گسترده کردن اجلاس همسایگان از اهرم فشار حضور برخی تلاشهای جهانی که موضع نزدیک تری به آنان دارند بهره گیرند، اما آمریکا نیز می کوشد تا این حالت را به یک فرصت برای گدایی محترمانه کمک در عراق برای حل مشکلاتش مبدل سازد.
۴ . در این میان باید دید منافع ملت عراق و دولت منتخب آن در چه نهفته است. البته شاید مواضع اتخاذ شده از سوی اجلاس می تواند در فضاسازی سیاسی مفید افتد اما آیا قادر است تأثیر عملی در روند امور داشته باشد؛ هر چنداندک؛نیروهای اشغالگر به خوبی می دانند که تنها برخی از کشورهای همسایه عراق هستند که می توانند نقش قابل توجه و بعضا کلیدی در امور داشته باشند. لذا می توان گفت شرایط میدانی پس از شرم الشیخ همان شرایط پیشینی خواهد بود و تفاوت ویژه ای حاصل نخواهد گشت.
۵ . آنچه در مورد اهمیت حواشی اجلاس گفته می شود بیشتر به نوع ارتباط هیأت ایرانی با هیأت آمریکایی مربوط می شود تا آنجا که بوش حتی دستورالعمل چگونگی مذاکره با وزیر خارجه ایران را به رایس ابلاغ نموده است!
البته آقای بوش بهتر از هر کسی به موقعیت دشوار خویش واقف است. آمریکا در شرایطی نیست که موضع خود را به دیگران تحمیل کند تا چه رسد به اینکه همچنان با ادبیات سابق سخن بگوید.در این باره باید منتظر ماند و دید روند حوادث در حاشیه اجلاس چه رقم خواهد زد.
مذاکره منتفی است
همین روزنامه در مقاله دیگری نوشته است: با توجه به شرایط به وجود آمده، حضور ایران در شرم الشیخ یک فرصت محسوب می شود که این مهم از دو منظر قابل توجه است:
اول اینکه این اجلاس فرصت بسیار مناسبی است که زمینه های خروج آمریکایی ها که ایران و خود مردم عراق مدت ها به دنبال آن بودند فراهم شود.با توجه به اینکه موضوع این جلسه راجع به امنیت عراق است قطعاً دیپلمات های کشورمان با طرح این مسئله که اولین معضل عراق، حضور نیروهای بیگانه در این کشور مسلمان است می توانند بسترسازی مناسبی در این زمینه ایجاد کنند.
اما نکته دوم اینکه ایران باید سعی کند در حاشیه اجلاس، سمت و سوی محوریت ایجاد امنیت در عراق را به سوی کشورهای همسایه عراق منتقل کند. در واقع در این کشمکش آمریکا خواهد کوشید در مسئله تأمین امنیت عراق کماکان محوریت خود را حفظ کند.چنین به نظر می رسد که حاشیه شرم الشیخ بسیار مهم تر از متن آن است چرا که کشورهای حاضر بویژه کشورهای اسلامی می توانند مباحث جهان اسلام و برخوردهایی که با مسلمانان به بهانه تروریست صورت می گیرد را مورد بحث قرار دهند.
البته اگر تدبیر و عقلانیت بر این اجلاس حاکم باشد شاید بتوان مباحث هسته ای ایران را در مذاکرات دو یا چند جانبه مورد مذاکره قرار داد.
نکته ای که نباید از آن تغافل کرد این است که مذاکره بین آمریکا و ایران در این اجلاس کاملاً منتفی است چون به هیچ وجه شرایط داخلی و بین المللی برای این امر آماده نیست آمریکا باید برای مذاکره با ایران رسماً درخواست ارائه کند و قبل از آن هم در راستای برداشتن دیوار بی اعتمادی موجود گام هایی را بردارد.
مهم آغاز مذاکره است
روزنامه اعتماد ملی نیز با عنوان: شرم الشیخ و افق های پیش رو نوشته است:
اجلاس دو روزه شرم الشیخ با گمانه زنی های فراوان از امروز در این شهر ساحلی مصر آغاز خواهد شد. حضور بیش از ۵۰ کشور جهان ازجمله آمریکا و همسایگان عراق بر اهمیت این اجلاس افزوده است. خارج از موضوعات مختلفی که اجلاس را تحت الشعاع خود قرار داده، مساله حضور ایران در این اجلاس و نوع تعامل و برخورد مقامات آمریکایی و ایرانی از مهم ترین حاشیه های خبرساز اجلاس شرم الشیخ است.ایران و آمریکا بدون بیان نظرات صریح خود در مورد چگونگی تعامل طرفین در موضوع عراق، دغدغه ها و اولویت های بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند. هرچند سایه روابط سه دهه گذشته، اجازه ورود به عرصه های صریح و روشن اهداف دولت های مذکور را نمی دهد، اما به صرافت می توان دریافت که این اجلاس تا چه اندازه ای برای دو طرف حائز اهمیت است.از یک طرف هیمنه و سیاست های یکجانبه و غلط آمریکا درباره ایران اجازه نمی دهد که صریحاً نسبت به اشتباهات سیاسی خود درباره ایران اعتراف کند و از سوی دیگر ایران علی رغم تمایل برای کاهش تنش مابین دو کشور و علاقه مضاعف تر برای کاهش بحران در عراق، درصدد رعایت تشخص ویژه خود در قبال آمریکا است. پس از چراغ سبز و دعوت های پیدا و پنهان مقامات آمریکایی از ایران و اعلام نظر صریح مقامات ایرانی مبنی بر حضور در شرم الشیخ تا حدی لحن متواضعانه آمریکایی ها تغییر یافت. آن تواضع اولیه و این تغییر لحن هیچکدام اصیل و حقیقی نیست. روشن است که آمریکا از تصمیم ایران برای حضور در اجلاس بسیار خرسند است اما نمی خواهد واکنش عجولانه و یا غیردیپلماتیکی نشان دهد. به زبان دیگر اگر ایران در اجلاس مذکور حضور نمی یافت، بخشی از اهداف اصلی آمریکا در تامین امنیت نافرجام باقی می ماند. ایران نیز به دنبال ثبات و امنیت و استقلال سیاسی دولت عراق است. اما مقامات ایرانی به خوبی درک می کنند که علی رغم خواست رسمی خود مبنی بر خروج سریع نیروهای آمریکایی از عراق، بایستی شکیبایی دیپلماتیک بیشتری از خود نشان دهند. وضعیت امنیتی در عراق هنوز به حد مطلوب نرسیده است. از ۱۰ لشکر ارتش عراق تنها یک لشکر عراقی در اختیار نخست وزیر مالکی قرار گرفته است. در بغداد شرایط بسیار شکننده است، هرچند بخش هایی از بغداد ملتهب در اختیار نیروهای امنیتی درآمده اما طرح دیوار حائل، نشانگر غده های چرکین در عراق است. با این همه هم ایران و هم آمریکا به دنبال خروج عراق از وضعیت موجود هستند. آمریکا برای خروج از عراق و نشان دادن توفیق خود در این کشور و ایران به دنبال غیرامنیتی شدن منطقه، خروج اشغالگران و سپردن امور حیاتی کشور در دستان سیاستمداران مستقل عراقی. موضوع دیگر امکان آغاز گفت وگوی دوجانبه بین مقامات آمریکایی و ایرانی است. مهم آن نیست که به تعبیر نویسنده عجول تایم، هیچ اتفاقی در روابط دو طرف رخ نخواهد داد. مهم آن است که طرفین گفت وگوها را آغاز نمایند. حتی اگر شده متکی و رایس درباره گل های بهاری باغچه های منزلشان سخن برانند ارزش آن را دارد که با همدیگر دیدار کنند.
تغییر لحن و تعدیل رفتار
دکتر داود هرمیداس باوند استاد روابط بین الملل هم در روزنامه اعتماد ملی با عنوان: گفتگو در شرایط نیاز و ضرورت شرکت ایران را در اجلاس شرم الشیخ مورد بررسی قرار داد، و نوشته است: پس از آنکه تکلیف کرسی ایران در کنفرانس امنیتی عراق در شرم الشیخ تعیین شد بلافاصله فاز دوم مشارکت تهران در کانون توجهات قرار می گیرد که معطوف به چگونگی حضور ایران خواهد بود.
ایران در دو نقش پیشنهاددهنده و مستمع می تواند پشت میز مذاکرات بنشیند؛ آنچه به فرصت بی بدیل برای ایران تعبیر می شود بسته به گزینش نقش فعال و پیشنهاددهنده در خصوص حل مشکلات فرا روی عراق است که با چنین انتخابی امکان سرمایه گذاری در آینده عراق را کسب می کند.
اما اگر تهران درصدد ایفای مستمع باشد یا به ایراد اتهام علیه نیروهای ائتلاف در عراق بپردازد، روندی از اتهامات متقابل کلید خواهد خورد که نتیجه مطلوب طرفین از آن استحصال نخواهد شد. آمریکا در متن و در حاشیه کنفرانس شرم الشیخ درصدد یافتن نقاط جدیدی در گره گشایی از بحران امنیتی عراق است و در این فرآیند گفت وگوهای رسمی و یا مذاکرات حاشیه ای با ایران و سوریه برای واشنگتن از اهمیت بسزایی برخوردار است. چراکه واشنگتن در رایزنی مستمر با متحدین منطقه ای خود است و نظر خود را از طریق مجاری مستقیم به این کشورها منتقل می کند.
بنابراین در متن و لابی های دیپلماتیک در مصر یافتن فرمول های بازگشت ثبات و امنیت به عراق با مشارکت تهران و دمشق هدف اصلی آمریکا است.دعوت آمریکا از ایران برای شرکت در کنفرانس شرم الشیخ و تقویت احتمال انجام مذاکراتی بین وزرای خارجه دو کشور به همراه نرمی لحن کاخ سفید طی هفته های اخیر در قبال تهران، از تعدیل مواضع واشنگتن حکایت دارد که پیامد تقویت طیف تعامل طلب در آمریکا و انزوای جنگ طلبان به رهبری دیک چنی ـ معاون رئیس جمهور آمریکا ـ است.
گرچه این تعدیل در مواضع و تلطیف گفتار مقامات آمریکا در شرایط ضرورت و نیاز شکل گرفته و محصور در چارچوب مسائل عراق است اما در صورت توفیق در همین ارتباطات محدود و نسبی، خواهد توانست دامنه بازنگری در برخورد با ایران را به دیگر مسائل هم توسیع دهد.
به رغم این تعدیل تاکتیکی، رفتار واشنگتن نیازمند پاسخ دوستانه و انعطاف آمیز است تا رفتار احترام برانگیز و گفتار معتدل آمریکا را تقویت کند.
پذیرش قدرت منطقه ای ایران و بهره گیری از این نفوذ جهت فروکش کردن ناآرامی های عراق خود امتیاز مثبتی است که آمریکا در میز دیپلماتیک خود گذاشته و برگ برنده هنگامی کسب می شود که با نتایج بی حاصل از این تعاملات محدود، همکاری ها از حیطه عراق فراتر رفته و به دیگر حوزه های چالش برانگیز بین تهران و واشنگتن تسری یابد.
از همین منظر می توان ترک هایی در دیوار ائتلاف منطقه ای علیه ایران مشاهده کرد که در پرتو آن یورش گسترده ای که آمریکا با مشارکت برخی کشورهای عربی علیه ایران آغاز کرده بود از سوی واشنگتن دچار انشقاق شده است؛ تعدیل در مواضع آمریکا در قبال ایران پس از پی ریزی ائتلاف منطقه ای راهبرد مسبوق به سابقه ای است که بر مبنای آن دولت هایی که درصدد تعدیل روابط با کشورهای غیردوست هستند نخست یورش دیپلماتیک یا نظامی گسترده ای را ساماندهی می کنند و پس از آن به تدریج لحن را آرام تر و مواضع را منعطف تر می کنند.
نیکسون پس از حمله گسترده دریایی و هوایی به ویتنام شمالی بود که وارد فاز مذاکره با هانوی شد و در حال حاضر هم آمریکا پس از موج اتهامات علیه ایران درصدد بهره گیری از پتانسیل های منطقه ای تهران برآمده است.
آمریکا کوشید ایران را در نقطه ثقل تهدیدات خاورمیانه و بل بین المللی، ناآرامی های عراق، احیای القاعده و روند صلح خاورمیانه قرار داده و تهران را به ترویج ناامنی متهم کند اما در حال حاضر همین تهدیدگر بزرگ به زعم آمریکا به همکاری فراخوانده می شود تا در قبال آن ارتفاع شعله های خشونت و ناامنی در منطقه و بالاخص عراق کاهش یابد.
بر همین اساس است که تغییر لحن و تعدیل رفتار آمریکا در قبال ایران را نمی توان در زمره استراتژی های اجماعی در آمریکا قلمداد کرد چرا که با محرکه نیاز به تهران برای همکاری در عراق صورت می گیرد اما در صورت هدایت آن به نتایج عینی و ملموس، می تواند به راهبردی قابل اعتنا در همکاری های فراتر و بلکه دوجانبه تهران و واشنگتن تبدیل گردد.
حلاجی یک واقعه
روزنامه کیهان سرمقاله دیروز خود را به ناآرامی های چند روز اخیر دانشگاه امیرکبیر (پلی تکنیک سابق) اختصاص داده و با عنوان: حلاجی یک واقعه نوشته است:
ماجرای دانشگاه امیرکبیر را حتماً شنیده اید روز یکشنبه همین هفته یک نفر از اعضای این دانشگاه که به همراه گروهی از افراد مرتبط با خود تلاش می کرده یک اعتراض صنفی جمعی از کارگران را به اقدام علیه نظام تبدیل نماید توسط نیروی انتظامی دستگیر شد وی روز بعد در اعترافات خود فاش کرد که قرار است فردا ـ یعنی روز سه شنبه گذشته ـ یک انفجار مهم در دانشگاه امیرکبیر اتفاق بیفتد. فردای آن روز، چهارنشریه ـ ریوار، سحر، سرخط و آتیه ـ بطور همزمان در غذاخوری دانشگاه فوق توزیع می شود. قلم واحد، صفحه بندی مشترک، سیاق واحد مطالب، سوژه ها و روش های اتخاذ شده و زمان انتشار این چهار نشریه هیچ تردیدی باقی نمی گذارد که این چهار نشریه در واقع یک نشریه اند و توسط یک مرکز منتشر شده اند.
این چهار نشریه همزمان به حساسترین مقدسات اسلامی ـ پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله و… ـ اهانت کرده اند و با درج کاریکاتورهای موهن جریان نشریات اروپایی ـ بلژیک و… ـ را تکرار نموده اند. درست همزمان با انتشار این مطالب، داریوش همایون ـ وزیر جهانگردی رژیم پهلوی و مدیر مسئول روزنامه صهیونیستی آیندگان ـ بر پشت صفحه یک تلویزیون فارسی زبان متعلق به ارتش آمریکا ـ VOA ـ ظاهر می شود و با حمایت از آنچه در آن چهار نشریه آمده است به سید شهیدان اسلام ـ حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام ـ اهانت می کند و ـ در حالیکه در حلقه حمایت مالی و سیاسی آمریکا قرار دارد ـ می گوید: ترسی از آنچه می گویم ندارم حاضرم خون و جان خود را در این راه نثار کنم!
مطالب شدیداً اهانت آمیز آن چهار نشریه ـ که در واقع یک نشریه است ـ بطور طبیعی و قابل پیش بینی با واکنش نیروهای فراوان مذهبی این دانشگاه ـ و خارج از آن ـ مواجه می گردد ولی این دانشجویان و اساتید با نگاه به موارد گذشته به سرعت اوضاع را به کنترل خود درمی آورند و مانع بروز حادثه مالی و جانی می شوند ولی یک گروه از همان باند که منتشرکننده آن روزنامه ها بوده اند، با چوب و چماق به دفتر رئیس دانشگاه امیرکبیر حمله می کنند و خساراتی را به آن وارد می نمایند و این شایعه را شکل می دهند که بسیج دانشجویی دانشگاه و نیروهای مرتبط با آن، خود، برای خارج کردن دفتر تحکیم وحدت از دور، دست به انتشار چهار نشریه زده اند و البته بعضی هم نادانسته انگشت اتهام را به سمت دفتر تحکیم وحدت می برند ولی طولی نمی کشد که همگان درمی یابند ماجرا این نیست و پرده از روی یک طراحی خشن به قصد راه اندازی یک حرکت خونین برداشته می شود. ماجرای این هفته دانشگاه امیرکبیر که خیلی از مسایل را روشن کرد یکی از صدها ماجرایی است که طی ماههای اخیر با آن مواجه بوده ایم و البته با پیگیری تک تک آنها متوجه می شویم، دست هایی در کار است تا با راه اندازی موج خشونت مانع حرکت جمهوری اسلامی به سمت اهداف خود شود و البته در این میدان نوعا هزینه را آن دسته از نیروی داخلی می پردازند که بر مبنای اعتقاد به حقی به میدان می آیند ولی به زودی درمی یابند ماجرا از اساس چیز دیگری بوده و با آنچه او ـ به درستی ـ حق می دانسته تفاوت اساسی دارد. برای اینکه به درجه درستی این مطلب دست پیدا کنیم بد نیست سری به آرشیو تاریخ بزنیم.
یکی از افراد وابسته به جریان چپ که در سال های ۵۵ تا ۶۲ در ایران فعالیت زیادی داشته است، اخیرا کتابی با عنوان خاطرات خانه دایی یوسف منتشر کرده است. او در این کتاب فاش کرده که در آن سالها سران جریانات چپ مارکسیستی در یک نقطه که به آن رمز خانه دایی یوسف (یعنی خانه شوروی. ظاهرا یوسف همان جوزف استالین بوده کمااینکه نویسنده در روی جلد کتاب عکسی از استالین قرار داده) می گفته اند، جمع شده و به طراحی در داخل کشور برای پیش بردن اهداف شوروی(سابق) می پرداختند. اما این همه را بنام دفاع از حقوق طبقه کارگر و زحمتکش انجام می دادند و اعتصابات و درگیری های خیابانی را ترویج می کردند.
در اوایل انقلاب یک جریان چپ که امروز به یک جریان راست آمریکایی تبدیل گردیده به نحو انتحارگونه به مخالفت با اسلام روی آورده بود این جریان که سرکردگی آن را فردی بنام متین دفتری بعهده داشت در میتینگ سیاسی خود شعار می داد: اسلام نابود است، کمونیزم پیروز است. بعد که قرار بر هزینه دادن بود تعدادی از دانشجویان که تصور می کردند اسلام ظرفیت مبارزه با امپریالیزم آمریکا را ندارد و این چپ ها هستند که مرد این میدان می باشند، جان خود را به میدان می آوردند ولی سران این گروه ـ و این گروهها ـ به آسانی از کشور خارج می شدند و با وقاحت در همان کشورهای امپریالیستی مأوا می گزیدند. بعداً سندی منتشر شد که نشان می داد متین دفتری ـ مورد اشاره ـ شریک تجاری ارتشبد نصیری معدوم ـ رئیس ساواک ـ بوده و اگرچه شعار چپ می داده ولی از حمایت بی دریغ ساواک هم برخوردار بوده است.
در سال ۷۷ یکی از افراطیون کم اهمیت در مصاحبه ای گفته بود: امام خمینی مربوط به گذشته است و باید به موزه تاریخ برود ! عده ای تصور می کردند او فقط کمی تندروی کرده است چیزی نگذشت که او در مانیفست جمهوری خود به انکار اسلام و نقش آن در اداره جامعه روی آورد باز هم عده ای گفتند او عقیده خود را بیان کرده و نباید مانع آن شد چرا که در این صورت زیر زمینی می شود. زمان زیادی طول نکشید تا او بطور علنی و مکرر از سوی رسانه های نشان دار صهیونیستی ـ آمریکایی مورد حمایت قرار گرفت باز هم عده ای گفتند این دلیل همگرایی آنان نیست. بعد او به خارج رفت و در فرانسه در منزل متین دفتری ـ همان که آواز چپ در داد و سرباز آمریکا شد! ـ حاضر شد و در مصاحبه با بهمن نیرومند عضو گروه متین دفتری به انکار حق مردم ایران در انرژی هسته ای و استقلال سیاسی پرداخت و البته همین موضع را به تکرار در محافل آمریکایی (از جمله در مصاحبه فروردین با تلویزیون VOA) تکرار کرد.
در سالهای ۷۹ ـ ۷٨ علی افشاری عضو گروه تحکیم وحدت می شود و با شعارهای تند به چهره محبوب رسانه های غربی تبدیل می شود. عده ای اظهارات او را در راستای اختلافات جناح ها ارزیابی می کردند. بعد از چند سال وی به همراه عده دیگری از هم طیفان خود ـ شامل امید معماریان (نویسنده حیات نو)، روزبه امیر ابراهیمی (نویسنده اعتماد)، فرشاد امیر ابراهیمی، مجید محمدی، هوشنگ اسدی، حسین باستانی ـ که در دوم خرداد رئیس انجمن صنفی روزنامه نگاران شد ـ به خارج از کشور رفتند و رسماً در سایت ها، رادیوها و تلویزیون های پنتاگون و ارتش آمریکا به وطن فروشی مشغول شدند.
…زیدآبادی با حضور در دفتر انجمن اسلامی یکی از دانشکده های دانشگاه تهران در جمع ۶ ـ ۵ نفره آنان گفت: باید دانشگاه را به صحنه مخالفت با غنی سازی اورانیوم در ایران تبدیل کنید . یکی دیگر از افرادی که نوعا در فتنه ها نقش فرماندهی پنهان را دارد در جلسه ای کوچک گفت: ما تندترین مواضع را علیه خط قرمزهای نظام ـ از جمله انرژی هسته ای و مسئله فلسطین ـ گرفتیم، طوری نشد، کسی به سراغ ما نیامد . آیا منظور او این نبوده که باید کار تندتری کرد تا اتفاقی بیفتد؟ آیا اهانت به پیامبر اعظم (ص) و سایر مقدسات نظام، آن کار تندتر نیست؟
اما در خاتمه ذکر این نکته هم لازم است: اهانت به مقدسات معمولا در زمانی اتفاق می افتند که یک پیروزی خیره کننده و اساسی به دست آمده است. مثلا اهانت مطبوعات ۱۲ کشور اروپایی ـ که از دانمارک آغاز گردید ـ زمانی اتفاق افتاد که خود غربی ها از فروش ۱۲ میلیون جلد قرآن مجید خبر داده و تصریح کردند، کتاب مقدس مسلمانان پرفروش ترین کتاب سال اروپاست. اهانت به مقدسات در دانشگاه امیرکبیر در چه زمانی اتفاق می افتد؟ درست در زمانی که با همت اساتید دلسوز همین دانشگاه ـ و دانشگاه صنعتی شریف و… ـ کشور ما حلقه های سست توطئه غرب را کنار زده و به مرحله نیمه صنعتی سوخت هسته ای دست یافته است. باید بدانیم که پیروزی های بزرگ ایران در ماجرای هسته ای، ماجرای لبنان، ماجرای عراق و… برای غرب غدار بسیار زجردهنده است و طبعا ناسزا پاسخ کسی است که توان پاسخ ندارد.
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|