بر خوشگان شب باد
امیر رضانژاد
•
خوشگان ِ نور
پرندگان ِ شب به پرواز دادند
وَ بر دشت ِ زرد، نفس ِ گندم می وزید
هنگام بود وُ
غروب به سیلابمان میکشید
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۴ مرداد ۱٣۹٨ -
۵ اوت ۲۰۱۹
به اسماعیل خویی
پس ما ایستادیم
گشاده به شرق دستانمان
و در سینه استخوان های ِ ازهم گسیخته
قفس ِ قلب ِ ما
خوشگان ِ نور
پرندگان ِ شب به پرواز دادند
وَ بر دشت ِ زرد، نفس ِ گندم می وزید
هنگام بود وُ
غروب به سیلابمان میکشید
چنان که نهنگ ها
سینه به شن سایند و
چشم بر بحر ِ فرسودنی
قفل بندد
چنین بود و
چنان بود
که غبار از غروب وُ
موزهی میکائیلی بر پایهای وسواسمان
خناس بود وُ
بر تقدیر ِ ما
نهنگ هنگام.
امیر رضانژاد
یکم آگوست دوهزار و نوزده
|