خامی که گویی جا زنم
(تقدیم به زنان مبارز ایران)
مهرزاد آورداد
•
من اهلِ ذلت نیستم؛ فریاد بی پروا زنم
از ننگِ خِفت می رهم؛ بر کوه و بر دریا زنم
من از تبار آرشم؛ پاکم؛ بلورم؛ آتشم
سیمین تنِ رویین وَشم؛ با جانِ هستی؛ تا زنم
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱٨ ارديبهشت ۱٣٨۶ -
٨ می ۲۰۰۷
من اهلِ ذلت نیستم؛ فریاد بی پروا زنم
از ننگِ خِفت می رهم؛ بر کوه و بر دریا زنم
من از تبار آرشم؛ پاکم؛ بلورم؛ آتشم
سیمین تنِ رویین وَشم؛ با جانِ هستی؛ تا زنم
زندان و بندت رنجِ تن؛ درمانده هستی پیشِ من
با جنبشِ بیدارِ زن؛ این پرده را بالا زنم
در این فشارِ منفعل؛ بنگر چه کس گردد خجل؟
میرا نگردد اهل ِ دل. این حرف را حالا زنم
من آن زن ایران زمین؛ از قلب هستی بُرده دین
هر بندِ گیسویم کمین؛ خامی که گویی؛ جا زنم
تا کی ز جهلِ حاکمان؛ باید فرو بندم زبان
ای غایبِ عصر و زمان؛ حاشا؛ ز ایمان وا زنم
باشد که فردا در وطن؛ همراه گردد مرد و زن
با یک هدف؛ با یک سخن؛ تا مشت بر درها زنم
گویم بیا ای داد جو؛ بر هر کس و هر در بگو
آزادی؛ اینجا پیشِ رو؛ بر خیز تا؛ بر پا زنم
ای زاده ملکِ عجم؛ تهمینه و جمشید و جم
ایران برون آید ز غم؛ این گفته با دنیا زنم
جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱٣٨۵
avardad@hotmail.com
|