کاسه های داغ تر از آش!
هاجر سلیمی نمین: نمی خواستم چنین فضایی علیه زرین کلک راه بیفتد
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۹ ارديبهشت ۱٣٨۶ -
۹ می ۲۰۰۷
روزنامه اعتماد: ظهر روز گذشته آتلیه شماره یک گرافیک دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران یک هفته پس از ماجرای کلاس آقای زرین کلک هنوز خالی بود. با اینکه روی برد نوشته شده بود دانشجویان ساعت ۵/۱٣ سر این کلاس حاضر شوند اما تا ساعت ۵/۱۴ به غیر از آقای محمدرضا نوروزی دانشجویی که تصویر فرشته را کشیده بود هیچ یک از ۷ نفر دانشجوی دیگر سرکلاس حاضر نشده بودند. هفته گذشته سر این کلاس استاد از دانشجویان خواسته بود فرشته یی بکشند. آقای نوروزی فرشته یی بدون مو کشیده بود و در پاسخ اظهارنظر استاد که فرشته بدون مو مقبولیتی ندارد، هاجر سلیمی نمین دانشجوی شاگرد اول لیسانس گفته بود فرشته بدون مو هم زیبایی های خود را دارد. استاد رو به این دانشجوی دختر پرسیده بود نکند خودت هم مو نداری و جلو رفته روسری سبز رنگ او را کمی بالا زده و چند تار موی او را بیرون آورده بود. حرکتی که به قول آقای نوروزی «در حد شوخی های رایج میان استاد و دانشجو بود و بعد از آن هم کلاس ادامه پیدا کرد.» هاجر سلیمی نمین می گوید؛ «خیلی ناراحت شدم ولی به روی خودم نیاوردم. بعد از اتمام کلاس هم چند تا از بچه ها به من گفتند چرا این قدر صبوری کردی و واکنشی نشان ندادی؟ گفتم بالاخره استاد شأنی دارد و من دلم نمی خواهد شأن ایشان به عنوان استاد خدشه دار شود. اینجا دانشگاه است و قرار نیست اگر مثلاً استاد روسری مرا عقب می برد من هم مشت هایم را به روی او بلند کنم.» آقای زرین کلک داور مسابقه نقاشی ادیان هم هست و حتی بعد از ماجرای خانم سلیمی نمین درباره مسابقه و اینکه از سوره الرحمن می خواهد برای این کار استفاده کند با آقای زرین کلک گفت وگو می کند. سپس سلیمی نمین که گرافیست جهاد دانشگاهی است سرکار می رود و در آن جا به خاطر فضای عصبی یی که در کلاس برایش پیش آمده بود ضعف می کند. «همکارانم به من آب قند دادند و حالم بهتر شد اما اینکه بعضی از روزنامه ها نوشتند من غش کردم و بیهوش شدم و کارم به بیمارستان کشید، نمی دانم از کجا ناشی شده است.» ساعت ۱۱ شب یکی از اساتید دانشکده که صبغه انقلابی دارد با حمیدرضا نوروزی طلب، مدیر گروه ارتباط تصویری و عکاسی دانشکده هنر تماس می گیرد و خبر این اتفاق را به او می دهد. صبح روز چهارشنبه ساعت ۷ صبح مدیرگروه نامه یی با مضمون تعلیق موقت آقای زرین کلک امضا می کند و گمان می کند با این کار اوضاع گروه را تحت مدیریت دارد. به گفته دکتر نوروزی طلب ظهر جمعه از طرف رئیس پردیس (محوطه داخلی دانشگاه تهران) با او تماس می گیرند که از دفتر وزیر علوم تماس گرفته اند و خبر اخراج قطعی آقای زرین کلک را صادر کرده اند. در همین روز نیز دانشجویان بسیجی جلوی در دانشگاه تهران تحصن می کنند و خواستار مجازات استاد هتاک و اخراج او می شوند.اتفاقی که هاجر سلیمی نمین اصلاً از آن خرسند نیست؛ «من خیلی متاسفم که یک اتفاق ساده چنین ابعادی پیدا کرد. البته از اینکه استاد به حوزه خصوصی من تعرض کرده بود ناراحت بودم اما به هیچ وجه نمی خواستم چنین فضایی علیه او راه بیفتد.
مضاف بر اینکه من اصلاً نمی دانم این فرآیند چطور اتفاق افتاده است. روزی که در دانشگاه تحصن شده بود عمویم آقای عباس سلیمی نمین به من تلفن کرد که این چه وضعی است و چرا دانشگاه را آرام نمی کنی؟ در جواب گفتم که من در خانه هستم و نمی دانم اصلاً این خبر چطور پخش شده است و اطلاعی از جریان ندارم.» او در پاسخ به این پرسش که آیا نظرت را جویا شده بودند، می گوید؛ «خیر. هیچ کس با من تماس نگرفته بود و من اصلاً از جریان اطلاع نداشتم. اصلاً هم دلم نمی خواست ماجرا چنین ابعادی به خود بگیرد چون الان در جامعه هنری ما جوی علیه من حاکم شده است که یک دختر دانشجو باعث اخراج یک پیشکسوت شده است. در حالی که خواست من اصلاً این نبود.
البته انکار نمی کنم که استاد زرین کلک همیشه نسبت به اعتقادات من با تمسخر برخورد می کرد و از اینکه دختر دانشجویی با چادر در کلاسش حاضر می شد خشنود نبود اما اگر در استادی ویژگی هایی هست که با مبانی انقلاب و نظام اسلامی نمی خواند این وظیفه مدیرگروه است که درباره استخدام یا اخراج او تصمیم بگیرد نه اینکه نیروهایی خارج از محیط با تحصن و شعار دادن خواستار برکناری او شوند.» نورالدین زرین کلک استاد برکنار شده دانشکده هنر و رئیس آسیفا در واکنش به این جریان تاکنون سکوت کرده است. علاوه بر مطالب نشریات مختلف ضد او و قلم فرسایی های برخی از آنها، وبلاگ های زیادی هم در اینترنت علیه او مطلب می نویسند و حتی شماره تلفن های شخصی و آدرس محل کار همسرش را هم قید کرده اند تا «کسانی که خواستار مجازات او هستند راحت تر به او دسترسی پیدا کنند.» جوایزی هم برای هکرهای سایت اینترنتی او در نظر گرفته شده است. وی در پاسخ به خبرنگار اعتماد در واکنش به این اتفاقات به ذکر یک جمله اکتفا می کند؛ من چیزی برای گفتن ندارم. به طور یک جانبه علیه من چیزهایی نوشته شده و من منتظرم یک مقام رسمی کشور یا مقام دانشگاهی به من اطلاع بدهد چه اتفاقی افتاده است تا من هم فرصتی داشته باشم حرف های خودم را بزنم.
|