سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

ساده پنداشتن تحولات پیش رو، مُهلک است


ایرج فرزاد


• برخلاف توهمات رایج در باره ظرفیت اهرم "فشار" "جامعه مدنی" از "پائین"؛ که گویا می شود به اتکاء "چانه زنی" جناح "دولتی"ها و سُمبه انواع بقایای اصلاح طلبان و هم خط های آنان در طیف اپوزیسیون پرو رژیم؛ در "بالا"، به مدد دیپلوماسی با "خارجی"ها، در یک روز آفتابی و بدون "خشونت"، جامعه ایران از شّر نظام "ایدئولوژیک و توتالیتر" خلاص شود، سیر تحولات آتی، پر ابهام تر و پیچیده تر از اینها است. به این سادگی "دمکراسی" و "انتخابات آزاد" به آن "مرز پر گهر" باز نمی گردد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۹ مرداد ۱٣۹٨ -  ۱۰ اوت ۲۰۱۹


 
اوضاع سیاسی جامعه ایران، در چنبره ای از تناقضات با روبنای اسلام سیاسی گرفتار است. برای شناخت بیشتر و ارزیابی از ریشه این تعارض، باید عوامل و فاکتورهای سیاسی و اقتصادی، و البته همان تناقضات، را نه جداگانه که چون حلقه واسط های یک "پروسه" مدً نظر قرار داد.

برخی از پدیده های سیاسی و اقتصادی و رویدادهای مرتبط با جامعه ایران و تناقضات شکننده بین آنها را با هم مرور کنیم:

- امارات به "اینستکس" پیوست

و میدانیم که اینستکس در واقع یک موسسه اقتصادی است که فرانسه اصلی ترین سهامدار آن به منظور باز نگاه داشتن مبادلات اقتصادی با جمهوری اسلامی در شرایط تحریمها و خروج آمریکا از "برجام" است. شرکتی اقتصادی که همه کشورهای اروپا و نیز روسیه و چین میتوانند در آن "سهام" داشته باشند. پیوستن امارات به اینستکس، در حقیقت باز گذاشتن راه "تعامُل" با جمهوری اسلامی و ناگفته پیداست، مورد تایید آمریکا و چه بسا با توصیه مقامات آمریکا است.

- عادل عبدالمهدی نخست وزیر و "فرمانده کل نیروهای مسلح" عراق در تاریخ اول ژوئیه ۲۰۱۹ طی یک فرمان ۱۰ بندی، دستورات ویژه ای را درباره "حشد الشعبی" صادر کرد. طبق ماده اول این فرمان نیروهای حشد شعبی رسما وارد نیروهای مسلح عراق شده و تمامی قوانین حاکم بر نیروهای مسلح، به نیروهای حشد تسًری مییابد. آن گونه که در ماده دوم تصریح شده، اسامی و عناوین سابق حشد حذف، و عناوین یگان های نظامی مانند لشکر و تیپ و گردان بر آنان ها اطلاق شده و همانند سایر نیروهای مسلح درجه نظامی دریافت می کنند.

گرچه ایجاد حشد شعبی، در پی "فتوای آیت الله سیستانی" و به منظور مبارزه با "جریان تکفیری داعش" صورت گرفت، اما هیچکس نقش سپاه پاسداران رژیم اسلامی در آموزش و تامین مالی و تسلیحاتی آن "نهاد مردمی" را که طبق نمونه "بسیج" راه اندازی شد، انکار نمیکند. گزارش شده است که برخی واحدهای "خودسر" حشد از پذیرفتن آن "ده فرمان" امتناع کرده اند، اما اینجا هم کسی نباید در نقشی که عربستان و امارات برای کم کردن نفوذ رژیم اسلامی ایران در خارج از قلمرو حاکمیت خود، داشتند و دارند، تردید بخود راه بدهد. دولت عراق پیش تر با امضاء توافقنامه امنیتی با عربستان، آنهم به توصیه ترامپ، نشان داد که آنطور هم که "دوستان ایرانی" فکر میکنند، مُهره بی خاصیت و سر سپرده "رژیم تهران" نیستند. این ۱۰ فرمان، حرکتی بود در تکمیل موضع امارات و عربستان در چهارچوب رام کردن رژیم اسلامی و دست نشان کردن ظرفیت اسلام سیاسی، یا لااقل جناح "دولتی" ها برای"مذاکره"، حتی با ترامپ در شرایط تحریم و نمایش ضبط و توقیف نفتکش ها و بالا گرفتن "بحران تنگه هرمز".

- تحریم ظریف، نتیجه فشار "افراطیون" در داخل بود. این تیتر بسیاری از روزنامه های موسوم به طیف "اصلاح طلبان" حکومتی بود.

- فقط در شش ماه گذشته، ۵۵۰ میلیون دلار برای بدست آوردن اقامت در ترکیه و تضمین امنیت سرمایه گذاری ها در آن کشور، از ایران خارج شد.

- برای شهروند معمولی ایرانی، از جمله در تهران، سیاست را باید در تاکسی، مترو، و وقتی سوار موتور لا به لای ماشین ها در حرکت هستند، لمس کنید. چنین جملاتی می شنوید: "بچه هایم را به خارج میفرستم برای روز مبادا". در همین رابطه ماجرای "محمود رضا خاوری"، مدیر عامل بانک ملی ایران در دوره احمدی نژاد و اختلاس سههزارمیلیارد تومانی او حقیقتا چون آئینه دق همان شهروند عادی است که با پدیده کارتون خوابی و گور خوابی و بی مسکنی و هزار درد بی درمان دیگر مواجه است. این مردم حالا متوجه شده اند که جناب مدیر ۴ سال قبل از "فرار"، یک ویلا را در منطقه اعیان نشین تورنتو کانادا به مبلغ سه میلیارد تومان خریده بود. سالی که قیمت دلار ۱۰۰۰ تومان بود. یعنی در قیاس با شهروند معمولی کانادا، این دزد آشنای خاص و عام، یک خانه سه میلیون دلاری، "برای روز مبادا"خریده بود! جالب این است که همان مردم در تاکسی و مترو و سوار بر موتور، فهمیده اند که بطرز عجیبی اسم خاوری از لیست آدمهای تحت تعقیب پلیس بین الملل، اینترپول، حذف شده است.
خوب پس زمامداران اسلام سیاسی در برابر این خشم آماده انفجار، چه خاکی بر سر بریزند؟ به برخی سوپاپ اطمینانها توجه کنید:

- موتور سواری "خانمها" اشکال شرعی ندارد. ورود خانمها به میادین ورزشی در حال حل شدن است. مساله خواندن به زبان مادری، پوشیدن لباس محلی و انجام مراسم "فرهنگی و دینی" بویژه برای "اقلیت قومی کُرد" همانگونه که نمایندگان "مسلمانان کُرد" با لباس کُردی در مجلس اسلامی حضور بهم میرسانند؛ کماکان مورد احترام مقامات است. از ماجرای اخیر: "کنگره مشاهیر کرد" هم که همه با خبراند. قبل ها هم، "عبدالله حسن زاده"، از عناصر دیرین حزب دمکرات کردستان ایران، تاکید کرد که تشکیل "فراکسیون نمایندگان مناطق کرد نشین"، پیشنهاد حزب آنها بود. تازگیها هم ۴ جریان ناسیونالیست کُرد اعلام آمادگی کرده اند که به توصیه آمریکا و تایید "ناتو"، برای جمهوری اسلامی مشکل درست نکنند و در شرایط بحرانی شدن اوضاع، کردستان ایران را "نا امن" نسازند.

اما آیا این حرکات به معنی "گلاسنوست" اسلامی است که در پی آن دیوار اردوگاه اسلام سیاسی فرو خواهد پاشید تا "پروسترویکا" یعنی توسعه اقتصادی ممکن شود و دیگر سرمایه داران نازنین و پورشه سواران و آقازاده ها و فرمانیه و زعفرانیه نشین ها و سلبریتی ها، "جلای وطن" نکنند و سرمایه و پول باد آورده و اختلاس شده را، تحت چهل سال قتل و کشتار زنجیره ای، از "میهن" خارج نکنند؟ آیا طرف معامله قرار دادن عربستان و امارات با جمهوری اسلامی، به جای رویاروئی مستقیم با آمریکا، سرانجام راس اسلام سیاسی در ایران را وادار خواهد کرد که "منطق" سرمایه و الزامات انباشت سرمایه در ایران را بپذیرد و به آن گردن بگذارد؟ سیر روندها در سطح سیاسی و آنجا که به جوهر و ماهیت اسلام سیاسی در ایرانِ این ۴۰ سال مربوط است، به ما میگوید خیر! و یا اینکه دستکم بدون یک شوک سیاسی و بزیر کشیدن اسلام از حاکمیت سیاسی، بسیار دشوار است. به گمان من برخلاف توهمات رایج در باره ظرفیت اهرم "فشار" "جامعه مدنی" از "پائین"؛ که گویا می شود به اتکاء "چانه زنی" جناح "دولتی"ها و سُمبه انواع بقایای اصلاح طلبان و هم خط های آنان در طیف اپوزیسیون پرو رژیم؛ در "بالا"، به مدد دیپلوماسی با "خارجی"ها، در یک روز آفتابی و بدون "خشونت"، جامعه ایران از شّر نظام "ایدئولوژیک و توتالیتر" خلاص شود، سیر تحولات آتی، پر ابهام تر و پیچیده تر از اینها است. به این سادگی "دمکراسی" و "انتخابات آزاد" به آن "مرز پر گهر" باز نمیگردد و پس اندازهای به سرقت رفته "مشروطه" به "ملت ایران" پس داده نمی شوند.

فقط کافی است به آخرین تصویر که راس اسلام سیاسی در ایران، چون سایه نفرت از هر تحول "مدنی"، زمخت و بی ملاحظه، رو به جامعه ایران از خود نشان داده است به دقت نگریست:

- سریال "گاندو"
مجموعه تلویزیونی امنیتی گاندو در ۳۰ قسمت روی آنتن شبکه سوم تلویزیون جمهوری اسلامی رفت و تمام شد. یک نهاد امنیتی یا در واقع بخش مهم و حساسی از نهاد امنیتی- سیاسی اطلاعات سپاه پاسداران در این سریال همه را می ترساند. از خبرنگار گرفته تا رئیس جمهور.
در این سریال، این نهاد در چهار چوب انجام عملیات های امنیتی و سرًی خود به هیچ کس جواب گو نیست غیر از علی خامنه ای. این بخش از اطلاعات سپاه پاسداران در اقدامات خود جایگاه چندانی حتی برای وزارت اطلاعات، قوه قضائیه، نهاد مبارزه با مفاسد اقتصادی و شورای عالی امنیت ملی قائل نیست. در واقع آنچه در سریال به مردم نشان دادند، تمام نظرات خامنه ای، یعنی بیان فشرده و تعًین یافته اسلام سیاسی پیش و بعد از بر جام در مورد نتایج بر جام، وضعیت اقتصادی کشور و پروژه کذائی "نفوذ" بود. با این تفاوت که مردم قبلا آنها را در روزنامه کیهان و خبرگزاری هائی مثل فارس، رجانیوز و تسنیم و ... می خواندند و با قلم نویسندگان "ارزشی"، اما این بار جوهر رک و پوست کنده تر همان سیاستها همراه با نمایش بی پرده عملیات های امنیتی مرعوب کننده و "پیام" وحشت و بیرحمی با مشاهده هر نیت "براندازانه" به کنج منازل دور افتاده ترین دهات ایران هم رخنه کرد. این سریال به سربازان گمنام امام زمان، به آنهائی که در دوره "ستم شاهی" در حاشیه جامعه بودند و از نظر اقتصادی و "فرهنگی" طفیلی، رو به انقراض، سر بار، عقب مانده، کهنه پرست و خرافی، اما با "انقلاب اسلامی" به ارکانهای قدرت دولتی و رسمی دست یافتند و خود را جزء "بالائی"ها تشخیص دادند، در دفاع از بقاء و حفظ موقعیت به کف آمده؛ مُجّوز هر جنایت کم سابقه و "جهاد فی اسبیل اله" حتی در برابر وزارت اطلاعات با تمام جنایتهائی که علیه شهروندان ایران و به خون کشیدن حقوق مدنی آنان مرتکب شده است، را بی هیچ پرده پوشی داده است. به این لایه سابقا "مستضعف" اختیار داده شده است که با چنگ و دندان و به قیمت به خاک و خون کشیدن جامعه، قدرت را حتی به نمای صوری "دولت" واگذار نکنند. فرمان از پیشی در جیب شان است و دستها آماده چکاندن ماشه بروی شهروندان: "آتش به اختیار"

اشتباه است اگر تصور شود، اینها نمایش تمام عیار "دیکتاتوری فردی" و نشان توتالیتاریسم "ولی فقیه" است. خامنه ای، یا ولی فقیه آینده و یا هر جایگزین "شورائی" حتی در صورت مرگ خامنه ای و یا برکناری او، نماینده و یا نمایندگان آن اقشار مورد اشاره اند و خواهند بود. نهاد امنیتی سریال "گاندو"، تجسم نفوذ این لایه در بالاترین و "ماورا"ترین سطح حاکمیت اسلام سیاسی است.

با این توضیحات روشن است که نباید خود را و مردم را به آنچه که در سطح و به صورت فرمال و به زبان رایج در دنیای دیپلوماتیک، در جریان است فریب داد. امید بستن به توهم پراکنی "مشروطه خواهانه" امثال زیبا کلام ها و برگردان اینها در بی بی سی و صدای آمریکا (امثال بهنودها و نوری زاده ها)... و ممکن تصور کردن "گذار مسالمت آمیز" از اسلام سیاسی، مردم و طبقه کارگر ایران را به تقویت و تحکیم دستاوردهای مبارزات مدنی خویش ترغیب نمی کند. چنین توهماتی فقط آنان را "چشم به انتطار" تحولات در بالا، نگهمیدارد. چه این "استحاله" در میان لایه های رژیم اسلامی باشد و یا نتیجه فشارهای سیاسی و اقتصادی و دیپلوماتیک در سطح منطقه و جهان: اینستکس، تحریم و مساله "بحران" تنگه هرمز. باید به این مردم شریف که متاسفانه در دوره های نامتعارف، مثل دوران بحران انقلابی سالهای آخر دهه ۱۳۵۰، به خودفریبی دچار شدند، هشدار داد که تکرار توکّل به "از ما بهتران"، فاجعه است. به طبقه کارگر و فعالان و مدافعان آرمانها و منافع این طبقه و به طیف وسیع جوانان و تحصیلکردگان و روشنفکران پیشرو و مترقی ایران، که ۴۰ سال آزگار گُرز چرخانی لات و لومپنها و قمه کش های اسلامی آنان را زمین گیر نکرد و شکنجه و آدم ربائی و پاپوش دوزی و اعتراف گیریها زیر شکنجه های همان وزارت اطلاعاتِ "سازشکار" در برابر "صهیونیسم" و "جهانخواران"؛ آنان را به تسلیم و دست کشیدن از توقعات برحق و انسانی شان وا نداشت؛ گفت که مساله را ساده نپندارند و به ساده اندیشی و توهمات دامن نزنند و گول دوستان دروغین را نخورند. این مردم نجیب و پاکدل باید به نیروی خود متکی شوند و خود راسا ابزارهای سیاسی و حزب سیاسی را برای بدست گرفتن سرنوشت خویش، چه در حین بزیر کشیدن و یا در جریان فروپاشی یا "فرو پاشاندن" اسلام سیاسی، بسازند. تجربه های سرشار از توطئه و دسیسه های پشت پرده و رذالت صاحبان قدرت در جهان در به قدرت رساندن اسلام سیاسی در کنفرانس "گوادلوپ"؛ و به قدرت رساندن "دمکراسی" در پی پاکسازیهای قومی و بمباران بلگراد، در اقمار "بلوک" شوروی سابق، کماکان بر زخمهای جامعه بشری و وجدان انسانی جهان متمدن، نمک می پاشند.

نیمه اول اوت ۲۰۱۹
iraj.farzad@gmail.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست