•
زبان بستم
و عُمر در اندوهی لال گذشت.
با تکه ای نان سیر شدم
و با نگاهِ غم اندودت،
سیر گریستم.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۱ مرداد ۱٣۹٨ -
۱۲ اوت ۲۰۱۹
زبان بستم
و عُمر در اندوهی لال گذشت.
با تکه ای نان سیر شدم
و با نگاهِ غم اندودت،
سیر گریستم.
تو را با باران یافته بودم
در آسمان مه آلودی که گرگ از سر تقصیرِ بَرّه گذشته بود
و تو نیمه جان در آغوش من می لرزیدی.
حالا؛ تو در آغوشِ قصاب می خندی
و خونِ بی امان از گلوی من می رود.
|