روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۴ ارديبهشت ۱٣٨۶ -
۱۴ می ۲۰۰۷
اجتناب از شتابزدگی و لزوم مشورت در صدور دستورات
گروه استراتژیک در روابط ایران و آمریکا
جایگاه شورای شهر
شرم الشیخ در جغرافیای سیاسی ایران
اعتدالیون در برابر افراطیون، رقابت برای کسب قدرت
رویاها و آرزوهای خانم رایس
وزیر خارجه آمریکا در افتتاح نمایشگاه هنرمندان ایرانی
روزنامه رسالت با عنوان: گروه استراتژیک نوشته است: آمریکایی ها همیشه راه درست را انتخاب می کنند اما دقیقا بعد از آن که تمام راه های اشتباه را امتحان کردند. ۲٨ سال از قطع رابطه ایران و آمریکا می گذرد و آمریکایی ها در این مدت تمام اشتباهات ممکن را تجربه کرده اند. بلوکه کردن اموال و دارایی های ایران پس از انقلاب اسلامی، اجحاف غیرقابل چشم پوشی به جمهوری اسلامی در بیانیه الجزایر که تا به امروز نیز ادامه دارد، همراهی وحمایت از دیکتاتور بدعاقبت عراق در حمله به خاک ایران، درگیری مستقیم نظامی با جمهوری اسلامی در آب های خلیج فارس و سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایرباس، تحریم های اقتصادی علیه ملت و دولت ایران، به رسمیت نشناختن مشروعیت و جایگاه بین المللی جمهوری اسلامی وحمایت همه جانبه از گروه های اپوزیسیون وضد نظام ایران و مسیرهای ناصواب متعدد دیگری که همگی در کارنامه ۲٨ ساله اشتباهات آمریکا جا خوش کرده اند.اما امروز آمریکا به این نتیجه رسیده که تنها راه باقیمانده که احتمالا درست نیز هست مذاکره، گفتگوی مستقیم و به رسمیت شناختن جایگاه منطقه ای و فرا منطقه ای جمهوری اسلامی است ولی در این میان تکلیف ۲٨ سال اشتباه، اجحاف، قلدری و خون هزاران جوانی که به ناحق به زمین ریخت چه می شود؟
آمریکایی ها از کودتای ۲٨ مرداد ۱٣٣۲ به ملت ایران بدهکار هستند و هر ساله بر میزان این بدهی افزوده شده است. چه کسی باید این بدهی را بپردازد؟
اگر به تعبیر نیکلاس برنز معاون وزیر امور خارجه آمریکا دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی پیرامون مذاکرات تا کنون درنگ کرده و پاسخ روشنی ارائه نمی کند به خاطر این است که هنوز کسی پاسخ این سوال را به ملت ودولت ایران نداده است.
ایان شاپیرو استاد علوم سیاسی دانشگاه ییل پس از برگزاری اجلاس شرم الشیخ در مقاله ای با عنوان گشایش استراتژیک این گونه می نویسد: عدم ملاقات وزیر خارجه ایالات متحده، رایس با وزیر امور خارجه ایران، متکی برای آمریکا تاسف بار است. پیدا کردن راه های دیگری برای آغاز گفتگوها، هر چند به صورت محرمانه، به منظور هموار کردن راه گشایش استراتژیک در بازی باایران حائز اهمیت است.
اما این گشایش استراتژیک در روابط بین ایران و آمریکا چگونه تحصیل می شود؟ شاپیروبا اشاره به نوع روابط آمریکا و چین دردهه ۰۶ میلادی می نویسد: یک گشایش استراتژیک به سمت چین به هدف ما در مهار شوروی سابق در دوران جنگ سرد کمک کرد …
در سال های آغازین هزاره سوم آمریکا به این نتیجه رسیده است که دیگر با تهران ۱۹۷۹ و قبل از آن روبرو نیست. دیگر نمی توان انتظار یک دولت قابل کنترل و مهارشدنی را در ایران داشت. جمهوری اسلامی بر اساس چشم انداز بیست ساله خود در پی کسب جایگاه اول منطقه ای است. دستگاه سیاست خارجی ایران گام های موثری در معادلات فرامنطقه ای برداشته است و در حال بازآفرینی نقش و جایگاه جدیدی در روابط بین الملل است. هیلل فریش کارشناس مرکز مطالعات استراتژیک بگین - سادات در اسرائیل در اول ماه می ۲۰۰۷ طی مقاله ای نوشت: از زمان تهاجم آمریکا به عراق، محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران رفتار یک هژمون منطقه ای را به خود گرفته است و به صورتی حرف می زند و عمل می کند که گویی رهبر جدید جهان سوم می باشد. درواقع آمریکا بایدشان جدید ایران را در نظام بین الملل بپذیرد. دولت آمریکا باید تهران را در معادلات منطقه ای و فرا منطقه ای بازی دهد. دولت آمریکا باید از ارتفاع دیوار بی اعتمادی ۲٨ سال گذشته بکاهد و بالاخره دولت آمریکا باید تمام بدهی های مادی و معنوی خود را به ملت ایران تادیه کند. این اتفاق می تواند گشایش استراتژیکی در روابط تهران ـ واشنگتن ایجاد کند. اما تا زمانی که دولت آمریکا با رفتار متناقض خود نتواند اعتماد افکار عمومی را در جامعه ایران جلب کند و مردمی را که هنوز شعار مرگ بر آمریکا فریاد اصلی آنها در راهپیمایی های مختلف است، اقناع نماید؛ به نظر نمی رسد امیدی به این گشایش استراتژیک در روابط بین تهران و واشنگتن وجود داشته باشد. در واقع یک گره استراتژیک در روابط ایران و آمریکا وجود دارد که این گره تنها با خواست و به دست دولتمردان آمریکایی گشوده می شود.
اجتناب از شتابزدگی
حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان به بررسی و نقد دستور رئیس جمهور در مورد عزل و برکناری مدیرعامل واعضای هیأت مدیره بیمه ایران،، پرداخته و با عنوان قابل تقدیر اما… نوشته است: روز سه شنبه هفته گذشته ـ ۱٨ اردیبهشت ـ دستور کتبی ریاست محترم جمهوری خطاب به وزیر امور اقتصادی و دارایی در صدر اخبار رسانه ها قرار گرفت. آقای احمدی نژاد در این نامه تاکید کرده بود که باید به فوریت کلیه اعضای هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت بیمه ایران از سمت خود برکنار و افراد صالح و دلسوز جایگزین آنها شوند. در نامه آقای احمدی نژاد به تخلفات گسترده مالی، واگذاری نمایندگی ها به اقوام و منسوبان، تبانی در پرداخت های غیرقانونی و… اشاره شده بود. این اقدام رئیس جمهور که از حساسیت ایشان نسبت به بیت المال و همراهی وی با دغدغه های مردم حکایت می کرد با استقبال آمیخته به تحسین روبرو شد و کیهان نیز به تصور اینکه، دستور رئیس جمهور محترم بعد از تحقیقات و بررسی های کافی و ضروری صادر شده است به استقبال آن رفت و هنوز هم جسارت رئیس جمهور در برخورد با تخلفات را قابل تقدیر و حلقه ای گمشده یا کم پیدا در مدیریت اجرایی کشور می داند، اگرچه شتابزدگی و تصمیم گیری ایشان قبل از انجام تحقیقات لازم و اطمینان از صحت گزارش دریافتی را یکی از آفت های خسارت آفرین در مدیریت ایشان تلقی می کند… و در این باره اشاره به نکاتی ضروری است.
۱ـ آقای دانش جعفری وزیر محترم اقتصاد بعد از دریافت دستور رئیس جمهور بدون کمترین تاخیر، مدیرعامل و اعضای هیئت مدیره بیمه ایران را برکنار و افراد جایگزین را معرفی کرد. اما در میان اعضای جدید هیئت مدیره دو عضو هیئت مدیره قبلی نیز حضور دارند. چرا؟!… مگر رئیس جمهور در نامه خود تاکید نکرده بود که باید به فوریت کلیه اعضای هیئت مدیره و مدیرعامل برکنار شوند؟ آیا دانش جعفری در اجرای دستور رئیس جمهور کوتاهی کرده است؟ پاسخ منفی است و آقای دانش جعفری از اجرای دستور آقای احمدی نژاد سرپیچی نکرده است بلکه دو عضو یادشده کمتر از ۲۰ روز قبل به عضویت هیئت مدیره شرکت بیمه ایران انتخاب شده بودند و بدیهی است که نمی توانستند به عنوان اعضای هیئت مدیره در تخلفات اعلام شده نقشی داشته باشند. بنابراین اشتباه از ریاست محترم جمهوری بوده است که در اقدامی شتابزده و بدون انجام بررسی های لازم کلیه اعضای هیئت مدیره را ناصالح معرفی کرده و خواستار برکناری همه آنها شده بودند. می توان گفت که اشتباه رئیس جمهور از نوع قصور یعنی کوتاهی بوده است نه تقصیر ، قصور هرچند از شخصیتی در جایگاه ریاست جمهوری پسندیده نیست ولی هرچه باشد درجه پایین تری از تقصیر دارد.
۲ـ تقصیر اصلی را رئیس محترم دیوان محاسبات مرتکب شده است که در گزارش خود به رئیس جمهور تمامی اعضای هیئت مدیره بیمه ایران از جمله دو عضوی که فقط چند هفته قبل به عضویت درآمده بودند را به حیف و میل، فامیل بازی و سوءاستفاده مالی متهم کرده است. این بی دقتی ـ اگر بتوان آن را فقط بی دقتی نامید- از ریاست دیوان محاسبات قابل توجیه نیست. مخصوصا اگر این بی دقتی در گزارش به بالاترین مقام اجرایی کشور صورت پذیرفته باشد. اصلی ترین ویژگی لازم برای ریاست دیوان محاسبات دقت در بررسی و تحقیق است و چنانچه ریاست محترم دیوان از این ویژگی که اساسی ترین و ضروری ترین ویژگی لازم برای تصدی پست ریاست دیوان محاسبات است برخوردار نباشد، این احتمال وجود دارد که گزارشات ایشان از اعتبار لازم برخوردار نبوده و تصمیم گیری با استناد به آن تردیدآفرین باشد.
٣ـ قصور و کوتاهی ریاست محترم جمهوری را می توان در دو بخش به ارزیابی نشست. اول؛ اعتماد کامل به گزارش دریافتی از دیوان محاسبات. این بخش از قصور رئیس جمهور اگرچه به هرحال قصور و کوتاهی تلقی می شود ولی تا حدودی قابل اغماض است چرا که اعتماد و اطمینان ایشان به مدیران تحت مسئولیت خویش را نباید یک خصوصیت منفی تلقی کرد، اما هنگامی که پای یک تصمیم در مقیاسی گسترده و اثرگذار در میان است، مشورت با صاحبنظران دیگر، مخصوصا مدیران ارشدی که گزارش دیوان محاسبات درباره مسئولان تحت امر آنهاست، ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد. نامه ریاست محترم جمهوری خطاب به وزیر محترم امور اقتصادی و دارایی به وضوح حکایت از آن دارد که رئیس جمهور محترم بعد از دریافت گزارش با وزیر مربوطه مشورت نکرده است چرا که اگر این مشورت صورت می پذیرفت، به یقین آقای دانش جعفری برای ریاست محترم جمهوری توضیح می داد که دو عضو هیئت مدیره فقط چند روزی است به عضویت هیئت مدیره درآمده اند و رئیس جمهور دستور خود را با قید برکناری کلیه اعضای هیئت مدیره و مدیرعامل صادر نمی کرد، تا ابقای دو عضو یاد شده، دستور ایشان را حساب نشده و نسنجیده جلوه دهد.
قصور دوم ریاست محترم جمهوری شتابزدگی ایشان در صدور دستور برکناری بوده است. رئیس محترم دیوان محاسبات تاکید کرده است که گزارش خود درباره هیئت مدیره بیمه ایران را دقیقا همان روزی که دستور ریاست جمهوری صادر شده بود برای ایشان ارسال کرده است! به بیان دیگر ریاست محترم جمهوری بلافاصله بعد از دریافت گزارش دیوان محاسبات دستور برکناری کلیه اعضای هیئت مدیره و مدیرعامل بیمه ایران را صادر کرده است. این شتابزدگی اگرچه از حساسیت آقای احمدی نژاد نسبت به حیف و میل بیت المال و سوءاستفاده در دستگاه های اجرایی کشور حکایت می کند و از این زاویه قابل تقدیر است ولی اهمیت موضوع و ضرورت بررسی بیشتر برای حصول اطمینان کامل از صحت گزارش- مخصوصا در اینگونه موارد حساس- ایجاب می کرد که ایشان در اتخاذ تصمیم خویش عجله نکنند که متاسفانه کردند و نتیجه آن نیز نامطلوب بود.
۴- علاوه بر دو عضو هیئت مدیره که وزیر محترم اقتصاد و دارایی با ابقای آنان، سلامت و برائت آنها از اتهامات وارده را تایید کرده است برخی از اعضای برکنار شده نیز در مصاحبه های خویش اعلام کرده اند که تخلفات و سوءاستفاده های یاد شده در گزارش دیوان محاسبات مربوط به دوران آنها نیست و به مدیران اسبق بیمه ایران مربوط می شود که صرف نظر از صحت یا نادرستی این ادعا- که هنوز دیوان محاسبات به آن پاسخ روشنی نداده است- باید گفت این ادعا نیز از ضرورت بررسی بیشتر قبل از تصمیم اعلام شده رئیس جمهور محترم حکایت می کند و شایسته آن بود که ریاست محترم جمهوری قبل از اعلام تصمیم خود، وزیر اقتصاد و دارایی و چند تن دیگر از کارشناسان مورد اعتماد خویش را مامور می کرد تا سخن آنان را هم بشنوند و چنانچه در اظهارات آنها سند قابل قبولی وجود داشت از تصمیم عجولانه اجتناب ورزند.
۵ـ همانگونه که در صدر این نوشته اشاره شد، تصمیم ریاست محترم جمهوری از حساسیت ایشان نسبت به بیت المال و دغدغه وی در جریان سالم امور اجرایی کشور حکایت می کند و این ویژگی پسندیده و قابل تقدیری است که در ۱۶ سال گذشته کمتر دیده شده و همواره به عنوان یک آرزو در میان ملت وجود داشته و دارد، بنابراین بدیهی است اشاره به نکات فوق به مفهوم اجتناب ریاست محترم جمهوری از برخورد قاطع با متخلفان نیست بلکه مقصود آن است که اینگونه برخوردهای ضروری با دقت و بررسی بیشتر صورت پذیرد تا برخی از اشتباهات ناشی از شتابزدگی در تصمیم ها اولاً: اعتماد مردم را مخدوش نسازد و ثانیاً؛ مدیران خدمتگزار و دلسوز را دلسرد نکند و ثالثاً؛ مدیران و مسئولانی که خدای نخواسته به سوءاستفاده از مقام و حیف و میل بیت المال آلوده شده اند همواره پنجه عدالت را به گریبان خود نزدیک احساس کنند.
۶ـ و اما، نگارنده دولت نهم را هدیه الهی می داند و بر این باور است که احمدی نژاد اصلی ترین رسالت خود را در پاسداشت ارزش های اسلامی و انقلابی تعریف کرده است و در این راه با شجاعتی که از ایمان و تقوای ایشان ریشه می گیرد پای در رکاب دارد، اما دقت نظری فراتر از آنچه دارد، اجتناب از شتابزدگی، گسترش دامنه مشورت و برخورداری از مشاوران کارآزموده و ژرف نگر عواملی هستند که می تواند موفقیت ایشان در خدمت بیشتر را درپی داشته باشد…
جایگاه شورای شهر
روزنامه هم میهن نشریه ای که از دیروز پس از پشت سر گذاشتن دوران توقیف، منتشر شده است، در اولین شماره دوره جدید خود در مقاله ای به قلم محمدعلی نجفی نوشته است: یکی از دوستان که در دوره سوم مجلس از شهری کوچک به نمایندگی مردم برگزیده شده بود، نقل می کرد که پس از روشن شدن نتیجه انتخابات، تا مدتها هرکس مرا می دید،مدعی می شد که چند هزار رای از طایفه و قوم و خویشان خود برای من دست و پا کرده است. او می گفت با شمارش آرای ادعایی، باید حدود صدهزار رأی کسب می کردم درحالی که تعداد کل شرکت کنندگان در انتخابات آن شهر ۷۰ هزارنفر و رای من حدود ۲۵ هزارنفر بود! این داستان اشاره ای دارد به رفتار سیاسی ما ایرانیان که معلوم نیست کدام بخش از فرهنگ جامعه ما، آن را تولید کرده است. امروزه در اینجا وآنجا و از زبان کسانی که وابستگی گروهی و جناحی آنها اظهر من الشمس است می شنویم که من به هیچ حزب و گروهی وابسته نیستم . انگار عضویت در احزابی که رسمی و قانونی برای توسعه سیاسی کشور تلاش دارند و فعالیتهای خود را شناسنامه دار کرده اند، ذنب لایغفر ی است که باید از آن تبری جست!نمونه ها از این دست فراوان است و اشاره به آنها جز تطویل کلام، ثمری ندارد. به طور قطع یکی از علل عدم دسترسی ما به جامعه ای توسعه یافته، همین پنهان کاری ها و فرار از شفافیت در مواضع سیاسی و اجتماعی است. اینکه چرا ما دچار چنین بلیه ای شده ایم نیاز به ریشه یابی و بررسی های ژرف تری داردکه باید در جای خود مورد توجه قرار گیرد. غرض من دراین مقال پرداختن به این امرنیست، بلکه می خواهم اشاره ای به این نکته داشته باشم که فرآیند انتخاب آقای قالیباف به عنوان شهردار تهران علاوه بر برکاتی که ان شاءالله برای مردم تهران خواهد داشت، گام مثبتی در جهت شفاف سازی مواضع افراد و گروههای سیاسی و حرکت به سوی تصمیم گیری در چارچوب قواعد اجتماعی و مدیریتی تعریف شده بود. شاید اگر تصمیم شورای شهر طبق سنت گذشته درهاله ای از ابهام و حصارهای تشکیلاتی درون گروهی انجام می شد، بعد از اعلام نتیجه این گزینش، همان داستان مورد اشاره در ابتدای این نوشته تکرارمی شد، اما تلاش جمعی از دوستان در شورای شهر برای آغاز تصمیم شفاف و بدون ابهام، شرایطی را فراهم کرد که اکنون همه شهروندان به خصوص کنشگران عرصه سیاسی ـ اجتماعی جامعه، می توانند به راحتی و با دقت، عملکرد و مواضع اعضای شورا را تحلیل و ردیابی کنند داستان این است که هفت نفر از اعضای شورا به روشنی اعلام کردند که باتوجه به بررسی و ا رزیابی عملکرد مدیریت شهرداری در ۲۰ ماه گذشته و مقایسه سوابق و توانایی های نامزدهای پیشنهادی برای احراز مسئولیت شهرداری، آقای قالیباف را گزینه برتر تشخیص داده اند و به ایشان رای خواهند داد. استدلال این عده متشکل از آقایان دبیر، ساعی، طلایی، مسجد جامعی و اینجانب به همراه خانمها آباد و ابتکار این بود که صرف نظر از اصل تثبیت مدیریت که برای کلانشهر تهران (یا به تعبیر آقای مسجدجامعی، جهانشهر تهران) از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر اساس ملاکهای تعیین شده توسط شورای شهر و نیز باتوجه به توان اجرایی وآمادگی ذهنی و روحی نامزدها برای اداره شهرتهران، آقای قالیباف نسبت به سایرین از امتیاز بیشتری برخوردار است. به هرحال در مرحله نهایی رأی گیری، هفت رای مثبت این گروه در برابر هفت رای کسانی که آقای خادم را شایسته تر می دیدند و یک رای سفید (ممتنع)، کار را به رأی گیری مجدد کشاند و در نهایت ماراتن انتخاب شهردار با نتیجه ای که اعلام شده است، به پایان رسید. بدین ترتیب تحلیل آرا و تعیین موضع و انگیزه هر یک از افراد و سلایق سیاسی حاضر در شورا برای شهروندان تهرانی دشوارنیست(خصوص آنکه دارنده رای سفید نیز شناخته شده است ولی من اخلاقاً نمی توانم از او نام ببرم) من این اتفاق را به معنای برداشتن یک گام موثر به سوی شفافیت مواضع و دیدگاههای افراد و گروههای سیاسی می دانم و معتقدم که باید به تدریج رفتار سیاسی جامعه، به این سو هدایت شود. اشاره به چند نکته دیگر در ارتباط با انتخاب شهردار پایتخت خالی از لطف نیست.
۱ـ شورای سوم شهر تهران برخلاف دو شورای پیشین از افرادی با سلیقه ها و گرایشهای سیاسی متفاوت تشکیل شده است. اما درایت اعضای شورا منجر به انتخاب شهردار بدون فوت وقت و در دوره زمانی کوتاهتر از شوراهای قبلی و دور از جنجال و حاشیه های سیاسی غیرضرور شد. این تجربه نشان می دهد که همکاری و تعامل برای عبور از مراحل دشوار اداره کشور، به شرط وجود و پذیرش قواعد روشن و پایبندی گروههای درگیر به این قواعد، ممکن است.
۲ـ بررسی آنچه به عنوان برنامه، توسط چهارنفر نامزد نهایی شهرداری به شورا ارائه شد، نشان می دهد که بخش بزرگی از اصول اداره تهران مورد نظر هرچهارنفر است؛ به عبارت دیگر اکنون روشن است که برای اصلاح وضعیت شهر چه باید کرد. مهم برنامه ریزی دقیق و جهت دادن به فعالیتها برای تحقق این بایدهاست و برای این ا مر، به افرادی با انگیزه و صاحب تخصص و تجربه نیازمندیم که توان فکری و جسمی خود را وقف خدمت به شهروندان تهرانی کنند. با اشاره ای به برخی از اشتراکات چهار گروه برنامه پیشنهاد شده به شورا، این یادداشت را به پایان می برم:
ـ لزوم نظارت گسترده شورا بر فعالیتهای شهرداری و تعامل سازنده به درآمدهای ناشی از عوارض ساخت و ساز و فروش تراکم.
ـ به کارگیری گسترده تر فناوری های ارتباطات و اطلاعات و پیاده سازی سیستمهای اتوماسیون در شهرداری های مناطق برای افزایش سرعت پاسخگویی به شهروندان و کاستن از بار مراجعات آنها به ادارات شهرداری.
ـ هدایت تمامی برنامه ها و فعالیتها در چارچوب طرحهای بلندمدت و به ویژه تعیین تکلیف نهایی طرح جامع و طرحهای تفصیلی تهران و پیگیری مراحل اجرای این طرحها.
ـ افزایش نقش مردم در اداره امور محلات و توسعه اختیارات شورایاری ها و سازمانهای غیردولتی و مردمی.
جواب با زبان دیپلماسی
مسعود بهنود نویسنده و روزنامه نگار ایرانی مقیم لندن در مقاله ای با عنوان شرم الشیخ در جغرافیای سیاسی ایران در روزنامه اعتماد ملی نوشته است: آنچه در کنفرانس شرم الشیخ گذشت، مقدمات و موخراتش و هم دنباله هایش که در مصاحبه وزیر خارجه با مجله تایم نقش بسته، مجموعه ای است که می توان گفت در مورد عراق، نه بر اهمیت ایران افزود و نه از آن کاست اما در مورد روابط ایران و آمریکا که چشم ها بیشتر به آن دوخته شده بود، پاسخ بدین سادگی نیست.
دو دولت هنوز شهامت آن ندارند که خواستشان را روشن و برهنه با افکار عمومی شان در میان گذارند، هم از این رو از طرف مقابل متوقعند که جور بکشد و رفتاری کند که با تمسک به آن بتوان پاسخ ایرانی ها و آمریکایی هایی را داد که دولت های جورج بوش و احمدی نژاد را دولت شجاعان و غیرتمندان می دانند و حالا این شجاعان و غیرتمندان را دست در دست ببینند.
در موضوع اول ایران از هزار میلیارد دلار خسارت جنگی خود سخنی نمی گوید، سهل است میلیون ها دلار هم در بازاری که در منطقه نفوذش ایجاد شده، هزینه کرده و می کند. حتی وقتی معلوم است که بخشی از این هزینه در نهایت به سود آمریکاست که عراق را در اشغال دارد، این هم جمهوری اسلامی را از کمک به بازسازی عراق و فراهم آمدن رضایت مردمش برکنار نمی دارد.
در این میان حوادث روزگار و هم تدبیر جمهوری اسلامی، موضوع روابط ایران و آمریکا را نیز به گونه ای به عراق وصله زد و این را نمی توان بداقبالی و یا بی درایتی دانست. از قضا عراق، بهترین محلی است که ایران می تواند برای رجوع بیابد، بعد از ۲٨ سال طلاق. اما در حالی که همه چیز مهیاست، باید بسیار محتاط بود و این همان کاری است که وزیرخارجه ایران را واداشت که شکیبایی به خرج دهد و فرصت شرم الشیخ را هم بگذارد که از دست برود، با این امیدواری که از این فرصت ها فراوان رخ می نماید. صورت مساله این است که آیا می توان به بهانه امنیت عراق، با واشنگتن هم مذاکره و معامله ای کرد که بتوان در داخل با کمک رسانه های هوادار تعبیر به تحرک دیپلماتیک شود، نه عقب نشینی از اصول و به رایگان بخشیدن سرمایه ای که در ۲۷ سال گذشته برای آن هزینه ها شده بود؟ نه دولت ایران باید در روزهای سختی که شش سال درگیری با نومحافظه کاران برایش رقم زد، نشان می داد که آماده مذاکره است، این پیام برای دموکرات های آمریکایی هم جذاب بود و هست. دولت بوش هم آماده است اما هنوز از خود نشانه ای ظاهر نکرده که علاوه بر مذاکره، در طرح تبلیغاتی مورد نظر دولتمردان ایرانی هم شرکت می کند. گامی به سوی حل ماجرا با آمریکا از آن سو در این زمان لازم آمده که ایران برای نشان دادن اهمیت خود و رها شدن از باج خواهی کوچک ترها که روی مخاصمه ایران و آمریکا حساب های بزرگ باز کرده اند، بدین گفت وگو نیاز دارد.
گفت وگو با آمریکا از نظر پاره ای از تصمیم سازان ایران دست یافتن به دکمه مرکزی فشارقوی است که پیچاندن آن عملا ما را از دکمه های کوچک تر بی نیاز می کند. قطعی شدن تحریم ها و پیوستن عملی روسیه، اروپا، چین و هند به آن، راه منحصر را گفت وگو با شیطانی قرار داده که موفق به چنین صحنه گردانی ای شده و در ضمن از دو طرف هم با خاک ایران همسایه شده است. جمهوری اسلامی با برداشتن گام اول، به دیگران پیام های واضح و روشنگر می فرستد. پیامی به روسیه ـ که در مورد بوشهر، گربه رقصانی را به اوج رسانده ـ و چین که پنهان نمی کند که قصد آزردن دوست را ندارد و اروپا که عملا گفت وگو برای حل بحران ایران برای شانه هایش بزرگ بود. از همین روست که می توان گفت نحوه عمل ایران در شرم الشیخ، نمره قبولی داشت. این هم که وزیر خارجه با خانم رایس همتای آمریکایی خود دیدارکی کرد، جملاتی گفت یا نگفت که دو روزی موضوع بحث رسانه های جهانی بود، نه تنها نقصی در کار تیم ایرانی نیست بلکه پیامی بود و اعلام آمادگی برای گفت وگو، منتها به ترتیبی که روزنامه های هوادار دولت بتوانند بنویسند آمریکا سرانجام به زانو درآمد و اصرار کرد برای مذاکره و ایران با قدرت و صلابت پذیرفت. این هم تا جایی که منافع ملی را خدشه دار نکند و باعث نشود که طرف آمریکایی برای چنین خدمتی به دولت محتاج تبلیغات هزینه ای بر دوش ملت نگذارد عیبی ندارد و در دنیای سیاست معمول است. غربی ها ۴۰ سال پیش برای تیتو لطیفه ساخته بودند که با کندی و خروشچف در یک اتومبیل سوار بودند به دوراهی رسیدند. خروشچف فرمان حرکت به چپ داد و کندی گفت به راست بپیچ. اما رای تیتو این بود که راهنمای چپ را بزن و به راست بپیچ. با این مقدمه قصدم این بود که یادآوری کنم شرکت نماینده عالی رتبه دولت در کنفرانس شرم الشیخ و پیامدهای آن، یک پروژه کم نقص دیپلماتیک بود. دیپلمات های ایرانی دیگر زبان جهانی دیپلماسی را می دانند؛ حتی آنهاشان که زبان خارجی نمی دانند. به شهادت خاطره نوشته ها و اظهارنظر مقامات طرف گفت وگو با وزیران خارجه سابق، دکتر ولایتی، کمال خرازی و اینک منوچهر متکی با زبان دیپلماسی جهانی آشنا هستند، چنانکه حسن روحانی و علی لاریجانی دو دبیر شورای عالی امنیت ملی. دیده و خوانده اید که وقتی رسانه ای و یا مقامی در کشورهای دیگر علیه جمهوری اسلامی و یا فعالیت های هسته ای ایران سخنی می نویسند یا می گویند سفیران جمهوری اسلامی با نوشتن مقالاتی در معتبرترین نشریات محلی غمانند لوموند یا تایمز یا نیویورک تایمزف پاسخ می گویند. تندترین پیام ها و سخت ترین جواب ها به قدرت های بزرگ چنانکه معمول جهانی است با زبان دیپلماسی جهانی فرستاده می شود و حق همین است.
رقابت دموکراتیک برای کسب قدرت
روزنامه کارگزاران با عنوان: اعتدالیون در برابر افراطیون نوشته است:
این روزها فعالان سیاسی دو جناح اصلی کشور یعنی اصلاح طلبان و راستگرایان قدیمی از نقش آیت الله هاشمی رفسنجانی در صحنه سیاسی ایران به گونه ای سخن می گویند که امید به شکل گیری مفاهمه ای پایدار را نوید می دهد.
وجه مشترک سخنانی که از زبان اعضای مجمع روحانیون مبارز، کارگزاران سازندگی، جبهه مشارکت، مجاهدین انقلاب و دیگر اجزای ائتلاف اصلاح طلبان شنیده می شود، این است که رجوع به سیاستمدار کهنه کار ایران، از ضروریات پیشبرد اصلاحات است. در مقابل، گروههایی مانند جامعه روحانیت مبارز، حزب موتلفه اسلامی و دیگر شاخه های قدیمی جناح راست بر تاثیرگذاری هاشمی رفسنجانی تاکید دارند. اگرچه منظر و منظور مواضع دو جناح متفاوت است و هریک در سیمای هاشمی چیزی متفاوت با دیگری را می جوید، اما نگاهی به صف بندی های کلی کشور، از پیدایش تحولی بزرگ حکایت دارد. استقبال صریح سیاستمداران و فعالان جناح های اصلی از نقش آفرینی هاشمی رفسنجانی در حالی مطرح می شود که شاخه ای از راستگرایان که با بدنه خود نیز دیگر پیوند مرامی و سازمانی ندارند، از هیچ کوششی برای جلوگیری از همنشینی احزاب و شخصیت ها دریغ نمی ورزند. نگاهی به گفتار چهره های سیاسی نورسته و ارگان های اینترنتی و شبنامه های گاهگاهی آنان نشان می دهد که تقابل آینده در ایران از جنس دیگری خواهد بود. در آن تقابل که امیدواریم هرگز از شکل مسالمت آمیز خارج نشود، بسیاری از کسانی که یک دهه پیش، راستگرا خوانده می شدند، به صورت قهری در جبهه اعتدال گرایان قرار می گیرند. اگر این تحول که نشانه های آن مدتهاست ظاهر شده مسیر طبیعی خود را طی کند، می توان امیدوار بود که در انتخابات مجلس آینده، گروه های ریشه دار اصلاح طلب و راستگرا وارد رقابت قانونی، اخلاقی و شرافتمندانه شوند و در کنار رقابت سالم خود ناچار به همکاری برای مهار افراطیون کمتر شناخته شده شوند؛ این یعنی آغاز رقابت دموکراتیک برای کسب قدرت و در عین حال همکاری مسئولانه برای رهانیدن کشور از افراط گرایی.
وزیر خارجه آمریکا در افتتاح نمایشگاه
روزنامه جمهوری اسلامی با عنوان: رویاها و آرزوهای خانم رایس! نوشته است: کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا پنجشنبه گذشته نمایشگاه آثار سی هنرمند ایرانی را با نام رویاها و آرزوها در واشینگتن افتتاح کرد.افتتاح نمایشگاه آثار هنری توسط وزیر امور خارجه بجای افراد فرهنگی امری نامانوس به نظر می رسد. در این حال هدف از برگزاری نمایشگاه تقویت رابطه فرهنگی ایران وآمریکا اعلام شد. گفته می شود دیدار رایس با هنرمندان در پشت درهای بسته انجام گرفت و تمامی روزنامه نگاران حتی کسانی که دوربین همراه نداشتند تا پایان این دیدار در پشت درهای اتاقی در نمایشگاه ماندند.
در پایان کاندولیزا رایس با چهار نفر از شرکت کنندگان ایرانی در مقابل روزنامه نگاران حاضر شد و رضایت خود را از نمایشگاه اعلام داشت. او از این نمایشگاه به عنوان نشان دهنده فرهنگ بزرگ ایران نام برد و همچنین آثار نقاشی ارائه شده در آنرا آنسوی سکه ایران نامید. (احتمالا آنسوی دیگر سکه همان فرهنگ بزرگ انقلاب و اسلام و استکبارستیزی است که غارت منابع ملی و کودتاها و تعدی های بسیار آمریکا در امور مردم ایران را نمی پذیرد).
در بازدید از نمایشگاه فقط دو تن از هنرمندان از همراهی با رایس خودداری کردند. با توجه به اینکه افتتاح نمایشگاههای هنری معمولا توسط افراد مرتبط با هنر و فرهنگ انجام می گیرد حضور رایس نشان از طراحی دقیق برای برگزاری نمایشگاه و اهداف خاص آن بوده است.تاکنون بنیاد مریدین به ریاست هالیدی تنها به عنوان یک موسسه فرهنگی مطرح نبوده و از آن با نام مرکزی برای توسعه مبادلات دیپلماتیک و فرهنگی نام برده شده است. با توجه به اینکه تبادلات فرهنگی بین مردم و آشناسازی غنای فرهنگ پاک اسلامی و انسانی در ایران اسلامی به تمام دنیا امری ضروری به شمار می رود اما تبادلات فرهنگی مردم با سیاست پیشگان نیاز به دقت و حساسیت های خود را دارد.ضروری است نقش مسئولین وزارت فرهنگ و آموزش عالی و حذف نقش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و چگونگی دخالت دانشکده هنر تهران برای حضور در این نمایشگاه با توجه به متولی شدن امر برای مردم و هنردوستان مشخص گردد.
منبع: اطلاعات بین المللی
|