یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

آینده اتحاد جمهوری خواهان در گرو تشکیل فراکسیون ها است
توصیه ای برای خود و دیگران


جمعی از اعضای اتحاد جمهوری خواهان ایران


• نوشته زیر از طرف جمع زیر از اعضای اتحاد جمهوری خواهان تدوین شده است: مهران براتی، رضا چرندابی، رضا سیاوشی، حسن شریعتمداری، رامین صفی زاده، امیرحسین گنج بخش، مهرداد مشایخی ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۶ ارديبهشت ۱٣٨۶ -  ۱۶ می ۲۰۰۷


یکم – طرح مسئله
هدف این نوشته روشن کردن اهمیت تشکیل فراکسیون ها برای ادامه حیات موثراتحاد جمهوری خواهان است. از جمله روشن می کند که دلیل اصلی برای تشکیل فراکسیون های درون «اجا» نه «اقلیت و اکثریت» بازی، بلکه متوقف کردن فرسایش دائمی اجا، بالابردن توانمندی آن، و مهیا کردن شرایط تولید اراده سیاسی در آن است تا این سازمان بتواند بصورت موثرتری در صحنه کارزار سیاسی ایران ظهور دوباره یابد، و احتمالا" ننها راه نجات اجا از سراشیب اضمحلال کامل می باشد.

«اتحاد جمهوری خواهان» مدت کمی پس از تولد خود، بعوض «رشد و بالندگی» در سراشیب «فرسایش و فروماندگی» قدم برداشت. این موضوع را به آسانی می توان در مقایسه تعداد شرکت کنندگان همایش اول و دوم مشاهده نمود. همچنین می توان امیدی که در ابتدای تشکیل «اجا» آفریده شد را با نا امیدی که امروز در آن موج می زند مقایسه کرد. دلایل فرسایش پیوسته اجا فراوانند، از میان آنها می توان از پائین بودن شدید سطح سیاست و اندیشه سیاسی در اجا، درجه پائین انسجام و سازماندهی، عدم پاسخگوئی نهاد رهبری اجا و انفکاک آن از واقعیت ها (همین بس که در همایش پیش رو بعوض پرداختن به سرنوشت «اجا» و پیدا کردن راه حل برای نجات آن از سرآشیب فرسایشی کنونی، و یا لااقل تلاش برای شناحت دلایل آن، قرار است مانند بقیه گروه های سنتی، وقت همایش به تصویب و تصدیق و یا بگومگو بر سر چند سند اعلام موضع صرف شود که به اذعان اکثر دوستان نه تاثیری بر جامعه ایران خواهند داشت و نه سودی برای اجا)، البته ما افراد رهبری را مقصر نمی دانم چون مشکل کنونی «اجا» ساختاری است، که توضیح آن در زیر خواهد آمد، بهمین دلیل، اگر بهترین افراد هم در جایگاه رهبری کنونی اجا بنشینند باز نمی توانند چندان کارآمد باشند.

اگر مشکل اجا ساختاری است، ریشه این مشکل بر می گردد به نحوه شکل گیری اجا و مقتضیات زمان شکل گیری آن در خارج کشور حدود ۴ سال پیش. در اغاز تشکیل اتحاد جمهوری خواهان (بنا به مقتضیات آن زمان که در زیر تشریح می گردد) سازمان ما آگاهانه با رویکردی «فراسیاسی» آغاز بکار کرد و به هیبت یک اتحادیه درآمد، و در نتیجه تبدیل شدیم به یک «اتحاد غیرسیاسی میان افراد سیاسی». گرچه این رویکرد در آغاز تشکیل اتحاد جمهوری خواهان الزامی بود، ولی پس از مدتی به نقطه ضعف آن بدل شد و موجب عدم کار آمدی و فرسایش پیوسته آن گردید. امروزپس از گذشت نزدیک به چهارسال از فعالیت مشترک اعضای اجا، ما در شرایط کاملا" متفاوتی قرار داریم، و دیگر آن مقتضیات اولیه منتفی شده اند. بنا براین امروز برای کارآمدتر کردن اجا و موثرتر کردن فعالیت های آن می توانیم از مناسبات اتحادیه ای عبور کرده و با برقرار کردن مناسباتی با سرشت سیاسی و سالم در درون اجا آنرا متحول سازیم. تشکیل فراکسیون ها ابزار این تحول هستند.

قبل از ادامه لازم است به یک نکته دیگر اشاره کنم. آسیب های موجود در «اجا» نه غیرمنتظره هستند و نه منحصر به فرد. کدام جریانی می شناسید که نقطه ضعف نداشته باشد. وجود نقاط ضعف، حتی نقاط ضعف بزرگ، بخودی خود دلیل شکست نیستند. مشکل روبروی ما نه خود نقطه ضعف ها، که ناتوانی ما در فائق آمدن بر آنها است. اما پیش شرط لازم (و نه کافی) برای فائق آمدن بر ضعف هایمان تلاش برای انباشت متداوم و سیستماتیک توانائی هایمان (تراکم توان) و متمرکز کردن آن توان متراکم برروی نقطه ضعف ها است. مشکل آنجا است که تراکم توان بسیار کار مشکلی است و هر جمعی را قابلیت تراکم اراده و توان نیست. اگر گروهی بخواهد چنین کند، اول باید از حداقلی از انسجام فکری و سازمانی برخوردار باشد. متاسفانه در اتحادجمهوری خواهان، حداقل لازم انسجام بدلایلی که در زیر می آید ممکن نیست. پس تنها راه باقی مانده آنست که این وظیفه را به عهده فراکسیون ها و یا هسته های سیاسی درون اجا بسپاریم. تا این بار اجا بتواند برگرده این فراکسیون ها دوباره پابگیرد و بالنده شود. ولی این فراکسیون ها باید واقعی باشند و از انسجام نسبی برخوردار باشند تا بتوانند با انباشت توانائی های خود بر نقطه ضعف های ما فائق آیند. اینها موضوعاتی است که در ادامه شکافته می شوند.

دوم - مشکل اصلی اجا ساختاری ( Structural) است. اجا یک سازمان «فله ای» بدون ساختار، یا با ساختار مینیمم است.
۱. . اجا یک سازمان سیاسی به معنی دقیق کلمه نیست، بلکه یک اتحادیه از نوع اتحادیه های صنفی، مانند اتحادیه های کارگری، دانشجوئی و غیره است. بدین معنی اجا یک «اتحاد غیرسیاسی میان افراد سیاسی » است.
۲. چنین اتحادهائی بنا بر سرشتشان توان محدودی دارند. آنها نمی توانند از بعضی فعالیت های مطالباتی فراتر روند (مثلا" بالا بردن دستمزد و یا بهتر کردن شرایط کار). سرشت سازمانهای اتحادیه ای چنان است که، بجز فعالیت های رقیق و مطالباتی، بسختی می توانند وارد حوزه های دیگر فعالیت مانند اقتصاد و سیاست بشود. مثلا" در طول تاریخ صدها بار اتفاق افتاده است که یک اتحادیه کارگری کارخانه ای را به تصاحب خود در آورده ( یا بصورت قانونی، یا خرید اجباری، و یا قوه قهر). ولی تقریبان در تمام این موارد پس از مدتی هم کارخانه از کار افتاده و هم اتحادیه ای که به این اقدام دست زده از درون دچار مشکل شده است.
٣. منظور از این گفته ها آنست که روشن شود که
a. سرشت هر سازمانی سقف کارآمدی آنرا تعیین می کند.
b. نوع سازماندهی اتحادیه ای برای سیاست کردن مناسب نیست. بقول معروف: «هرکسی را بهر کاری ساختند»...
۴. مشکل دیگر اتحادیه ها آنست که، بدلیل انسجام کم و نبود مکانیزم پاسخگوئی مناسب، به آسانی بازیچه دست این و آن می شوند. گروه های فشرده تر از بیرون یک اتحادیه به آسانی می توانند در آن نفوذ کنند، که نمونه های آن در اتحادیه های کارگری فراوانند. در مورد «اجا» نیز، به دلیل ساختار اتحادیه ای آن، این خطر وجود دارد. تا انجا که من اطلاع دارم اکثر افراد مطرح اجا نگران این موضوع هستند ولی در شرایط کنونی کاری از دستشان بر نمی آید.
۵. امروز اکثر اعضای اجا معتقدند که اجا دیگر نمی تواند بصورت تاکنونی ادامه دهد وبا فرسایش تدریجی بسمت بحران می رود. با این حساب امروز اجا دو گزینه پیش روی دارد:
a. تبدیل شود به مجمعی برای پشتیبانی از جنبش های مدنی، که نقش پشت جبهه جنبش های مدنی ایران را در خارج از کشور بعهده گیرد (برداشت من از تز علمداری در نامه اخیرش)
b. تبدیل شود به یک جبهه و یا ائتلاف سیاسی ( تز گنج بخش)
هرکدام از این دو گزینه اگر با موفقیت به اجرا در آید بسیار ارزش مند است. ولی در در موقعیت کنونی اجا قادر نخواهد بود هیچکدام را انجام دهد. چرا؟ چون بخودی خود هیچ طرحی پیش نمی رود. هر طرحی حامل و عامل و Agency ناب خود را لازم دارد. باید اول یک اراده سیاسی برای پیاده کردن طرح مورد نظر شکل گیرد. چنین اراده ای در «اجا» بصورت کنونی آن نمی تواند شکل گیرد. اصولا" به دلیل ساختار آتحادیه ای اجا، هیچ اراده جدی ای درون آن نمی تواند شکل بگیرد.
۶. تولید «اراده سیاسی» فقط در مناسبات سیاسی فشرده تر ممکن است. درک این موضوع بر می گردد به درک از سیاست بعنوان مکانیزم تراکم قدرت و توان. بدلیل سرشت اتحادیه ای اجا، تولید اراده سیاسی در آن ممکن نیست. ولی هرگاه فراکسیون هائی درون اجا شکل بگیرند که فشرده تر هستند، و هویت های سیاسی مشخص و روشن دارند، و مناسبات سیاسی بر آنها حکفرما است، در آنصورت، در قدم اول تولید اراده سیاسی درون فراکسیون ممکن می گردد. در قدم بعدی، با ائتلاف این فراکسیون ها، اجا نیز می تواند اراده سیاسی قابل ملاحظه ای شکل دهد. البته وجود فراکسیون ها شرط لازم است ولی کافی نیست.
۷. در اینجا لازم است تاکید شود که حتی اگر اجا بخواهد به پشت جبهه حامعه مدنی ایران تبدیل شود و کارهای غیر سیاسی بکند، اول باید فراکسیون های سیاسی را تشکیل دهد. چون بدون تولید اراده سیاسی ( در حد قابل ملاحظه) هیچ پروزه ای پیش نمی رود. با این حساب حتی برای انجام موفقیت آمیز تز علمداری، اول مجبوریم تز گنج بخش را انجام دهیم. یعنی با تشکیل فراکسیون های اجا انرا از حالت اتحادیه ای بیرون بیاوریم و توانمند کنیم. سپس چنین سازمانی می تواند تز علمداری را بعنوان یک پروزه کوتاه مدت و یا بلند مدت در کنار پروژه های دیگر بعهده گیرد. خلاصه:
a. از طریق تشکیل فراکسیون ها تلاش کنیم تا «اجا» هم منسجم تر و هم کارآمدتر شود و مهمتر از همه توان تصمیم گیری و تشکیل اراده واحد در آن بوجود آید و بتدریج بسمت یک جبهه و یا ائتلاف سیاسی تکامل یابد.
b. هرگاه در این راه موفقیت نسبی بدست بیاوریم، در آنزمان موتوانیم نیروی خود را روی چند پروژه مشخص متمرکز نمائیم (تز رضا چرندابی). در آنصورت یکی از آن پروژه ها می تواند طرح علمداری باشد که «پشتیبانی و پشت جبهه شدن برای فعالیت های مدنی در ایران» است، و پروژه های دیگر هم می تواند یک پروژه سیاسی مانند تشکیل جبهه وسیع، یا دیالوگ ملی و غیره .. .باشد.
٨. معیار فراکسیون واقعی چیست؟
i. وجود پلاتفرم سیاسی-فرهنگی (پلاتفرم حداقلی کافی نیست.)
ii. وجود رهبری
با این دومعیار می توانیم تفاوت یک فراکسیون واقعی با فراکسیون «الکی پلکی» را تشخیص دهیم.

سوم ریشه مشکل ساختاری اجا تاریخی است و مربوط می شود به مقتضیات زمان شکل گیری آن
۱. سرشت «اتحادیه ای» اتحاد جمهوری خواهان بر می گردد به چگونگی شکل گرفتن آن و مقتضیات آنروز و مشکلاتی که در آن زمان با آن روبرو بودیم. در آن هنگام بسیاری از افراد سیاسی خارج کشور حاضر نبودند با عنوان سیاسی در کنار هم بنشینند و با یکدیگر همکاری کنند. بنا براین از واژه «فراسیاسی» استفاده شد تا این دوستان بتوانند در ماورای مقتضیات سیاسی و به «صفت فردی» در کنار هم بنشینند و گفتگو و همکاری کنند. به این معنی در ابتدای تشکیل اتحاد جمهوری خواهان تشویق روابط «فراسیاسی و اتحادیه ای» در آن الزامی بود. در آن زمان با رویکری «فراسیاسی» موفق شدیم قدم اول را که جمع آوری و شروع سازمان جمهوری خواهان بود با موفقیت به انجام رسانیم. ولی قرار نبود تا ابد در موقعیت «فراسیاسی» جاخوش کنیم
۲. اما دلیل دومی هم دارد که بر می گردد به بدفهمی ما از مدل سازماندهی شبکه ای. از ابتدای تشکیل اجا، از آنجا که ما می خواستیم اجا یک سازمان مدرن، مدل سازماندهی شبکه ای را انتخاب کردیم. با این تز ما توانستیم از لحاظ سازمانی چند مشکل اتحاد جمهوری خواهان را حل کنیم، و بقول معروف با یک تیر و دونشان بزنیم.
a. یکی از مشکلاتی که با تز سازماندهی شبکه ای حل کردیم مشکل رهبری بود... بدیهی است در میان کسانی که حتی حاضر نبودند در کنار هم بنشیند، کسانی بودند که بهیچ وجه حاضر نبودند به رهبری یکدیگر تن در دهند. در اینجا مدل شبکه ای به کمک ما آمد و مفهوم شبکه مسطح (network flat) در مقابل مفهوم «هرم سازمانی» مطرح شد. با این طرح همه در «اجا» می توانستند خود را با یکدیگر برابر بدانند و در «هرم قدرت» کسی خود را پائین تر از کس دیگر نبیند. البته این دلیل اصلی انتخاب مدل شبکه ای نبود، بلکه فقط یکی از پی آمدهای کارگشای آن بود.
b. دلیل اصلی انتخاب مدل شبکه ای برای اجا آن بود که می خواستیم یک سازمان مدرن و کارآمد و دمکراتیک داشته باشیم و از آخرین دست آوردهای تحزب و سازماندهی در عصر اینترنت استفاده کنیم. تحولات چند سال گذشته و نوشته ها و تحقیقات مختلف نشان می دهد که مدل سازماندهی شبکه ای مدرنترین و بهترین شیوه برای فعالیت سیاسی در عصر اینترنت است. و انتخاب اجا صحیح بوده است. از جمله انکه سازماندهی شبکه ای در تضاد با داشتن رهبری و مرکزیت نیست. یعنی از تلفیق سازماندهی شبکه ای با هرم مدیریت می توان گزینه های کارآمد و پرانعطاف و بسیار دمکراتیکی را آفرید.
c. در ارتباط با سازماندهی شبکه ای هم هدف ما آن بود که از شبکه افراد شروع کنیم و بتدریج از آن فراتر رویم و به شبکه هسته ها و گروه های کار ارتقاء یابیم. بطور خلاصه شبکه تیم ها.
d. متاسفانه در میانه راه عقب گرد کردیم و دوباره برگشتیم به مدل معمول سازمان های چپ باقی مانده. و شدیم سازمانی با ساختار فله ای بدون رهبری کارآمد و پاسخگو و مسئول که در آن رهبری نه اختیاری دارد و نه مسئولیتی که در قبال آن پاسخگو باشد. اجا تا درجه ای بسمت یک سازمان فله ای و بی دروپیکر سقوط کرد که حتی شرایط عضویت و یا حق عضویت از طرف بعضی از اعضای آن «تابو» اعلام شد. چرا و چگونه؟

٣. از آغاز بکار اتحاد جمهوری خواهان بعضی از شرکت کنندگان بشدت مخالف انسجام بیشتر آن بودند. زیرا انسجام بیشتر اجا را قدمی در راه تبدیل این سازمان به حزب تفسیر می کردند. این دوستان حتی با بکار بردن واژه «عضو» در اجا و یا اسناد آن مخالفت جدی داشتند. تصور کنید: در حالی که حتی «اتحادیه های صنفی» هم از تعریف «عضو»، « شرایط عضویت» و «حق عضویت» ابائی ندارند، بخشی از دوستان ما در اجا همین حداقل را هم برای اتحاد جمهوری خواهان « تابو» و خط قرمز اعلام کردند. (تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)
۴. در مورد حق عضویت، همه ما واقفیم که حق عضویت قبل از آنکه موضوع مالی باشد سمبل وجود و یا عدم وجود یک سازمان است. نوشته های زیادی در این باره وجود دارند که تاکید می کنند که دریافت حق عضویت، حتی اگر رقم بسیار جزئی و فقط سمبولیک باشد، باز هم تاثیر زیادی در انسجام یک سازمان دارد.
۵. کمترین نتیجه این رویکرد آن شده است که به گواهی گزارش دوست گرامی مریم، امروز نه تنها حتی بخشی از رهبران اجا (اعضای شورای هماهنگی) از پرداخت چند یورو داوطلبی در ماه نیز دریغ می کنند. همین بزرگواران که کوچکترین مسئولیتی در قبال اجا تقبل نمی کنند، ولی از حق خود برای دادن رای در مورد مسائل حاد اجا صد در صد بلکه هزار در صد دفاع می کنند. وقتی هیچ معیاری برای عضویت، شرایط عضویت، شرایط نماینده شدن، شرایط رای دادن و غیره نباشد، چه انتظاری می توان داشت. در نتیجه اجا به سازمانی بی در و پیکر و یتیم تبدیل شده است.
۶. طبیعی است گرایش مزبور درون اجا که حتی مخالف بکار بردن واژه «عضو» برای اعضای اجا است، بهیچ وجه از تشکیل فراکسیون ها که موجب انسنجام بیشتر اجا گردند خوشنود نخواهند بود و در مقابل آن مقاومت می کند.

چهارم – بعضی از دلایل سودمندی تشکیل فراکسیون ها، و از زاویه های مختلف

هدف این نوشته آن نیست که گفته شود با تشکیل فراکسیون ها همه مشکلات اتحاد جمهوری خواهان حل می شوند. هیچ مشکلی بخودی خود حل نمی شود، مگر آنکه اول آن مشکل بدرستی تشخیص و تعریف شود و سپس عامل و Agency مربوطه برای حل آن بوجود آید. ادعای این نوشته آنست که ساختار کنونی اجا، و در نتیجه انسجام سیاسی و سازمانی آن، رقیق تر از آنست که بتواند از عهده مشکلات اجا برآید. شاهد آنهم فرسایش متداوم اجا درست در هنگامی است که جامعه ایران یکی از پر تک و تاب ترین دوران اعتلای سیاسی از انقلاب تا کنون را از سر می گذراند. بدلیل درجه پائین انسجام سیاسی و سازمانی، اتحاد جمهوری خواهان نه می تواند مشکلات خود را بدرستی تعریف کند و نه می تواند اراده سیاسی لازم را برای حل آن مشکلات بوجود آورد. یک راه حل آنست که فراکسیون های واقعی درون اجا تشکیل شوند که از حداقلی از انسجام برخوردار باشند، آن فراکسیون ها بدلیل انسجام بالاتر قادر خواهند بود اراده سیاسی (لازم) را تولید نمایند و غیره. در لیست زیر بعضی دیگر از جنبه های سودمندی تشکیل فراکسیون ها ارائه می شود.

۱. مهمترین سود تشکیل فراکسیون های درون اجا کمک به تغییر ساختاری آن است. هدف آنست که مناسبات درونی اجا از مناسبات اتحادیه ای و فراسیاسی (غیر سیاسی) به مناسبات سالم سیاسی ارتقاء یابند، که نتیجه نهائی آن تکامل اجا به نوعی جبهه سیاسی و یا ائتلاف خواهد بود. فراکسیون هائی که بتوانند اجا را متحول کنند باید حداقل شامل شرایط زیر باشند.
• پلاتفرم سیاسی- فرهنگی- اخلاقی (این پلاتفرم نمی تواند حداقلی باشد)
• رهبری

۲. سود دیگر تشکیل فراکسیون ها تولید Synergy سینرژی و استفاده از سودمندی «جمع مرکب» است. یک راه برای بالا بردن کارآمدی آنست که بجای کار فردی به کار تیمی بپردازیم. اما کار تیمی ساده نیست. پیش شرط موفقیت کار تیمی، در شرایط ویژه ما، وجود بینش و فرهنگ مشترک و اهداف هماهنگ میان اعضای تیم است. یک راه برآوردن چنین پیش شرطی تشکیل فراکسیون فرهنگی-سیاسی است که دو شرط فوق یعنی پلاتفرم و رهبری را داشته باشد. با کمک چنین تیم هائی اجا می توان پروژه های جدی تر و بزرگ تر را دنبال نماید.

٣. فراکسیون بعنوان مکانیزم انباشت خرد، اندیشه، اخلاق، و سیاست.
واقعیت آنست که سطح سیاست در میان آپوزیسیون بشدت پائین است و از آن پائین تر سطح اخلاق و فرهنگ سیاسی است. برای بالا بردن سطح سیاست در میان خود، نیازمند مکانیزم های جدی انباشت خرد و اندیشه و سیاست و اخلاق و اعتماد و سرمایه اجتماعی، و . و می باشیم. فراکسیون های واقعی می توانند بعنوان انباره هائی برای انباشت نرم افزار سیاسی عمل کنند.

۴. شاید مهمترین سود تشکیل فراکسیون ها پاسخگوتر کردن سازوکارهای اجا است. با تشکیل فراکسیون ها اتحاد جمهوری خواهان از جمع فردها به جمع تیم هائی با هویت روشن سیاسی تکامل می یابد. در حالیکه بسیار سخت بتوان تعداد زیادی از افراد را بصورت همگون نسبت به هم و نسبت به سازمان متعهد و پاسخگو کرد، ولی بسیار آسانتر است که جند تیم و یا فراکسیون اصلی را در مقابل هم پاسخگو کرد.

۵. خراب کردن همیشه بسیار آسانتر از ساختن است. تقابل ایندو را حنگ غیر متوازن می نامند. اگر صد نفر صد سال زحمت بکشند و یک بنای ارزشمند و یا بنگاه اقتصادی سودآور را بیافرینند، فقط دو سه نفر کافی است که ظرف جند ماه همه آن دست آورد ها را به باد دهند. یکی از چالش های سازماندهی سیاسی پاسخ به این مشکل است. در یک سازمان سیاسی گاهی تنها یک نفر می تواند جلوی پیشرفت کارها را بگیرد. همین مسئله در حوزه اخلاق و فرهنگ سیاسی و انباشت سرمایه اجتماعی نیز صادق است. گاهی رفتار یک نفر در یک سازمان کل فرهنگ یک گروه را به قهقرا می کشاند. یک راه دفاع در مقابل این نوع پدیده ها به وجود آمدن فراکسیون های واقعی و یا هسته های حزبی است که بعنوان چند بلوک بزرگ تر نقش پاسداری از دست آوردهای یک سازمان را داشته باشند. توضیح این مسئله در این چند جمله نمی گنجد و فقط بعنوان اشاره مطرح شد.

۶. یکی از مهمترین دلایل تشکیل فراکسیون ها بوجود آمدن رقابت مثبت برای رشد اجا از طریق جلب افراد جدید است، تا بلکه رشد منفی چند سال گذشته در اتحاد جمهوری خواهان متوقف شود، و یا به رشد مثبت تبدیل شود. تجربه کنفدارسیون دانشجوئی خارج کشور در زمان شاه و رقابت فشرده گروه های درون کنفدراسیون برای جلب نیرو از افراد خارج آن سازمان بهترین نمونه برای این درک این منظور است. بدلیل رقابت سیاسی، فراکسیون ها انگیزه خواهند داشت که خود را گسترش دهند و مجبور می شوند برای یارگیری به بیرون اجا توجه بیشتری داشته باشند، و بدین وسیله اجا از لاک بسته خود بیرون می آید. امروز چه جمعیت میلیونی ایرانیان خارج کشور و چه ایرانیان داخل کشور، کاملا" بیرون از افق توجه اجا قرار دارند. رقابت میان فراکسیون ها برای یارگیری می تواند این شرایط بسته را بگشاید و برعکس سازد.

مسائل دیگری که قاعدتا" در یک سازمان سیاسی مطرح هستند مانند نمایندگی و رهبری، پلاتفرم و .و .در یک سازمان اتحادیه ای مانند اتحاد جمهوری خواهان عملا" به کنار گذاشته می شوند. معلوم نیست در شرایط عدم وجود فراکسیون ها معنی رهبری، نمایندگی، اراده سیاسی، هویت سیاسی، و .. غیره چه می شود.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست