سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جنبش انقلابی مسالمت آمیز در سایه خشونت بی رحمانه ولی فقیه


احمد هاشمی


• در مقابله با خشونت لجام گسیخته این رژیم می تواند دو دیدگاه ساده گرایانه وجود داشته باشد: دیدگاه اول – در مقابل این خشونت، کاری نمی توان کرد، پس باید عکس العملی نشان نداد و به امید روزی نشست، که همه چیز بهتر شود. دیدگاه دوم- دست به اعترض می زند اما شیوه مبارزه اش ” مقابله به مثل” یعنی توسل به ابزار خشونت است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۷ آبان ۱۴۰۱ -  ٨ نوامبر ۲۰۲۲


 سرکوب خواست های مشروع و قانونی مردم، در رژیم اقتدارگرای فراگیر و فردی جمهوری اسلامی، با ابزار خشونت در این چهل وسه سال، یک امر رایج بوده است. این رژیم و در راس آن ولی فقیه مستبد، فاقد هر گونه ابزاری سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای رویارویی با مسائل و بحران های چند لایحه و پیچیده جامعه ایران هستند، لذا تنها انتخاب در دسترس این رژیم، اعمال خشونت و سرکوب مردم ایران است.

با تراکم قدرت سیاسی در دست ولی فقیه، رژیم تبدیل به یک حکومت سرکوبگر حداکثری شده، مانع عمل و کنش جمعی گروه های صنفی، مدنی و سیاسی در ایران گشته و هرنوع اعتراض جمعی را به شکل بی رحمانه ای سرکوب می کند.

در مقابله با خشونت لجام گسیخته این رژیم می تواند دو دیدگاه ساده گرایانه وجود داشته باشد:

دیدگاه اول – در مقابل این خشونت، کاری نمی توان کرد، پس باید عکس العملی نشان نداد و به امید روزی نشست، که همه چیز بهتر شود.

دیدگاه دوم- دست به اعترض می زند اما شیوه مبارزه اش ” مقابله به مثل” یعنی توسل به ابزار خشونت است.

در واقعیت تا کنون، اتخاذ شیوه ” مقابله به مثل” محدود علیه رژیم، عموما واکنشی بوده است. تجربه اما نشان می دهد که کنش های جمعی موفق هستند، که خود ابتکار عمل را در دست گیرند و همین تجربیات حاکی از آن است، که نتایج روش های خشونت آمیز، غیر قابل پیش بینی و کنترل هستند، در حالی که در اعتراضات هد فمند، تلاش بر این است که بر آنچه که به دست می آید، نوعی کنترل و دیسیپلین حاکم باشد.

موضوع کنترل یا به عبارت دیگر دیسیپلین درمقابل خشونت و سرگوب لجام گسیخته رژیم های سرکوبگر حداکثری، امر ساده ای نیست. این رهنمود را اکنون می توانم به راحتی بنویسم، اما زمانی که شخضا در فاصله سال های ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۷ همراه یک گروه نیمه علنی با ایجاد تظاهرات موضعی در خیابان های تهران در جنگ و گریز با نیروهای امنیتی شاه بودم، مسئله دیسپلین در مقابل خشونت و سرکوب بی رحمانه، یک موضوع آرمانی جلوه می کرد.

درعمل در بسیاری ازموارد، شیوه مبارزاتی جنبشهای انقلابی، همزمان درکنار مقاومت مدنی، پاره ای از اقدامات خشونت آمیز را به همراه دارند.

موضوع دفاع ازخود نیز که در کوران جنگ و گریزها درخیابان های تهران ورد زبان ما بود، یک تیع دولبه بود، از یکسو می توانست در پاره ای موارد، باعث حفاظت تظاهرکنندگان شود، از سوی دیگر، اما باعث تشدید درگیری ها و منازعات غیر قابل پیش بینی می شد، که در تحلیل نهایی به ضرر تظاهرگنندگان بود .

به عنوان یک کنشگر درصحنه، ارزیابی من از پراتیک جنبش انقلابی بهمن ۱۳۵۷در ایران تا سرنگونی شاه این است، که این جنبش خشونت پرهیز بود، در ادامه اما با به قدرت رسیدن سنت گرایان شیعی، خشونت امری روزمره گشت.

کارنامه جدنبش ها و خیزش های اعتراضی مسالمت آمیز و خشونت زا

در این ۱۱۳ سال اخیر، جهان شاهد بیش از صد ها کارزار اعتراضی و خیزش های مردمی بوده است، تحقیقات قابل مقایسه ، نشانگر این موضوع است که در ۳۲۳ خیزش با و بدون خشونت ، میزان موفقیت خیزش های مسالمت آمیز در مقابل خیزش های خشونت زا دو برابر بوده است، به عنوان مثال از سال های ۱۹۷۰ تا کنون حداقل ۲۱ خیزش موفقیت آمیز، به تغییر قدرت سیاسی منجر گشته است. ( شارون اریکسون ،اریکا ، اشتفان و..)

از سال های ۱۹۷۰ خیزش های مسا لمت آمیز علیه رژیم های توتالیتر و اقتدارگرا رو به افزایش نهاد. براندازی دیکتاتورها در یونان درسال ۱۹۷۴، اسپانیا ۱۹۷۵، پرتغال ۱۹۷۶، ایران ۱۹۷۹ و فیلیپین ۱۹۸۶ اتفاق افتاد.

به موازات فروپاشی بلوک شرق در سال ۱۹۸۹، اعتراضات و خیزش ها درتمامی اروپای شرقی آعاز گشت.

خیزش های مسالمت آمیزدر صربستان ۲۰۰۰ و کشورهای پسا شوروی، گرجستان ۲۰۰۳ ، اوکراین ۲۰۰۴، قزاقستان

۲۰۰۵

در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نیز در سال های اخیر، درکشورهای مانند تونس، مصر، لیبی، بحرین ، یمن و سوریه شاهد شکل گیری اعتراضات و خیزش های گسترده و فراگیر بوده ایم. در تونس و مصر خیزش مسالمت آمیز به سرنگونی حکومت های بن علی و حسنی مبارک منجرگشت. اگرچه معمر قذافی و علی عبدالله صالح درمدت کوتاهی سقوط کردند، اما خیزش در لیبی و یمن به خشونت و جنگ داخلی کشیده شد. در بحرین خیزش موفقیتی نداشت و در سوریه نیز خیزش بدون موفقیت به جنگ داخلی تمام عیار فرا روئید.

اعتراضات و خیزش های انتخاباتی خشونت پرهیز

” اعتراضات انتخاباتی” یکی از وجوه جنبش ها ی عتراضی دردوران اخیردر رژیم های هیبریدی بوده است. رژیم های هیبریدی رژیم های ” شبه اقتدارگرایی هستند که در ” منطقه خاکستری” یعنی بین اقتدارکرایی و دموکراسی قرار دارند.

در دو دهه اخیر در اثر گسترش موج دموکراسی خواهی مواردی از خیزش های اعتراضی فراکیر و گسترده انتخاباتی به وقوع پیوسته که به ” انقلاب های انتخاباتی ” معروف شده اند.

این خیزش ها معمولا در کشورهای اتفاق افتاده است که درآنها رژیم ها برای حفظ ظاهردست به گشایش فضای سیا سی محدود و کنترل شده ای در زمان انتخابات زده اند.

وجه مشخصه برگذاری چنین انتخاباتی، شرایط نا برابر وامکان دستکاری در روند و نتایج انتخابات بوده، ولی روزنه و ظرفیت اندکی هم برای معترضین به انتخابات وجود داشته است.

مواردی چند از این ” انقلاب های انتخاباتی ” منجر به تغییرات سیاسی اساسی شد ند و دربعضی از آنها تا کنون چندین بارانتقال مسالمت آمیز قدرت مشاهده شده است: صربستان، فیلیپین، قرقیزستان، گرجستان و اوکراین از این جمله می باشند. در موارد ناموفق، حکومت ها توانسته اند با سرکوب اعتراضات انتخاباتی قادر به بستن کامل فضای سیاسی گردند: آذربایجان، ارمنستان، الجزایر و توگو و ایران نیز در این گروه قرار دارند.

بررسی تحلیلی حد و مرز خشونت، دراعتراضات و خیزش ها

ارزیابی شیوه های مبارزه در این پنجاه سال اخیر، در کشورهای مختلف دمکراتیک وغیر دموکراتیک توسط محققین، راهنمای تئوری و عمل مناسبی برای این موضوع است.

غالب محققین شیوه های مبارزه را به چهار فرم مختلف تقسیم می کنند :

الف- اخطار: از طریق نامه نوشتن و جمع آوری امضا انجام می گیرد.

ب- اعتراضات : که شامل راهپیمائی، بستن راه های ورود به سازمان های دولتی، اعتصاب غذا

ج- تقابل یا نا فرمانی مدنی: که شامل اعتصاب و تحریم، بستن خیابان ها، اشغال ساختمان ها، صدمه به اموال سرکوب

خشونت: اقدام خشونت آمیز با سلاح سرد و گرم، گروگانگیری، غارت

در جدول زیر این شیوه ها دسته بندی شده اند :


با نگاهی به این جدول می توان مرز بین مبارزه خشونت آمیز و مسالمت آمیز را تا حدودی از هم دیگر تفکیک نمود.

گروهی از محققین معتقد هستند که نا فرمانی مدنی در عمل در منطقه خاکستری میان خشونت از یک سو و اعتراضات و اخطار از سوی دیگر، قرار دارد. اتخاذ اشکال متفاوت نا فرمانی مدنی باید با تحلیل مشخص از توازن قوا، مقبولیت شیوه مبارزه و همچنین نوع عکس العمل اقتدارگرایان همراه باشد.

فاکتورهای لازم برای موفقیت خیزش ها و جنبش های ضد سیستم

ارزیابی همه خیزش ها و جنبش های ضد سیستم در فاصله سال های ۱۹۵۳ تا ۲۰۰۶ حاکی از این است که الگوی مسلط در غالب جنبش های موفق، شیوه بسیج و مبارزاتی مسالمت آمیز بوده است.

شیوه بسیج و مبارزاتی مسالمت آمیز در عمل: اعلا میه نویسی، ارسال نامه های اعتراض آمیز، فعالیت های مطبوعاتی، سخنرانی، گرد همایی، بست نشینی، راهپیمایی، تحریم واعتصاب بود. در مجموع می توان گفت که مقاومت مدنی در جنبش ها تلفیقی از کنش های خیابانی، اعتصابات گسترده و نا فرمانی مدنی بود.

در چارچوب الگوی مسالمت آمیز مبارزه، فاکتورهای مهم دیگری نیز در تغییر سیستم و تحول دموکراتیک موفقیت آمیز نقش داشته اند:

– وجود اپوزیسیون قوی با ائتلاف فرا طبقاتی

– شبکه های متعدد مقاومت سراسری

– تشتت و چند پارگی در نیروهای سرکوب

– تناقضات و شکاف در خبرگان حاکم و حامی

– برآمد جامعه مدنی با مطالبات گسترده سراسری

– دسترسی به انواع رسانه های بی طرف

– حمایت سازمان ها ی بین المللی و کشورهای دموکراتیک


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست