جایگاه جوانان در جنبش نوین مردم ایران
کامران امین آوه
•
نبود یک چهره کاریزما از نقاط مثبت این جنبش است و مردم مبارزی که در کف خیابانها برای رسیدن به خواستهای عینی و واقعی شان با نیروهای سرکوبگر ج.ا.ا درگیر هستند، با پیش کشیدن شعارهای ترقیخواهانه ای که از خواستهای واقعی آنها سرچشمه میگیرد، راه را برای سرنگونی این رژیم و تغییر حیات سیاسی در ایران مهیا میسازند و کسانی میتوانند در آینده ایران نقش موثر بازی کنند که خود را با خواستهای نیروهای اصلی و محرک انقلاب مدرن کنونی یعنی جداسازی دین از سیاست و دولت، آزادی، برابری زن و مرد و… تطبیق دهند و نه برعکس
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۹ آبان ۱۴۰۱ -
۱۰ نوامبر ۲۰۲۲
جوانان ایران نیروی اصلی جنبش “زن، زندگی، آزادی” هستند و جنبش کنونی نماد خواستهای شهروندی “آزادی، سکولاریسم، عدالتخواهی و برابری جنسیتی” است.
البته کنشگری جوانان در جنبشهای انقلابی پدیده ایست عام و جهانی. اساسا نیروی جوان، نیروی محرکه ی اصلی جنبش های دگرخواهی بشمار می روند. در ایران امروز نیز جوانان با توجه به جنبش اجتماعی پیشرو کنونی، در راستای دگرگونی بنیادین جامعه و سرنگونی جمهوری اسلامی گام به میدان مبارزه گذاشته اند.
برای یافتن پاسخ به چرایی حضور پررنگ جوانان و به ویژه دختران و زنان ایرانی در این جنبش می توان و باید زمینه های عینی و ذهنی این حضور را در رابطه با عامل ترکیب سنی جمعیت ایران و مشکلات فراوان جوانان در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مورد بررسی قرار داد.
١. جوانان و ترکیب سنی جمعیت ایران
بر اساس آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، ترکیب سنی جمعیت ایران شامل ” کودکان و نوجوانان (زیر ۱۵ سال) با ۲۴٫۰ درصد معادل ۱۹٫۲ میلیون نفر، جوانان (۱۵ تا ۲۹ ساله) با ۲۵٫۱ درصد معادل ۲۰٫۱ میلیون نفر، میانسالان (۳۰ تا ۶۴ ساله) با ۴۴٫۸ درصد معادل ۳۵٫۸ میلیون نفر و سالمندان (۶۵ ساله و بیشتر) با ۶٫۱ درصد معادل ۴٫۹ میلیون نفر” است. “طبق این آمار ١/۴٩ درصد معادل ٣/۴۴ میلیون جمعیت ایران را افراد زیر ٣٠ تشکیل می دهد.
بنابراین، گذشته از میزان بالای جمعیت جوان در ترکیب جمعیتی کشور، با توجه به فشارهای دولت مذهبی ایران، که حتا امنیت حریم خصوصی آنها را مورد تهدید قرار داده است و با توجه به ژرفش هرچه بیشتر شکافهای طبقاتی و اجتماعی و تاثیر منفی آن بر سطح زندگی آنها در زمینه های گوناگون مانند تحصیل، مسکن، امکانات درمانی، مشکل اشتغال و افزایش سطح عمومی قیمتها و غیره، جای تعجب نیست که جوانان و نوجوانان ایرانی شرکت کنندگان اصلی انقلاب نوین ایران هستند.
٢.مشکلات اقتصادی و اجتماعی جوانان
جوانان ایرانی هم زمان با دخالتهای مداوم و روزمره ماموران ریز و درشت حکومت اسلامی در زندگی خصوصی و نقض آزادیهای فردی و شهروندی شان، بعلت فشارهای اقتصادی و اجتماعی ناشی از سیاستهای خانمان برانداز جمهوری اسلامی ایران، ناتوان از پایهریزی و ساماندهی زندگی و آیندهسازی برای خود هستند. اگر بخواهیم فقط بر اساس دادههای رسمی در ایران به نمونههایی از این مشکلات اشاره کنیم متوجه فاجعه بزرگی خواهیم شد که زندگی تمام مردم ایران را بطور عام و زندگی جوانان را بطور خاص تحت الشعاع خود قرار داده است. برای نمونه:
“بر اساس گزارش منتشر شده از وضعیت اشتغال؛ نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله در ایران در تیرماه سال ١۴٠١، به ۲۴ درصد رسیده است، به عبارت دیگر در بهار ۱۴۰۱ بالغ بر یک چهارم جوانانی که در بازه ی سنی ۱۵ تا ۲۴ سال جویای شغل بوده اند، نتوانسته اند شغلی پیدا کنند. همچنین بررسی ها نشان می دهد در گروههای سنی جوان، نرخ بیکاری زنان تقریبا دو برابر نرخ بیکاری مردان است که نشان می دهد زنان در سنین پایین تر با مشکلات بیشتری در پیدا کردن شغل مواجه هستند. به طور کلی نرخ بیکاری در جوانان بالاتر از نرخ بیکاری کل است،[…] نرخ بیکاری در سن ۱۸ تا ۳۵ سال در مناطق شهری کشور برای بهار امسال نزدیک به ۱۸ درصد به ثبت رسیده است که نسبت بهفصل مشابه سال قبل حدود یک درصد افزایش را تجربه کرده[است]. نرخ بیکاری در مناطق روستایی در بازه ی سنی مذکور نیز ۱۲.۴ درصد افزایش داشته است که این نرخ نسبت به بهار سال ۱۴۰۰ کمتر از یک درصد افزایش یافته است. به طور کلی می توان گفت که شدت افزایش بیکاری جوانان در مناطق شهری کشور بیش از افزایش شدت بیکاری در روستا ها بوده است.”
طبیعتا با توجه به نرخ بالای بیکاری و نبودن زمینههای اقتصادی ازدواج، درصد مجردهای کشور افزایش یافته و نرخ باروری کاهش و جمعیت کشور رو به پیری میرود. بنابراین در صورت عدم حل این معضل اجتماعی، طبق گفتههای مسعود عالمی نیسی، رئیس موسسه تحقیقات جمعیت کشور “میانگین سنی جمعیت کشور در ۳۰ سال آینده به حدود ۴۸ سال میرسد و می توان گفت در سال ۱۴۳۰ حدود ۳۳ درصد از جمعیت کشور سالمند میشود و این به آن معنا است که از هر ۱۰ نفر ۴ نفر سالمند خواهند بود.”
براساس آمارهای رسمی “تعداد اجارهنشینان در ایران از ۱۲ درصد در سال ۱۳۶۵ به ۳۸ درصد تا سال ۹۹ رسیده است. این به آن معنی است که ۳۲ میلیون ایرانی درگیر مساله اجارهبهای مسکن هستند. این عدد از این منظر حائزاهمیت است که طبق آمارها، در مناطق شهری کشور ۴۳ درصد از هزینههای مستاجران مربوط به مسکن است؛ رقمی که معادل ۲٫۲ برابر میانگین هزینههای خانوارها در جهان است. براساس گزارش منتشرشده از سوی معاونت مسکن و ساختمان وزارت راه و شهرسازی فقط در دو ماهه اول سال به ١۴٠١ متوسط اجاره بهای یک مترمربع واحد مسکونی در تهران در اردیبهشت امسال به ۱۲۶ هزار و ۹۰۰ تومان رسیده است که در مقایسه با رقم ۸۴ هزار و ۸۰۰ تومان پایان سال ۱۴۰۰ رشد نزدیک به ۵۰ درصدی داشته است و طی ۱۰ سال درآمد ها ۱۲ برابر اجاره ها ۱۴ برابر شده است.”
با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه، افزایش اجاره مسکن و موادغذایی، سطح پایین درآمد و مشکل بیکاری، نه تنها صاحبخانه شدن جوان ایرانی بلکه پرداخت اجاره مسکن نیز تبدیل به آرزویی دست نیافتنی شده است. با توجه به حقوق پایه ٢ میلیون تومانی جوان ایرانی و “با حسابی سر انگشتی حدودا ۵۰ سال طول میکشد تا یک جوان ۲۵ ساله ایرانی صاحب مسکن شود”!
از سوی دیگر، مساله فقر و بحران اشتغال در ایران از جمله دلایل بحران ساز جامعه کنونی ایران است.
“پژوهشهای انجام شده در دههٔ۹۰، نشان میدهند که خانوادههای پرجمعیت ایرانی با وجود داشتن شغل، نمیتوانند امکانات زندگی را در حد لزوم برای خانوادهشان فراهم کنند.[…] تا آوریل ۲۰۲۲ (فروردین سال ۱۴۰۱) قیمت مواد غذایی در ایران نسبت به سال قبل ۴۳ درصد افزایش یافته است که بیشترین دلیل آن خشکسالی شدید، تحریمها، تورم، فساد در برخی از دستگاهها بوده است. […] بر اساس گزارش ایران پرایمر و بر مبنای آمارهای دولتی، تا اوایل سال ۲۰۲۲، حدود ۳۰ درصد از خانوارها زیر خط فقر زندگی میکردند. برخی کارشناسان تخمین زده اند که حداقل نیمی از جمعیت ۸۵ میلیونی ایران زیر خط فقر زندگی میکنند و با تورمی که برای همه کالاها به ۴۰ درصد رسیده است دسته و پنجه نرم میکنند. این تورم بالاترین میزان از سال ۱۹۹۴ است. در ایران ۱۸ درصد از افراد جامعه دچار فقر مطلق است[…]. فرامرز توفیقی، رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور، در همین رابطه در گفتگویی خبر داده بود که: «امیدِ به خانه دار شدن یک کارگر در تهران به ۱۲۳ سال رسیده است. حالا پوشاک، درمان، هزینههای تحصیل و سایر خرجها را کنار این دادهها بگذارید؛ تورم واقعاً بیداد میکند.» “امروز تورم رسمی خوراکیها نسبت به سال قبل بیش از ۸۶ درصد و تورم واقعی سبد معیشت کارگران بیش از ۱۰۰ درصد است.”
نبودن آزادیهای فردی و سیاسی، و طبق برخی از آمارهای منابع رسمی و غیر رسمی ایران، نرخ بالای تورم اقتصادی، گرانی و افزایش قیمت مواد غذایی، مشکل تامین مسکن و رشد صعودی اجاره مسکن و…، هیچگونه امیدی برای آینده جوانان ایرانی باقی نگذاشته است. در چنین حالتی جای تعجب نیست که جوانان و بویژه زنان ایرانی که از ستم مضاعف جنسیتی نیز رنج میبرند، ستون اساسی این جنبش را برای رسیدن به آزادی و زندگی بهتر تشکیل دهند و خواستار سرنگونی حکومتی باشند که مانع اصلی رسیدن آنها به یک زندگی شرافتمندانه است.
٣.مساله حجاب و آزادیهای شهروندی
از همان آغاز انقلاب بهمن ۵٧ ایران علیرغم تصویب برخی از حقوق شهروندی مانند اصلهای ٣٢ تا ٣٩ در قانون اساسی ایران و انتشار متعدد منشورهای حقوق شهروندی ج.ا.ا از سوی روسای جمهور آن، هیچ یک از مواد ادعایی آنها برای یک روز هم که شده به اجرا در نیامده، ابتداییترین حقوق شهروندی آنها مانند: حریم خصوصی و بویژه حق پوشش، حق آزادی اندیشه و بیان، کرامت و برابری انسانی، امنیت شهروندی و غیره از سوی حاکمان و ماموران رسمی و لباس شخصی آنها پایمال شده است. یکی از بارزترین اشکال نقص سیستماتیک حقوق شهروندی زنان ایرانی تحمیل “حجاب اسلامی و ستم جنسیتی” است که ٣ هفته پس از پیروزی قیام بهمن ١٣۵٧ عملا به دستور خمینی به مرحله اجرا درآمد و از همان زمان از ورود زنان بدون حجاب به موسسات دولتی جلوگیری بعمل آمد. در همه سالهای حاکمیت ج. ا.ا زنان ایرانی بعناوین مختلف و به بهانه ی نقض “حجاب شرعی” طبق ماده ۶٣٨ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده) مورد مجازات قرار گرفتهاند. قوانین قرون وسطایی شریعت، چونان یکی از نشان های بارز فکر و اندیشه واپسگرایی اسلامی که آمیخته با قوانین رسمی حکومت ایران شده است، با دخالت درهمه عرصههای زندگی طبیعی جامعه زمینه ساز تحمیل فشارهای طاقت فرسا و در نتیجه آزارهای روحی و جسمی مردم و بویژه زنان ایرانی شده است، امری که مقابله با آن چون نفی کل سیستم مذهبی حاکم بسان پاشنه آشیل رژیم اسلامی ایران قلمداد میشود.
از سوی دیگر، زنان آزادیخواه ایران نه تنها در حوزه حجاب، بلکه طبق قوانین اسلامی در تمام عرصههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تحت ستم بودهاند.
زنان ایرانی بخوبی به این مساله واقف هستند که در چارچوب حکومت اسلامی ایران که بر شریعت و قوانین واپسگرای اسلامی استوار است، امکان اصلاحات وجود نداشته، تنها راه رهایی و رسیدن به یک زندگی مدرن، پایان دادن به حاکمیت حکومت دینی در ایران است.
جنبش مردمی “زن، زندگی، آزادی” که با قتل ناجوانمردانه ژینا[مهسا] امینی در شهریور ماه امسال شروع شد، بزرگ ترین جنبش انقلابی و مدرن با پیشاهنگی زنان و پشتیبانی چشمگیر مردان ایرانی است. طڕح این شعار از سوی مردان کرد در روز خاکسپاری زندهیاد ژینا[مهسا] امینی در شهر سقز و گسترش سریع آن در کردستان و سرتاسر ایران، با اعتراض به مساله حجاب، دربرگیرنده چند محور عمده از خواستهای شهروندی تمام مردم ایران مانند “آزادیهای فردی و جمعی، سکولاریسم(جدایی دین از دولت و سیاست)، عدالتخواهی و برابری زن ومرد” است.
دختران و زنان ایران که علاوه بر انواع ستمهای اقتصادی و اجتماعی، بیش از ۴ دهه از ستم جنسیتی نیز رنج برده اند، آینده خود را در تغییر حکومت میبینند نه تغییر در حکومت. زنان و مردان شجاع ایرانی با شرکت در بزرگترین جنبش اجتماعی و سیاسی ۴ دهه اخیر، برگ نوینی را در تاریخ ایران ورق می زنند که بسان مترقیترین و مدرن ترین خیزش، نه تنها در ایران بلکه کل جهان به حساب خواهد آمد.
۴. فقدان یک چهره کاریزما و رهبری واحد در جنبش کنونی و ابتکارات جوانان در انتخاب شیوههای مبارزه با نیروهای سرکوبگر
انتخاب و در پیش گرفتن شیوههای مبارزه نامتمرکز در جنبش “زن، زندگی، آزادی”، بر اساس تجارب جنبشهای سرکوب شده دهه های اخیر از سوی نیروهای واپسگرا و سرکوبگر ج. ا.ا، نشان از حرکت بسیار هوشمندانه مردم در صحنه دارد. این جنبش در روند تکاملی خود، توانایی رسیدن به همخوانی و مدیریت مشترک را دارد. ما هم اکنون نیز ناگفته شاهد هماهنگی و کار مشترک، در امر دعوت کردن مردم ایران در روزهای مشخص برای شرکت در راهپیماییها و اعتراضات مردمی و دادن شعارهای مشترک هستیم.
از سوی دیگر نبود یک چهره کاریزما از نقاط مثبت این جنبش است و مردم مبارزی که در کف خیابانها برای رسیدن به خواستهای عینی و واقعی شان با نیروهای سرکوبگر ج.ا.ا درگیر هستند، زندگی و سرنوشت انقلاب آینده را به دست یک چهره معینی برای خط و نشان دادن نمیسپارند، بلکه آنها با پیش کشیدن شعارهای ترقیخواهانه ای که از خواستهای واقعی آنها سرچشمه میگیرد، راه را برای سرنگونی این رژیم و تغییر حیات سیاسی در ایران مهیا میسازند و کسانی میتوانند در آینده ایران نقش موثر بازی کنند که خود را با خواستهای نیروهای اصلی و محرک انقلاب مدرن کنونی یعنی جداسازی دین از سیاست و دولت، آزادی، برابری زن و مرد و… تطبیق دهند و نه برعکس.
فراگیر شدن جنبش کنونی ایران در مقایسه با شکل گیری جنبش اعتراضی انقلاب ١٣۵٧ بسیار سریعتر است. اگر قیام ٢٩ بهمن ١٣۵۶ در تبریز، چون نقطه عطف انقلاب ایران، چهل روز پس از تظاهرات قم شروع شد و بتدریج و به حد فاصل بیش از ۶ ماه به نقاط دیگر ایران رسید، دامنه ی جنبش کنونی در فاصله کمتر از یک هفته پس از خیزش شهریور ماه سقز تمام ایران، از کردستان تا تهران، از زاهدان تا اهواز را فراگرفت و حتا دامنه ی آن از ایران تا اروپا و آمریکا هم رسید.
این جنبش با توجه به سابقه درخشان مبارزه سیاسی و نافرمانی مدنی در کردستان یک جنبه کاملا تودهای بخود گرفته است و در نقاط دیگر ایران نیز دامنه مبارزات صنفی و مدنی و استقبال لایههای میانی و زحمتکش جامعه و پشتیبانی تودههای کار و زحمت از آن رو به افزایش می رود. اعتصاب کارگران پیمانی و قرارداد موقت شاغل در پروژه های میدان های نفتی و گاز واقع در پارس جنوبی (عسلویه- استان بوشهر) کارگران پیمانی فاز دوم پالایشگاه آبادان ، شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان ایران، استادان دانشگاه، پزشکان، وکلا، ورزشکاران، هنرمندان و… نشانه بارز رشد فراگیر این جنبش و پیوستن هر چه سریعتر لایههای مختلف اجتماعی ایران به آن است. بدون شک پا به پای رشد جنبش مهسا، نیروهای بالقوه معترض به ساختار موجود، که بنابر گفته مصطفی رستمی، رئیس نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاههای کشور، در نتیجه یک نظرسنجی [گویا] “۸۳ درصد مردم در اعتراضات شرکت نکرده اند ولی معترض اند/ ۱۰ درصد مردم اغتشاشها [بخوان قیام] و ۵۵ درصد اعتراضات را تایید می کنند“، دامنه جنبش جوانان تحولخواه و مدرن به تمام لایههای بالقوه معترض جامعه رسیده، دیر یا زود بحالت بالفعل درخواهد آمد.
١٠ نوامبر ٢٠٢٢
سرچشمهها:
١.رئیس نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاههای کشور ٨٣ درصد مردم ایران معترضاند. کیانیوز، شنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۱
https://www.kebnanews.ir
٢.روند نرخ بیکاری جوانان در مناطق شهری ایران. دنیای اقتصاد
https://donya-e-eqtesad.com/
٣.امسال ، بدتر از پارسال / افزایش ۴۰ درصدی نرخ بیکاری جوانان، خبرآنلاین
https://www.khabaronline.ir
۴.۱۲ میلیون دختر و پسر “مجرد” در کشور/ نرخ باروری زیر ۲ یعنی “جانشینی” برای جمعیت وجود ندارد. سایت تحلیل خبری عصر ایران
https://www.asriran.com
۵.خط فقر در ایران از ۱۸ میلیون تومان گذر کرد؟ اعتماد آنلاین
https://www.etemadonline.com
۶.۵۰ درصد هزینه مستاجران ایرانی مربوط به مسکن، شبکه شرق
https://www.sharghdaily.com
٧. جوان ایرانی در چه سنی صاحبخانه میشود؟ ملک هفت
https://melke۷.ir
|