سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

“عمامه پرانی”: شورش علیه تقدّس ریاکار، چشم غُره به اندیشه ی کهن


خسرو باقرپور


• این شمایید که هنوز از دو انقلاب نیاموخته اید. از جوانان بیاموزید و به اراده شان باور بیارید. آنان را رعایت کنید و به آنان احترام بگذارید، هدایت آنان در توان شمایان نیست. تنها از آنان حمایت کنید. باشد تا هم خون های ریخته شده ی آنان برای آزادی و برابری را پاس داشته باشید و هم در امر نوشتن و اعلام موضع از شر جاماندگی رها گردید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۰ آبان ۱۴۰۱ -  ۱۱ نوامبر ۲۰۲۲


 

دردناک است این حقیقت تلخ که گروهی از نسل سالخورده ای که با انقلاب ضدسلطنتی ی مردمان ایران به میدان سیاست ورزی و تحزّب آمد، هنوز دست از باورهای کهنه نشُسته است. از جمله ی اینان؛ نیروی فرسوده و شکست خورده ای در میان برخی از نیروهای سیاسی ی محافظه کار، که هنوز قلمِ آزموده و رفوزه ی خود را بیش از چهل سال آزگار است، پیوسته به پرهیب و مماشات و ملاحظه با قدرت حاکم می چرخاند و اخیرا حتی از فکر “بی حرمتی” ی “جوانان خام و کم تجربه” به “عمامه” ی عمامه داران او نیز غافل نبوده است! بسیار غم انگیز است که اینان نمی دانند دیگر، این نسل های جوان، آزادی خواه، برابری طلب، شجاع و نوجوی برآمده از چهل و اندی سال سیاه و خون آلود حاکمیتِ سرمایه سالاران اسلام پناه، از وی سبقت گرفته اند، به نصایح او وقعی نمی نهند و دیگر اعمال خود را در سیاست ورزی و عمل سیاسی، با این همه خوفِ خفت بار نسل های پیشین، از قدرت حاکم پیمانه نمی کنند.

خطاب به این گوشه نشینان شگفتی زده باید گفت: ناصحان بی عمل! این قدر به دنبال قطار سریع السیر وقایع جاری ندوید و سعی در کشیدن ترمز آن نورزید! مگر نشنیده اید آن نیرویی که توان هماهنگی خود با مردم انقلابی نیافت، هماره به دنبال آنان خواهد دوید؟ و به جای حرکت آفرینی، عکس العمل را شیوه و پیشه ی خویش خواهد ساخت. خود که توان جریان سازی و حرکت آفرینی در میان جنبش های انقلابی و به خصوص جوانان ندارید، آنان را ملامت نکنید.

ای رهبران ابدی! که حاصل کاری شکست خورده و محقر دارید، در خیال، هنوز گمان می دارید که پرچم رهبری ی جنبش زنان و جوانان ایران در دست شماست؟ می پندارید در کار هدایت جنبش و سیاست پردازی ی نوین مبتنی بر شناخت دقیق از جامعه ای که نزدیک به چهل سال است از آن دورید، اندیشه می کنید؟! این نصایح تان روشن می کند، هنوز بسیار محافظه کار و بیگانه با انقلاب و مردم اید. شما حتی هم سنگران خودتان را که نیز به سیاست های چهل ساله تان معترض بودند، فراری داده، تار و مار کرده و از میان خویش رانده اید. برای همین است که هیچ چهره ی جوان و دانا و تر و تازه ای در صفوف پریشان و کهنه تان نیست. در میان صفوف شما هیچ رزمی روی نمی دهد، شعله ی فکری در نمی گیرد و هیچ گامی به جلو برداشته نمی شود. شمایان هنوز کرسی های بی تدبیر خود را در تشکل های خویش رها نکرده اید و رها نمی کنید. در هماوردی های حزبی و سازمانی تان نیز هماره در فکر حفظ کرسی تان و نام و نشانتان بوده اید، و از تلاش برای تقویت حزب و تشکلی جوان و جوشان و مبتنی بر هوای تازه و اندیشه ی نو، تن زده اید. شعار قلبی تان این بوده است: (گرچه پیرم و می لرزم/ به صد تا جوون می ارزم!!) کهنگی، پیری، فرسودگی و عدم جسارت، در صفوف تان همچنان فرمانروای اکبر است! بی سببی نیست که این جنبش خروشان و جوان از شما پیرانِ ایستاده در صف هفتاد و هشتاد سالگان و هنوز عاشق کرسی ی حزبی و در مورد برخی از جریانات، هماره ناصح به رعایت قدرت حاکم، امیّد بریده است. با استفاده از ظریف ترین شیوه های مدنی و انسانی به جنگ دیوی پلید رفته است که دمار از روزگار چهل و چند ساله ی مردمان ایران برآورده است. هرچند بی تشکل و بی تحزّب و سازمانگری، کار مردمان ما از دشوار نیز بسی دشوارتر است. برخی از شمایان، حتی اگر عالمِ علم الاجتماع هم باشید، (که هرگز نیستید)، چون پیوندی با مردم ندارید، عالم بی عملید و به زنبور بی عسل مانندید! برخی از شمایان؛ بیش از چهل سال است به جای غور و تفحص در احوالات جنبش کارگران و جوانان و زنان و مردمان ایران، در فکر این بوده اید که در کجای قبای نظام حاکم روزنه ای بیابید و آن را اصلاح و گشادتر کنید! عِرض خود بسی بیش از بسیار برده اید، امّا؛ زحمت ما بیش از این مدارید.

شیوه های شیرینی دارد این نسل نوپو و جوان. با آزمون و خون و خطا، خود می داند که چه می کند. نیازی به پند های پیران لرزان و محافظه کار و بی پیوند با مردم ندارد. دنیای امروز نیز خوب می داند که این نسل نوجو، شیوه های مبارزه اش انسانی، مسئولانه، شرافتمندانه و هوشیارانه است. بس کنید این امر به معروف ها و نهی از منکرها را! شما جامعه را نمی شناسید. از کاروان جا مانده اید. خطاب به شمایان می توان گفت: ای که خود ره را ندانی/ رهنمایی کی توانی؟! جوانان و زنان شورشگر و دانای ما، دانایان زمانه ی خویش اند. با این همه خون ها که از آنان بر زمین جهل ریخته شده است، هنوز شیردل و شجاع، نرم و ظریف و پخته و بردبار و در عین حال شوخ و مداراگر، صف در صف عمل می کنند، حتی با دشمنانِ خونخوار خویش. این نسل نو “با دوستان مروت/ با دشمنان مدارا” را آموخته است. این شمایید که هنوز از دو انقلاب نیاموخته اید. از جوانان بیاموزید و به اراده شان باور بیارید. آنان را رعایت کنید و به آنان احترام بگذارید، هدایت آنان در توان شمایان نیست. تنها از آنان حمایت کنید. باشد تا هم خون های ریخته شده ی آنان برای آزادی و برابری را پاس داشته باشید و هم در امر نوشتن و اعلام موضع از شر جاماندگی رها گردید.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست