سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

ترس از تغییر و ضرورت هوشیاری نیروهای دمکرات


خانلر کوشکی


• اصل ترس و حرص همراه با فردگرایی ومصرف گرایی شخصی عامل مهمی در انتخاب و تصمیم گیری است. بورژوازی با شناخت و آکاهی از این اصول برنامه ریزی می کند و برنامه مترقی نیروهای تحول خواه را با اطلاعات کاذب و گمراه کننده به نقد می کشد و روحیه ترس و نا امیدی را ترویج می دهد. رفاه فردی را شدنی و رفاه اجتماعی را نا ممکن جلوه می دهد. هر تغییری را با امکان از دست دادن همین اندک داشته همراه می سازد ؛ در دل مردم تو لید شک و تردید می کند ؛ آینده ای تاریک و بی ثبات را در مقابل مردم ترسیم می کند و امید به تغییر را از بین می برد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲٨ آبان ۱۴۰۱ -  ۱۹ نوامبر ۲۰۲۲


  پاسخ کلیه اقشار و لایه های اجتماعی که از وضع موجود رضایت ندارند در مورد چگونگی و حد تغییر یکسان نیست. جنسیت، سن و سال، تعلقات قومی، باورهای دینی و فرهنگی ، موقعیت طبقاتی و ازهمه مهمتر سطح آگاهی به حقوق خود از عوامل مهمی است که انتظارات و نقش آنها را درحمایت از تغییر تعین می کند.

برای بخشی از اقشار اجتماعی تحمل وضع موجود امکان پذیر نیست. آنها کلیه حقوق فردی و اجتماعی خود را ازدست رفته دیده و انگیزه ای یرای تحمل بیشتر این شرایط را نداشته و آماده هر گونه اقدام و فداکاری برای تغییر شرایط زندگی خود هستند.

گروه دوم که به لایه های خاکستری مشخص می شوند ، رضایتی از وضع موجود ندارند، دارای انگیزه و از خود گذشتی در حد گروه اول در سهیم شدن در روند تغییر را نداشته و از حمایت نظام فعلی نیز اکراه دارند.   

آنچه این گروه را در حمایت از تغییر مردد می سازد، ترس از تغییر است. فردای تغییر برای این گروه روشن نیست.

نیروهای حامی وضع موجود ترس و تردید این لایه اجتماعی را بخوبی می شناسند و با ابزارهای تبلیغی و بخصوص با گسترش اطلاعات نا درست این ترس را تشدید می کنند.

وظیفه نیروهای تحول خواه شناخت ارزشها، باورها، تعلفات و انتظارات این لایه اجتماعی از تغییر و یافتن راه هایی در کسب اعتماد آنها است.

در جوامعی که از حدی از دمکراسی و نظام پارلمانی و انتخابات آزاد جهت تغییر و اصلاح و رفع مشکلات جامعه استفاده می کنند تفکیک این گروه ها خود را در انتخابات مختلف نشان می دهد.

در جوامعی که فاقد امکانات دمکراتیک برای تغییر و اصلاح است، روند تغییر و تحول پیچیده و سخت و به یاری جنبش های مدنی و با فداکاری و رهبری گروه اول صورت می گیرد. لایه خاکستری تا آخرین روزهای سرنگونی وضع موجود خود را نشان نمی دهد. در هنگامه استقرار وضع جدید و منحل کردن قوانین گذشته و بر قراری نظم و قوانین نو این گروه خود را نشان خواهد داد.

نمونه زنده و بروز این رفتار اجتماعی خود را در رای عمومی مردم شیلی به پیش نویس قانون اساسی پیشنهادی نشان داد.   

دولت اصلاح طلب چپ گابریل بوریچ در شیلی در روز یکشنبه ۱٣ شهریور ۱۴۰۱ برابر با ۴ سپتامبر ۲۰۲۲   پیش نویس قانون اساسی جدید را به رای عمومی گذاشت . اکثریت تقریباً ۶۲ درصدی به آن رای مخالف دادند. این سند یکی از مترقی ترین قوانین اساسی جهان بود.

قانون اساسی جدید در پی بر قراری حقوق اساسی مردم بود که از زمان ضدانقلاب نئولیبرال آگوستو پینوشه از بین رفته بود. خطوط بر جسته این قانون اساسی پیشنهادی شامل: بهداشت، مسکن، آموزش، حقوق بازنشستگی مناسب ، حق آزادی تشکل ، مجموعه ای از حقوق کار، سقط جنین، حقوق زنان ، حقوق بومیان و بر قراری این خواست ها تحت یک دولت اجتماعی و دموکراتیک و چند ملیتی. اما اکثریت مردم این بسته پیشنهادی را رد کردند.

علت چیست ؟ چرا مردم در شرایطی منافع خود را درست تشخیص نمی دهند؟ چه عواملی باعث کج فهمی و توهم مردم می شود؟ عوامل زیر را می توان بر شمرد:

۱- عدم اعتماد مردم به سازمانها، احزاب، سیاستمداران و نخبگان تدوین کننده و یا پشتیبان متن پیشنهادی.

۲- تبلیغات گسترده و بی امان همراه با اطلاعات غلط بورژوازی.

۳- ضعف ارزشهای جماعتی وهم بستگی مردم.

مورد آخر موضوع بسیارمهمی است ولازم است جایگاه آن را درنظام سرمایه داری شناخت. نظام سرمایه داری ارزش هایی تولید و دنبال می کند که تا حد امکان ارزش های هم بستگی را تضعیف کند. انگیزه اصلی سرمایه داری منفعت شخصی است. سرمایه داری و جامعه مبتنی بر بازار در دل مردم همزمان حرص و ترس تولید می کند. ترس از دست دادن همین حد اقل امکانات زندگی و حرص برای ثروت اندوزی.

حرص و ترس گرچه انگیزه های فردی و ناشی از اصل تنازع بقا هستند ولی سرمایه داری با ترویج مبانی فرهنگ خود این انگیزه ها را تقویت کرده و از آنها در جهت منافع خود استفاده می کند. فرد گرایی و مصرف گرایی دو ارزش مهمی هستند که سرمایه داری همواره در جهت تقویت آنها برنامه ریزی می کند.

” اریک اولین رایت” می گو ید: ” حرص و ترس به مثابه انگیزه های فردی به همراه فرد گرایی رقابتی و مصرف گرایی شخصی شده شکل های فرهنگی گسترده در جوامع سرمایه داری هستند که کنش مندانه در مقابل ارزش جماعتی بودن و هم بستگی صف آرایی می کنند. ” (۱)

فرهنگ هر جامعه از پیچیده گی بر خورداراست و در آن اصول و ارزشهای متضاد هم زیستی دارند. هویت طبقاتی به تنهایی تعیین کننده تشخیص منافع و حمایت از تغییر و دگرگونی نیست. هویت های دیگر اجتماعی مانند جنسیت، نژاد ، قومیت و مذهب نقش مهمی در تصمیم گیری مردم دارند.

لازم است گروهای سیاسی این چند گانگی هویت اجتماعی و نقش آنها را بر افراد جامعه در تشخیص منافع خود مورد توجه قرار دهند. برنامه ها و شعارها را طوری تنظیم کنند که ضمن پاسخ به خواسته ها و حقوق مردم ، ارزشها ، باورها و حساسیتها جاری در جامعه را که به هر حال شکل گرفته و با آن زندکی می کنند نادیده نگیرند

مردم در هر حالی برای هر تغییری آماده گی پذیرش خطر و ریسک کردن را ندارند. اصل ترس و حرص همراه با فردگرایی ومصرف گرایی شخصی عامل مهمی در انتخاب و تصمیم گیری است. بورژوازی با شناخت و آکاهی از این اصول برنامه ریزی می کند و برنامه مترقی نیروهای تحول خواه را با اطلاعات کاذب و گمراه کننده به نقد می کشد و روحیه ترس و نا امیدی را ترویج می دهد. رفاه فردی را شدنی و رفاه اجتماعی را نا ممکن جلوه می دهد. هر تغییری را با امکان از دست دادن همین اندک داشته همراه می سازد ؛ در دل مردم تو لید شک و تردید می کند ؛ آینده ای تاریک و بی ثبات را در مقابل مردم ترسیم می کند و امید به تغییر را از بین می برد.

در ارتباط با رای منفی مردم شیلی به متن پیشنهادی همان اصل ترس و حرص عمل کرد. مردم شیلی حکومتهای مختلف و سختی های زیادی را پشت سر گذاشته اند. دوره کوتاهی با حکومت مردمی آلنده زندگی کردند و طعم آزادی و دمکراسی را چشیدند . امپریالیسم جهانی و بورژوازی داخلی نگذاشت . دیکتاتوری پینوشه را بر آنها تحمیل کرد. پس از آن ۱۷ سال حکومت ترور و وحشت و ادم کشی پینوشه و بعد حکومت های انتخابی راست و آخرین آن حکومت انتخابی ۱۹ دسامبر سال ۲۰۲۱ که در ابتدا برنامه ای چپ داشت و خیلی زود به راست چرخید؛ اعتماد مردم آسیب دید و باعث بد بینی مردم به متنی شد که این حکومت پیشنهاد کرده بود.

ترس مردم از این است که جامعه تحمل تغییر بسیار رادیکال را ندارد و می تواند باعث به هم پاشیدن جامعه شود و همین اندک امنیت و رفاه از بین برود. طرح رادیکال حقوق بومیان باعث حساسیت بقیه مردم شده است. یکی از اعضای بومی در یکی از مجامع بومیان می گوید ” اگرچه این پیش نویس شامل اقدامات بلندپروازانه ای بود که برای محافظت از گروه های بومی طراحی شده بود ولی برخی از اعضای جامعه او نسبت به آن بدبین هستند، در عوض به اطلاعات نادرستی که در فضای مجازی منتشر می شود اعتقاد دارند “

بورزوازی با تفسیر متن پیشنهادی و طرح جزییات بسیار، طرح را نا مفهوم نشان داد. اطلاعات نادرست در طول مبارزات انتخاباتی منتشر کرد؛ از مصادره شدن خانه های شخصی، اینکه مردم بومی در آینده حقوق بیشتری نسبت به دیگران خواهند داشت و ایجاد چندگانگی بین مردم و تجزیه کشور. هدف بورژوازی دامن زدن به ترس بین مردم و تضعف ارزشهای جماعتی وهم بستگی بود.   

در چنین شرایطی این دولت متن پیشنهادی قانون اساسی را به رای گذاشت. ترس و نگرانی مردم از تغییر ؛ اعتماد آسیب دیده مردم؛ ضعف هم بستگی مردم، تبلیغات و اطلاعات نادرست بورژوازی به اضافه محتوای بسیار مترقی و شک بر انگیز متن پیشنهادی باور به تغییر را برای مردم دشوار کرد. مردم هنوز از زیر سایه ترس رها نشده بودند .

اکثر کسانی که به طرح رای مثبت دادند کسانی بودند که به دولت جدید رای داده بودند، ولی افرادی که برای اولین بار رای دادند بیشترین به طرح رای منفی دادند. این نشان می دهد که مردم خاموش در زمان رای دادن بسیار محتاط بوده و ترس از تغییر برآنان   چیره است.

جنبش عدالت خواهی مردم شیلی پایان نیافته است. در این مرحله بورژوازی پیروز شد و می تواند جشن بگیرد ، ولی این پیروزی دوام ندارد. فردای مخالفت با قانون اساسی پیشنهادی جنبش دانشجویی برای خواسته های خود به خیابان آمد. مردم در انتظار متن پیشنهادی جدید هستند. اکنون با تجربه ترند ، هم فریبهای بورژوازی را می دانند و هم ضعف های متن پیشنهادی قبلی.

تجربه چپ شیلی و رای منفی مردم شیلی به متن مترقی درس عبرتی است برای همه نیروهای تحول خواه بخصوص در ایران. ساختار حکومتی ، جنبش های مدنی و سازمان های سیاسی دمکرات و چپ در شیلی و ایران تفاوت های بسیار دارند. در ایران چپ دارای چنان نفوذی چون چپ شیلی نیست. چپ ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ به شدت سرکوب شد و دیگر امکان باز سازی خود را در ایران به دست نیاورد. ساختار حکومتی در شیلی دمکراتیک و پارلمانی است و در ایران حکومت مطلقه فردی و دینی. مبارزات مردم شیلی ضد نئولیبرالیسم است و مبارزات مردم ایران رهایی از حکومت دینی و دستیابی به دمکراسی است . با همه این تفاوت ها لازم است چرایی مخالفت مردم شیلی با قانون اساسی مترقی پیشنهادی مورد توجه قرار بگیرد و از آن آموخت.

در ایران اصل ترس مردم در از دست دادن امکانات زندگی اقتصادی محلی ندارد. بخش وسیعی از مردم سالها است که همه چیز خود را از دست داده اند و چیزی برای از دست دادن نمانده است . بخشی از مردم بی چیز چشمشان به دست حاکمیت است و قوتشان از خورده ریزهای سفره این حاکمان تامین می شود . بقای خود را در بقای حاکمیت می بینند. ترس از تغییر برای این بخش معنا دارد. حاکمیت این را می داند و تلاش می کند این بخش را وسیع تر کند . طرح یارانه و به گدایی انداختن مردم در این ارتباط است.

حرص در جامعه سرمایه داری مبتنی بر بازار، حرص سود و انباشت و موتور حرکت و پویایی جامعه است با همه صدماتی که به بار می آورد جامعه را به پیش می برد. حرص در اقتصاد تجاری و انگلی و رانتی، حرص غارت و چپاول و موتور تولید فساد و رشوه و سقوط ارزش های انسانی است که متاسفانه لایه های فرو دست جامعه را نیز آلوده می کند.

در ایران ارزش های دیگری وجود دارند مانند باورهای دینی ، حقوق زنان ، حقوق اقوام ، حقوق اقلیت های مذهبی و …. که نسبت به هر تغییر و تفسیری بسیار حساس هستند.

هربرنامه ای از طرف نیروهای دمکرات و چپ برای تغییر می بایست نگران نتایج نا خواسته و عدم اقبال مردم باشد. نمی توان همه ایده ها و باورهای مترقی خود را منطبق با سطح انتظارات شدنی مردم دانست. بوژوازی این موضوع را می فهمد و همیشه در پی یافتن نکات کور برنامه نیروهای مترقی از دید مردم است و اگر نیافت با فریب تولید می کند.

برای نمونه اصل سکولاریسم از اصول سه گانه ” جمهوری-دمکراسی-سکولاریسم” در برخورد با باور دینی مردم بسیار آسیب پذیر است. همه مردم معنی جدایی دین از سیاست را از آن درک نمی کنند و به آن شک می کنند. حاکمیت دینی، غارت گران تجاری و رانتی و نیروهای ضد دمکراسی به این شک مردم دامن می زنند و امکان فهم درست این اصل و ارزش آن را نمی دهند.

منظور حذف این اصل نیست که خود ارزشی مهم در جامعه مدرن و آزاد است. طرح آن نیاز به کار آموزشی وسیع دارد.

مفهوم واقعی سکولاریسم یعنی ضرورت جدایی نهاد دین از نهاد حکومت را خود جمهوری اسلامی به خوبی اثبات کرد. جمهوری اسلامی با استقرار مطلق حکومت دینی و نا کامی مطلق خود قوی ترین تجربه و سند تاریخی در عدم امکان وحدت نهاد دین و سیاست و درستی جدایی این دو است.

جمهوری اسلامی با همه نکبت و سیاهی که به بار آورد ولی گذرجامعه ایران از مرحله سخت تاریخی کنار زدن نهاد دین از حکومت را آسان نمود. این دست آورد عظیم که دگرگون کننده جامعه و جهشی تاریخی است با میل و رضایت روحانیت خوش نشین در حکومت و یا قوانین پارلمانی به دست نیامد. ناکامی عملی چهل سال حکومت دینی با خساراتی جبران ناپذیر و بیزاری مردم از آن ادامه حیات این حکومت را نا ممکن ساخت. این حکومت هرگزدر نظر مردم مشروعیت نداشته است، آنان همواره با مبارزات پی گیر بر علیه سیاستهای استبدادی این حکومت اعتراض کرده اند.

در تاریخ هر کشوری ممکن است حوادثی ناگوار با آسیبها و رنج های ویران کننده رخ دهد ولی راه را برای عبور جامعه از یک مرحله سخت تاریخی هموار کند. طاعون سیاه در قرن چهارده میلادی در اروپا عبور از سیستم فئودالی در بخشی از کشورهای اروپایی را آسان نمود . طاعون سیاه جمهوری اسلامی نیز در ایران راه عبور ازحکومت دینی را در ایران و منطقه هموار کرد.

جامعه ایران جامعه ای مذهبی است. مخالفت مردم با نظام مذهبی حاکم به معنی رویگردانی مردم از مذهب نیست. شرکت وسیع مردم در مراسم دینی این واقعیت را نشان می دهد. مردم شعارهای عدالت خواهی و مبارزه با فساد را حس می کنند و پشتیبان آن هستند و در مقابل به شعارهایی که اشاراتی به باوردینی آنها دارد حساس بوده و چنانچه مبهم باشد واکنش نشان می دهند و به سایر شعارهای مترقی نیز شک می کنند.

حقوق زنان و موضوع حجاب از دیگر موضوعات حساس در جامعه ایران است. درحال حاظر سه گونه باور و برخورد با مسئله حجاب و پوشش زنان دیده می شود. ۱- حاکمیت دینی، تنها نوع پوشش و حجاب مورد قبول خودرا مناسب زنان جامعه اسلامی دانسته و آن را بزور و اجباربه همه زنان تحمیل کرده است. ۲- بخشی از زنان جامعه و بیشترین از لایه های سننتی ، حجاب را امری شخصی دانسته و به باور خود قبول داشته ولی سیاست های حاکمیت در تحمیل آن را قبول ندارند. ۳- بخش دیگری از زنان بیشترین از لایه های تحصیل کرده و جوان، حجاب و پوشش تحمیلی جمهوری اسلامی را قبول نداشته و از روز اول انقلاب تا کنون پی گیر و خستگی ناپذیر درمقابل نیروهای سرکوب نظام درتحمیل این پوشش ایستاده اند.

جمهوری اسلامی همواره با این بخش اخیر زنان جامعه ستیز داشته و به بهانه های مختلف به آزار و اذیت، اخراج از کار و دانشگاه ، زندانی کردن و قتل آنها دست زده است. تازه ترین آن قتل دختر بی گناه کرد ژینا امینی است. همه مردم جامعه و بخصوص زنان از قتل این دختر بی گناه به خشم آمدند. جنبش وسیع اعتراضی زنان به خیابان کشیده شد و با آتش زدن روسری سیاه تحمیلی خشم و نفرت خود را به این سمبل زن ستیزی و فرهنگ ارتجاعی حاکمیت نشان دادند.

با همه حقانیت و درستی که این زنان در اعتراض و عدم قبول حجاب اجباری و تحمیلی جمهوری اسلامی دارند و لازم است که کلیه مردم از آن پشتیبانی کنند باید در ابراز اعتراض به این موضوع بسیار دقیق و حساس بود و ازهر گونه گفتمان و عملی که نا خواسته باعث بی احترامی به زنان محجبه شود چه زنانی که با میل و باور خود حجاب را قبول دارند و چه آنان که ناچار تن به آن داده اند به شدت خود داری کرد. هم بستگی همه زنان در کسب کلیه حقوق خود و از جمله نوع پوشش ضرورتی اجتماعی است، اجازه ندهید این هم بستگی تضعیف شود.

در بر خورد با جنبش زنان جمهوری اسلامی علاوه بر نیروهای سرکوب؛ بر بستر باور دینی مردم و مرد سالاری امکان تبلیغی قوی و موثری بر علیه زنان دارد. این حاکمیت همانطور که تا کنون انجام داده هرگاه نتواند از نیروی سرکوب مستقیم استفاده کند، جنبش آزادی خواهی زنان را به تظاهرات جهت رواج بی بند باری معرفی کرده وسعی می کند با ایجاد ترس ونگرانی مانع همبستگی همه مردم جامعه و پشتیبانی از جنبش آزادی خواهی زنان شود.

جنبش اعتراضی زنان و پشتیبانان آن باید این ترفند حاکمیت را همواره در نظر داشته باشند. اعتراض ، رفتار، تبلیغات و خشم بحق خود را چنان مدیریت کنند که امکان هر گونه فریب کاری ازحاکمیت را بگیرند.

شعار همبستگی ساز ” زن،زندگی، آزادی” نشانه درک و فهم زنان از ارزش همبستگی با هم مردم جامعه در کسب آزادی برای همه است. زن یعنی زندگی، اگر زن اسیر باشد زندگی اسیر است.

نسبت دادن بی دینی و یا ضد دین از ترفندهای شناخته شده بورژوازی و نیروهای ضد دمکراسی است . با این روش بین نیروهای مترقی و توده مردم فاصله می اندازند . جمهوری اسلامی هر برنامه مترقی را به میدان ستیز با دین می کشد. این حاکمیت هیچ مشروعیتی از طرف مردم ندارد و می خواهد در پناه اسلام برای خود مشروعیت کسب کند. گذر از جمهوری اسلامی با این مانع رو برو است. نیروهای مترقی و چپ باید این امکان را از جمهوری اسلامی و سایر نیروهای ضد دمکراسی بگیرند و از وارد شدن به تعبیر و تفسیر موضوعات مذهبی پرهیز کنند.

                                                         ***

*گذرراه های بدیل سوسیالیستی – اریک اولین رایت – ترجمه کمال اطهاری – تهران – گام نو ۱۳۹۸- ص ۵۸


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست