سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

حمله به نهادهای پزشکی و درمانگران مصداق “جنایت علیه بشریت” است


مزدک دانشور


• نیروهای سرکوبگر و به خصوص نیروهای لباس شخصی که از همان نظارت حداقلی هم برخوردار نیستند، نه تنها حرمت بیمارستان و مراکز درمانی را نگه نمی دارند، بلکه از توهین و گاه ضرب و شتم کارکنان و دانشجویان و پزشکان نیز فروگذار نمی کنند. استفاده از آمبولانس برای انتقال دستگیر شدگان نیز یکی از شکستن خطوط قرمز است که از ابتدای اعترضات آن را رویه کرده اند. به تازگی و پس از قتل کیان مشخص شده است که از مراکز هلال احمر نیز برای تجمع نیروهای سرکوبگر استفاده می شود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٣۰ آبان ۱۴۰۱ -  ۲۱ نوامبر ۲۰۲۲


 همه گیری یا به زبان علمی تر جهان گیری ویروس کووید ۱۹ آزمونی برای سازمان های بهداشت و درمان منطقه ای، ملی و حتی جهانی بود تا قابلیت های خود را در قبال مراقبت از جامعه و شهروندان به نمایش بگذارند. بسیاری از سازمانهای سلامت به واسطه خصوصی سازی های گسترده، برون سپاری های بی ضابطه و نبود یک مرکزیت مشخص برای راهبری اجتماعی در کنترل و کاهش آسیب های این بیماری شکست خوردند. کشور ما که همچون دشمن دیرینش آمریکا در کنترل بیماری ناتوان مانده بود، از دو مساله خاص خود نیز رنج می برد: اول وجود گروه های ذینفع در راس نهادهای مربوط به سلامت که سیاست گذاری ها را تابع خواست مادی خود می کردند و با دستکاری در آمار و ارقام سعی در تحمیق مخاطبان داشتند، دوم حضور خرافه گرایان و شفادهندگان قلابی که تا به امروز نیز تریبون های خود را دارند و با مسموم کردن ذهن شهروندان نسبت به واکسن و درمانهای متعارف پزشکی، باعث مرگ بسیاری از شهروندان شدند.

اما آنچه باعث دلگرمی و نقطه قوت نهاد سلامت ما بود، فداکاری نیروهای درمانی و به خصوص پرستاران و رزیدنت ها (دانشجویان دوره تخصصی) و اینترن ها (دانشجویان سال آخر پزشکی) بود. این اقشار بیمارستانی که پایین ترین حقوق و مزایا را دریافت می کنند – در مورد رزیدنت ها حتی این میزان زیر خط فقر قرار می گیرد- با بیشترین فداکاری ها توانستند، به رغم سیاست های غلط وزارت بهداشت و سیاست های حماقت بار دشمنی با واکسن آمریکایی و انگلیسی، در سنگر درمان خوش بدرخشند و خدمات بیش از مقدرات معمول به بیماران ارائه کنند. ایران کشوری با هفت موج کرونا و یکی از بالاترین نرخ مرگ و میر نسبت به جمعیت توانست به همت و شرافت و این اقشار فرودست بیمارستانی از فروپاشی کامل نظام سلامت جلوگیری کند.

این میزان پیوند خوردن با درد و رنج مردمان این جامعه در کنار تحقیر فرهنگ مدرن پزشکی از سوی حاکمیت باعث شد که پزشکان جوان و دانشجویان پزشکی فرهنگ مقابله را در خود پرورش بدهند و متوجه شوند که نشستن در برج عاج و بی اعتنایی به مشکلات مردم عادی نمی تواند برای آنها راهگشا باشد. گسترش جنبش دانشجویی به دانشگاه های علوم پزشکی و شرکت دانشجویان در اعتراضات یکی از نشانه های این دگرگونی است. در این دو دهه که در فضای پزشکی ایران چه به صورت دانشجو چه به عنوان فعال صنفی و سیاسی حضور داشته ام، هرگز چنین فضای سیاسی پویایی را در دانشکده های پزشکی و دندانپزشکی ندیده ام. این مساله نه تنها نشان از تغییر فرهنگ سیاسی این دانشکده ها دارد بلکه سخن از همراهی و همدلی دانشجویان پزشکی با مردم و خواست های آنها نیز می گوید.

این همدلی و همراهی فقط در فضای سیاسی مشهود نیست بلکه در بیمارستان های دانشگاهی و دولتی که خط اول درمان مصدومان اعتراضات اخیر است، رزیدنت ها، پرستاران و انترن ها تمامی تلاش خود را می کنند که مصدومان بدون مشکلات مرسوم درمان و ترخیص شوند. مثلا در پرونده بیمار علت جراحت را گلوله ساچمه ای نمی نویسند یا بخش بیمار را عوض می کنند و یا با یک سری تمهیدات اولیه و پیش از تشکیل پرونده بیمار را به خانه روانه می کنند و سپس خود به خانه بیمار می روند و کارهای تعویض پانسمان را انجام می دهند.

اما نیروهای سرکوبگر و به خصوص نیروهای لباس شخصی که از همان نظارت حداقلی هم برخوردار نیستند، نه تنها حرمت بیمارستان و مراکز درمانی را نگه نمی دارند، بلکه از توهین و گاه ضرب و شتم کارکنان و دانشجویان و پزشکان نیز فروگذار نمی کنند. استفاده از آمبولانس برای انتقال دستگیر شدگان نیز یکی از شکستن خطوط قرمز است که از ابتدای اعترضات آن را رویه کرده اند. به تازگی و پس از قتل کیان مشخص شده است که از مراکز هلال احمر نیز برای تجمع نیروهای سرکوبگر استفاده می شود.

در تمامی جنگ ها و یا حتی انقلاب ها این امر پذیرفته شده ای است که نهادهای بیمارستانی و درمانی مناطق مصون از حمله و دخالت باشند. نه نظامیان به آن تعرض کنند و نه معترضان و انقلابیون از اینکه سرکوبگران در آنجا معالجه می شوند به خشم بیایند و به آن حمله کنند. پزشکان نیز نباید میان بیماران فرقی بگذارند. یک سرکوبگر زخمی و یک انقلابی مجروح هر دو باید بتوانند به حرمت انسان بودن، مورد معالجه قرار بگیرند و جانشان نجات داده شود. هذه الامن المکان و لاغیر…

حمله به این مراکز، ممانعت از درمان و ایجاد تاخیر در درمان معترضان از سوی نیروهای سرکوبگر در جنگ به عنوان جنایت جنگی طبقه بندی می شود. در شرایط انقلابی چون روزهای اخیر نیز چنین اعمالی به مثابه “جنایت علیه بشریت” تلقی می شود و تمامی مرتکبان، دستور دهندگان و مجریان این رفتارهای غیرانسانی می توانند در محاکم جهانی مورد بازخواست قرار بگیرند و محاکمه شوند. مضاف بر این مدیران بیمارستانی و روسای دانشگاه های علوم پزشکی و ساختار فرادست وزارت بهداشت نیز در این جنایت شریک سرکوبگران تلقی می شوند. آنهایی که به سرکوبگران گرای امنیتی می دهند و در دستگیری معترضان زخمی در بیمارستان ها به سرکوبگران یاری می رسانند، نیز از این اتهام بری نخواهند بود. امروزه پزشکان بسیاری در کنار معترضان ایستاده اند، کتک خورده اند، به آنها شلیک شده و دستگیر و شکنجه شده اند. اما اقلیتی از پزشکان فرادست هم هستند که برخلاف وجدان و سوگند پزشکی حقوق بیماران را نقض می کنند و بر قسم خویش پایبند نیستند. آنها را باید در ردیف پزشک احمدی ها دید. سرنوشت دکتر منگله و کلوئبرگ باید برای آنها عبرت آموز باشد. آنها باید از عاقبت دکتر راداوان کارادزیج درس بگیرند. آنها نیز در کنار سرکوبگرانی که حرمت بیمارستان ها، پزشکان معالج و مراکز هلال احمر را نگه نمی دارند، با اتهام جنایت علیه بشریت روبه رو هستند…         


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست