سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

اتحادیه فراکسیون ها بجای اتحاد جمهوریخواهان!


ملیحه محمدی


• بواسطه برخی نشانه ها، از جمله طرح غیرمتعارف و نا معقول ِ آن "ما" ی بزرگ، و از جمله پرسه بیهوده در حوزه ساختار رهبری، از الگوی هرمی و فرم شبکه ای، تا حال فعلی ِ فله ای! که گویا همه اش تقصیر چپ ها بوده و کاری هم از دست راست ها برنیامده؛ می توان گمان کرد که نویسندگان مقاله «اینده اتحاد جمهوری خواهان در گرو تشکیل فراکسیون هاست» در صدد تعیین رهبری برای اجا هستند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٣۱ ارديبهشت ۱٣٨۶ -  ۲۱ می ۲۰۰۷


آیا شما مطلبی را با عنوان "آینده اتحادجمهوری خواهان در گرو تشکیل فراکسیون ها است" که در همینجا منتشر شد،خوانده اید؟ اگرخوانده اید می دانید و اگر نخوانده اید اینک من به شما می گویم که ماحصل آن این بود:
پدیده ای داریم با مشخصات زیر:
در فرسایش دائمی۱
در سراشیب اضمحلال کامل ۲
در سراشیب فرسایش و فروماندگی ٣
با پائین بودن شدید سطح سیاست و اندیشه سیاسی ۴
ناتوان از حداقل از انسجام فکری و سازمانی ۵
با ساختار فله ای و بی درو پیکر۶
سطح پایین سیاست،پائین تر از آن سطح اخلاق و فرهنگ سیاسی ۷

اگر شما مطلب را نخوانده باشید و به شما بگویند که این توصیفی است در باره "اتحاد جمهوریخواهان ایران" که توسط چند نفر صورت گرفته است؛ شما چه فکری می کنید؟ می توانید باور کنید که اینها اعضای همین سازمان باشند؟ در آنصورت آیا تصور نمی کنید که ایشان به این ترتیب خواهان انحلال این تشکیلات شده اند؟ و اگر به شما بگویند که برای رفع تمام این ناراستی ها و کژمژی ها، این گروه کشفی کرده است و آن "فراکسیون ها" هستند چه؟!
امکان ندارد که شما بتوانید به چنین باوری برسید مگر به گوینده باور داشته باشید و نه به آنچه تا کنون آموخته و اندوخته اید.
این بیانیه، یا مقاله یا چه دیگر می توان گفت! از این هفت نفر اعضای اتحاد جمهوریخواهان ایران، مرا غافلگیر کرد بعضی هاشان را بیش از بعضی دیگر می شناسم و مطمئنم که می توانستند بیان امر خود را به بیانیه و اظهاریه دیگری بسپارند.
در زیر تیتر اصلی مقاله سو تیتر دعوت کننده ای هست با این عنوان: (توصیه ای برای خود و دیگران)! و با خواندن تمامی این مطلب طولانی که در آن بسیاری مطالب دوباره گویی شده اند؛ ما در می یابیم که این توصیه دعوت به ایجاد چگونه ساختاری، در جای اتحاد جمهوریخواهان است.
باری! ایشان پس از تشریح موقعیت اسفبار، و فاقد هرامتیازی که بتوان به یک جمع زنده داد، مقادیری از "ما" ی بسیار بزرگ خودشان صحبت کرده اند و سعی کرده اند به خوانندگان و به همه ما که ماهها قبل از تشکیل ِ همایش اول امیدوارانه و بلاوقفه کار کرده ایم، بقبولانند که ایشان موسس، باعث و بانی ِ اتحاد بوده اند، مدتی ما را به حال خود رها کرده اند تا از ایشان یا گردش روزگار علم سیاست و تشکیلات بیاموزیم و اینک که نیاموخته ایم، چاره ای نیست جز آنکه پیش آموزگار بنشینیم!
تمام بخش سوم این مطلب طویل شرح نقشه ها و اقدامات این "ما" ی بزرگ است که قدم به قدم اجا را ساخته و اعضای آن را راهبری می کرده، و اینک نیز کشتیبان را سیاستی دیگر بایسته شده است.
یک توهم از خود ِبسیار بزرگ و نیرومند! راستی این عجیب نیست که مثلاً دوست گرامی آقای رضا سیاوشی برای دیگرانی که شناخت اپوزیسیون از ایشان بر پایه سالها کار و تجربه مستمر حزبی شان استواربوده است، طرح ونقشه ریخته، عضوگیری شان کرده و هر یک را به کاری گماشته باشند؟ البته ایشان تکلیف تمامی اپوزیسیون را تعیین فرموده و گفته اند که:
" واقعیت آنست که سطح سیاست در میان آپوزیسیون بشدت پائین است و از آن پائین تر سطح اخلاق و فرهنگ سیاسی است.
" کوتاه بیایید سروران گرامی! سیاست علمی سخت تجربی ست. این تجربه از یکسو بر پایه نظر استوار است آنچنان که دارنده آن برای تشخص و انسجام سیاست خود، روزانه و تحت تأثیر حوادثی از قبیل تشکیل فلان معرکه رفراندم! یا بهمان نحوه تعامل یا تخاصم ِ هیئت حاکمه آمریکا در قبال ایران قرار نمی گیرد.
از سوی دیگر این تجربه حاصل، و آفریننده کار منظم و طولانی تشکیلاتی است و می تواند به صاحب خود بفهماند که بنا بر شرایط مشخص و تقسیم ِ ناگزیر قوا، یک مجمع سیاسی باید کدام شکل از تعلق تشکیلاتی را بپذیرد و اکثریت آن "شرکت کنندگانی" که شما به آنان ایراد دارید که چرا به حزبیت " اجا" تن ندادند، در کوره تجربه ها آبدیده شده اند و سیاست آن کوره ای ست که شما اگر ناگهان در میان آن قرار گرفتید، قادر نخواهید بود تجربیاتی را که از محیط های کاری دیگر، یا عضویت های فصلی در محافل سیاسی دارید، در آنجا به نیرو تبدیل کنید؛ و حتا قادر نخواهید بود که یک روز حیات سیاسی ، تشکیلاتی سازمانی چون "اجا" را اداره کنید یا حتا جلسات منظم کنونی آن در امور گوناگونش را!
و اصلاً اگر شما چنین تعیین کننده بوده اید، از نتیجه کار که گویا اینچنین خراب اندر خراب است به کی شکایت می برید؟ یا شاید این خانه چنین ویرانه که شما می بینید نیست! شاید درک شما از سیاست، کار سیاسی، تشکیلات و ظوابط تشکیلاتی از اساس بر توهم بنا شده بوده ست! بگذارید بر این خود باوری ها و خود محوری ها سایه ای بیافکنیم و بگذریم.
باری! همه کسانی که کار منظم تشکیلاتی در سازمان ها و احزاب سیاسی انجام داده اند، ناچار با موضوع "فراکسیون"، نقش آن در حیات تشکیلات سیاسی، وجوه مثبت و منفی احتمالی آن، و نیز مهمتر از همه! با حقوق و وظایف آن آشنا هستند و دیگران نیز می توانند یا می توانسته اند، به استناد انبوه انتشارات حزبی، این موارد را دریابند.
از جمله بدانند که:
۱ ـ فراکسیون قبل از همه و به اعتبار حضور در یک مجموعه منسجم سیاسی، تشکیلاتی معنا دارد. یعنی گرایش فکری معینی که با سیاست جاری سازمان خود زاویه دارد؛ اما مبانی و منویات اعلام شده آن را قبول دارد؛ در چهار چوب سیاست و برنامه های کلی آن، با تشکیل فراکسیون فکری خود، تلاش می کند تا سمت و سوی به زعم خود انحرافی ِ آن را با مبارزه شفاف و علنی در درون تشکیلات اصلاح کند و مانند هر نهاد دیگرِ درون تشکیلاتی، در خدمت منویات حزب یا تشکیلات متبوع خود قرار دارد؛ و آنچه که بی تأکید بر این توافق اصلی تشکیل شود، تشکیلاتی مستقل است نه فراکسیون. یعنی نمی توان هیچ نکته مثبتی در یک ارگان سیاسی ندید و در عین حال در صدد حضور فراکسیونی در داخل آن بود. بویژه در مورد این دوستان ما که آفریننده اتحاد جمهوریخواهان بوده اند!
۲ ـ فراکسیون به اعتبار تعلق سیاسی و تشکیلاتی به حزب یا سازمان سیاسی مبتوع خود، دارای وظایف و حقوق معینی است که در اساسنامه تشکیلات اصلی تصریح شده است. از جمله این حقوق، مثلاً مبارزه نظری علنی در درون و بیرون تشکیلات اصلی است. و از جمله وظایف می تواند اجرای وظایف گزارش اقدامات سیاسی ِ فراکسیونی خود به سازمان یا تشکیلاتش باشد.
و البته! و بر پایه معلومات بالا، پیداست که شرط ضرور و متقدم در این راستا، این است که فراکسیون با پلاتفرم نظری خود اعلام موجودیت می کند نه با شماری از نام ها.
به همین اعتبار و بر اساس چنین معلوماتی بود که اتحاد جمهوریخواهان، در اولین اساسنامه خود که در همایش دوم آن در ژوئن ۲۰۰۵ مصوب شد؛ حق تشکیل فراکسیون را به طور کلی به رسمیت شناخت بدون آنکه وارد جزئیات آیین نامه ای آن شود. یعنی این امکان در تشکیلات اتحاد جمهوریخواهان بر پایه حقوق سازمانی و بی نیاز از ردیف کردن گله گذاری ها و و طوماری از نسبت های ناروا و ایضاً بی نیاز از اعلام بیرونی موجود بوده و هست!
و در واقع اعلام موجودیتی از این دست که دوستان هفت نفره کرده اند، حتا در امر "اعلام موجودیت" نیز موفق نیست زیرا که بر مبناهای صحیح سیاسی و تشکیلاتی، قرار نداشته است. فاقد پلاتفرم مشخص سیاسی وآن دیگر شرط غریبی است که خودشان آورده اند یعنی رهبری! ـ رهبری فراکسیون امر آیین نامه داخلی آن است.ـ
اما مشکل واقعی که این دوستان با وضعیت موجود اجا که برکنار از ایراد و اشکال نیز نیست، دارند چیست؟
آیا ایشان با موانع و مشکلاتی درراه ایجاد فراکسیون مورد نظر خود مواجه هستند؟ خودشان که این را نمی گویند!
اساساً فراکسیون ایشان دارای کدام پلاتفرم سیاسی یا نظری است و در اختلاف با کدام سیاست مصوب اجا ضرورت تدوین خود را یافته ست یا قرار است که بیابد؟!
برای رسیدن به دریافت درست، از آنجا که ایشان صراحت کافی به کار نبرده اند باید منتظر این دومی یعنی اعلام پلاتفرم باشیم. اما من به دو نکته که به زعم خودم در بیانیه ایشان درعرصه سیاسی و سیاست ِ تشکیلاتی عمده و قابل فهم بود اشاره می کنم.
اول اینکه بواسطه برخی نشانه ها، از جمله طرح غیرمتعارف و نا معقول ِ آن "ما" ی بزرگ، و از جمله پرسه بیهوده در حوزه ساختار رهبری، از الگوی هرمی و فرم شبکه ای، تا حال فعلی ِ فله ای! که گویا همه اش تقصیر چپ ها بوده و کاری هم از دست راست ها برنیامده؛ می توان گمان کرد که ایشان در صدد تعیین رهبری برای اجا هستند. این هیچ اشکالی هم ندارد و به شرط بالا رفتن همان اخلاق ضعیف سیاسی که ایشان ذکر کرده اند؛ می تواند به شکل علنی صورت بگیرد و بسیار مشروع و سازنده هم هست. ملزومات این امر هم در حوزه نظر تهیه پلاتفرم و کار مستمر تبلیغی و ترویجی ست.
نکته دوم اما درک نا درستی است که ایشان از ساختمان ِ ـ نه ساختار ـ تشکیلات دارند که من درآوردی و بی بنیاد است؛ چنانکه اهرم مناسبی برای مبارزه سیاسی را نیز در اختیارشان نمی گذارد.
اینجاست که ایجاد فراکسیون به عنوان یک توصیه به خود و دیگران باید ارزیابی شده و بررسی شود که این مجتمع فراکسیون ها چه نوع تشکیلات سیاسی است؟ بخصوص اینک که سازمان منسجمی که صاحب سیاست و برنامه معینی باشد وجود ندارد، حضور مجمعی از فراکسیون ها به چه معناست؟ کنفدراسیونی که در نهایت از چنین فراکسیونهایی به وجود بیاید، قاعدتاً باید متأخر بر حیات آن فراکسیون ها بوده باشد. آنچنان که خود ایشان نیز آورده اند:
"در آنصورت، در قدم اول تولید اراده سیاسی درون فراکسیون ممکن می گردد. در قدم بعدی، با ائتلاف این فراکسیون ها، اجا نیز می تواند..." و آنوقت این چه ارتباطی به توقعات آغازین شما که گویا ایجاد حزب را مد نظر داشته است، دارد؟ این همان مصداق صحیح اتحادیه صنفی، است که شما دوستان به غلط در موقعیت فعلی اجا می بینید؛ با یک سازماندهی ِ نه انسجام آفرین، که تنش زا! زیرا این مجموعه که دیگر معلوم نیست چرا نامش اتحاد جمهوریخواهان است، مجموعه ای که نه بر پایه کار و تلاش جمعی، که بر کشمکش و ستیز رقابتی فراکسیون ها زیست می کند. به این راه حلی که ظاهراً برای جمع آوری نیرو برای "اجا" است نگاه کنید: "بدلیل رقابت سیاسی، فراکسیون ها انگیزه خواهند داشت که خود را گسترش دهند و مجبور می شوند برای یارگیری به بیرون اجا توجه بیشتری داشته باشند، و بدین وسیله اجا از لاک بسته خود بیرون می آید. امروز چه جمعیت میلیونی ایرانیان خارج کشور و چه ایرانیان داخل کشور، کاملا" بیرون از افق توجه اجا قرار دارند."
مثلاً "سازمان" ی را تصور کنید که بدنه اش مجمع الجزایری از فراکسیون است و فراکسیون ها نیز که با هم رقابت دارند، برای قدرت گرفتن بیشر، در صدد جلب جمعیت میلیونی هستند...
حیرتی هم در میان نیست که در این طرح "یارگیری" هیچ نشانی از تعلقات معین سیاسی و نظری نیست همچنانی که در سرتاسر آن متن طولانی نبود. آیا این بسیار بسیارخطرناک نیست؟


۱ـ پارگراف اول
۲ ـ همان جا
٣ ـ پارگراف دوم
۴ ـ همانجا
۵ ـ پاراگراف چهارم
۶ ـ بخش سوم پاراگراف پنجم
۷ ـ بخش چهارم شماره ٣

ملیحه محمدی
بیستم ماه می ۲۰۰۷


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست