سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کردها؛ فهم سیاسی – ذهن تاریخی
جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان کرد علوم سیاسی دانشگاه تهران با دکتر عرفان قانعی فرد درباره تاریخ معاصر کردستان (بخش ۱)


عرفان قانعی فرد



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۷ خرداد ۱٣٨۶ -  ۲٨ می ۲۰۰۷


به وضعیت کردستان در ۱۹۱۷ اشاره کنید

در قبل از ۱۹۱۷، ظفر السلطنه حاکم کردستان بی عرضگی می کرد و ادارات را غارت می نمود و شهرها را بدون نظارت رها می کرد . در کردستان فقر و وحشت بیداد می کرد و کردستان حکم مسلخی وحشتناک و خرابه ای وحشتناک داشت و سراسر ایران و کردستان مورد هجوم سپاه روسی و عثمانی شده بود و زنان و کودکان از گرسنگی می مردند و زنان دارای بچه شیرخواره ؛ مردند و اطفال بی صاحب ماندند . و در روزنامه ارشاد ۲۰ ربیع الثانی ۱٣٣۲ ه. ق . این مسایل وجود دارد حتی در نشریه زبان آزاد ؛ سپتامبر ۱۹۱۷ نوشته شده که بسیاری از دخترهای کرد به دست سربازان مورد تجاوز قرار گرفتند . مکرم الملک والی کردستان نوشت که "فریاد استغاثه خود و بزرگان اسلام را به گوش ایرانیان مقیم تفلیس و باکو برسانید . ۰۰۰/۴۰ آواره و گرسنه و بیوه زن و اطفال و مریض در شهر هستند . بالفرض تا زمستان اگر نوعی خودداری و تحمل نند ؛ علی التحقیق در زمستان کسی خلاص نخواهد شد و خواهند مرد ".به سرعت قیمت گندم در ایالت کردستان خرواری ۱۰۰ تومان شد و برنج ٣۰۰ تومان . کردستان آماج حملات روسی و عثمانی بود و در دوره جنگ جهانی اول یکی دو فوج از سربازان قدیمی ژاندارمری در کردستان اقامت داشتند . یا حاج زمان خان بانه ای – بهادر السلطنه – در کردستان ریاست نظمیه را بر عهده گرفته بود و به زورگیری و رشوه ستانی شهرت داشت و ناصر الملک والی کردستان بود که بهادر السلطنه را لایق نمی دانست . بسرتها در ایام وثوق الدوله ، تشکیلات کمیته مجازات را لو داد و از دولت تامین گرفت اما بسرتها در ۱٣۰۰ یا در بانه به دست گورک و مامش کشته شد یا در آذربایجان در جنگ با سمتیقو .

آیا خارجی ها در ارتش سمکو دخالت داشتند؟

رضا خان ؛ با تقویت ارتش به عملیات سرکوب شورش های استقلال طلبانه و مبارزات آزادی بخش و ضد بیگانه را که با انگیزه های مختلفی علیه دولت مرکزی می جنگیدند آغاز کرد . از جمله سرکوب قیام کلنل محمد تقی خان پسیان در خراسان و میرزا جنگلی در شمال و سمیتقو در کردستان :‌اما در گزارش پرنس رضاخان ارفع الدوله نماینده ایران در جامعه ملل به قوام السلطنه در ۹ نوامبر ۱۹۲۱ آمده است که وی نیروهای شورش قدرتمندی داشته و ابزار جنگی مدرنی در اختیار داشته و حتی چند افسر اروپایی را نیز به خدمت گرفته .

آیا انگلیسی ها در کردستان دخالت داشتند؟

بله! بنا به اسناد و روابط ایران و انگلیس ... اسناد پراکنده زیادی درباره کردها به چشم می خورد ، از کردستان در ۱٣۰۶ اداره مرموزات قشون به فرمانده تیپ گزارش می دهند که خارجی ها – از جمله انگلیسی ها – در مریوان و دزلی و پنجوین ، فعال هستند و مشغول تحریکات داخلی اند . چون دولت در مریوان و اورامان ، چندان نفوذی نداشتند و خواهان نفوذ بیشتر بودند و اورامان را مرکز سیاست کردستان نامیده اند و شیخ محمد هم چند انگلیسی با لباس کردی را در دور و بر خود داشت و در سلیمانیه هم نفوذ داشت و ومحود خان کانی سانانی هم خود عشیره ای جداگانه بود که البته عشایر با هم خویشاوندی خاص خود را دارند . در سلیمانیه ۱٣/۵/۱٣۰۹ گزارش می رسد که انگلیسی ها حضور تجاری دارند و ساواک وقت از طرف دفتر مخصوص شاهنشاهی دو نفر از برادران نعمت اله و اسداله سنندجی را به بهانه نفوذ در میان جاف ها به میان انگلیسی ها می فرستند تا شاید اطلاعاتی را کسب کنند و همیشه تلاش برای استقلال کردها را تحت عنوان تشکیلات نظمیه مملکتی وابسته به وزارت داخله – زیر نظر داشته باشند و حتی کردستان را به چند بخش و منطقه امنیتی – سنندج و توابع – سقز و بانه – سردشت و ساوجبلاغ – تقسیم می کنند و در سند ۷۵ -٣ / ۱ لشکر غرب در ۲٣/۱/۱٣۰٨ هم به این مسایل اشاره شده است و حتی انگلیسی ها یه این مساله پی می برند که چون مشایخ طریقت و روسای مذاهب نفوذ کاملی در میان کردها دارند ، مهم ترین آنها شیخ حسام الدین است که می توان از نفوذ وی کاملا استفاده کرد و از تحریکات روس و ترک در نقاط سرحدی و مرز جلو گیری کرد . در ۱۹ / ۱۰ / ۱٣۱۰ هم سپهبد امیر احمدی نامه ای کامل از اوضاع مرز کردستان و نفوذ انگلیسی ها و.. به شاه می نویسد در ۲۷/۱۲/۲۰ قاسمی به اداره کل شهربانی نامه ای می فرستد که "سرهنگ فلیچر نماینده سیاسی – نظامی انگلیس در فرمانداری از وی پرسیده است محمد ریشه بانه ای چه می خواهد ؟ چرا گاهی به جلو و گاهی به عقب بر می گردد ؟ متنفذین شهر چند نفرند ؟ آیا کردها در رشادت مانند افغانی ها هستند ؟ .... سرهنگ مزبور کلیه روسای دوایر را به وسیله فرماندار انتظامی در ساعات مختلف ملاقات کرده و از آنها سوالاتی کرده است ".... در ۲۵/۹/۲۱ وزارت دارایی کردستان به نخست وزیر اعلام می کند که به نماینده کنسولگری انگلیس ؛‌اطلاعات مربوطه به خوار و بار و غله را تقدیم کرده است و رئیس بهداری کردستان – دکتر طبیب زاده در ۲۱/۲/۲۴ نامه ای به فرماندار با ارجاع به وزارت کشور – اداره سیاسی می فرستد که : " مطب خیریه انگلیس از ۷ ژوئیه ۱۹۴٣ در نتیجه خیرخواهی انگلیس و جناب ماژور اوکشات – افسر ارتباط – در سنندج تاسیس شده و از نظر دارو خدمات بزرگی به اهالی سنندج نموده و کلیه داروهای گران قیمت را وارد و به صورت رایگان در بین افراد بی بضاعت توزیع کرده و تا این تاریخ ۴۹٣۰ بیمار را معالجه و درمان مجانی    کرده اند !!

درباره کردستان در شهریور ۲۰ بیشتر توضیح دهید.

در شهریور ۱٣۲۰؛ ایران به اشغال نیروهای نظامی و دولت های متفق در جنگ جهانی ۲ درآمد . بامداد سوم شهریور ۱٣۲۰ ؛ رضا خان همچون خوابزدگان یا قمار باخته ها وقایع را پی می گرفت و نمی دانست بازی چرخ گردون با او چه خواهد کرد . حال مجلس - وی که مجلس را همیشه طویله ای می خواند - ‌آماده بودند تا به بر کناری اش رای دهند که در ۲۶ شهریور ۲۰ اولین پیامد اشغال ایران تبعید رضاخان به جزیره موریس در شرق آفریقا و سپس ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی بود و محمدرضای ۲۲ ساله جانشین شد . و در این ایام : کشور در اشغال نیروهای دول متفق در جنگ بود ؛ روس شمال و انگلیسی ها جنوب را تسخیر کرده بودند . مهاباد و بانه و سردشت و سقز و دیواندره تقریبا" خارج از نفوذ آنها بود و به قول کوریس کوچرا ؛ سرزمین بلاصاحب بود ! ( که در تابستان گرم ۱٣۲۴ ؛ جمهوری مستقل مهاباد آغاز به کار کرد )‌سندهای زیادی وضعیت آن ایام کردستان را تصویر می کند : مثلا" در سند ۱٨۹ انتخابات دوره رضا خان آمده است که قبایل در کردستان اغتشاش کرده اند ؛ تیپ ۹ زرهی از صحنه و کرمانشاه ؛مقدار قابل توجهی اسلحه و مهمات که توسط سربازان فراری ارتش ایران مخلف یا به عشایر فروخته شده است ؛ یا زد و خورد بین دسته های کردی در کرمانشاه را واحدهای گشت گزارش کرده اند . یا در ٨/۱۰/۱٣۲۰ نوشته اند : "مردم کرد گرسنه اند ... در شب گذشته در دیوان دره ، طیاره بالای سر قریه حاجی موسی به یک عده سوار عشایر و نظامی که در تعقیب محمد علی فیضه گلباغی رفته بودند ؛اشتباها"‌تیراندازی کرده و چند نفر را کشته و زخمی کرده و ۱۰ خانه رعیتی را خراب کرده . برای سقوط قاضی محمد هم دست کردهای نفوذی دخالت داشته . در سند ٣۵-٣٣۱ ؛ با کلاسه ۱٣/۱۵ -۲۵ که خاطرات تیمسار سپهبد آق اولی آمده ؛‌می گوید ؛‌که مهاباد را قبلا"‌بمباران هوایی کرده بودند : وی قمرخان رئیس طایفه شعاک را دعوت می کند ؛ به طرف شاهپور ورضاییه در پای گردنه قوچی با روسای عشایر به دیدن آق اولی    می روند و سپس قمرخان دست وی را می بوسد ؛ در پشتکوه هم در عملیات نظامی با دولت همکاری می کرد و در اسناد هست که شاه پرستی با غیرت بوده !!
ارفع می گوید :" انگلیس فشار آورد که ایران به وسیله ارتش متفقین اشغال شده ؛ ما نمی دانیم چه مذاکراتی در پشت پرده بین دولتهای شاهنشاهی و دولتهای روس و انگلیس انجام گرفته بود ولی در صبح ٣ شهریور ۱٣۲۰ ارتشهای شوروی و انگلیس به ایران تجاوز کردند . فرمانده لشکر کردستان و سنندج ؛ سرتیپ هوشمند افشار ؛ که از قضا افسری جدی بود ؛ به ارفع گزارش می دهد که باتبانی افسر مامور اداری با کنترات چی گوشت محلی ، به پادگان گوشت فاسد می دادند و این موضوع کشف و افسر مربوطه بازداشت می شود . سپس در تفتیش خانه ای آن افسر در سنندج و زیر تخت خواب یک چمدان یافت می شود پر از مدرک ؛ که رکن ۲ و افسر رمز لشکر نتوانست کشف کند ؛‌سپس ارفع به تهران می فرستد و سرهنگ حسن اخوی رئیس رکن دوم که بعدها سرلشکر شد و مدتی هم وزیر کشاورزی در ۲۴ ساعت کشف می کند که نزدیک ۲۰۰ نفر از افسران ارتش شاهنشاهی که توده ای بودند و اغلب آنان در پادگان تهران می خواستند در یک روز معین کودتا کنند (در اواخر شهریور ) : سپس گزارش به شاه می رسد و افسران تهران بازداشت می شوند : ارفع می گوید در ۱۹۲٣ اتاتورک (غازی مصطفی کمال پاشا ) موفق شد اعلام جمهوری کرد در ترکیه : شاه برایش شمشیر مرصع نشان هدیه فرستاد به آنکارا سرهنگ کوپال برد که آتاتورک شمشیر را بوسید و سپس نامه ای تشکر آمیز به شاه فرستاد .

در ایام کشف حجاب رضاخانی، در کردستان چه اتفاقاتی افتاد؟

در ۱۷ دی ۱٣۱۴ که همزمان با تهران در دانشسراهای کردستان رفع حجاب به اجرا در آمد ؛ رضاخان در ۱٨ آذر ۱٣۱۴ توسط وزارت داخل به حکومت سنندج نامه محرمانه ای فرستاد که موضوع کشف حجاب جدی گرفته شود و خیلی با متانت برخورد شود . در سند ش ۶٨ اسناد ملی اشاره شده است که در ۲۰/۱۱/۱۴ از تغییر لباس در کردستان گزارش رسید که در بدو جریان نهضت کشف حجاب بانوان کردستان ؛ به علت حاضر نبودن کلاه و لباس زنانه به حد کفایت برای عده ای از بانوان طبقه سوم آنجا به حکومت کردستان تلگرافا" اجازه خواستند که بانوان آنجا با لباس محلی کردی – ترک چادر کنند تا به تدریج تهیه کلاه و لباس بکنند و هم صورت سایر بانوان شوند . و اگر اجازه هست مثلا" لباس و کلاه کردی محلی خود را نگه دارند .

اگر ممکن است نگاهی کوتاه به وضعت کردستان پس از ۱٣۲۰ داشته باشیم.

در تحولات پس از سقوط رضا شاه و آمدن محمد رضا پهلوی ؛ جامعه کردها نیز دارای اقشار گوناگون اجتماعی و صاحبان قدرت بودند و بنا به تغییرات ساختار سیاسی مملکت ؛ تغییر می کردند ؛ در مناطق غیر شهری بخش عمده جهت کردها را قشری بزرگ از دهقانان کم درآمد ؛ کارگران فقیر و قشری متوسط از صاحبان حرفه ؛ تجار سنتی بازار و یک قشر کوچک مرفه فئودال و زمین دار تشکیل می دادند . در مناطق غیر شهری نیز ؛ ایلات و عشایر و قبایل مختلف کرد وجود داشت که در تغییرات شرایط عمومی جامعه کردها ، لاجرم دستخوش تغییر و تحول شده بودند و اکثر کشاورزان کرد ؛ عملا" در فقر مطلق زندکی می کردند و موقعیت بازار ؛ نقدینگی و اقتصاد و صنعت در کردستان بسیار متزلزل بود و در کنار فقر مزمن بی سوادی سنتی در فرهنگ کردها موج می زد . در ایران سیاست عشیرتی رضا شاه مخصوصا" در آغاز سلطنتش – بر تبعید روسای عشایر و مصادره املاک و اراضی ایشان و اجبار آنان به یکجا نشینی با منع رفت و آمدشان به چراگاه های تابستانی و انتقال دادن تمامی عشایر کرد – مانند ایل گلباغی – به نقاط دور مبتنی بود که تاثیراتی بسیار منفی بر اقتصاد کردستان نهاد . پس از استعفا و تبعید رضا شاه ؛ وضع با برگشتن روسای تبعیدی و عشایر انتقال یافته ، به همان روال سابق بازگشت . و پس از جریان سمکو (سمیتقو) و قاضی محمد ؛ حکومت انگار برای نوعی تبلیغ و دلجویی ، کردها را در نظامی گری و میهن پرستی و غیرت ، ستایش می کرد . واموال واملاک زمین داران کردگاه به بیش از۱۵۰ روستامی رسید . و طبقه ممتاز کردها را یک گروه بسیار کوچک از دیوان سالارها و زمین داران و ملاکین و و بازاریان و البته به دربار تشکیل می دادند . و کردها در کنار دیگر اقوام ؛ جامعه رنگارنگ ایران را تشکیل می دادند . طبقات مختلف اجتماعی در کردها ، چندان جریانی فرهنگی – قومی را در جامعه آن زمان ایران به وجود نیاورد تا بتواند از طریق مبارزه، سهم بیشتری را از قدرت سیاسی دولت محمد رضا پهلوی کسب کند . ملاکین محافظه کار کرد نیز بیشتر به ترمیم موقعیت خود پس از سقوط رضاخان می اندیشیدند از چندان نفوذ اجتماعی و سیاسی برخوردار نبودند ؛ قدرت آنان از نوع قدرت عشایری بود و در دهه ۱٣۲۰ نیز ؛ اکثر عشایر اهرم فشار دست انگلستان ، علیه دولت مرکزی بودند . و در پنج مجلس طی سالهای ۱٣۲۰ تا ۱٣٣۲ ؛ اکثر مالکان محافظه کار کرد – مانند سردار معظم کردستانی (آصف) در کرسی ها نمایندگی کردستان را بر عهده داشتند و کردها از سنت سیاسی پخته و جا افتاده و دارای تجربه برخوردار نبودند . از دیگر سود نهاد سیاسی مشخصی برای جهت دادن مبارزه اجتماعی ؛ واقعیت خارجی نداشت و اکثر کردها گردیده به حزب توده ؛ فعال و هدفدار بودند که در آرزوی تعیین جریان عمومی سیاست بودند .
در دوره دهه ٣۰ جریان اصلاح طلب و تندروی جبهه ملی و حزب توده که در میان طبقات متوسط و پایین شهری پایگاه داشتند در سطح شهرهای کردستان نفوذی فراگیر یافتند . حزب توده در کردستان و میان نخبگان کرد با رشدی بی سابقه یافت و تعداد کادرهای حزبی فعال ، چشمگیر بود و نظر طبقات پایین و متوسط ، کارگران ، کشاورزان ، دهقانان و زنان را جلب کرد . اما پس از سقوط دولت خودمختار آذربایجان و جمهوری کردستان ؛ فعالیت حزب توده در میان کردها ؛ حالتی زیر زمینی داشت و در صحنه ظاهر صرفا" جبهه ملی در عرصه سیاست عرض اندام می کرد . هر چند که در میان کردها به مذهبیون سنتی و فعالیت و نفوذ خاص خود را داشتند . و شاید ایدئولوژی اسلامی و اندیشه ناسیونالِسم افراطی ؛ در میان کردها موج می زد . در مجلس های شورای ملی ، نمایندگانی که از طرف کردستان انتخاب شده بودند اکثرا" از طبقه اشراف بودند و توجه زیادی به منافع آتی و آنی خود و مصالح اعوان و انصار وابسته به خود داشتند . و نماینده های مصلحت گرای کرد مجلس ، از چندان نفوذ و اعتباری برخوردار نبودند و جزو حامیان غیر متعهد الگوی سلطنت بودند که خود نیز به مصونیت مالکیت های خصوصی خود در جامعه سنتی کردها ؛ دلبستگی داشتند : مردانی سست عنصر ؛ فرصت طلب ، مغرور ؛ مطیع حکومت مرکزی و بی بهره از نفوذ و قاطعیت قانونی در برابر حکومت بودند و شاید درکی درست از مسئولیت سیاسی و اجتماعی خود نداشتند و در معنا و مفهوم نظام پارلمانی امروزی ، اکثر نمایندان کرد تجار و مالکانی بودند که از سواد و دانش کافی برخوردار نبودند و با سیاست آشنایی نداشتند . جمعیت کردها نیز اکثرا" روستایی بوده و با شیوه سنتی کشاورزی و زراعت پیله وری در مرز روزگار می گذرانیدند . عدم توسعه فقر و بیسوادی در جامعه کردستان هم گسترده بود ؛ و متعصب وابستگی های کهن قومی – محلی اکثر چهره های سیاسی داخل نظام حکومت مرکزی – بجز گروه های مریدان و وابستگان – چندان از پشتیبانی و حمایت مردمی و پیوند موثر گروه های مختلف محافل جامعه کردها برخوردار نبودند و حتی نسبت به آنان موضعی بی طرفانه و رسمی و دیوان سالاری مصلحتی داشتند ؛ چون مرید و تحت سلطه دربار بودند و در برابر ولینعمت خود دستمایه قدرتی نداشتند . تا در برابر مسایل اجتماعی – سیاسی جامعه کردها نوعی رویارویی داشته باشند و از طرفی دیگر جایگاهی مشخص و مبنی بر هویت کردی در بدنه سیاسی کشور نداشتند ؛ گرچه در آن ایام اردلان را تا حد وزارت در هیئت دولت – با آن    کابینه های آسیب پذیر و عقیم – مطرح و منسوب بودند ؛ اما دیگر ایشان به عنوان دارنده هویت کردی مشخص و تعریف شده ؛ شناخته نشده بودند .
اکثر ایشان بنا به گسترش پیوند شخصی و گروهی ؛ دریافت مساعدت ؛ تامین منافع و مقام اعوان و انصار خود و یا در اختیار داشتن منابع قدرت و مشاغل کلیدی ، انواع روباط متداخل مبتنی بر بده و بستانهای گوناگون نوعی حس سرسپردگی و مدیون بودن به قدرت مرکزی داشتند ؛ چهره های سیاسی کرد از هماهنگی درونی بی نصیب بودند و بنا به حفظ تشریفات و موقعیت خود ؛ از روحیه همکاری بی بهره بودند ؛ گرچه هیچکدام از آنان در تعیین سیاست حکومت ، مشارکتی نداشتند : و بنا به موقعیت سست و نامشخص و مبهم آنان در کابینه یا مجلس ؛ همواره از شبح عدم اعتماد حکومت مرکزی نسبت به آنان ؛ آسایش خاطر نداشتند . بنابراین همواره نوعی چند دستگی و حالت سکون و انفعالی در میان اکثر ایشان مشاهده می شد .و از طرفی چون توهم مخالفت بالقوه کردها و عصیانگری آنان مطرح بود ؛ دولت های میان مایه با نخست وزیرهای سست نهاد و ضعیف النفس در راس آن نیز ، با توسل به این شگرد اعمال فشار و چماق در سایه جهت تهدید را همیشه در ذهن و سیاست کاری خود داشتند تا مبادا کردهای نخبه با ایشان ؛ تضاد و یا تعارضی داشته باشند . و در بین نمایندگان کرد مجلس و اعضای حاضر در بدنه حکومت نیز ائتلافی مبتنی بر اصول مشترک ؛ اهداف مشخص و اولویت معین و خط مشی و سیاستی خاص وجود نداشت ؛ تمام موقعیت آنان در گرو همان شبکه رابطه با دربار بود و حتی مجموعه عوامل ساختاری و حاشیه ای به نماینده و شاغلی لایق فرصت نمی داد تا نقش خود را به طور موثر ایفا کند . در خود حکومت مرکزی هم البته ؛ کابینه های با ترمیم ها و تغییرهای مکرر؛ فرصتی را برای توجه به تخصص و صلاحیت باقی نمی گذاشت ؛ چون مقام های کلیدی و سمت های حساس میان شمار محدود و مشخصی از نور چشمی ها دست به دست می گذاشت و رد و بدل می شد.

به همزمانی وقایع کردها در مجلس اشاره کنید

ادوار قانون گذاری را براساس تقسیم بندی سیاسی تاریخ مشروطیت ایران به ٣ عصر "قاجاریه ، پهلوی اول و پهلوی اول و پهلوی دوم " تقسیم بندی می کنند . که ۵ دوره اول مجلس در عصر اول مشروطیت بود و دوره ۶ تا ۱۴ ؛ عصر دوم مشروطیت بود . البته مجلس ملی اول – یا مادر مشروطیت ایران را بزرگترین ؛ بهترین و پرشورترین و کاری ترین مجلس ایران می نامند ؛ مجلسی مشابه مجلس فرانسه در ۱۲۰٣ . از وقایع مهم مقارن مجلس ۲ ، قیام فئودالها و طرفداران محمد علی میرزا در کردستان بود که ضد حکومت ملی عمل کردند . (پس از ۲۷/۱/۱۲٨٨) در دوره ۴ در کردستان اسماعیل سمیتقو و در گیلان میرزا کوچک خان جنگلی و در خراسان کلنل محمد تقی خان پسیان قیام کردند . در زمان رضا شاه ؛ قام حعفرالسلطان در ۱٣۱۰ درپاوه رخ داد . در دوره ۱۴ غائله قاضی محمد و همراهانش و واقعه آذربایجان رخ داد . و با اعلام قاضی محمد ؛ زمینه برای انتخابات دوره ۱۵ مجلس آماده شد . که در دوره ۱۴ ؛ حکیمی نخست وزیر بود و امان الله اردلان وزیر دادگستری ؛ که ایران به خاطر حمایت شوروی به سازمان ملل متحد شکایت کرد . در دوره فترت بین دوره ۱۴و ۱۵ ؛ قوام نخست وزیر بود و سران کرد اعدام شدند .


چرا آصف - بنا به نزدیکی اش با دربار - از قاضی محمد دفاع نکرد؟

آصف برخورد دوگانه ای نسبت به قاضی محمد داشت ، از طرفی در گفتگوی با یحیی خان صادق اشاره می کند ؛ که به قوام سفارش قاضی محمد را کرده است :‌از طرفی در روزنامه اطلاعات ۲۵/۱/۲۶ نوشته است که آصف در سنندج فعالیت کردهای دمکرات را خنثی کرد و اجازه نداد که این شهر به مهاباد جدیدی در آید . و شایعه این محافظه کاری از بعضی جهت به نفع مردم سنندج تمام شد . اما در این باره به گمانم سخنان جناب یحیی خان صادق وزیری را باید شنید . اما سردار معظم آصف در دوره ۷ وارد مجلس شد و تا دوره ۱۵ مرتبا در مجلس بود و و در اولین انتخابات مجلس سنا در ۱٣۲٨ سناتور کردستان شد و در ۱٣٣۰ در گذشت و در این مدت ٣۰ سال نمایندگی مجلس شورا و سنا ، هیچ وقت نطقی در مجلس نکرد و همیشه جزو حزب باد و اکثریت مجلس بود و در محافظه کاری – لااقل پیش از انقلاب - مشابهی نداشت . وی در شهریور ۱٣۲۰ مدتی استاندار کردستان بود .

نمایندگان آزادیخواه یا مشروطه طلب و کرد مجلس، قبل از انقلاب ، بیشتر چه قشرهایی بودند؟

البته قبل از محمد علی شاه قاجار ، سنندجی ها چندان باوری به مشروطه نداشتند و اکثر نمایندگان منصوبی دربار یا فئودال ها بودند تا انتخابی مردم . و این مساله هم آشکار است که سنندجی ها همواره در طی تاریخ ؛ با حکومت مرکزی مراوده و رابطه نزدیک داشته اند از زمان سلجوقیان تا زندیه و صفویه نیز با دولت دوست بوده اند و در کتابها از کمک کردها به حکام و سلاطین چه داستانها و حکایاتی که نوشته شده اند و مشهورترینش همان رابطه کردها با نادرشاه افشار است و یا تسلیم فوری و معامله اردلان با کریم خان زند به شرط ماندن بر ولایت حکومت کردستان   .اما در مجلس سابق شورای ملی با وجود این ارادت و وفاداری به دولت مرکزی ،   از دوره اول مجلس در ۱٣ مهر ۱۲٨۵ تا دوره ۲۴ مجلس در ۱۲ بهمن ۱٣۵۷ ، هیچ نماینده کردی در سطح نواب ریئسی ، کارپردازی ، منشی ، و ریاست مجلس نداشته ایم ، دیگر پس از انقلاب و در مجلس شورای اسلامی را نمی دانم .اما در آن ۶۰ سال و ۲۴ دوره ، ۲۰ شخصیت اندک هماهنگ و بعضأ متفاوت ، اما قابل تامل - نمایندگی سنندج را عهده دار بوده اند : میرزا حاج اسدالله خان کردستان ، آقا خان اعزاز السطنه ، میرزا فرج آصف " سردار معظم " ، حاج محمد خان حبیبی ، میرزا محمد خان وکیل " وکیل الملک " ، اسمعیل رحیم زاده ، نصرت الله صادق وزیری " اعزاز الملک " ، عبدالحمید سنندجی " سالار سعید " ، ناصر قلی خان اردلان ، حسین وکیل ، محمد رضا آصف ، امان الله اردلان ، دکتر محمد هاشم وکیل ، عباسقلی اردلان ، مهدی شیخ الاسلامی ، هوشنگ کمانگر ، محمد اصولی ، محمد عابد سراج الدینی ، فرخ لقا بابان ، حبیب الله امام مردوخ . و اینکه در تاریخ پهلوی چه اقدامی برای کردستان کردند در مقاله ای و جایی دیگر می توان در این باره بحث کرد.
در بین نمایندگان مجلس چند نفر جالب توجه اند : یکی حاجی میرعبدالمطلب کردستانی (امین التجار) فرزند میرزا ابراهیم ؛ که تاجر مقیم مرکز بود در دوره اول از طرف اصناف – قصاب و دباغ و مرغ فروشان نماینده تهران می شود ؛ دوم امان اله اردلان که شخص باهوش و اهل فضلی بوده . سوم دکتر هاشم وکیل (که پدرش نیز چندین دوره نماینده مجلس بود ) پس از فوت پدر در بهداری کردستان کار می کرد و سپس کرسی پدر را احراز کرد . اختلاف وی با فرج آصف از زمان تشکیل حزب سعادت در کردستان شروع شد و این حزب البته در ۲٨ مرداد ۱٣٣۲ به کلی متلاشی شد . وی در دوره ۱٨ به کمک دیوان بیگی و حائری زاده – از محارم سپهبد زاهدی – به کرسی وکالت در مجلس رسید و مردی بسیار زیرک و کاردان بود . و چهارم "سالار سعید" بود ؛ مردی باهوش و داماد خانواده فرمانفرما ؛ از طرفداران سید ضیا ؛ عضو موثر حزب اداره ملی که در دولت مصدق به خاطر نزدیکی اش به انگلیسی ها مورد بی مهری واقع شد و پس از ۲٨ مرداد ٣۲ ؛ مجددا" به کار سیاسی بازگشت و وکیل مجلس شد . در دوره ۱۶ جزو مخالفین دولت بود و گاه به عنوان یکی از متولیان مجلس – از وی - نام برده می شد . یا اسدالله کردستانی – که نمی دانم – قبل از تشکیل مجلس سوم در ۲۵/۱۲/٣۰ جز اعتدالیون بودند ( مانند دهخدا و اعتصام الملک که خروج خود را از آن حزب اعلام کردند) .

درباره اسناد موجود درباره کاندیدا شدن نمایندگان کرد بیشتر توضیح دهید .

سندهای پراکنده و عجیب و غریبی در این باره وجود دارد . مثلا نمایندگان کرد مجلس ۷ سنندج و دیگر مناطق کرد به بعد بدون استثناء باید اول رضایت دربار پهلوی را اول تحصیل می کردند و حتی در خفا هم گاهی به وزیر دربار زیر میزی می دانند .در اسناد موجود در اداره کل آرشیو اسناد و موزه دفتر ریاست جمهوری به موارد جالبی بر می خوریم : مثلا" آقای حاجی محمدخان اردلان ؛ عبدالحمید خان سنندجی و کردستانی حائز اکثریت آراء شده اند : که در ۱۷/۲/۱٣۵۰ حکم توقیف آمده !یا اینکه فرمانده لشکر ؛ علی اشرف وزیری – پسر مرحوم مشیر دیوان – را برای نمایندگی سقز معرفی می کند ؛ اما دیگری افتخار ناهید را . یا در سنه ۷۴ ؛ کاندیداهای مورد نظر تیمور تاش برای دوره نهم مجلس ؛ فرج الله خان آصف ؛ محمد وکیل الملک و مفتی است . یا در روزنامه آزادگان ۲۹/۹/٣۰ آمده است که از دوره ۱۴ به بعد وکیل سقز را آشکارا وزارت جنگ و ستاد ارتش تعیین      می کند : یا اعیان و اشراف زادگان موافق محمد رضا آصف هستند و مخالف عبدالحمید سالار سنندجی .
سالار جاف در ۲-٨ / ۷۵۷٨ مورخه ٣۰/۹/۵٣ به یکی از اقوام قاسم مهتدی اظهار داشت که به قاسم پیغام دهد تا خود را کاندیدای مجلس کند ، زیرا حالا ایران – به خاطر حزب رستاخیز- تک حزبی است و هر کس بیشتر مورد تایید مردم باشد ، نماینده خواهد شد و سپس خود جاف شخصا به مهتدی تلگراف زد و با او بنا به اسناد رابطه ای بسیار نزدیک داشته است و دوست داشت که مهتدی عضو رستاخیز شود و آنگاه از طرف بوکان نماینده مجلس . یا در سند ۴۷۰ به تاریخ ۶/۲/۱٣۵۴ کلاسه ۴۴۵/٣۴۱ آمده است که محمد اصولی – کاندیدای سنندج – ساکن تهران و کارمند سازمان بازرسی شاهنشاهی و نماینده دوره ۲۲ سنندج است و جلال ظاهری مستشار دیوان عالی کشور کاندیداری بیجار می باشد که ثابتی از اداره دفتر نخست وزیری به ریاست ساواک تهارن می خواهد که بیوگرافی وی را بدهد که در همان سال بنا به سند ۴/۴/۵۴ ش ۱۰۷۰۹ / ه محرمانه نخست وزیری به سازمان اطلاعات و امنیت کشور؛ دکتر عابد سراج الدینی – نماینده سنندج – و ایرج صمدی – قروه – حسن اردلان – سقز و بانه – به نحوه اجرای انتخابات اعتراض کرده اند و تقاضای رسیدگی دارند .

درباره خانواده وکیل چطور؟

در اسناد تاریخ معاصر ایران ، نام " وکیل " از سند [ش.پ ۶۱۷ ف ۵ب الف ۱ ] [ ش.ت ۲۹٣۰۰۵٨۲۴ وزارت داخله ایران ]– به بعد - قابل یافتن است که در آن سند به تاریخ ۲۴ / ۷ / ۱٣۱۱ دایره انتخابات سنندج تلگرافی رمزی به تهران فرستاده است که حکومت کردستان – وقت – کاندیداهای خود را صرفا فرج الله خان آصف ( ملقب به سردار معظم و متولد ۱۲۶۰ ) و محمد خان وکیل ( ملقب به وکیل الملک و متولد ۱۲۶۴ ) می شناسد. میرزا محمد خان وکیل در دوره های ۴ و ۵ و ٨ و ۹ و ۱۰ و ۱۱ و ۱۲ مجلس شورای ملی سابق نماینده سنندج بوده است . و از همان خانواده بعدها حسین وکیل در دوره ۱۵ ( که فرج آصف پس از ۱۲ دوره نمایندگی از دوره ٣ تا ۱۵ ، راهی مجلس سنا شد و وکیل بنا به مراودت با آصف توانست نماینده سنندج شود ) و فرزندش دکتر محمد هاشم وکیل ( ریس بهداری کردستان و متولد ۱۲۹۵ ) در دوره های ۱٨ و ۱۹ و ۲۰ نماینده سنندج بوده اند . و البته روشن است که اکثر نمایندگان سنندج در ۲۴ دوره مجلس شورای ملی - و بعدها مجلس سنا - در حکومت های قاجار و پهلوی از طبقه مالکین عمده و محافظه کار کردستان و چند شغله   و اکثر با سواد بوده اند یا تحصیلات قدیم و متعارف و یا سواد جدید و مدرک دانشگاهی داشته اند و این مقام بیشتر در میان این خانواده ها دست به دست می گشت . و خصوصا خانواده آصف که بنا به احترامی که رضا خان برای ایشان قائل بود در مجلس از ارکان و متولیان عمده بوده اند.و زمانی که سالار الدوله حاکم کردستان پس از محمد علی شاه بود ، و یحیی خان صادق وزیری در این باره بهتر توضیح می دهد که رضا ماکسیم ( مسلسل چی ) در جلوی در منزل آصف دیوان ، نگهبانی می داد ( میزا علی نقی خان آصف اعظم که در ۱٣۱۶ در گذشت ) ، شاید کسی نمی دانست که او ، روزی رضا شاه پهلوی ایران خواهد شد . البته از یحیی صادق وزیری شنیده ام که " روزهای دوشنبه وقتی رضا خان نمایندگان مجلس را در کاخ مرمر به حضور می پذیرفت و احوالپرسی میکرد ، جلوی فرج آصف که می رسید ، می گفت " حال آقا ( پدر گرامی شما ) چطور است ؟ " ...و در رفتاری متناقض ، یکبار هم که رضا شاه به سنندج آمد به جای رفتن به منزل آصف ، به خانه ریئس قشون رفت و در نطقی اعیان و اشراف کردستان را مسئول عقب ماندگی قلمداد کرد !.

در انتخابات دوره ۱۷ چه اتفاقاتی رخ داد؟

در ۱۶/۱۲/٣۰ رزم آرا کشته شد و دکتر عبدالحمید زنگنه ؛ رئیس دانشکده حقوق هم ترور . در تهران به مدت ۲ ماه اعلام حکومت نظامی شد و در همان دوره ۱۶ بود که مصدق نخست وزیر شد . مصدق می خواست انتخابات دروه ۱۷ را کاملا" زیر نظر داشته باشد ، توده ای ها در آن ایام چندان مقبول نبودند ؛ چون در ۱۵/۱۱/۲۷ بود که ترور غیر موفق شاه در دانشگاه تهران رخ می دهد و از طرف مجلس فعالیت توده در ایران غیر قانونی    می شود . هر چند که مصدق پس از انتخاب ٨۰ نفر ؛ نتوانست مجلس ۱۷ را یکدست و مطیع کند و روزنامه نبرد هم از وی انتقاد کرد .در نشریه شاهد ایران ، ش ۶/۱۰/٣۰ ؛ آورد شده است که مصدق معتقد است "مردم بدون دخالت مراجع ذی نفوذ در محیطی آزاد در انتخابات شرکت کنند و حتی این شعر در بعضی کتابها آمده است که : مژده آزادی از دکتر شنو با گوش جان / گفت آزاد است این دوره در ایران انتخاب ؛ تا به کی دست خیانت پیشه باید بود باز / تا به کی آزادگان را کس نیاورد در حساب ؛ دست بد خواه وطن از هر طرف باید برید / تا نگردد در وطن برپا از آنان انقلاب و... .اما در مطبوعات چپی ؛ مرتب نقطه ضعف های مصدق را گوشزدمی کردند ، مثلا" در ۲/۱۲/٣۰ شاهد ایران در ش ۷ به کنایه نوشت ؛ آقای دکتر مصدق تا اینجا را خوب آمدید . مثلا" در باختر امروز (ش ۷۰۰ به تاریخ ٣۰/۹/٣۰) سید جمال الدین اخوی دادستان کل کشور و رئیس هیئت عالی مشاوره انتخابات ؛ مدعی شد که انتخابات دوره ۱۷ یک تحول بی سابقه در ایران پدید خواهد آورد . و در اخبار می آمد که مثلا" اطاق محل نگهداری صندوق های آراء انتخابات در تبریز در ۲۹/۱۱/٣۰ آتش گرفته است . هر چند انتخابات بین ۵ گروه بود : مردم –ارتش –دولت –فئودال ها و حزب توده . در مهاباد هم صارم الدین صادق وزیری منتخب مردم شد که شاه به جای وی ، امامی را به مجلس فرستاد!


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست