زبان های گفتاری و عقب ماندگی های زبانی
بخش دوم: کودک و ساختار زبان گفتاری
رباب محب
•
صدای ما به خود ما از هر کسی نزدیک تر است. به عبارت دیگرما هنگام حرف زدن صدای خود را قبل از هر صدا ی دیگری حس می کنیم/ می شنویم. اما زبان گفتاری به صدا ختم نمی شود بلکه دارای خصلت چشمی یا اُپتیک است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۷ خرداد ۱٣٨۶ -
۲٨ می ۲۰۰۷
نوزاد آدمی از بدو تولد از خود صدا تولید می کند و اعضای بدنش را به حرکت در می آورد. هدفمند بودن یا خود به خودی بودن ِ صدا ها و حرکات کودک همواره مورد توجه محققان و زبان شناسان بوده است. بحث در اینباره در حوصله این متن نیست و بدین لحاظ من از آن می گذرم. اما آنچه اینجا حائز اهمییت است طرح این پرسش است که « در چه سنی کودک اولین کلمه را بر زبان می آورد؟» ، پرسشی که هنوز محققان پاسخ قطعی و مسلمی برای آن ندارند. اینجا شاید طرح این پرسش نیز ضروری باشد که « آیا کودکان جهان صداهائی شبیه هم تولید یا نه؟» پاسخ به این پرسش را به بعد موکول می کنم و به ساختار صوتی و آوائی زبان فارسی می پردازم.
زبان فارسی از ترکیب سی و دو حرف(فونم) تشکیل شده است. حرف یا فونم ها کوچکترین اجزاء کلمه هستند که هر یک دارای خاصیت خاص خود است. در واقع فونم ها سمبل ها و نشانه هائی هستند که طبق قوانین خاص ِ هر زبان ترکیب شده و ساختاری متمایز از سایر زبان های مرسوم دنیا می یابند. کلمه از ترکیب حروف ساخته می شود. به کلمه های « کار» ، « بار» و « مار» توجه کنید. تفاوت این سه کلمه در حرف اول آنها – یعنی «کاف » ، « باء» و « میم » است. پیامد این اختلاف کوچک و جزئی تفاوت ماهوی و معنوی این سه کلمه می باشد.
عبارت و جمله از ترکیب چند حرف که در رابطه منطقی خود قرار گرفته باشند ، تشکیل می شود. منظور از رابطه منطقی ، قانون خاص هر زبان است. ما نمی توانیم خارج از قوانین زبان حرکت کنیم.« هچما نن » به ظاهریک کلمه است و از شش حرف تشکیل شده است اما در گوش فرد ایرانی هیچ معنائی نمی دهد، اما یک جابجائی کوچک کلمه را در گوش ما آشنا می کند « همچنان» . حرکت زبان افقی نیست بلکه سیستمی است با ساختار هیرارکی، یعنی از پائین به بالا حرکت می کند ورابطه میان اجزاء تشکیل دهنده زبان ، یعنی حرف، کلمه و عبارت و جمله ، رابطه ای تنگاتنگ و گریز ناپذیر است. همانطور که گفته شد ، واحد های اولیه زبان یعنی حرف/صدا/فونم طبق قوانین خاصی کنار هم قرار گرفته و واحد بزرگتری مثل کلمه/واژه/ مُرفم را بوجود می آورندو واژه ها به نوبه خود عبارات و جمله ها را - زیر قبای دستور، به وجود می آورند. جملات فارسی از نهاد/ جمله پایه ای و گزاره جمله پیوست تشکیل شده اند.ترتیب ساده جمله در فارسی به اینصورت می باشد : فاعل ، مفعول و فعل. ترتیب فوق در سایر زبان ها می تواند متفاوت باشد ، بطور مثال در زبان سوئدی جایگاه فعل در جمله همیشه مشخص است و فعل همواره در مرتبه دوم قرار می گیرد .
فونم ها/صداها نیز هر یک دارای خواص خود هستند، اما هنگام ترکیب با فونم ها دیگر خاصیتشان تغییر می کند. بطور مثال فونم « میم » در کلمه « مادر » همان خاصیتی را ندارد که « میم » در کلمه « مهربان» یا « مجازی » و غیره ، دارد.با اندکی توجه درمی یابیم که جایگاه « میم » در دهان و روی لب ها و احیانأ در حنجره ، بنا به فونم بعدی یا همسایه تغییر می کند. هدف از گفته های آمده نشان دادن سیستم هیرارکی زبان است که چگونه کوچکترین تغییریا جابجائی در اصوات/ حروف و کلمه ها می تواند امکان آفرینش و درک و فهم ما را از گفته ها محدود به یک حوزه خاص زبانی کند. اما این سیستم صامت و بی حرکت نیست ، بلکه پویا و بالارونده است. سیستم فوق در زبان گفتاری به سادگی و به طرق مختلف می تواند شکسته شود ، بدون اینکه فهم گفته را برای شنونده دشوار سازد.بدین ترتیب گوینده آغاز گر پروسه و روندی است که نتیجه کارش در رابطه با شنونده مشخص می شود. فرد گوینده هنگام سخن گفتن تنها اصوات و کلمات و جملات ازخود بیرون نمی دهد ، بلکه ی با استفاده از ماهیچه های دستگاه تکلمش (پرده دیاگفرام ، ریه ها ، دهان ، زبان و تارهای صوتی ، سق دهان ،دندان ها و لب ها) کیفیت گفته اش را از زاوایای مختلفی می سنجد. بدین لحاظ می توان گفت که لازمه « حرف زدن » همکاری همه جانبه مغز و سلسله اعصاب و دستگاه تکلم ماست. جایگاه تولید صدا ها درون دهان یا حلق/حنجره به ساختار صدائی هر زبان مربوط می شود. همانطور که پیشتر آمد صداها خواص و جایگاه مختلفی دارند. اصوات بنا به خاصییت یا جایگاه تولید به دسته های گوناگونی تقسیم می شوند. بطورمثال به صدائی مثل « باء » یا « واو» که میان لب ها تولید می شوند در زبان های لاتین « لبییال » گفته می شود.( اسامی لاتین صدا ها در جدولی بعدأ ارائه داده خواهد شد.) در زبان فارسی صدای « میم » در گودی دهان و « نون » در پره های بینی تولید می شود ، در حالی که هر دو صدا در زبان سوئدی درون پره های بینی ساخته می شود و بدین لحاظ به این صدا ها « نَسال یعنی تو دماغی » می گویند.
بعضی صداها و محل تولید آنها در دهان به عنوان مثال:
">www.akhbar-rooz.com
صداها بر اساس خاصیتشان و بنا به مسیر گردش هوا هنگام تلفظ در دستگاه تکلم در گروه های دیگری نیز دسته بندی می شوند:
">www.akhbar-rooz.com
هنگام حرف زدن صداها تک تک و جدا از هم تولید نمی شوند، بلکه در چرخش و حرکت متداومی به دنبال هم قرار می گیرند و طی حرکت از هم تأثیر می پذیرند. کیفیت صدای فرد را حرکت فوق تعیین می کند. ناگفته نماند که کیفیت حرکت صداها بنا به وضعیت جسمی و روحی گوینده/سخنگو ، شرایط و موقعیت گفتگو و میزان آگاهی فرد به تُن و لحن صدایش می تواند تغییر کند. این تغییر به صور زیر بروز می کند :
- جا به جائی اجزاء یک کلمه :پرتقال « ترپقال» ، « پرقتال » و از این قبیل.
- جا به جائی دستوری : تا تو بیای غذامو می خورم « می خورم غذایمو تا تو بیای.»
- مبدل سازی یا جا به جائی صدائی به صدای دیگر: فضا « فسا » ، دنبال « دمبال» و از این قبیل. نویسنده « نَویسنده » ، مغازه « مُغازه». توجه شود که گاهی غلط مصطلح شده و دیگر به عنوان یک غلط گویشی/ گفتاری تلقی نمی شود و یا اینکه منشأ آن به لهجه خاصی باز می گردد، مثلا کلمه « مُغازه».
حذف و جا به جائی دستوری یکی از خصلت های بارز زبان گفتاری است. ما هنگام حرف زدن به تک تک اجزای جمله نیازی نداریم و حتا گاهی پیام را می توانیم با یک کلمه بیان کنیم. اما حذف و جا به جائی های دستوری تا جائی جایز است که مفهوم گفته برای شنونده واضح باشد.
نوا و آهنگ جمله ( در علم بیان به پروسودی « لحن» مشهوراست و به معنای شدت فرکانس تُن و آهنگ صدا و کشش زمانی صداست) بخش مهم و حیاتی زبان گفتاری است. پروسودی هر زبان یا لهجه نقش کلیدی در زبان گفتاری بازی می کند.
پروسودی زبان را در سنین کودکی باید آموخت وهرچه فرد مسن تر شود شانس او برای آموزش پروسودی کمتر می شود و از همین روی است که افراد بزرگسالی که به آموزش زبان دوم می پردازند، همواره با مشکل آهنگ زبان دومشان روبرو هستند و در بسیاری از مواقع و درست بدلیل دشواری آهنگ صداها وجملات از تفهیم خودعاجز می مانند.
همانطور که قبلا آمد ما هنگام حرف زدن علاوه بر زبان/ سمبل های زبانی - از اعضای بدن خود نیز برای تفهیم خود استفاده می کنیم. چگونگی ِ بهره جستن از حرکات بدن (عمدتأ دستها ، ، صورت ، لب ها، چشمان و ابروان) زیر بنای فرهنگی – اجتماعی دارد و از اینروی و بطور مثال حرکت سر به سمت پائین که در زبان فارسی نشانه « تأیید و بله » است در میان مجارها دقیقأ به معنای متضاد آن یعنی « نه و تکذیب» بکار می رود. حالات روحی فرد هنگام سخن گفتن نیز بر همه ما آشکار است که تصور نمی کنیم لازم به توضیح باشد.
و می دانیم که زبان نوشتاری فارسی فاقد حروف صدادار « وُکال» است و در واقع زبان نوشتاری ما از سی و دو حرف بیصدا تشکیل شده است. با کمک زیر و زبَربه خواندن امکان امکان پذیر می شود. اما زبان گفتاری ما از همان قوانینی پیروی می کند که هر زبان دیگری. به عبارت دیگر در زبان گفتاری « وُکال» جایگاه خاص خود را دارد. گویش بدون « وُکال» امکان پذیر نیست. طبق گفته الرت (۲۰۰۰) صداها هنگام خروج از دستگاه تکلم ما به دو دسته تقسیم می شوند :
۱- صداهائی که فرکانسشان هنگام تولید شدت می یابد.
۲ - صداهائی که فرکانسشان هنگام تولید کاهش می یابد.
صداها با همکاری دستگاه تکلم امواج صوتی ایجاد می کنند. این امواج دارای خواص مختلف هستند و شدت و ضعف آنها به یک اندازه نیست، بطور مثال شدت فرکانس های صدای « ف» هنگام تولید از « س» یا « ش» بیشتر است.
صدای ما به خود ما از هر کسی نزدیک تر است. به عبارت دیگرما هنگام حرف زدن صدای خود را قبل از هر صدا ی دیگری حس می کنیم/ می شنویم. اما زبان گفتاری به صدا ختم نمی شود بلکه دارای خصلت چشمی یا اُپتیک است. گفته شده ها را می شود بر روی لبان و با چرخش دهان مشاهده کرد. بسیاری از ناشنوایان از راه دیدن حرکت لب ها « لبخوانی » می آموزند. علاوه بر این همانطور که اوستین اشاره می کند حرکات بدنی جزء لاینفک زبان گفتاری است.
ادامه دارد.
استکهلم آوریل دو هزار و هفت
واژه نامه به لاتین
Prosody – Vocal -
|