دو گردهمایی، دو جنبش اجتماعی در مقابل هم
ارژنگ سپاسی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱٣ خرداد ۱٣٨۶ -
٣ ژوئن ۲۰۰۷
دو گردهمایی، دو جنبش اجتماعی در مقابل هم
پنجم و ششم خرداد ۱٣٨۶ مطابق با ۲۶ و ۲۷ ماه می سال ۲۰۰۷ دو گردهمایی برگزارشد. در گردهمایی اول حزب کمونیست کارگری کنگره ششم و در گردهمایی دوم اتحاد جمهوریخواهان ملی همایش سوم خود را برگزار نمود. این دو گردهمایی نماینده دو جنبش اجتماعی در ایران می باشند که برای بحران جمهوری اسلامی راه حلهای خود را ارایه دادند.
همایش سوم اتحاد جمهوری خواهان ایران که متشکل از رهبران فداییان اکثریت ، توده ایهای سابق و نیروهای "اصلاح طلب" رژیم بودند در قطعنامه اقتصادی خود که به پیشنهاد رضا چرندابی بود، چنین تصویب نمودند: " برای حفظ ویژگیهایی که ضرورت اتحاد ما هستند و با تا کید بر؛ اقتصاد بازار بنیاد، احترام به ما لکیت خصوصی، توجه به نقش عدالت اجتماعی و توزیع برابر فرصت ها در رشد و توسعه همه جانبه اقتصادی، اجتماعی و انسانی و نیز اهمییت نگاهی مبتنی بر منافع ملی به فرایند جهانی شدن؛ از تبدیل هر گونه مدل اقتصادی لیبرال دمکراتیک، سوسیال دموکراتیک، سوسیالیستی و ... به موضع عمومی اتحاد جمهوریخواهان خودداری می کنیم." ( به نقل از قرار اقتصادی مصوبه در همایش با تاکیدات من). به این ترتیب بورژوازی ایران از بلند گوی این همایش به جنبش کارگری ایران اعلام کرد که اقتصاد بازار و احترام به ما لکیت خصوصی اساس راه حل این مصلحان سرمایه در ایران می باشد. طبقه کارگر حتی فکر اینکه مدل اقتصادی ایران در آینده لیبرالی و یا سوسیال دمکراتیک شود را نباید بخود راه بدهد. رهبران باز سازی سرمایه داری در ایران راه حلی ارایه دادند که در آن عدالت و توزیع برابر فرصتها را بوجود بیاورند. به زبان ساده یعنی که رانت خواری دررژیم جمهوری اسلامی از بین برود و تمام طبقه سرمایه دار قادر باشند بر طبق قوانین یکسان به استثمارطبقه کارگر بپردازند.یعنی شرکت همه طبقه سرمایه دار در استثمار و از بین رفتن قوانین ویژه برای "از خودیها". اما این تمام دستاورد این همایش نبود. همایش در ادامه یک بیانیه سیاسی منتشر نمود که در بند ۲ آن آمده است: " نظام جـمهوری بر اساس جدایی دین و مسلک از حکومت استوار خواهد بود، بدون آنکه مانع حضور و مشارکت پیروان هیچ مذهب و مسلکی در عرصه سیاست باشد. این جدایی امکان همزیستی دموکراتیک پیروان همه ادیان و مذاهب و عقاید را در کنار یکدیگر فراهم میآورد و دولت را از دخالت در عرصه خصوصی و زندگی شخصی شهروندان باز میدارد."( به نقل از بیانیه این گردهمایی و تاکیدات من). توجه کنید" جدایی دین و مسلک از حکومت". این بیانه با ریاکاری تمام از خواست لغو مذهب رسمی سخنی به میان نیاورده است. در صورتیکه از زمان مشروطیت تا کنون مذهب رسمی در ایران شیعه اثنی عشری بوده و شهروندان این کشور بر این اساس به طبقات گوناگون تقسیم شده اند. بورژوازی ایران آنقدر جبون و ذلیل می باشد که تا کنون حتی همین خواسته را ، که امروزه عقب مانده ترین احزاب بورژوازی در شمال آمریکا و اروپا نیز قبول دارند، حاضر نشده در برنامه خود بگنجاند. این مساله بخوبی نشان میدهد که حتی رفع تبعیض بر اساس مذهب فقط توسط نیروهای چپ در ایران میسراست و سرمایه داری ایران چنان در فکر سرکوب و شریک شدن در استثمار است که خواسته هایش به اندازه عقب مانده ترین جناحهای سرمایه در غرب نیز نمی باشد. همایش سوم اتحاد جمهوری خواهان همچنین نشان داد که سرمایه داری ایران ترسش از جنبش طبقه کارگر به حدی است که بقای جمهوری اسلامی را به نفع خود دیده و با نا امیدی از راه حلهای جناح طرفدار غرب خود، عملا جمهوری اسلامی را با جرح و تعدیلاتی ترجیح داده است. این از یک طرف ترس این طبقه را از اوج گرفتن جنبش طبقه کارگر می رساند و از طرف دیگر با شکست آمریکا در عراق و تبدیل شدن جمهوری اسلامی به یک قدرت منطقه ای بیش از بیش آنرا به این نتیجه رسانده است که جرح وتعدیل جمهوری اسلامی بهترین سیستم درحال حاضر برای آن است.
از طرف دیگر کنگره ششم حزب کمونیست کارگری با تصویب "قطعنامه رشد گرایش سوسیالیستی در حرکتهای اعتراضی مردم و عروج کمونیسم کارگری" عزم طبقه کارگر را برای تصرف قدرت واستقرار جمهوری سوسیا لیستی بعنوان آلترناتیو جمهوری اسلامی نشان داد. این کنگره با تاکید بر قدرت گیری جنبش کمونیستی طبقه کارگر بر این مسا له تاکید نمود که راه حل طبقه کارگر برای مقابله با مصایب موجود نه جرح و تعدیل آن و نه بازار آزاد بلکه سوسیالیسم است که خود را در شعار اول ماه می ۱٣٨۶ کارگران در ایران روی پلاکاردی بزرگ نشان داده بود. در این پلاکارد نوشته شده بود که: " ما زندگی نمی کنیم که کار کنیم، ما کار می کنیم که زندگی کنیم". رفیق شهلا دانشفر بدرستی در سخنرانی اش در این کنگره اعلام کرد که این کنگره فقط به ثبت شعارهایی پرداخت که پیشروان طبقه کارگر ایران قبلا آنرا در اجتماعات خود مطرح نموده بودند. کنگره ششم حزب کمونیست کارگری با تصویب قطعنامه در مور"خطر جنگ و ضرورت سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی" به فرموله کردن شعار پیشروان کارگری پرداخت که در اجتماعات خود به طرح شعار" ما انرژی هسته ای نمی خواهیم، ما حداقل حقوق ۱۶۰ هزارتومانی نمی خواهیم". پرداخته بودند. رفیق حمید تقوایی در سخنرانی اش دررابطه با این قطعنامه بدرستی ایران را بدلیل داشتن یک جنبش عظیم چپ کارگری، حلقه ضعیف اردوگاه سرمایه داری امپریالیستی خواند که با سرنگونی آن بزرگترین ضربه به این امپریالیسم وارد شده و امیدی تازه در سطح جهان برای مبارزه با سرمایه جهانی بوجود می آورد. کنگره حزب همچنین با تصویب قطعنامه در مورد "افول نظم نوین جهانی و زمینه های تعرض تازه چپ در سطح دنیا" فراخوانی داد به تمام کمونیستها که با تعرض به اسلام سیاسی نگذارند که شکست آمریکا درعراق موجب امتیاز گیری برای اسلام سیاسی شود بلکه این شکست را سکویی برای تعرض کمونیسم کارگری و کسب امتیاز برای این جنبش کنند.
بدین ترتیب دو جنبش اجتماعی در ایران در این دو روز با اعلام پلاتفرم خود، برای نبرد سهمگینی که جامعه ایران آبستن آنست خود را آماده کردند. همانند هر نبرد دیگر، هر جنبشی که بهترو متشکل تر باشد پیروز خواهد شد. با این تفاوت که کمونیست کارگری جنبش میلیونی طبقه کارگر ایران را نمایندگی می کند و جمهوریخواهان ملی اقلیت سرمایه داران را که فقط می توانند با عوامفریبی و در نبود حزب متشکل طبقه کارگر، طبقه کارگر را وسیله معامله با جمهوری اسلامی قرار دهند. تلاش عظیم کمونیستها و طبقه کارگر ایران می تواند نتیجه این نبرد را به سوسیالیسم منجر کند.
۶ خرداد ۱٣٨۶
arjang.sepasi@gmail.com
|