تاکتیک های آینده حرکت ملی آذربایجان
آیدین تبریزی
•
امروز حرکت ملی آذربایجان باید به روشنگری درباره مسائل مهم جامعه امروز همانند آزادی عقیده و بیان، حقوق زنان، جدایی دین از سیاست، حقوق کارگران و غیره بپردازد و مدرنترین مفاهیم دنیای آزاد را به زبان مادری مردم آذربایجان به توده های مردم منتقل نماید تا هم تمام معضلات جامعه را یکبار و برای همیشه از میان بردارد و هم اجازه ندهد که عده ای مغرض حرکت ملی آذربایجان را تنها حرکتی قومیت گرا و بی توجه به سایر خواسته ها و حقوق انسانی مردم معرفی کنند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۵ خرداد ۱٣٨۶ -
۵ ژوئن ۲۰۰۷
همانگونه که در مقاله "تحلیلی بر اعتراضات اول خردادماه در آذربایجان*" اشاره کردم استراتژیستهای حکومت برای مقابله با آنچه براندازی نرم می نامند، با بررسی دقیق انقلاب بهمن ۵۷ در ایران و انقلابهای مخملی در جمهوری های شوروی سابق، سیاستهای نانوشته ای را در سرتاسر شئون سیاسی و اجتماعی ایران جاری کرده اند که هدف از آن افزایش هزینه های هر حرکت اعتراضی در جامعه و ایجاد جو یاس و ناامیدی در میان مردم برای از بین بردن اثربخشی هر اعتراضی به حاکمیت استوار است. در این مقاله به بررسی راهکارهایی که برای غلبه بر این سیاست رژیم می توان در پیش گرفت می پردازم.
تجارب حرکتهای اعتراضی اخیر نشان می دهد که با توجه به سیاستهای رژیم، پی گیری مطالبات مردم از طریق اعتراضات برنامه ریزی شده و سلسله وار و از پیش اعلان شده (مشابه آنچه در انقلاب بهمن ۵۷ انجام شد) در وضعیت فعلی مثمرثمر نیست و تنها به عنوان سوپاپ اطمینانی برای رژیم عمل می کند که با تخلیه تدریجی نارضایتی عمومی از انباشته شدن آن و تبدیل شدن به سیلی قدرتمند در لحظه ای غافلگیر کننده همانند آنچه در اول خرداد ۱٣٨۵ در آذربایجان رخ داد جلوگیری می کند. در واقع باید اعتراف کرد که استراتژیستهای رژیم راه جلوگیری از تکرار انقلابی مشابه بهمن ۵۷ را به خوبی یافته و در عمل پیاده کرده اند. اما این بدان معنی نیست که رژیم شکست ناپذیر شده است بلکه اگر ساده بگویم آنها شکل متفاوتی از فروپاشی را برای خود گریزناپذیر کرده اند. همانگونه که در مقاله قبلی نیز توضیح دادم سیاستهای رژیم برای همیشه موثر نخواهد بود و در لحظه ای که انباشت نارضایتی های عمومی به درجات بسیار بالایی همچون ٨۰ تا ۹۰ درصد جامعه برسد به سرعت کارایی خود را در اثر یک اتفاق به ظاهر کوچک و کم اهمیت از دست خواهد داد و باعث فروپاشی بسیار سریع و باور نکردنی سیستم خواهد شد.
در واقع هرچند با سیاستهای موجود امکان به وقوع پیوستن انقلابی دقیقا مشابه بهمن ۵۷ و یا انقلابهای مخملین بسیار پایین است اما حوادث خرداد ماه سال گذشته نشان داد که اقتدار حکومت در برابر حرکت های غافلگیرکننده چقدر آسیب پذیر است. ضعیت فعلی حکومت همانند سدی خاکی است که در برابر یک رودخانه که در واقع مطالبات روز افزون مردم است زده شده است ولی با افزایش مطالبات مردم سد به مرحله سر ریز شدن رسیده است. رژیم بنا به تجربه بهمن ۵۷ دریافته است که اگر اجازه سر ریز شدن به آب سد را بدهد (یعنی به تدریج به خواسته های مردم عمل کند)، جریان آب به تدریج با شستن خاک، ارتفاع سد را کاهش داده (خطوط قرمز نظام به تدریج شکسته شده) و جریان آب تندتر خواهد شد (مطالبات مردم به سرعت افزایش خواهد یافت) بنابراین این امکان وجود دارد که همانند بهمن ۵۷ سد به کلی ویران شده و منجر به یک انقلاب شود.
استراتژی رژیم برای مقابله با این وضعیت آن است که با افزایش مداوم آب پشت سد، به ارتفاع سد می افزاید و اجازه سرریز شدن آب را نمی دهد. ظاهر امر آن است که رژیم توانسته است از جریان یافتن حتی یک قطره آب نیز جلوگیری نماید (حتی به کوچکترین خواسته مردم نیز بی توجهی کرده و حتی دهن کجی می کند)، غافل از آنکه هر چه ارتفاع سد بالاتر می رود، استحکام سد نیز کاهش می یابد و بالاخره کار به جایی خواهد رسید که سد به یک باره شکسته خواهد شد و چنان سیل عظیمی به راه خواهد افتاد که همه حاکمان را غرق خواهد کرد و هیچ یک از آنها حتی فرصت فرار کردن نیز نخواهند داشت! در واقع شیوه ای که حکومت برگزیده است بسیار خطرناک تر از شیوه ای است که رژیم پهلوی برگزیده بود، چون شاه از موقعی که اولین جرقه در قیام ۲۹ بهمن ماه تبریز زده شد حدود یکسال فرصت داشت تا فروپاشی قطعی حکومتش را پیش بینی کند و جواهرات سلطنتی اش را برداشته و با خیال راحت بگریزد ولی راهی که حکومت اسلامی برگزیده است، باعث خواهد شد که حکومت تنها در یک چشم بر هم زدن سقوط کند بدون آن که برای هیچ کس حتی مخالفانش قابل پیش بینی باشد!
در واقع هر دیکتاتوری خود شکل فروپاشی اش را انتخاب می کند. یکی مانند شاه با ژست دموکراتیک به اعتراضات مردم پاسخ می دهد و اعتراف می کند که صدای انقلابتان را شنیدم و وقتی می رود که هنوز خیلی دیر نشده است و پس از سالها که بدیها به فراموشی سپرده می شوند و نو رسیده ها روی شاه را سفید می کنند، حتی دعای رحمت عده ای را نیز بدست می آورد! و یکی مثل صدام چنان با بی رحمی و وحشی گری با مردم رفتار می کند که آنها با هلهه و شادی به استقبال متجاوزان خارجی می روند (منظورم روزهای اولیه سقوط صدام است ولی امروز خرابکاری های عوامل جمهوری اسلامی، سوریه و عربستان، عراق را به جهنمی برای مردم تبدیل کرده است). امروز نیز انتخاب حاکمان ایران، سرنوشتشان را رقم خواهد زد. آنچه که از عملکرد امروز آنها می توان دید بویژه پس از به قدرت رسیدن تیم احمدی نژاد، تمایل آنها بیشتر به سمت سرنوشت صدام است تا سرنوشت شاه!
با این اوصاف تاکتیک های مبارزاتی ما باید متناسب با شیوه ای باشد که رژیم در پیش گرفته است. چون عملا رژیم حاضر به هیچ گونه عقب نشینی نیست و هرچه فشار آب پشت سد بیشتر می شود، رژیم ارتفاع سدی را که در برابر مطالبات مردم برپا کرده بالاتر می برد، ما نیز باید این امکان را به رژیم بدهیم تا ارتفاع سد را آنقدر بالا ببرد تا به مرحله فروپاشی دفعتی برسد. بنابراین به جای روی آوردن به اعتراضات سریالی و سلسله وار با اعلام قبلی که با سرکوب بی رحمانه رژیم مواجه می شود و همانند یک سوپاپ اطمینان بخشی از نیروی اجتماعی را سرریز کرده و از افزایش فشار پشت سد جلوگیری می کند (تلاش رژیم در تکرار مطالب مشابه کاریکاتور روزنامه ایران دقیقا با این هدف انجام می شود)، از اصل غافلگیری استفاده کنیم. یعنی به جای اعلان عمومی برای برگزاری تجمعات، اجازه دهیم تا روند طبیعی حوادث بهانه دیگری همانند کاریکاتور روزنامه ایران را برای مردم ایجاد کند تا بتوانند در حالیکه رژیم حتی تصور آن را هم ندارد یک حرکت سیل آسا را ایجاد نمایند.
در اینجا تذکر این نکته بسیار حائز اهمیت است که هرگونه تلاش برای ایجاد مصنوعی امواج اعتراضات مردمی محکوم به شکست خواهد بود و به ضرر حرکت ملی آذربایجان است و یک حرکت وسیع همانند خردادماه سال پیش تنها هنگامی امکان وقوع دارد که کاملا غافل گیر کننده باشد هم برای حاکمیت و هم برای فعالین حرکت ملی. همانگونه که در جریان خرداد ماه سال گذشته حتی خوش بین ترین افراد حرکت ملی نیز نمی توانستند یک دهم تظاهرات چند صد هزار نفری تبریز را پیش بینی کنند. دلیل خیلی ساده آن این است که اگر فعالین حرکت بتوانند وقوع یک راهپیمایی عظیم را پیش بینی کنند، ماموران رژیم با دستگاههای پیچیده اطلاعاتی شان به طریق اولی قادر به پیش بینی خواهند بود و با آمادگی کامل برای سرکوب حرکت آماده خواهند شد.
بنابراین راه کارهای حرکت را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:
الف) کاملا آگاهانه حرکت را از فاز اعتراضات خیابانی خارج کنیم تا امکان بازگشت آرامش و وضعیت عادی به شهرهای آذربایجان ممکن گردد زیرا تا موقعی که وضعیت فوق العاده و امنیتی بر آذربایجان حاکم باشد امکان وقوع حرکتهای بزرگ غافلگیر کننده نخواهد بود. شاید خیلی ها این را یک عقب نشینی یا شکست تلقی کنند ولی نکته اینجاست که رژیم تنها وقتی دوباره غافلگیر خواهد شد که کاملا احساس پیروزی کند. بگذاریم تا رژیم خوش باورانه بدمستی کند و قهقهه شادی سر بزند و با تکرار توهینهای سابقشان (تکرار سناریوی سوسک نامیدن آذربایجانیان در روزنامه های آفتاب یزد و مردمسالاری) به مردم دهن کجی کند. خشممان را انبار کنیم تا در لحظه ای تاریخی ضربه کاری و نهایی را وارد سازیم.
ب) حرکت باید نکات ضعف خود را شناسایی کرده و برای برطرف کردن آنها اقدام نماید. یکی از نکات ضعف عمده حرکت ضعف رسانه ای است. زیرا با توجه به همراهی برخی رسانه های عمده فارسی (حتی رسانه هایی مانند بی بی سی، صدای آمریکا و رادیو فردا) با رژیم در سانسور و یا کمرنگ نشان دادن حرکت، رساندن صدای مردم آذربایجان به سایر نقاط ایران و رسانه های بین المللی با مشکل اساسی روبروست. واقعا جای تعجب است که چرا حتی یک خبرنگار خارجی در جریان اعتراضات سال گذشته و امسال در منطقه حضور نداشت تا بتواند حقایق را به جهان مخابره کند؟ البته مشخص است که رژیم هیچ مجوزی به خبرنگاران خارجی برای گزارش از منطقه نمی دهد ولی فعالین آذربایجانی باید به صورت جدی با آژانسهای خبری وارد تعامل شوند تا بتوانند راهی برای شکستن این بایکوت خبری بیابند. یکی از این راهها شاید فرستادن خبرنگاران به صورت ناشناس و با عناوینی مانند توریست و غیره باشد و یا شاید ایجاد همکاری بین خبرنگاران محلی و خبرگزاری های بین المللی باشد.
ج) فعالیت حرکت باید به شکل پیش از خردادماه سال پیش و توسط فعالین کاملا شناخته شده حرکت ادامه یابد. به عنوان مثال فعالین شناخته شده حرکت بدون اعلان عمومی مراسمهایی مانند سالگرد مشروطیت، ۲۱ آذر، روز جهانی زبان مادری و غیره را برگزار نمایند. با توجه به اینکه رژیم در تجمعات عمومی به دستگیریهای گسترده و غیر قانونی اقدام می کند که امکان شناسایی دقیق مشخصات دستگیر شدگان غیر ممکن می شود (اقدامات غیرقانونی رژیم به حدی است که بنا به گفته دکتر اعلمی حتی کسانی که با ایشان که نماینده رسمی ملت هستند تماس گرفته و اخبار دستگیر شدگان را می دهند مورد تهدید و آزار و اذیت قرار می گیرند!)، برگزاری مراسم های کوچک با حضور فعالین شناخته شده، امکان پی گیری دستگیری های احتمالی توسط سازمانهای حقوق بشر ممکن خواهد بود.
د) تعمیق هرچه بیشتر حرکت و گسترش آن به تمام حوزه های حقوق پایمال شده مردم از ضروریات اجتناب ناپذیر امروز حرکت ملی آذربایجان است. اگر در سالهای گذشته بویژه پیش از خرداد ماه سال گذشته حقوق ملی هنوز به صورت خواست عمومی توده مردم تبدیل نشده بود و به دلیل سیاستهای طولانی مدت شوونیستی حکومتها و برخی به اصطلاح روشنفکران مرکزگرا، مردم از درک حقوق ملی خود که در میثاقهای بین المللی حقوق بشر به صراحت بر آنها تاکید شده است، عاجز بودند، فعالیت حرکت ملی آذربایجان به صورت ویژه به روشنگری در این باره تمرکز یافته بود اما امروز حرکت ملی آذربایجان باید به روشنگری درباره مسائل مهم جامعه امروز همانند آزادی عقیده و بیان، حقوق زنان، جدایی دین از سیاست، حقوق کارگران و غیره بپردازد و مدرنترین مفاهیم دنیای آزاد را به زبان مادری مردم آذربایجان به توده های مردم منتقل نماید تا هم تمام معضلات جامعه را یکبار و برای همیشه از میان بردارد و هم اجازه ندهد که عده ای مغرض حرکت ملی آذربایجان را تنها حرکتی قومیت گرا و بی توجه به سایر خواسته ها و حقوق انسانی مردم معرفی کنند. به این ترتیب زبان ترکی آذربایجانی نه تنها زبان احیای هویت ملی در آذربایجان که زبان مدرنترین خواسته های امروز جامعه خواهد بود و نه در شعار که درعمل نشان داده خواهد شد که زبان رسمی و علمی آذربایجان زبان ترکی است و تمام گروههای سیاسی باید این واقعیت جدید را بپذیرند. همینطور به این ترتیب ثابت خواهد شد که بهترین راه برای گسترش و تعمیق مفاهیم مدرن در میان توده های مردم، سخن گفتن صمیمی با مردم و با زبان مادری آنهاست.
ه) همانطور که هیچ کس باور نمی کرد که یک کاریکاتور (هر چقدر هم توهین آمیز بوده باشد) بتواند چنین موج اعتراضی بزرگی را به راه اندازد، جرقه حرکت بعدی نیز اصلا قابل پیش بینی نخواهد بود و به احتمال زیاد از لحاظ ماهیتی کاملا متفاوت با آن خواهد بود. به این معنی که به احتمال قوی دیگر توهینهایی حتی سخیفتر از توهین روزنامه ایران نیز عاملی برای اعتراض عمومی نخواهد بود چون در واقع در سال گذشته نیز کاریکاتور تنها بهانه بود و اصل نارضایتی مردم در بی عدالتی های چند دهه اخیر بر ضد ملیتهای غیرفارس بود. همچنین وقتی مردم اعتراض خود را به توهین روزنامه ایران نشان دادند در واقع این اعتراضی بود به تمام توهینهایی که بر ضد تورکها روا داشته می شود و از نظر روانشناختی دیگر توهینهای مشابه یا حتی بدتر ازآن حاوی چیز جدیدی نیست که اعتراض دیگری را سبب شود. شاید بتوان حدسیاتی زد مثلا به احتمال زیاد ایران در بحران هسته ای خود با تحریمهای اقتصادی روزافزونی روبه رو خواهد شد که می تواند سبب نارضایتی شدید اقتصادی و اعتصابات گسترده کارگری شود و همین امر می تواند جرقه حرکت بعدی باشد. همچنین باتوجه به اینکه آقای اعلمی به حق در دفاع از حقوق موکلین خود تمام تلاش خود را کرده است شاید حاکمیت دچار این اشتباه بزرگ شود که بخواهد در انتخابات بعدی ایشان را رد صلاحیت کرده یا به اجبار مجبور به کناره گیری کند و همین اشتباه می تواند جرقه ای برای اعتراضات باشد. البته اینها تنها حدسیاتی است که می شود انجام داد ولی این گذشت زمان خواهد بود که همه چیز را نشان خواهد داد. اما آنچه بدیهی است این است که این جرقه با یک اشتباه رژیم شروع خواهد شد و بدون وجود یک زمینه عینی و مثلا تنها به بهانه سالگرد اتفاقات گذشته یک حرکت بزرگ غیرممکن است. بنابراین طیف وسیع و کاملا متفاوتی از خواستهای مردم می تواند جرقه حرکت باشد و حرکت ملی آذربایجان باید آمادگی هدایت تمام خواسته های مردم را داشته باشد و در اینجا بار دیگر ضرورت تعمیق و گسترش حرکت برای تحت پوشش قرار دادن تمام خواسته های مردم روشن می شود. حرکت تک بعدی تنها در جهت احیای هویت ملی و زبانی و کم توجهی به سایر مطالبات مردم می تواند ظرفیتهای حرکت را محدود کند و آن را در تنگنا قرار دهد.
و) بی تردید زمان و چگونگی شروع حرکت بعدی هم حاکمیت و هم فعالین حرکت را غافلگیر خواهد کرد. اما این غافلگیری تنها باید در شروع آن باشد و فعالین باید با اقدامات و برنامه ریزی های قبلی آمادگی کاملی برای هدایت صحیح حرکت را داشته باشند. حتی شاید شروع حرکت بعدی در جای دیگری خارج از آذربایجان باشد (همانند ماجرای کوی دانشگاه که به اعتراضات ۲۰ تیر در تبریز منتهی شد) و مردم آذربایجان در حالی که رژیم در جبهه دیگری درگیر است، حرکتی عظیم و غافلگیر کننده را شروع کنند و جبهه ای قدرتمندتر را بگشایند و ضربه نهایی را وارد نمایند. ملت آذربایجان حکم سرنگونی رژیم فاشیست اسلامی و دنباله های سکولارشان را در اردوگاه به اصطلاح اپوزوسیون یکجا صادر کرده است و در زمان و فرصت مناسب این حکم را اجرا خواهد کرد همانگونه که حکم دیکتاتورهای پیشین را اجرا کرد.
*: www.azer-online.com
|