یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

نگاهی به سمینار جبهه ملی ایران از زاویه ای دیگر! - دکتر محمدعلی مهرآسا

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : جواد حسینی

عنوان : ارائهء مطلب بر مبنای فکت و یا تفسیر شخصی
آقای "لیبرال" گرامی! قبل از هر چیز باید خدمتتان عرض کنم که نحوهء نگارش شما و فانت مورد استفادهء شما شباهت زیادی به شخصی که تحت نام "ملی گرا"، در رابطه با اعلامیهء جبههء ملی مطالبی مینوشت، دارد. اگر براستی هر دو نوشته از جانب یک نفر میآید، پس بهتر است لااقل از یک اسم استفاده شود.بگذریم.......

جناب "لیبرال"، همانگونه که رسم تمامی هواداران جبههء ملی است، تفکرات و تفسیرات شخصی خودشان را واقعیت تصور مینمایند و بعد بر اساس آن حکم صادر میفرمایند. ایشان لحظه ای، در غالب یک کارآگاه زبردست، فکر مرا میخواند، و با یک "مچگیری" شرلوک هلمزی، میگوید که من با جمهوری مخالفم که البته با "زیرکی" آن را به مخالفت با اسلامی بودن آن مربوط میکنم.
آقای محترم! مطمئن باشید که من هیچ ابایی ندارم که افکار خود را از کسی پنهان کنم و هر جا که نیاز باشد بی محابا آنها را مطرح خواهم کرد.
دوست گرامی! شما به هر شکل ممکنه میخواهید اعمال جبههء ملی را توجیه کنید ولو اگر این اعمال با خیانت و دروغگویی همراه باشد.
قبل از هر چیز باید به سفسطه بازی های شما در مورد مصدق اشاره کنم. شما ضمن قبول این مطلب که مصدق سلطنت طلب بود و نه جمهوری خواه میفرمایید اگر او در سال ۵۷ زنده بود، با توجه به اینکه شاه ۵۷ موجود دیگری بود، معلوم نبود که او نظر اکثریت مردم را در مورد جمهوری قبول نکند. دوست گرامی!! محمد مصدق در کتاب خاطرات و تالمات(اگر اشتباه نکنم ص ۲۷۳) صحبت از طرفداری خود از نظام پادشاهی و مخالفت خود با نظام جمهوری، حتی از نوع دموکراتیکش، میکند (توجه داشته باشید، او تاکید میکند حتی با جمهوری دموکراتیک نیز مخالف است). او صحبت از نظام میکند نه از یک شاه بخصوص. بنابر اظهارات ثبت شدهء آن مرد، بنده بر این باور هستم که او اگر در سال ۵۷ زنده بود، ما او را همگام با دکتر صدیقی و بختیار میدیدیم و نه با کریم سنجابی.
من نمیدانم شما چگونه میتوانید دنباله روی "راه مصدق" باشید ولی اعتقاد به نظام مورد نظر او را نوعی خیانت بنامید. این هم از آن مسائل خنده دار در سیرک سیاست ایران است.

قبل از آنکه شما به تفکرات کارآگاهی خود ادامه دهید، همینجا خدمتتان اعلام میکنم که من یک جمهوریخواه طرفدار جمهوری پارلمانی و فدرال هستم. ولی بر این باور هستم که هر ایرانی با هر عقیده ای که در چارچوب اعلامیهء جهانی حقوق بشر بگنجد میتواند در پروسهء آزادی ایران شرکت جوید و عقیدهء خود را، چه از طریق انتخابات مجلس موسسان و یا چه از طریق همه پرسی عمومی، به رای گذارد. (لازم به توضیح است از آنجائیکه بنده اساسا به پروژه های امام زاده سازی اعتقاد ندارم، و علی رغم آنکه برای مرحوم مصدق احترام زیادی قائلم، به هیچ عنوان خود را ره رو راه مصدق نمیدانم)

دوست گرامی!! شما میفرمایید که جبههء ملی صرفا در تاسی از نظر مردم به "جمهوری" لبیک گفت. من نمیدانم رهبران جبههء ملی (این سیاستمداران شجاع طرفدار حقوق مردم!!!!) چه تعریفی در مورد جمهوری داشتند که چشم بسته به دنبال روح الله خمینی راه افتادند؟ آیا آنها کتب تحریرالوسیله ویا ولایت فقیه خمینی را خوانده بودند (که در آن خمینی آشکارا جزعیات حکومت ولایت فقیه ویا به زعم شما و دوستان ملی چی تان "جمهوری" را بروشنی توضیح داده). اگر از افکار خمینی آگاه بودند، پس از اول با او در جنایات شریکند و اگر آگاه نبودند، پس آدمهای ساده لوح و سطحی میباشند که در هر دو صورت بی ارزشند.
آقای لیبرال!!! جنابعالی میفرمایید که جبههء ملی در پیروی از خواست "جمهوریخواهی" مردم از خمینی دفاع کرد. اگر قرار باشد که ما همگی دنباله روی جریانات روز باشیم، پس چه نیازی به حزب و سازمان است؟ ما میتوانیم همگی در خانه بنشینیم و ببینیم مردم چه میگویند و هر چه گفتند آن را انجام دهیم بدون آنکه نیاز به تاسیس حزب و سازمان باشد. مگر نه آن است که احزاب و گروهها باید هدایت کنندهء مردم باشند و به آنان آگاهی دهند؟ مگر نه آن است که خود مصدق و یارانش در جبههء ملی اول مردم را از ضرورت جنبش ملی شدن نفت آگاه کردند و بعد از آن مردم، با آگاهی یافتن از اهمیت مسئله، به دنبال ایشان راه افتادند؟ من از شما سوال میکنم اگر امروز مردم به هر دلیلی به دنبال آقای رجوی و دوستان راه افتادند، آیا به نظر شما جبههء ملی نیز باید به صرف دنباله روی مردم (یا به زعم شما خواست مردم) از رجوی حمایت کند؟ فرمایش شما در این زمینه عذر بدتر از گناه است.
واقعیت آن است که جبههء ملی و نهضت آزادی بیشترین کمک را به روح الله خمینی برای رسیدن به قدرت کردند. خمینی حکومتش را پیش از آنکه به افراطیون مذهبی مدیون باشد، آن را مدیون مصدق اللهی هاست. در بین اطرافیان موثر خمینی (آنان که مسائل اقامت او را درست کردند، مصاحبه های او را ترتیب میدادند، از جانب او با دولتهای خارجی و سران ارتش سخن میگفتند، در تایید او در رسانه های خارجی مطلب مینوشتند و یا اعتصاب ها را ترتیب میدادند)، به غیر از محمد حسینی بهشتی، همگی از گروههای مصدقی بودند و خمینی بر دوش آنان بر تخت ولایت نشست(چنانچه مایل بودید نام آنان و سابقهء فعالیتهایشان را برایتان خواهم نوشت).
آقای لیبرال!! در دو سال اول حکومت اسلامی جبههء ملی یکی از ارکان مهم حکومت بود. اشخاصی چون ناصر فربد، احمد مدنی، سرتیپ ریاحی، ورجاوند، مبشری، سنجابی، سلامتیان و غیره بیشترین کمک ها را در پایه گیری ولایت فقیه کردند و وقتی خمینی کارش با آنها تمام شد در نهایت زیرکی، به قول استاد گرانمایه نوری اعلا آنان را "همچون دستمال استفاده شده و کثیفی به دور انداخته شد".
جبههء ملی اگر براستی صداقت دارد باید بطور شفاف و در یک تریبون آزاد پاسخگوی خرابکاریها و جنایاتش در سه سال اول حکومت ولایت فقیه باشد.
دوست گرامی! اگر در پاسخ من حرفی مبتنی بر دلیل و مدرک و فکت دارید، در خدمت شما خواهم بود ولی اگر میخواهید با فلسفه بافی و تفاسیر شخصی بدون مبتنی بر فکت سخن برانید، بنده را از شرکت در این بحث معاف دارید. با تشکر!

در ضمن شما در نوشته تان صحبت از فردی به نام جامی میکنید. من نمیدانم جامی کیست. نکند منظورتان دکتر کاظم سامی رهبر جاما است؟
۱۴۴۶ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۷       

    از : لیبرال

عنوان : کدام جمهوری کدام سلطنت سوال این است
لب کلام اقای حسینی در تمام اظهار نظرهایشان این است که جبهه ملی نباید با جمهوری موافقت می کرد بلکه باید باسلطنت می ماند ۰ البته زیرکانه انرا به دلیل ماهیت اسلامی این جمهوری و جنایاتی که این جمهوری انجام داده نشان میدهد۰ دو مطلب بسیار روشن است ۰ یکی اینکه مصدق جمهوری خواه نبود و به دنبال انقلاب هم نبود و هدف معین و مشخصی رادنبال می کرد و ان تشکیل دولت قانونی و مستقل بود که نفت را از چنگ امپراطوری انگلیس به در اورد۰ شاه را هم به شکل اینکه فقط سلطنت کند و تابع قانون اساسی باشد قبول داشت مثل انگلستان ۰ اما مغلطه اقای حسینی در این جاست که او هم مصدق واقعی را نمی شناسد چون شاه سال ۵۷ شاهی نبود که مصدق می خواست و اگر مصدق زنده بود معلوم نیست با توجه به نظر اکثریت مردم ایران (که به درست یا غلط می خواستند شاه برود و جمهوری باشد) هنوز طرفدار سلطنت می ماند۰ انتقاد او به رهبران جبهه ملی در پیوستن به انقلاب ۵۷ و سعی در کنترل حرکت به سویی که انها می خواستند( نه انگونه که بعدها رفت با اشغال سفارت و کودتا علیه بازرگان و بنی صدر) صرفا غیرمنصفانه و مبتنی بر شرایط زمانی و مکانی متفاوت است ۰ ای بسا همین اقای حسینی همین امروز مدعی انها می شد که اگر شرکت می کردند می توانستند جلوی کجرویها را بگیرند۰ واقعیت این است که هردوتجربه انجام و هردو شکست خورد۰ بختیار جلوی حرکت ایستاد و با خروش هیجانی مردم ترمز بریده رفت۰ سنجابی و فروهر و جامی و ۰۰ به امیدهایی همراه شدند ولی کاری نتوانستند انجام دهند چون نه مردم از اینها شناخت عمیقی داشتند و حرف شنوی و نه خمینی و مثلت اخوندی حاکم به انها اجازه مانور داد۰ پس یکی یکی جدا شدند و بازرگان و بنی صدر هم با توطئه اشغال سفارت امریکا و خیانت ها و خط دهی های حزب توده و ماجراجویی های نظامی فدائیان و مجاهدین و کوموله و۰۰۰ ساقط شدند۰ سوال از اقای حسینی که تلویحا طرفدارمتصل کردن جبهه ملی به سلطنت طلبان است این است که کدام سلطنت طلبی را می شناسد که به حدودی که دکتر مصدق برای شاه در نظرداشت راضی باشد؟ پیوستن به شیخ وقتی اکثریت مردم ایران به هر دلیلی اورا می خواستند اگر جرم است پیوستن به سلطنت طلبانی که خواهان بازگشت همان مناسبات حکومتی هستند که مصدق با ان مخالف بود عنوانش چیست ؟ تازه امروز هیچ جمعیتی به خیابانها نیامده که این سلطنت را خواستار باشد۰ گیریم که اینطور باشد اگر جبهه ملی با اینها همداستان شد و دوباره همان کلاه ولایت فقیه این بار درکسوت شاهانه به سرمان رفت سی سال بعد جواب یک حسینی دیگر را چه می دهید؟ از قدیم گفته اند معما چو حل گشت اسان شود۰
۱۴۴۱ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۷       

    از : خلیل احمدی

عنوان : دکتر؟
من با این مسئله کار ندارم که آقای مهرآسا دکتر هست یا نه. و اینکه در چه رشته ای دکتر شده. سئوال من این است که آیا ما باید همیشه این مدرک را یدک بکشیم؟ و آیا با گفتن دکتر، مقاله ما بهتر می شود؟ یعنی نوشتن اسم به تنهایی کافی نیست؟ با احترام
۱۴۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨۷       

    از : جواد حسینی

عنوان : آقای استاندار اسلامی! چرا حقایق را وارونه جلوه میدهید؟
همانگونه که انتظار میرفت، عناصر وابسته به جناح افراطی جبههء ملی یکی پس از دیگری دست به کار شده اند تا حرکت مترقی در داخل جبههء ملی برای اصلاح این سازمان و انتقاد از عملکرد اسف بارش در حمایت از روح الله خمینی را بی اثر سازند.
آقای مهرآسا یکی دیگر از اعضای جامعهء مصدق اللهی ها (که به باور من هیچ ریطی به شادروان مصدق ندارد) میباشد که در صدد توجیه عملکرد جبههء ملی در سی سال گذشته است. جناب مهرآسا در اشاره به پیدایش جبههء ملی میفرمایند:
"جبهه ملی ایران از همان زمان تولد که رهبرش در برابر قانون شکنیهای دربار و وزیر دربار وقت «عبدالحسین هژیر» ایستاد و درخواست آزادی انتخابات کرد، مورد غضب درباریان و محمدرضا شاه و دیگر هواداران نظام استبدادی قرارگرفت."
به نظر میآید جناب مهرآسا خود خیلی به علل تحصن بنیانگذاران جبههء ملی واقف نیستند. دکتر مصدق، که خود یک طرفدار نظام سلطتنتی و مخالف سر سخت جمهوری بود(رجوع شود به اظهارات او در مورد مخالفت صریحش با جمهوری در کتاب خاطرات و تالمات)، نه در مخالفت با دربار و شاه بلکه در مخالفت با دولت وقت دست به تحصن زد. متن نامهء دکتر مصدق که در روزنامهء شاهد، شمارهء ۲۸، مورخ ۲۷ مهر ۱۳۲۸، صفحهء اول، منتشر شده آشکاراز هژیر میخواهد که از "اعلاحضرت" تقاضا کند که در این دوران فترت که نیاز به رای تمایل مجلس نیست، شاه ساعد را بر کنار و شخص مصلحتری را به سمت صدارت عظمی منصوب دارد. من نمیدانم کجای این تقاضا حکایت از ضدیت با دربار و سلطنت دارد.
در بخش دیگری از وارونه جلوه دادن حقایق، جناب مهرآسا اظهار میدارند که:
"بدون توجه به شرایط زمان و بافت اجتماعی ملت ایران؛ و بدون درنظر گرفتن آن سیلی که درسال ۱۳۵۷ به راه افتاده بود، شرکت دو عضو جبهه ملی را در دولت موقت- و حتا دردناکتر از آن - شرکت در مخالفت با استبداد پادشاهی را به عنوان نقطه ی کور جبهه ملی ایران به قلم میکشند... ".
آقای محترم!! چرا در میانهء دعوا نرخ تعیین میکنید؟ شما میفرمایید فقط دو نفر از اعضای جبههء ملی در دولت موقت شرکت داشتند؟ کریم سنجابی، داریوش فروهر، پرویز ورجاوند، اسدالله مبشری (وزیر جنایتکار دادگستری که شاهد خاموش جنایات دادگاه های انقلاب بود)، احمد سلامتیان، فقط نمونه هایی از همکاری "ملی چیان" ما با حاکمیت اسلامی بود. همانگونه که در پاسخگویی به اظهارات کامبیز قائم مقام نوشتم، وزرا دارای مسئولیت مشترک هستند و حمایت و شرکت جبههء ملی از حاکمیت ولایت فقیه، در دو سال اول موجودیتش، آنان را شریک جرم این جنایت کاران میکند.
آقای مهرآسا! مخالفت با دیکتاتوری جواز ورود به "باشگاه آزادیخواهان" نیست.
اگر ابراز مخالفت با شاه و آخوندها دلیل بر آزادیخواهی است، باید آقای رجوی و دوستان را آزادیخواه ترین انسانهای روی زمین دانست!! شما زمانی میتوانید صحبت از آزادیخواهی کنید که روش و سیاستی سازنده را جایگزین نظام استبدادی حاکم نمایید. حمایت جبههء ملی از برقراری نظام اسلامی و همکاری او با این نظام ضد بشری خود نشانهء بی اساس بودن ادعای جبههء ملی در مورد اعتقاد به سکولاریزم و دموکراسی است. یکی از این همکاران همانا خود شما هستید. شما به عنوان استاندار، نمایندهء رژیم ولایت فقیه در استان کردستان بودید، آن هم در شرایطی که هم میهنان ما در این بخش از کشور در زیر شدیدترین سرکوب های تاریخ خود به سر میبردند. آقای استاندار! شما اگر مجرم نباشید لااقل متهم هستید و باید در دادگاه مردمی پاسخگوی عملکردتان در کردستان باشید.
آقای مهرآسا در ادامهء اظهاراتشان مینویسند:
"یک ربع قرن پیش ازآن زمان همه رخت صدارت پوشیده و بر صندلی وزارت نشسته بودند. بنابراین عضویت در دولت موقت، نه تنها ذوق زده شان نکرد، بل برعکس به اکراه به آن تن دادند. اتفاقاً، دکتر سنجابی، الهیار صالح، مهندس حسیبی، زیرکزاده و... همگی زمانی وزیر، وکیل، مشیر و مشار بودند که این نوع سمتها و کرسیها، ارزش و جلوه ای داشت... گمان نمی کنم سخن بی جا و از سر عناد راندن، برای گوینده سبب منزلتی شود."
توجه ایشان را به اظهارات رهبر "فقیدشان" کریم سنجابی دعوت میکنم تا ثابت شود که همکاری جبههء ملی با خمینی نه از روی اکراه بلکه در نهایت شیفتگی و ذوق زدگی انجام گرفته بود. سنجابی، همانند بچه های احساساتی، در مورد خمینی میکوید:
" ما با نظریات آیت‌الئه خمینی که در واقع منعکس کننده آمال و آرزوهای ملت ایران است کاملآ موافق هستیم. آیت اله خمینی شخصیتی است که شاید صدها سال لازم باشد که تا یک مردی به عظمت و بزرگی ایشان در یک جامعه ای ظاهر بشود. "
(این جا هم صدای ضبط شدهء رهبر "سکولار!!!" جبههء ملی را بشنوید تا از میزان "عدم ذوق زدگی!!" او در مورد خمینی آگاه گردید:
http://azadgan.com/sound&video/sound&video.html)
در پایان آقای مهرآسا مینویسند:
"به هرحال، جبهه ملی ایران تشکیلاتی است با پیشینه ی شش دهه تلاش در راه استقرار آزادی و مردمسالاری در ایران که بی عیب هم نمی تواند باشد. اما نسبت به تمام احزاب و تشکیلات دیگر پاگرفته در ایران، از نظر پاکی و میهن پرستی و صداقت، یک سر و گردن بالاتر قراردارد. مبارزه با استبداد شاهی و آخوندی از افتخارات این جبهه است و به آن می بالد."
دوست عزیز!! هیچکس نمیگوید ماست من ترش است. شما مگر خودتان از خودتان تعریف کنید. جبههء ملی دیر زمانی است که جایگاه خود را در بین مردم از دست داده و خودشان نیز خوب به این موضوع واقفند. بار دیگر برای جوانانی که سعی در اصلاح این جریان سیاسی منجمد شده در گذشته دارند آرزوی موفقیت میکنم و یادآور آنها میشوم که تا زمانی که جبههء ملی عملکرد ننگین خود را در دوران رهبری سنجابی صادقانه مورد نقد و بررسی قرار ندهد نمیتواند جایی در مبارزات ملی ایرانیان داشته باشد.
۱۴۰۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست