از : کاوه جلالی
عنوان : آذر بایجان
بنده هرگز به هیچ ملتی اهانت نکرده و نمیکنم. برای کردها نیز در قالب سرزمینهای خودشان حق استقلال کامل قایل هستم. اما نامه این آقایان به طور ضمنی به حمایت از پزاک و پکک که آ رزوی تصاحب سرزمینهای آذربایجان را دارند اشاره میکند.
با تشکر
٣۲۷۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣٨۷
|
از : زنگنه
عنوان : چرا توهین؟
جای تاءسف است که آقای کاوه جلالی که خود را آذری نیز می دانند به خاطر ضدیت با کردها حاظر است هر دری را بزنند.این گروه از فعالین ملی گرا در ایران تنها نوشته اند که :
"۳- کردها یکی از اجزای تفکیک ناپذیر این حوزه تمدنی می باشند و هر جا که باشند ایرانی به شمار می آیند و ما هرگز نباید بر علیه منافع آنان با دیگران متحد شویم."
کجای این مطلب اشکال دارد که آقای جلالی بر می گردند و این جمله توهین آمیز را را جع به کردها می نویسند.:
. "دوما دفاع از تروریستهای کرد که مالیخولیای کردستان بزرگ را که سرزمینهای آ ذربایجان را نیز شامل میشود چه توجیهی دارد؟" .
تنها می توانم بگویم که ناسیونالیسم شما بسیار خطرناکتر از آن چیزی است که تصور می کنید .
٣۲۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣٨۷
|
از : کاوه جلالی
عنوان : آذر بایجان
با تشکر از دوست عزیز
وحشی و بربر خواندن یک قوم هرگز زیبنده نیست! خزرها قوم مهمی بوده اند در منطقه و حذف نام آنها به دلیل کینه و نفرت شما کار نادرستیست.
متشکرم
٣۲۷۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣٨۷
|
از : arvan kiani
عنوان : نامهای گوناگون در زبانهای مختلف و گستره استعمال آنها
فقط برای اطلاع دوست عزیز اذری بدون اینکه بخواهم نظر ایشان را در رابطه با بقیه مسائل مطرح شده رد و یا قبول کنم:
به دلایل مختلف تا به اکنون نامهای متفاوتی در زبانهای مختلف بهروی این دریا گذارده شدهاست.
دریای کاسپین: این نام در بسیاری از زبانهای جهان برای اشاره به این دریاچه بهکار میرود. کاسپین خود از نام قوم آریایی کاسپی (یا کاسّی) [۴] گرفته شدهاست که ابتدا در کرانههای غربی تا جنوب غربی آن ساکن بودهاند و به تدریج تا کرانه های جنوبی آمدند. پژوهش های جدیدی که درباره ژنتیک مردمان ساکن جنوب این دریا شده، گواهی بر این ادعاست که مردمان گیل زبان (که جوامع مردمشناسی در جهان ایشان را در انگلیسی به نام کاسپین میشناسند) از طرف پدر از نوادگان مردمی هستند که از غرب دریا آمده اند [۵].
وجود شهری به نام دروازه کاسپین (یا دربند) در باب ورودی مملکت باستانی تبرستان (که هم اکنون در استان تهران قرار دارد) گواهی دیگر بر این ادعاست. نامهای کاشان و قزوین نیز موید این موضوع اند.[۶]
دریای مازندران یا تبرستان یا هیرکانیا: در اسنادی که در موسسات تاریخ شناسی روسیه است آمده که نوجین زیس در قرن دوازدهم نوشته است که ایرانیان این دریا را قرنها دریای تبرستان میخواندند، ولی چون واژه مازندران میان بومیان تبرستان جایگزین گشته، آن را دریای مازندران میخوانند [۷]، همچنین در میان دانشمندان قرونه پس از اسلام دریای مازندران به روی نقشهها ثبت میگشته [۸]، گذشته از آن نام دریای تبرستان به دلیل مجاورت دولت تبرستان به آن بودهاست، از طرفی هیرکانیا که در منابع یونانی و لاتین (Hyrcania Maro) آمده (منبع: هرودوت)، و نامهای جرجان، ساری، خراسان، گیلان که زمانی بروی این دریا بودهاست، همگی به مناطقی از تبرستان باستانی (که مازندران امروزی باقیمانده آن است) برمی گردد[۹].
حصار دربند در قفقاز برای جلوگیری از هجوم خزرها به ایران در دوره باستاندریای خزر: خزر نام قومیست که ادعا میشود غارتگر [۴] [۱۰]، بربر [۱۰] ستیزه جو و غیر ایرانی [۱۱] بودند. این قوم در بین شمال غربی دریا و دریای سیاه سکونت داشتند و به دین یهودیت گرویده بودند. بنای استحکامات بزرگی چون شهر در بند یا (باب الابواب) در شمال قفقاز در عهد ساسانیان ، که برای جلوگیری از تجاوزگریها و ویرانگریهای خزران صورت گرفت، هنوز پا برجاست. رواج امروزی دریای خزر به طور کلی به زمان اشغالگری روسها در دوره قاجاریه [۱۲] و کوتاه سازی دست ایرانیان [۱۳] از این دریا برمی گردد. (منبع: کتابخانه دیجیتالی دید)
دریای کشوین (قزوین): قزوین و کاسپیَن به ترتیب عربیشده و یونانیشدهی نام باستانی آن کشوین میباشد. این نام امروزه از سوی کشورهای عربی به شکل بحر القزوین استفاده میشود. در زبان اردو نیز این دریا به نام بحیره قزوین خوانده میشود.
دریای گرگان (هیرکانی): امروزه به کار نمیرود.
دریای آبسکون: امروزه به کار نمیرود.
دریای تپورستان(تبرستان): امروزه به کار نمیرود.
دریای ساری: امروزه به کار نمیرود.
دریای فراخکرت: امروزه به کار نمیرود.
دریای گیلان: امروزه به کار نمیرود
برگرفته از ویکیپدیا، دانشنامه آزاد
٣۲۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣٨۷
|
از : کاوه جلالی
عنوان : آذر بایجان
اولا دریا دریای خزر است و نام مجعول مازندران گیلان گلستان !!!!!!!!!!!!!!!!!!!و... هرگز قابل قبول نیست والا استفاده از واژه خلیج عرب نیز بلا مانع خواهد بود. واقعا عجیب است حضرات ملی گرا(پان فارسها) برای عنصر فارس حقوقی قایلند که برای دیگران از جمله اعراب قایل نیستند. دوما دفاع از تروریستهای کرد که مالیخولیای کردستان بزرگ را که سرزمینهای آ ذربایجان را نیز شامل میشود چه توجیهی دارد؟ ثالثا آذربایجان و حقوق ملی مردمان آن در دو سوی ارس در دیدگاه این حضرات چه جایگاهی دارد؟ لابد در صورتی که زبان مادری خود را ترک کنند و به پارسی سخن گویند شاید مورد عنایت پان فارسیسم قرار بگیرند!!!!! ارمنستان نیز جزو حوزه مورد نظر آقایان است و صد البته نباید بر علیه منافع آنان حرفی زده شود و جنایات آنها بر علیه اذربایجانیها نیز باید مسکوت گذاشته شود. آیا وجدانهای آگاه و بیداربه من آذربایجانی این حق را نمیدهند که با دیدن و خواندن اینگونه بیانیه ها و ترویج دشمنی و نفرت از ترکها در خصوص عملکرد نیااکانمان در خصوص فدا کردن جان و مالشان برای پایداری ایران دچار شک و تردید شوم؟ آیا این شایبه که فارس دشمن قسم خورده ما ترکهای آذربایجان است واقعیت دارد؟ باید خدا را هزاران بار شکر کنیم که حداقل قسمتی از آذربایجان توانست استقلال ملی خود را بعد از عهدنامه های ترکمانچا یو گلستان بدست آورد واز روسها این دشمنان قدیمی و بیرحم آذربایجان نیز تشکر کنیم که حداقل مانند فارسها کمر به نابودی ما نبسته و حقوق ملی ما را در دوران استیلای خود بر آذربایجان به رسمیت شناختند!!!!
٣۲۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣٨۷
|
از : R یک مارکسیست
عنوان : آهای طبقه سرمایه دار
این بیانیه آقایان و خانم های ملی گرا به زیبائی نشان داد که منافع ملی و منافع مشترک یک ملت و ... یک مشت دروغ و خزعبلات هستش. این بیانیه به نفع از طبقه برژوای ایران و امپریالیزم هستش.
آیا تمام مشکلات مردم ایران این هستش که روسیه در گرجستان با آمریکا در جنگ هست و یا اینکه اعراب مدعی خلیج فارس هستند؟ البته بله شاید مشکل اصلی طبقه سرمایه دار این باشد اما مشکل ما کارگران نیستش. ۱۴ ملیون نفر به اذعان خود رژیم زیر خط فقر هستند. بیکاری بیداد می کند. گرانی کمر کارگران را شکسته. استبداد و سرکوب آزادی شدید است. چرا در مورد این چیزها این ملیون به مردم ایران هشدار ندادند؟
اما این آقایان و خانم ها ملی گرا که در مورد جنگ روسیه و گرجستان (بخوانید آمریکا) نظر دادند چرا امپریالیزم و صهیونیزم و خطر حمله آنها به ایران را محکوم نکردند؟ چرا تهدیدات آمریکا و اسرائیل را محکوم نکردند و مردم را برای مقابله با آن دعوت نکردند؟ ما هیچ دوستی با اسرائیل نداریم در زمانیکه میلیونها فلسطینی را به بدبختی کشانده. بروید خجالت بکشید.
دغدغه های شما ملی گرا ها با ما سوسیالیست ها زمین تا آسمان متفاوت است چرا که دغدغه برژوازی با پرولتاریا متفاوت است.
٣۲۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣٨۷
|
از : حمید محوی
عنوان : راه حل ملّی وجود ندارد
این نظر آقای علی اکبر پ بسیار جالب است، زیرا معنی خاصی را به ذهن من مسترد می سازد. معنی دار، اما از این جهت است که نه تنها حاکی از کاستی های فنی در زمینه ای رسانه می باشد، بلکه گویای نفی اثباتی بوده و خبر از موقعیت دموکراسی و بینش دموکراتیک - حداقل - بین همین گروه امضاء کنندگان می باشد. که البته فکر می کنم همه با این نظریه موافق باشید که چنین موردی را به خصوصیت ملّی و همه گیر نسبت دهیم(؟)
البته چنین تناقضی بین ملّی و خصوصی، جمعی و فردی یا گروهی...نمی تواند بر حسب قاعده، پدیدهی منفرد و منزوی باشد، و تناقضات دیگری را می توانیم در تحلیل آنها بیابیم. و من فکر می کنم که عمده ترین تناقض (تناقض دوّم) در هویت سیاسی و اجتماعی آنها دررابطه با موضوع انتقاداتشان می شود. زیرا بیشتر مواردی که به آن اشاره دارند، به امور ملی مربوط نیست بلکه در پیوند تنگاتنگ با امور بین المللی مطرح می باشد.
آنهایی که تصور می کنند، مشکلات جامعهی ایرانی با تغییر سیاست و راه و روش مملکت داری و شیوه های رأی گیری دموکراتیک و منطبق ساختن عبور و مرور شهری به موازین استاندارد...حل خواهد شد در اشتباه هستند. که مثلا چیزی هست به نام حقوق بشر که اگر در ایران رعایت شود، وضع بهتر خواهد شد و ایران می تواند جایگاهی را شایستهی آن است در بین کشورهای دیگر بدست بیاورد، باز هم اشتباه می کنند. که دولت مذهبی به لائیک تبدیل شود باز هم اشتباه است.
که گویی سیاستی وجود داشته باشد که این سیاست به نفع مردم ایران است، و دولت فعلی رعایت نمی کند، باز هم اعتبار چندانی ندارد (شاید به شکل بسیار محدود بتواند عملکرد پیدا کند).
مقالهی سمیر امین «امپریالیسم جمعی» دورنمای جهان معاصر ما را بروشنی ترسیم کرده است : امپریالیسم جمعی (ایالات متحدهی آمریکا+ اروپا +ژاپن) و بقیه. ایران در این بخش بقیه واقع شده است. شما هر تصمیمی که بگیرید با سیاست و طرح امپریالیسم جمعی روبرو می شوید. و البته با نمایندگان آنها در کشورهای «بقیه» یعنی حاشیه ای هم روبرو می شوید، یعنی همین هایی که الان روی همین سایت گویا دارند در تورنتو آپارتمان معامله می کنند.
والبته که روسیه متحد استراتژیک ایران نیست. این سیاست فعلی ادامه همان سیاست های قرن نوزدهم است. مقالات کارل مارکس و فرردریش انگلس در این زمینه اطلاعات جالبی را در اختیار را می گذارد که می توانید در آدرس زیر آنها را بخوانید
http://marxengels.blogfa.com/ از شمارهی ۲۸ تا ۳۱ که مربوط به جنگ تازه در چین می شود. می بینیم که انگلیسی ها هر گاه که چیزی را نمی خواستند و یا نمی توانستند، کاری می کردند که همان چیز نسیب روسها شود. پارلمرستون با تزار به شکل سری و مخفیانه در رابطه بود...اساسا اروپای رمی و اروپای بیزانسی از دیر باز علی رغم تمام اختلافاتشان، در رابطه با کشورهای دیگر ( یعنی بقیه و یعنی کشورهای حاشیه ای) کاملا توافق داشتند.
و «روسیه متحد استراتژیک ایران نیست» بنابراین موضوع شناخته شده ای ست و همه می دانیم، البته تکرار آن خوب است که فراموش نکنیم. ولی به بیانیه احتیاج ندارد. اینهایی که هشدار می دهند و دم از صلح می زنند - که امیدواریم ایران با همه جهان در صلح باشد - ولی نباید فراموش کنند شاید از هم اکنون ایران نیز مثل افغانستان و عراق و مثل تمام آسیا و حتی تا خود اروپا در معرض انقراض نسل قرار گرفته است. بمب های اورانیوم رقیق شده موضوع کمی نیست ولی متأسفانه رسانه های ایرانی و جهانی در این زمینه خیلی کوتاهی کرده اند. البته هیچ قانون حتمی برای ادامهی حیات نوع بشر روی کرهی زمین وجود ندارد. علاوه بر این تا زمانی که تعداد اندکی کشور امکان قتل عام کشورهای دیگر را اختیار دارند و تمام قوانین بین المللی و ملی را هم آنها تعیین می کنند و زیر قراردادها را هم با تهدید بمب اتمی امضاء می کنند، تصور نمی کنم حرف از صلح زدن معنی خاصی جز یک آرزومندی خیالی داشته باشد. با این وجود شعار کارگران جهان متحد شوید شاید امروز بیش از هر روز دیگری معنی دار بنظر می رسد.
٣۲۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣٨۷
|
از : علی اکبر پ
عنوان : درخواست
از صادر کنندگان بیانیه هایی که برای حفظ حقوق شهروندی وملی ایرانیان است
درخواست میکنم به گونه ای طراحی کنند که دیگر ایرانیان نیز بتوانندامضا کنند
پایدار باشید
٣۲۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣٨۷
|