یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

عوامفریبی، راه گشای جمهوری خواهان - مسعود نقره کار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : جواد حسینی

عنوان : هوچی گری بجای ارائه دلیل
براستی باید به این آقای نقره کار تبریک گفت که چنین طرفداران جانفشانی دارد که حتی نسبت به اسم او هم حساس هستند.
خانم حسنی "آرام"، برای من سرَِ سوزنی اهمیت ندارد که شما و یا آقای نقره کار چه فکر میکنید. شما و آقای نقره کار به عنوان یک انسان آزاد هستید که هر چه دوست دارید فکر کنید و صد البته نظرات خود را نیز ابراز دارید. حرف من این است که کسی نمیتواند نظرات و دیدگاههای شخصی خود را به عنوان واقعیت جا بزند. بله در آمریکا کلیسا و صاحبان سرمایه نقشی اساسی در انتخابات دارند همانگونه که اتحادیه های کارگری و گروههای مختلف قومی و هنرمندان و کشاورزان و غیره نقشی عمده در انتخابات دارند. عرض بنده این است کسانیکه تا دیروز سنگ افکار ورشکستهء لنین و استالین را به سینه میزدند و حالا دوان دوان خود را به دیار "امپریالیزم" رسانده اند و داوطلبانه به شهروندی این کشور در آمده اند، نمیتوانند دایهء مهربانتر از مادر شوند و به ملتهایی که پیشگامان دموکراسی در دنیا هستند درس حقوق بشر بدهند. این ادعا که ۵۰ میلیون انسان تحت تاثیر مغزشویی کلیسا از جمهوریخواهان حمایت میکنند، اگر بدون ارائهء دلایل و مدارک مستدل و یا تحقیقات جامع باشد، حرفی گزاف و مسخره است که که ارزشی بیش از اظهار فضل حزب اللهی ها و شاه اللهی ها ندارد.
در ضمن بانوی گرامی، خواهشمندم از قلب حقیقت و دروغگویی پرهیز کنید. من هرگز اظهارات آقای نقره کار در مورد خانم Palin را خوشمزگی نخواندم. من این جمله ایشان را که "بار دیگر خداوند , به عنوان حامی حزب جمهوریخواه امریکا, در انتخابات ریاست جمهوری امریکا ایفای نقش می کند" را خوشمزگی ایشان خطاب کردم.
من نصیحت شما را گوش کردم و در این مدت مطالعه نمودم!! من دوباره دریافتم که بمباران های هیروشیما و ناکازاگی در اوت ۱۹۴۵ و شروع جنگ کره در سال ۱۹۵۰ هر دو در زمان حکومت Harry S. Truman رییس جمهور دموکرات انجام گرفت.جنگ ویتنام در دوران حکومت Kennedy و Johnson از حزب دموکرات انجام گرفت و در دوران Nixon تمام شد. همچنین دولت آمریکا برای اولین بار و بطور رسمی در پیشنهاد موسوم به Road map for peace در ۲۴ جون ۲۰۰۲ خواستار برقراری یک کشور مستقل فلسطینی شد. اگر شما اطلاعات وسیعتری دارید ممنون میشوم با ذکر منابع اطلاعاتی خود ما را هم از دریای بیکران معلوماتتان بهره مند سازید ((:
بانوی گرامی، این اولین باری نیست که دوستان عزیز چپی اینقدر به این حقیر "ابراز لطف" میکنند و قطعاً دفعهء آخر هم نخواهد بود. عرض بنده این است که اگر شما دلایل محکم و مستدل ندارید، نمیتوانید ادعا نمایید که ملتی مغزشویی شده است، چرا که در یک انتخابات دموکراتیک به فرد و یا افرادی رای داده اند که نظری مخالف شما دارند. این نهایت خودخواهی و خودپرستی است.
بنابر تجربه دریافته ام که "رفقای" ره رو راه لنین و استالین جز عربده کشی حرفی برای عرضه ندارند. پس پیشاپیش از حضور شما برای شرکت نکردن در بگو مگو های آینده پوزش میطلبم.
٣۴۱۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ شهريور ۱٣٨۷       

    از : مزدک خرمدین

عنوان : عوامفریبی!
با درود به جناب نقره کار و هموطنانیکه کامنت گذاشته اند.من با آنچه درمورد انتخابات در آمریکا آقای نقره کار مطرح کرده موافقم.چون در کشور آمریکا بدون سرمایه و پشتیبانی کلیسا و سایر ارگانهای قدرتمند تقریبا محال است که بقدرت رسید.ولی درعین حال با نباید فراموش کرد که امریکا مهد دمکراسی است و بقول آن دوستمان ۲۰۰سال مردم در یک سیستم دمکراتیک زندگی کرده اند.شکی نیست که دمکراسی مثل هر پدیده دیگر نسبی است .ولی برای ایرانیانی که در طول تاریخ حتی برای سالی هم از دمکراسی بهره ای نبرده اند هضم دمکراسی غربی آسان نیست.ما به انسانهایی می مانیم که سالیانی گرسنه بوده و یکمرتبه به مقدار زیادی مواد غذایی برسد.چنین انسانی سیری ناپذیر است و هیچ مرزی برای خوردن و نوشیدن و اسراف نمی شناسد.همه چیز را می خواهد و زود هم می خواهد.بهمین جهت اغلب ایرانیانی که در غرب زندگی می کنند بخصوص کسانیکه قبلا با جریانات سیاسی و بخصوص چپ بوده اند کمتر نکات مثبت در دمکراسی غرب می بینند با وجودیکه از همه نعماتش استفاده می کنند.واغلب آنها هم هرگز حاضر نبودند که دریک جامعه سوسیالیستی موجود قبلی درصورت شناخت زندگی کنند.بنظر من همین یک دلیل باید کافی باشد که دست از بدجلوه دادن تمدن غرب برداریم.هرچند که اغلب روشنفکران ایرانی میدانند که کلیسا و نهادهای سرمایه مهمترین عامل تعیین کننده در آمریکا و جهان غرب است ولی ما با دشمنی با غرب همان راه حرامیان اسلامی را خواهیم رفت.لحظه ای را درنظر بگیرید که ما هم درایران بتوانیم آزادانه از هر کس و هر چیز انتقاد کنیم! فکر نکنم که مردم آمریکا و غرب مردمانی ناآگاهند اگر چنین باشند پس ما که هر چه داریم از آنهاست چگونه میتوانیم مردمانی آگاه باشیم؟من فکر می کنم که ما باید با دیدی مثبت تر به غرب و تمدن غرب بنگریم و از تواناییهای عظیم ترین تمدن دنیای کنونی حداکثراستفاده را کنیم.مردم آمریکا خود بدون احتیاج بما کشورخودرا بدون هیچ درگیری اداره می کنند.ما بجای دعواهای حیدرنعمتی در بین مخالفین حرامیان اسلامی باید بفکر اتحادی اصولی برای بنانهادن جامعه ای دمکراتیک و سکولار و انسان و دادمحور باشیم!
٣۴۱۰ - تاریخ انتشار : ٣۰ شهريور ۱٣٨۷       

    از : جمیله حسنی

عنوان : چه کسی عصبانی ست؟
آقای حسینی شما جواب سوال من را بدهید , آیا پول, کلیسا و شرکت های بزرگ در انتخابات امریکا نقش ندارند؟ کجای این نظر غلط است , نشان بدهید , من برداشت شما را از مغز شویی ندارم و آن را توهین نمی دانم بروید ببینی مککین و اوباما چه چیز هایی بهم و طرفدارای همدیگرمی گویند که مغز شویی پیش حرف های آن ها بیکدیگر اصلا" توهین نیست .من عصبانی نیستم جنابعالی آقای نقره کار را نقره نگار خطاب می کنید و به طعنه به ایشان می فرمایید " خوشمزه گِی " می کنند که می نویسند حانم پیلین گفته است با خدا ارتباط دارد , کدام "خوشمزه گی" ست جناب! وانگهی توصیه میکنم کمی در باره تاریخ امریکا مطالعه بفرمایید , چرا؟ یک بار دیگز این چند جمله خود را بخوانید :" علاوه بر این، بمباران هیروشیما، جنگ کره، جنگ ویتنام و حمایت بی دریغ از اسراییل نشان از جنگ افروز تر بودن دموکرات ها در برابر جمهریخواهان است. فراموش نکنیم که این دولت جمهوریخواه آمریکا بود که برای اولین بار و بطور رسمی از پیدایش یک کشور مستقل فلسطینی حمایت کرد." !!
( احتمالا" جنگ عراق و افغانستان را فراموش کردید , از قلم افتاده !)
٣۴۰٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ شهريور ۱٣٨۷       

    از : جواد حسینی

عنوان : پاسخی به عصبیت خانم حسنی
خانم حسنی گرامی،
من هم متقابلاً از شما تقاضا میکنم که بر اعصاب خود مسلط باشید و مطلبی را اظهار ننمایید که از آن بی اطلاعید.
خانم عزیز، نمیدانم چه مسئله ای باعث شده تا شما فکر کنید من طرفدار بازگشت سلطنت به ایران هستم و نمیدانم شما از کدام جعبهء جادویی ناگهان به چنین نتیجه ای رسیده اید.
بانوی گرامی، سوال من دربارهء سوابق آقای نقره کار کاملاً بجاست. مخالفت من در درجهء نخست نه به علت جانبداری ایشان از اوباما و یا مخالفت با جمهوریخواهان بلکه توهین ایشان به یک ملت است. ایشان که تا دیروز سینه زن لنین و استالین بود، حال چگونه به خود اجازه میدهد دایهء مهربانتر از مادر شده و عنوان دارد که "بیش از ۵۰ میلیون نفر را مغزشویی کرده اند". چرا این ۵۰ میلیون مغز شویی شده اند؟ به این علت که عقیده ای مخالف عقیدهء آقای نقره نگار دارند؟ همانطور که دریافتید من هوادار جمهوریخواهان هستم. آیا تصدیق نمیفرمایید که اگر من بگویم که ۵۹,۰۲۸,۴۴۴ نفری که بنابر آمار به John Kerry رای دادند آدمهای ابلهی هستند که شستشوی مغزی داده شده اند، بطور مستقیم به یک ملت توهین کرده ام؟
بانوی گرامی، همه از یک بحث منطقی استقبال میکنند ولی ادعاهای نادرست و ارائهء نظرات شخصی به عنوان واقعیات کاری است ناثواب که نباید از آن آسان گذشت. باز در پایان توجه شما بانوی گرامی و طرفدار "حقیقت و درستی" را به این نکته جلب میکنم که ملتی که ۲۰۰ سال سابقهء حکومت دموکراتیک و مردمی دارد نیازی به "افشاگریهای" و رهنمودهای ما ایرانیان ندارد.
٣۴۰۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ شهريور ۱٣٨۷       

    از : جمیله حسنی

عنوان : حرف های بی ربط
آقای حسینی مثل اینکه مطلب نقره کار بد جور شمارو سوزاننده آخه نقد کردن مقاله چه ربطی به سرخ بودن ایشان در گذشته و یا زرد بودن شما در حال حاضر دارد شما که بد تر از حزب الهی هااز جمهوری خواه ها دفاع میکنی فکر می کنی وخیال می کنی با آمدن جلاد مردم ویتنام سر کار و بمباران ایران سلطنت به ایران بر می گردد؟ به جای عصبانی شدن مقاله را نقد کن اگر دلایل نقره کار غیر قابل قبول است دلایل شما چیه مگه پیلین نگفته با خدا ارتباط دارد؟ اگر دلایل نقره کار مسخره است دلایل معقول و غیر مسخره شما چیه؟ تعصب شاه الهی را کنار بگذارین و شما بنویسید چرا در امریکا فقط دو حزب همه کاره هستند و آیا پول , کلیسا و شرکت ها بزرگ نقشی در انتحاب ندارن؟
٣۴۰۶ - تاریخ انتشار : ٣۰ شهريور ۱٣٨۷       

    از : جواد حسینی

عنوان : پاسخ به خودخواهی و خودمحوری
براستی خنده دار است که این "رفیق" سرخ سابق که تا دیروز دیکتاتوری پرولتاریا را یگانه راه رهایی "خلقها" میدانست، امروز آنچنان در امر دموکراسی شناسی استاد شده که میخواهد نقش راهنما و معلم دلسوز را برای ملتی ایفا کند که پدیده ای به نام قانون اساسی دموکراتیک و رییس جمهور منتخب را به جامعهء جهانی معرفی کرد! آقای نقره نگار، صرف نظر از باورهای شخصی Sarah Palin و John McCain مطمئن باشید که در یک دولت جمهوریخواه یک همجنسگرا از کلیهء حقوقی مشروع و قانونی یک شهروند برخوردار است. من نمیدانم این "رفقای" سابق چه دشمنی با جمهوریخواهان دارند که چنین غیر منطقی حتی واقعیت های موجود را وارونه جلوه میدهند. واقعیت آن است که حزب دموکرات آمریکا به اندازهء جمهوریخواهان هوادار تداوم دموکراسی و اقتصاد آزاد (یا به قول "رفقا" سرمایه داری) است. علاوه بر این، بمباران هیروشیما، جنگ کره، جنگ ویتنام و حمایت بی دریغ از اسراییل نشان از جنگ افروز تر بودن دموکرات ها در برابر جمهریخواهان است. فراموش نکنیم که این دولت جمهوریخواه آمریکا بود که برای اولین بار و بطور رسمی از پیدایش یک کشور مستقل فلسطینی حمایت کرد. من فکر میکنم دلیل عمدهء کینه توزی "رفقا" نسبت به جمهوریخواهان همانا این واقعیت است که سیاست های خارجی آنها تمام کاسه کوزه های "رفقا" را بهم زده. فراموش نکنیم که فرو پاشی دولت ابر قدرت شوروی و فرار چهار نعل کشورهای "سوسیالیستی" چین و ویتنام به آغوش اقتصاد آزاد نتیجهء مستقیم سیاستهای زیرکانهء جمهوریخواهان بود.
آقای نقره کار، جملاتی چون "چه عواملی سبب می شوند تا بسهولت بتوان بیش از ۵۰ میلیون نفر را مغزشویی کرد؟ " و یا خوشمزگی هایی چون "بار دیگر خداوند , به عنوان حامی حزب جمهوریخواه امریکا, در انتخابات ریاست جمهوری امریکا ایفای نقش می کند" و یا تئوریهای مسخره و ادعاهای بی پایه و اساس دایی جان ناپلئونی چون
"در امریکا امکانات مساوی برای تبلیغ و طرح نظرات, و گفت وگو و بحث کاندیدا ها وجود ندارد, برای ایجاد چنین امکاناتی سه عامل, حیاتی و ضروری ست: ۱- پول ( برای خرید رسانه های پر نفوذ قابل خرید و به خدمت گرفتن مشاور و تبلیغات چی و...). ۲- پشتیبانی کلیساییون ۳- همیاری شرکت های بزرگ نفتی و غیرنفتی, کارتل ها و تراست ها" همه نشان از خودمحور بودن جنابعالی و عدم احترام شما به عقاید مخالفانتان است.
٣۴۰۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ شهريور ۱٣٨۷       

    از : حسن کمالی

عنوان : تحلیل داس و چکشی
جناب کودک عراقی تحلیل شما در باره امریکا واقعا" هم کودکانه است و داس و چکشی! البته من هم فکر می کنم آقای نقره کار زیادی هوای دموکرات ها را دارد فرق خیلی زیادی بین دموکرات ها و جمهوری خواهان نیست! اما امریکا هم آن کشوری نیست که بشود با نگاه کودکانه و سطحی سراغش رفت.
٣٣۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱٣٨۷       

    از : کودک عراقی

عنوان : ثمره حرامِ ظلم
در این مقاله انتقادی از سران ورهبران حزب دمکرات نمی شود. گویا فقط جمهوری خواهان اند که ارتجاعیند. البته در اینکه ارتجاعی ترند شکی نیست. آقای دکتر! سیاستهای آقای کلینتون وخانم اولبرایت در قبال عراق بیش از بمب های بوش و رایس کودک عراقی کشت. آمریکا و فرهنگ آمریکایی اساسش بر پذیرش وتبلیغ خیانت انسان به انسانیت است. ریاکاری مذهبی از نوع بازاریش؛ و مقدس شماری افراطی مالکیت و تربییت شهروندان از کودکی برای ادای احترام به پذیرش نابرابری انسان ها در هیج جای دنیا به اندازه آمریکا نیست. عمده پیشرفتهای آمریکا در عرصه های اقتصادی, اجتماعی, فرهنگی و هنری همر ثمره حرامِ ظلم است و هیچ خیری از آن عاید انسانیت نشده ونخواهد شد .
امیدتان را به اوباما نبندید. آمریکا مغز شما را هم.....؟
٣٣٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست