یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

استریپ تیز مکتب «انسان دوستان» در تهاجم اسراییل به غزه! - محمدعلی اصفهانی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : محجوبی هستم

عنوان : نگاهی به ریشه های خشونت
من با اجازه شما، و با اجازه ی این سایت این مقاله ی دختر یک روحانی بنام معصومه ی اعظمی را که در تاریخ سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۸۴ نوشته را از یکی از سایتها کپی کرده ام و در اینجا می آورم. شاید اینهمه پاسخی گسترده باشد به تمامی کسانی که با هم جدل می کنند. اگر سایت محترم فکر می کند که طولانی ست می تواند آنرا حذف کند و یا جای دیگری بگذارد. از این مقاله چنین بر می آید که در موقع انتخابات نوشته شده. و البته چون ایدئولوژی حماس نیز از همین قماش است برای امروز نیز کارآمد است. از حوصله ای که بخرج می دهید متشکرم

پژوهشی در قتل و خشونت طبیعی و ذاتی در اسلام و قرآن، و با این همه انتخابات: شرکت یا تحریم! معصومه اعظمی
مردم زجر دیده ی ایران، خواهران و برادران هم میهن، زنان مردان، فرزندان زرتشت و کوروش و داریوش و...درود بر شما. سرتان سلامت. من نه مرد سیاستم و نه سیاست باز. با این همه در این برهه از تاریخ خونین ایران که پر است از قتل و کشتار ، شکنجه و سنگسار، ترور و وحشت، تجاوز و زندان، آزادی کشی و نامردی و نامردمی، چپاول دارایی های مادی و معنوی و حراج دختران و پسران ایرانی در بازارهای کشورهای اسلامی به عنوان دانشجویی از دانشگاه تهران به خود اجازه می دهم حاصل تحقیق کوچکی از خود را به حضور جوانان این مرز و بوم ارائه دهم. زیرا پیران را تصلب فکر و روح اجازه ی پرسش در چونی و چرایی نمی دهد.
امروز که در بازار سرد انتخابات فرمایشی و اسلامی به سر می بریم لازم است به بنیاد فکری و شالوده ی روح این نظام که جدای از بنیاد روحی و فکری سیاست مداران ایران از هر قشر و هر قماش نیست، توجه کنیم. شما کافی ست به همه کسانی که شما را دعوت و یا حکم و یا ترغیب به شرکت در انتخابات و یا شما را دعوت و یا حکم و یا ترغیب به تحریم آن می کنند نگاه کنید. هیچکدام به روح مسموم و انحطاطی و ضد ایرانی و ضد انسانی اسلام نظری ندارند. هیچکدام، از ملی گراها ؛ تا ملی مذهبی گراها گرفته، تا چپ و راست، توده ای و اصولگرا و جمهوریخواه و لاییک و سکولار، پیر زن و پیرمرد و جوان؛ هیچ کدام نگاهی محققانه به این افیون مسموم که نامش اسلام است ندارند. از روزنامه های اصلاح طلب و اصولگرا که خب طبیعی ست که توقعی نداشته باشیم، ولی شما اگر به نوشته حضرات لاییک و سکولار هم توجه کنید هیچ اشاره ای به این افیون به این سم خطرناک نمی بینید. از فیلسوف و عارف و شاعر و عامی گرفته تا عالم به علوم اجتماعی و یا علوم دقیقه هیچکدام قدرت آنرا ندارند که سرشان را از هوای مسموم گنداب اسلام بیرون برند. اگر شما به تمامی سایتهای درون مرز و برون مرز نگاه کنید و آنها را با دقت بخوانید هیچکدام مثلا به ضدیت مصطفی معین به ایران و ایرانیت، و ضدیت او با فردوسی به عنوان نماد ایرانیت که در همه جا نوشته و گفته شده و افراد مورد وثوق آنرا بارها و بارها گفته اند اشاره ای نشده. ضدیتی که حتا در سازمان ملل نیز با صراحت و در خودداری از امضایی برای بزرگداشت فردوسی که حتا خارجیان را نیز به تعجب و شگفتی آورده، نپرداخته است. تازه چنان که ادعا می شود معین یکی از بهترین کاندیداهاست!!! و شما حساب دیگران را با رسیدن به حساب معین دریابید. برای این که به اوج فاجعه پی برید خواهش می کنم برای نمونه نوشته بابک امیرخسروی را در سایت ها بخوانید تا به عمق در جا زدن ملت ما پی ببرید که با شصت سال کار سیاسی در جناح چپ و ادعای اینکه سکولار و لاییک است اما تا مغز استخوانش اسلام مثل سل رخنه کرده است. ما در کشور اسلام و زیر نعلین آخوند خون آشام زندگی می کنیم و نمی توانیم سایتها را باز کنیم و مطلب بابک امیرخسروی را دوستی با میل از خارج از کشور برایم فرستاده عنوان آن این است : آقای معین خوش آمدید!!
همه تقصیر ها را نمی شود به گردن آدمکشانی انداخت که بر ما حکومت می کنند و ما را گردن می زنند ؛ ما گردن نهاده گان به قوانین ضد بشری اسلام نیز به اندازه همان ها و حتا به مراتب بیشتر مقصریم، این نویسنده گان که تا کنون به بنیادهای خشونت اسلامی نپرداخته اند مقصرند، اینان که حتا جرآت نوشتن و یا تکلم واژه اسلام را مگر برای مدح ندارند مقصرند. بالاخره روزی باید این تولید کننده و این سرچشمه آدمکشی و این مولد ترور هزار و چهار صد و بیست و پنج ساله در جهان و به مراتب بد از آن در این بیست شش سال در ایران افشا و قضاوت شود. امروز با استفاده از این دستگاه عظیم اینترنت این افشا گری بسی آسان تر است. شما اگر این قوانین ضد بشری قرآن و اسلام را ترد کنید، دیگر کسی قدرت آنرا نخواهد داشت سر شما را و فرهنگتان را و غرور ملیتان را و نجابتتان را و شرافتتان را و دانشتان را لب گودال بگذارد و ذبح اسلامی کند و در کاسه سر شما خون بنوشد. هر کس با اسم الله رحمن رحیم شروع به سخن کند یعنی به قوانین ضد بشری و ارتجاعی قرآن و اسلام عقیده و باور دارد. تمامی کسانی که در انتخابات رییس جمهوری کاندید شده اند بدون استثنا با آیه قرآن و بسم الله الرحمن الرحیم وارد کار زار انتخاباتی شده اند. و بسم الله الرحمن الرحیم یعنی واجب دانستن قتل دیگر اندیشان و غیر مسلمانان! طبق دستور اکید دینی بر هر مسلمانی واجب عینی ست که نامسلمانی را یا به راه اسلام هدایت کند و یا او را از پا در آورد. کشتن به نوع اسلامی اغلب با سلاح سرد ، کارد، خنجر، شمشیر، قمه ، تناب و ... بوده و هست و همیشه مسلمان قاتل با بسم الله الرحمن الرحیم این واجب را انجام داده است. هر مسلمانی طبق دستور دین و آیه قرآن یک قاتل بالقوه است. شما خواهران برادران اغلب به چند آیه از آیات قتل در قرآن توجه کرده اید و از سر تکرار شاید آنها را حفظ هم باشید ولی حتما تا کنون به این فکر نیفتاده اید که بروید و ببینید این قتل و غارت و خشونت و آدمکشی و جنایت و وجوب آن در اسلام از کجا می آید و ریشه و ریشه های آن از چه وسعتی برخوردار است. حتما تا کنون به این فکر نیفتاده اید تا بروید ببینید برای چه مردم ایران که صد در صد غیر مسلمان بوده اند تا نود و نه در صد مسلمان می شوند! چه زوری در کار بوده، چه کشتاری در کار بوده، این دروغ محض از کجا می آید که ایرانیان خود بخود و فقط با دعوت اسلام آورده اند! اگر اینطور است پس چرا حالا کسانی که دیگر نمی خواهند مسلمان باشند را مرتد می خوانند و می کشند!؟ طبق آیات و روایت قرآن نه تنها اسلام با زور و آدمکشی و قتل و غارت و تجاوز به زنان و دختران و حتا پسران ایرانی وارد ایران شده بلکه با زور و قتل و غارت و تهدید و آدمکشی و ترور در ایران این دین باقی مانده. و این را روشنفکر و فیلسوف و شاعر و هنرمند ایرانی تا کنون نتوانسته به صورت عمیق بفهمد و این فهمیدن را بکار برد و آن را به منصه ظهور برساند و به آن تظاهر کند. شما خواننده محترم هرگز از خود نپرسیده اید که چرا در عرض این هزار و چهارصد و بیست پنج سال که از ظهور اسلام می گذرد این دین از خون سیراب نشده و همچنان قربانی می طلبد، چرا پیوسته باید بکشد و کشته شود. چرا از حلاج و عین القضات همدانی تا پروانه و داریوش فروهر و زهرا کاظمی و احمد باطبی همین طور ما دچار دایره تکرار مکرراتیم، چرا قتل هر غیر مسلمانی از صدر اسلام تاا قتل هزاران انسان بی گناه در یازدهم سپتامبر، و قتل ملیونها غیر مسلمان بدست مسلمانان در طول تاریخ و تا امروز در تمامی کره ی زمین حتا برای لیبرال ترین مسلمانان هم حتا در حد چندشی هم که شده عکس العمل ایجاد نمی کند، چرا در ایران از تمامی کسانی که دستی به قلم دارند از شریعتی و سروش گرفته تا حتا شایگان و ملی مذهبی و ملی و چپی و راستی با استدلال این همه جنایات مسلمانان و اسلام را نه تنها نقد و بررسی و محکوم نمی کنند بلکه آنرا تایید هم می کنند و آنرا با آب و تاب به عنوان ارزش به خورد مردم می دهند . چرا ملیونها انسان ارمنی که بدست مسلمانان در حکومت عثمانی با کارد و قمه و سلاح های سرد و گرم دیگر کشته شدند و امروز بیشتر از هفتاد سال از آن می گذرد تا به امروز کشورهای اسلامی و حتا غیر اسلامی و از سر ترس جرات محکوم کردن آنرا ندارد، حتی غربی ها هم تازه به این فکر افتاده اند!! چرا از کشتار یهودیان و زرتشتیان و مسیحیان و بهاییان در ایران کسی آشفته نمی شود!!؟ چرا هر قتلی و هر قتل عامی در هر گوشه از جهان که بدست غیر مسلمانان انجام شده باشد با سیل محکومیت حتا از طرف مسلمانان همراه است، در صورتیکه آنچه بدست آنها که مسلمانند، و با بسم الله الرحمن الرحیم نامه می نویسند و سخن می گویند و عقد ازدواج می کنند ، هر قتلی و هر قتل عامی بدون محکومیت باقی می ماند!! ؟؟ من بارها این پرسش را از خود کرده ام و بسیار خوشبختم که فهرست وار بنیان ها و بنیاد های این همه قتل و کشتار را برایتان بنویسم تا بدانید بی خود نیست که اگر برای مادر بزرگ و پدر بزرگتان و دایی و عمه و خاله تان و حتا پدر و مادرتان خبر بیاورید که سر چهار راه یک جوان غیر مسلمان بدست مسلمانی با ذکر بسم الله الرحمن الرحیم سربریده شده اصلا در عمق وجودش احساس نگرانی و تشویش و غم و اندوه نمی کند و شوکه هم نمی شود!!! حالا این یکنفر را ده و صد و هزار و ملیون هم بکنید هیچ تغییری در صورت او و آنها حاصل نمی شود. اگر می شد اسلام موفق نمی شد هزار و چهار صد و بیست و پنج سال بدون وقفه آدم بکشد، ترور کند، و آزادی کش باشد و...در این بیست و هفت سال خمینی و خامنه ای و رفسنجانی و شورای نگهبان و اصلاحطلب و اصولگرا با جنگ و کشتار و تجاوز به زن و مرد و پیر و جوان این مرز و بوم بر قدرتی شیطانی تکیه نمی زدند...

این جانب با چندین بار خواندن قرآن با شگفتی به عمق فاجعه، و ژرفنای این خشونت و ریشه های آن پی برده ام که در زیر می آورم. توجه من به شمار فعل « قـتـَلَ» ( بکش ) می باشد که به انواع گوناگون در سوره های مختلف قرآن صرف و نحو شده است. این شمارش حتما بیشتر از این هست ولی قطعا کمتر از این نیست. در سوره البقره ۳۱ بار؛ در سوره آل عمران ۲۲ بار؛ در سوره النساء ۲۳ بار؛ در سوره المائده ۱۳ بار؛ در سوره النعام ۴ بار؛ در سوره الاعراف ۳ بار؛ در سوره التوبه ۱۳ بار؛ در سوره یوسف ۲ بار؛ در سوره الاسراء ۵ بار؛ در سوره الکهف ۲ بار؛ در سوره طهء ۱ بار؛ در سوره الحج ۲ بار؛ در سوره الفرقان ۱ بار؛ در سوره الشعراء ۱ بار؛ در سوره القصص ۷ بار؛ در سوره العنکبوت ۱ بار؛ در سوره الاحزاب ۵ بار؛ در سوره غافر ۲ بار؛ در سوره محمد ۲ بار؛ در سوره الفتح ۲ بار؛ در سوره الحجرات ۲ بار؛ در سوره الذاریات ۱ بار ؛ در سوره الحدید ۲ بار؛ در سوره الحشر ۳ بار؛ سوره الممتحنه ۳ بار؛ در سوره الصف ۱ بار ؛ در سوره المنافقون ۱ بار ؛ در سوره المزمل ۱ بار ؛ در سوره المدٍر ۲ بار؛ در سوره عبس ۱ بار ؛ در سوره التکویر ۱ بار و در سوره البروج ۱ بار. در مجموع و حد اقل ۱۶۶ بار در قرآن فعل « قـّتـّل » ( قتل ) با خشونت تمام و با حکم الهی صرف شده است، اسلام حیات خود را طبق آیات و روایات در قتل دیگر اندیشان و غیر مسلمانان می داند...
تعداد دفعاتی که در قرآن از کلمه « الموت » (مرگ) استفاده شده و در سرتا سر آن مرگ را برای مومنین فضلیت دانسته نیز بیشتر از ۱۳۳ بار است. و این در حالی است که برای فریب مردم و نگهداری آنان در ضلالت و خشونت و قتل و آدمکشی روحانیون اسلام را مکتبی انسان ساز و حیات بخش می خوانند. حال با این داده ها اگر باز هم می خواهید در انتخابات شرکت کنید و به اسلام رای دهید بفرمایید!! آقایان مسلمانان به این نوشته پاسخ دهید، و به خانمهای تحت امرتان اجازه دهید آنها هم پاسخ دهند. در آینده به شمار روایات و احکام و وجوب قتل در اسلام خواهم پرداخت.

معصومه اعظمی (دختر یک روحانی) از تهران
۶٣۲۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣٨۷       

    از : محبوبه از تهران

عنوان : مجاور تهران خودت می دونی پایین صفحه چی نوشتی؟
من حرفی ندارم مگر اینکه از نویسنده بپرسم آیا خودش می داند چه نوشته؟ چون وقتی که رهبر دستور قتل عام سال شصت و هفت را داد بخوبی همه می دانستند که دستوالعمل قتل است که از قرآن استخراج شده.
۶٣۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣٨۷       

    از : مجاور از تهران

عنوان : حرف حساب حرف بیحساب
دوستان با سلام توجه کنید من یک تجربه به شما پیشنهاد می کنم اگر شما آنچه را در پی می آید را که من به عنوان مقاله نوشته ام را فهمیدید و یا حتا توانستید ترجمه کنید، آنگاه حماس، حزب الله و جمهوری اسلامی هم معنی صلح را می فهمند. شما ببینید تا اسراییل حزب الله را در هم نکوبید آنها از رو نرفتند، تازه حالا هم ، هم جمهوری اسلامی و هم حزب الله ادعا می کنند که جنگ را دو سال پیش برده اند. مکتب اینان مکتب قتل و کشتار است. جهان با اسلام مشکل دارد. شما اگر این مسئله را بفهمید آنگاه بسیاری را فهمیده اید. من فکر می کنم آنچه را آقای اصفهانی می نوسد خودش هم آنرا باور ندارد، و گرنه اینهمه سفسطه و بفتنی فلسفی لازم نبود. خیلی راست و درست است که ما از مردم فلسطین حمایت کنیم. من البته حمایت می کنم. کشته شدن هر فلسطینی غیر نظامی و حتا نظامی را هم محکوم می کنم ولی میدانم که آن فلسطینی و آن حماس حماسه و نفرین اگر یک هزارم غرب و یا اسراییل نیرو داشت کلک فرزند آدم و عالم را از روی زمین می کند. شما فقط فکرش را بکنید اگر مثلا حماس در ایران بود جمهوری اسلامی حماس را یک شبه تبدیل به مردار می کرد، بر عکس آنهم صادق است، شما ببیند. در اسلام اصولا هرکس بتواند پوست دیگری را می کند، علی پوست هر کس را توانست کند، آخرش هم پوستش را کندند، به روایات مختلف امام حسین تا شکم اسبش را خون بگیرد آدم کشت بعد هم او را کشتن، آن امام ناپیدا هم وقتی ظهور کند تا بیضه های اسبش را خون بگسرد آدم خواهد کشت، اینها را من از خودم در نمی آورم اینها را خود روحانیت هر صبح و شام بر منبر می گوید. حماس مادری ست که قتال را باشیر بفرزندانش می خوراند و نفرت عالم و آدم در رگهای او می دواند. و این یعنی محکومیت بمرگ حماس و جمهوری اسلامی پشت و پناه حماس نیز به همین درد مبتلاست و همین مرض نیز او را خواهد کشت. آقای اصفهانی خوب است برود در خیابانهای تهران قدم بزند تا ببیند حماس چند نفر در ایران طرفدار دارد. آخر ما که نمی توانیم برای خاک و هوا و آب فتوا صادر کنیم، مردم ایران امروز گر چه کشته شدن زن و بچه ی فلسطینی را دردآور می دانند اما در هم کوبیده شدن حماس را در هم کوبیده شدن سپاه پاسداران و بسیجیان می دانند، سپاه پاسداران و بسیجیانی که ابزار سرکوب قتل شکنجه اعدام تجاوز شلاق زدن، سی سال ناامنی در ایرانند، برای همین هم دیروز وقتی یکی از فرماندهان حماس کشته شد، مردی در تاکسی گفت: « خدا نصیب کند» و تنها یک نفر در تاکسی پنج نفره موافق این حرف نبود آنهم پیرمردی که گفت : « من بابا جون نظرم رو بر خودم نگه می دارم» و راننده ی تاکسی گفت: « آره بابا حق داری دیدار گوش داره تاکسی موش داره، خب شما هم بگو که دالت خنک شده» اصفهانی حتما به من خواهد گفت که ما ان تو لک تو آلها باید مردم کوچه و بازار را روشن کنیم. آری آما آنها به روشنی چنین می گویند. حالا اگر شما آنچه در زیر میآید را فهمیدید جمهوری اسلامی و حماس و حزب الله هم حرف حساب خواهند فهمید.

نآرق و ملاسا رد یتاذ و یعیبط تنوشخ و لتق رد یشهوژپ تاباختنا همه نیا اب و :میرحت ای تکرش! یمظعا هموصعم
و شویراد و شوروک و تشترز نادنزرف ،نادرم نانز ،نهیم مه ناردارب و نارهاوخ ،ناریا ی هدید رجز مدرم...امش رب دورد . ناترستملاس .اب تسایس هن و متسایس درم هن نمز . ،راسگنس و هجنکش ، راتشک و لتق زا تسا رپ هک ناریا نینوخ خیرات زا ههرب نیا رد همه نیا اب رد یناریا نارسپ و نارتخد جارح و یونعم و یدام یاه ییاراد لواپچ ،یمدرمان و یدرمان و یشک یدازآ ،نادنز و زواجت ،تشحو و رورتد زا ییوجشناد ناونع هب یملاسا یاهروشک یاهرازاب ناناوج روضح هب ار دوخ زا یکچوک قیقحت لصاح مهد یم هزاجا دوخ هب نارهت هاگشنامهد هئارا موب و زرم نیا .دهد یمن ییارچ و ینوچ رد شسرپ ی هزاجا حور و رکف بلصت ار ناریپ اریز. ش و یرکف داینب هب تسا مزلا میرب یم رس هب یملاسا و یشیامرف تاباختنا درس رازاب رد هک زورما داینب زا یادج هک ماظن نیا حور ی هدولامینک هجوت ،تسین شامق ره و رشق ره زا ناریا نارادم تسایس یرکف و یحور . ای و مکح ای و توعد ار امش هک یناسک همه هب تس یفاک امشدینک هاگن دننک یم نآ میرحت هب بیغرت ای و مکح ای و توعد ار امش ای و تاباختنا رد تکرش هب بیغرت .یه و یطاطحنا و مومسم حور هب مادکچدنرادن یرظن ملاسا یناسنا دض و یناریا دض . و ارگلوصا و یا هدوت ،تسار و پچ ات ،هتفرگ اهارگ یبهذم یلم ات ؛ اهارگ یلم زا ،مادکچیهان هک مومسم نویفا نیا هب هناققحم یهاگن مادک چیه ؛ناوج و درمریپ و نز ریپ ،رلاوکس و کییلا و هاوخیروهمجدنرادن تسا ملاسا شم . زا هجوت مه رلاوکس و کییلا تارضح هتشون هب رگا امش یلو ،میشاب هتشادن یعقوت هک تس یعیبط بخ هک ارگلوصا و بلط حلاصا یاه همانزوردینیب یمن کانرطخ مس نیا هب نویفا نیا هب یا هراشا چیه دینک . مولع هب ملاع ات هتفرگ یماع و رعاش و فراع و فوسلیف زا مولع ای و یعامتجادنرب نوریب ملاسا بادنگ مومسم یاوه زا ار ناشرس هک دنرادن ارنآ تردق مادکچیه هقیقد . زرم نورب و زرم نورد یاهتیاس یمامت هب امش رگانع هب یسودرف اب وا تیدض و ،تیناریا و ناریا هب نیعم یفطصم تیدض هب لاثم مادکچیه دیناوخب تقد اب ار اهنآ و دینک هاگن هک تیناریا دامن ناوهدشن یا هراشا دنا هتفگ اهراب و اهراب ارنآ قوثو دروم دارفا و هدش هتفگ و هتشون اج همه رد . و تحارص اب زین للم نامزاس رد اتح هک یتیدضتسا هتخادرپن ،هدروآ یتفگش و بجعت هب زین ار نایجراخ اتح هک یسودرف تشادگرزب یارب ییاضما زا یراددوخ رد . هزات یم اعدا هک نانچتساهادیدناک نیرتهب زا یکی نیعم دوش !!!دیبایرد نیعم باسح هب ندیسر اب ار نارگید باسح امش و . دیرب یپ هعجاف جوا هب هک نیا یارب لاس تصش اب هک دیربب یپ ام تلم ندز اج رد قمع هب ات دیناوخب اه تیاس رد ار یورسخریما کباب هتشون هنومن یارب منک یم شهاوخ راکتسا هدرک هنخر لس لثم ملاسا شناوختسا زغم ات اما تسا کییلا و رلاوکس هکنیا یاعدا و پچ حانج رد یسایس . ریز و ملاسا روشک رد ام میارب روشک زا جراخ زا لیم اب یتسود ار یورسخریما کباب بلطم و مینک زاب ار اهتیاس میناوت یمن و مینک یم یگدنز ماشآ نوخ دنوخآ نیلعنتسرف تسا نیا نآ ناونع هدا :دیدمآ شوخ نیعم یاقآ!! دض نیناوق هب ناگ هداهن ندرگ ام ؛ دننز یم ندرگ ار ام و دننک یم تموکح ام رب هک تخادنا یناشکمدآ ندرگ هب دوش یمن ار اه ریصقت همهک ات هک ناگ هدنسیون نیا ،میرصقم رتشیب بتارم هب اتح و اه نامه هزادنا هب زین ملاسا یرشب دنا هتخادرپن یملاسا تنوشخ یاهداینب هب نوندنرصقم دنرادن حدم یارب رگم ار ملاسا هژاو ملکت ای و نتشون تآرج اتح هک نانیا ،دنرصقم . همشچرس نیا و هدننک دیلوت نیا دیاب یزور هرخلاابنآ زا دب بتارم هب و ناهج رد هلاس جنپ و تسیب و دص راهچ و رازه رورت دلوم نیا و یشکمدآ و اشفا ناریا رد لاس شش تسیب نیا رد دوش تواضق .تسا رت ناسآ یسب یرگ اشفا نیا تنرتنیا میظع هاگتسد نیا زا هدافتسا اب زورما . ار ملاسا و نآرق یرشب دض نیناوق نیا رگا امشناتتباجن و ار ناتیلم رورغ و ار ناتگنهرف و ار امش رس تشاد دهاوخن ارنآ تردق یسک رگید ،دینک درت بل ار ناتشناد و ار ناتتفارش و ار دشونب نوخ امش رس هساک رد و دنک یملاسا حبذ و دراذگب لادوگ . یرشب دض نیناوق هب ینعی دنک نخس هب عورش میحر نمحر للها مسا اب سک رهدراد رواب و هدیقع ملاسا و نآرق یعاجترا و .ب دنا هدش دیدناک یروهمج سییر تاباختنا رد هک یناسک یمامت للها مسب و نآرق هیآ اب انثتسا نوددنا هدش یتاباختنا راز راک دراو میحرلا نمحرلا .ناناملسم ریغ و ناشیدنا رگید لتق نتسناد بجاو ینعی میحرلا نمحرلا للها مسب و ! روتسد قبطا ار وا ای و دنک تیاده ملاسا هار هب ای ار یناملسمان هک تس ینیع بجاو یناملسم ره رب ینید دیکادروآ رد اپ ز . اب بلغا یملاسا عون هب نتشک و بانت ، همق ،ریشمش ،رجنخ ،دراک ، درس حلاس ...تسا هداد ماجنا ار بجاو نیا میحرلا نمحرلا للها مسب اب لتاق ناملسم هشیمه و تسه و هدوب . تسا هوقلاب لتاق کی نآرق هیآ و نید روتسد قبط یناملسم ره . بلغا ناردارب نارهاوخ امش زا و دیا هدرک هجوت نآرق رد لتق تایآ زا هیآ دنچ هب تیانج و یشکمدآ و تنوشخ و تراغ و لتق نیا دینیبب و دیورب هک دیا هداتفین رکف نیا هب نونک ات امتح یلو دیشاب مه ظفح ار اهنآ دیاش رارکت رسادروخرب یتعسو هچ زا نآ یاه هشیر و هشیر و دیآ یم اجک زا ملاسا رد نآ بوجو وتسا ر . دینیبب دیورب ات دیا هداتفین رکف نیا هب نونک ات امتحدنوش یم ناملسم دص رد هن و دون ات دنا هدوب ناملسم ریغ دص رد دص هک ناریا مدرم هچ یارب ! راک رد یراتشک هچ ،هدوب راک رد یروز هچ ملاسا توعد اب طقف و دوخب دوخ نایناریا هک دیآ یم اجک زا ضحم غورد نیا ،هدوبدنا هدروآ ! رگید هک یناسک لااح ارچ سپ تسا روطنیا رگادنشک یم و دنناوخ یم دترم ار دنشاب ناملسم دنهاوخ یمن! زواجت و تراغ و لتق و یشکمدآ و روز اب ملاسا اهنت هن نآرق تیاور و تایآ قبط ؟و تراغ و لتق و روز اب هکلب هدش ناریا دراو یناریا نارسپ اتح و نارتخد و نانز هبهدنام یقاب نید نیا ناریا رد رورت و یشکمدآ و دیدهت . و هصنم هب ار نآ و درب راکب ار ندیمهف نیا و دمهفب قیمع تروص هب هتسناوتن نونک ات یناریا دنمرنه و رعاش و فوسلیف و رکفنشور ار نیادنک رهاظت نآ هب و دناسرب روهظ .رچ هک دیا هدیسرپن دوخ زا زگره مرتحم هدنناوخ امش هک لاس جنپ تسیب و دصراهچ و رازه نیا ضرع رد ادوش هتشک و دشکب دیاب هتسویپ ارچ ،دبلط یم ینابرق نانچمه و هدشن باریس نوخ زا نید نیا درذگ یم ملاسا روهظ زا . نیع و جلاح زا ارچهریاد راچد ام روط نیمه یبطاب دمحا و یمظاک ارهز و رهورف شویراد و هناورپ ات ینادمه تاضقلا ریغ ره لتق ارچ ،میتاررکم رارکت ات و خیرات لوط رد ناناملسم تسدب ناملسم ریغ اهنویلم لتق و ،ربماتپس مهدزای رد هانگ یب ناسنا نارازه لتق اات ملاسا ردص زا یناملسمجیا لمعلا سکع هدش هک مه یشدنچ دح رد اتح مه ناناملسم نیرت لاربیل یارب اتح نیمز ی هرک یمامت رد زورما زا ناریا رد ارچ ،دنک یمن دا تایانج همه نیا للادتسا اب یتسار و یپچ و یلم و یبهذم یلم و ناگیاش اتح ات هتفرگ شورس و یتعیرش زا دنراد ملق هب یتسد هک یناسک یمامتت و بآ اب ارنآ و دننک یم مه دییات ارنآ هکلب دننک یمن موکحم و یسررب و دقن اهنت هن ار ملاسا و ناناملسم یم مدرم دروخ هب شزرا ناونع هب با دنهد . زورما و دندش هتشک رگید مرگ و درس یاه حلاس و همق و دراک اب ینامثع تموکح رد ناناملسم تسدب هک ینمرا ناسنا اهنویلم ارچک موکحم تارج سرت رس زا و یملاسا ریغ اتح و یملاسا یاهروشک زورما هب ات درذگ یم نآ زا لاس داتفه زا رتشیب یتح ،درادن ارنآ ندردنا هداتفا رکف نیا هب هزات مه اه یبرغ !!دوش یمن هتفشآ یسک ناریا رد ناییاهب و نایحیسم و نایتشترز و نایدوهی راتشک زا ارچ!! ره ارچ ؟
مجاور از تهران
۶٣۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣٨۷       

    از : یک آدم معمولی

عنوان : کدامیک تروریست تر است؟ کدامیک بنیادگرا تراست؟
من همه خوانندگان را دعوت می کنم که خود این مقاله، و مقاله
«غزه، هفت پرسش و پاسخ در باب راست و دروغ مدعیان» از اصفهانی را در همین سایت بخوانند و به لینک های تکمیلی این دو مقاله هم که در پاورقی ها آمده است مراجعه کنند. خودشان خواهند دانست که ماجرا از چه قرار است، و چرا «بعضی ها» این قدر از نوشته ها و ترجمه های اصفهانی می ترسند. (در مورد محمود عباس هم لینک هایی در پاورقی ها آمده است.)

بترسند. هراس این هاا نشان حقانیت این نوشته هاست. نه یک بار که هفتاد بار بالا بپرند و پایین بپرند. هیچ سودی نخواهند برد. هیچ. هیچ. هیچ. خودشان را بیشتر از پیش رسوا خواهند کرد و بس.
و در کنار آن، وحشتی که سراپای وجودشان را از «فردی به نام محمد علی اصفهانی» فرا گرفته است نشان خواهند داد.
بی خردان! اصفهانی یکی از بی شماران است. با بی شماران چه می توانید بکنید؟ او نباشد، یکی دیگر خواهدبود. نه یکی که بسیار. همانطور که می بینید.

جوهر و عصاره حرف این ها این است:
این جنگ، جنگ اسراییل با حماس است نه با فلسطینیان. آخر از ۶۰ سال پیش تا حالا حماس راکت های دستساز به اسراییل پرتاب می کرده است.
آخر، این مردم عادی نیستند که اسراییل در یک محدوده ۳۵۰ کیلوتر مربعی، بعد از چند سال تحریم عام، و ۱۸ ماه تحریم تمام و کمال دارویی و درمانی و غذایی، در حالی که به صورت نیمه جان درآمده اند دارد تمام کششان می کند.

این ها که مرتباً به حماس فحش می دهند قصدشان مخالفت با بنیادگرایی نیست. وگرنه یک دولت بنیادگرای نژادپرست مجهز به انواع سلاح های متعارف و غیر متعارف، خطرش بیشتر است یا یک گروه بنیادگرای کوچک در فلسطین؟

این ها که مرتباً از تروریست بودن حماس حرف می زنند قصدشان مخالفت با تروریسم نیست. وگرنه یک دولت به تمام معنا تروریست و آدمربا و آدمکش و مجهز به انواع سلاح های متعارف و غیر متعارف، تروریست تر است یا یک گروه بنیادگرای کوچک در فلسطین با راکت های دستساز در کارگاه های آهنگری؟

درد این ها همان است که گفتم:
باید قتل عام فلسطینی ها در حال حاضر، و در ۶۰ سال گذشته را به گردن خودشان انداخت. باید چکمه های خونین سربازان اسراییلی را لیسید.

من دو ـ سه کامنت در پای همین مقاله گذاشته ام، بعد از خواندن مقالاتی که به ان ها اشاره کردم به آن کامنت ها هم مراجعه کنید.
۶٣۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣٨۷       

    از : یک آدم معمولی

عنوان : کدامیک تروریست تر است؟ کدامیک بنیادگرا تراست؟
من همه خوانندگان را دعوت می کنم که خود این مقاله، و مقاله
«غزه، هفت پرسش و پاسخ در باب راست و دروغ مدعیان» از اصفهانی را در همین سایت بخوانند و به لینک های تکمیلی این دو مقاله هم که در پاورقی ها آمده است مراجعه کنند. خودشان خواهند دانست که ماجرا از چه قرار است، و چرا «بعضی ها» این قدر از نوشته ها و ترجمه های اصفهانی می ترسند. (در مورد محمود عباس هم لینک هایی در پاورقی ها آمده است.)

بترسند. هراس این هاا نشان حقانیت این نوشته هاست. نه یک بار که هفتاد بار بالا بپرند و پایین بپرند. هیچ سودی نخواهند برد. هیچ. هیچ. هیچ. خودشان را بیشتر از پیش رسوا خواهند کرد و بس.
و در کنار آن، وحشتی که سراپای وجودشان را از «فردی به نام محمد علی اصفهانی» فرا گرفته است نشان خواهند داد.
بی خردان! اصفهانی یکی از بی شماران است. با بی شماران چه می توانید بکنید؟ او نباشد، یکی دیگر خواهدبود. نه یکی که بسیار. همانطور که می بینید.

جوهر و عصاره حرف این ها این است:
این جنگ، جنگ اسراییل با حماس است نه با فلسطینیان. آخر از ۶۰ سال پیش تا حالا حماس راکت های دستساز به اسراییل پرتاب می کرده است.
آخر، این مردم عادی نیستند که اسراییل در یک محدوده ۳۵۰ کیلوتر مربعی، بعد از چند سال تحریم عام، و ۱۸ ماه تحریم تمام و کمال دارویی و درمانی و غذایی، در حالی که به صورت نیمه جان درآمده اند دارد تمام کششان می کند.

این ها که مرتباً به حماس فحش می دهند قصدشان مخالفت با بنیادگرایی نیست. وگرنه یک دولت بنیادگرای نژادپرست مجهز به انواع سلاح های متعارف و غیر متعارف، خطرش بیشتر است یا یک گروه بنیادگرای کوچک در فلسطین؟

این ها که مرتباً از تروریست بودن حماس حرف می زنند قصدشان مخالفت با تروریسم نیست. وگرنه یک دولت به تمام معنا تروریست و آدمربا و آدمکش و مجهز به انواع سلاح های متعارف و غیر متعارف، تروریست تر است یا یک گروه بنیادگرای کوچک در فلسطین با راکت های دستساز در کارگاه های آهنگری؟

درد این ها همان است که گفتم:
باید قتل عام فلسطینی ها در حال حاضر، و در ۶۰ سال گذشته را به گردن خودشان انداخت. باید چکمه های خونین سربازان اسراییلی را لیسید.

من دو ـ سه کامنت در پای همین مقاله گذاشته ام، بعد از خواندن مقالاتی که به ان ها اشاره کردم به آن کامنت ها هم مراجعه کنید.
۶٣۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣٨۷       

    از : یک آدم معمولی

عنوان : کدامیک تروریست تر است؟ کدامیک بنیادگرا تراست؟
من همه خوانندگان را دعوت می کنم که خود این مقاله، و مقاله
«غزه، هفت پرسش و پاسخ در باب راست و دروغ مدعیان» از اصفهانی را در همین سایت بخوانند و به لینک های تکمیلی این دو مقاله هم که در پاورقی ها آمده است مراجعه کنند. خودشان خواهند دانست که ماجرا از چه قرار است، و چرا «بعضی ها» این قدر از نوشته ها و ترجمه های اصفهانی می ترسند. (در مورد محمود عباس هم لینک هایی در پاورقی ها آمده است.)

بترسند. هراس این هاا نشان حقانیت این نوشته هاست. نه یک بار که هفتاد بار بالا بپرند و پایین بپرند. هیچ سودی نخواهند برد. هیچ. هیچ. هیچ. خودشان را بیشتر از پیش رسوا خواهند کرد و بس.
و در کنار آن، وحشتی که سراپای وجودشان را از «فردی به نام محمد علی اصفهانی» فرا گرفته است نشان خواهند داد.
بی خردان! اصفهانی یکی از بی شماران است. با بی شماران چه می توانید بکنید؟ او نباشد، یکی دیگر خواهدبود. نه یکی که بسیار. همانطور که می بینید.

جوهر و عصاره حرف این ها این است:
این جنگ، جنگ اسراییل با حماس است نه با فلسطینیان. آخر از ۶۰ سال پیش تا حالا حماس راکت های دستساز به اسراییل پرتاب می کرده است.
آخر، این مردم عادی نیستند که اسراییل در یک محدوده ۳۵۰ کیلوتر مربعی، بعد از چند سال تحریم عام، و ۱۸ ماه تحریم تمام و کمال دارویی و درمانی و غذایی، در حالی که به صورت نیمه جان درآمده اند دارد تمام کششان می کند.

این ها که مرتباً به حماس فحش می دهند قصدشان مخالفت با بنیادگرایی نیست. وگرنه یک دولت بنیادگرای نژادپرست مجهز به انواع سلاح های متعارف و غیر متعارف، خطرش بیشتر است یا یک گروه بنیادگرای کوچک در فلسطین؟

این ها که مرتباً از تروریست بودن حماس حرف می زنند قصدشان مخالفت با تروریسم نیست. وگرنه یک دولت به تمام معنا تروریست و آدمربا و آدمکش و مجهز به انواع سلاح های متعارف و غیر متعارف، تروریست تر است یا یک گروه بنیادگرای کوچک در فلسطین با راکت های دستساز در کارگاه های آهنگری؟

درد این ها همان است که گفتم:
باید قتل عام فلسطینی ها در حال حاضر، و در ۶۰ سال گذشته را به گردن خودشان انداخت. باید چکمه های خونین سربازان اسراییلی را لیسید.

من دو ـ سه کامنت در پای همین مقاله گذاشته ام، بعد از خواندن مقالاتی که به ان ها اشاره کردم به آن کامنت ها هم مراجعه کنید.
۶٣۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣٨۷       

    از : به حماس اللهی ها

عنوان : چپ ایرانی و حمایت از ارتجاع اسلامی
اقای "مخالف کشتار"، چرا سفسطه میکنی برادر! صحبت من این است، کسی که مدعی است که او هیچ انگیزه ای جز انساندوستی ندارد باید واقع بینانه و به دور از تعصبات عقیدتی سخن گوید. اینجا صحبت ما از جنگ غزه است. مسائلی چون شاه اللهی و بوش اللهی و ساواک اللهی ربطی به این مسئله ندارد.
این آقای به اصطلاح نویسنده (محمدعلی اصفهانی) مدعی است که او به خاطر درد و رنج مردم غزه چنین به هیجان آمده و از "تجاوز" اسرائیل برآشفته. عرض بنده این است که اگر چنین بود، این فرد و دیگر افرادی که علناً از تروریستهای حماس حمایت میکنند باید در کنار محکوم کردن حمله اسرائیل از جنگ افروزیهای حماس نیز سخنی بگویند. این همان کاری ایست که سازمان آزادیبخش فلسطین و مبارزان آن پیشه کرده اند. من این محمد علی اصفهانی را نمیشناسم ولی مطمئنم که دانش ایشان در مورد فلسطین و میزان مبارزات یا حتی دلسوزی ایشان برای این مردم به یک هزارم سازمان آزادیبخش فلسطین و فلسطینیهای ساکن ساحل غربی رود اردن نیز نمیرسد. چگونه است که الفتح و مردمان کرانه باختری، در کنار محکوم کردن حمله اسرائیل (دقت بفرمایید، بر محکوم کردن حمله اسرائیل تاکید کردم تا شما بعداً نگویید چرا از حمله اسرائیل سخن نمیگویید)، حماس را نیز به عنوان شروع کننده این جنگ خانمان سوز محکوم میکنند. محمدعلی اصفهانی و دیگر همفکرانش میتوانند روزی هزار مقاله بنویسند ولی نمیتوانند مدعی شوند که مصلحت فلسطین را بهتر از خود فلسطینیان و مبارزان الفتح میشناسند.
چپ بین الملل و بویژه دوستان چپ وطنی فکر میکنند که کسی دست ایشان را نخوانده. اولویت فعالین چپ (چه در ایران، چه در اسرائیل، چه در اروپا . یا آمریکا و یا هر جای دیگر) مخالفت با دنیای غرب و بوِیژه آمریکاست. هر که و هر چه که عربده ضد غربی و ضد آمریکایی سَر دهد، از دید این افراد مترقی است و باید صرف نظر از عملکرد و یا طرز تفکر آنها از ایشان حمایت کرد و این اشک تمساح ریختن برای مردم زجر کشیده نیز یک حقه بازیست. در اینجاست که از دید رفقا حزب بعث سوریه که بیشترین کشتار را از فلسطینیها در تل زعتر کرده و یا فاشیستهای حماس که آشکارا در اساسنامه شان دشمنی نژادپرستانه بر علیه قوم یهود را تشویق میکنند و بچه های بیگناه فلسطینی را تشویق به بمب گذاری انتحاری مینمایند و شروع کننده این جنگ خانمانسوز هستند نیروهای مترقی به حساب میآیند. لااقل یکبار صداقت داشته باشید و بگویید که اولویت شما نه انساندوستی بلکه اهداف سیاسی تان است.
۶٣۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣٨۷       

    از : مخالف کشتار کشتار انسانهای بیگناه

عنوان : به کامنت گذار حماس الهی
چرا عده ای که خودشان اسرائیل الهی و جرج بوش الهی و شاه الهی و موساد الهی و ساواک الهی هستند را عیب نمیدانند ولی دفاع از مردمی که در مقابل جنایتکاران اسرائیل جائی برای فرار هم ندارند عیب است
۶٣۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣٨۷       

    از : به آقای اصفهانی و دیگر حماس اللهی ها

عنوان : حماس اللهی
آقای محمد علی اصفهانی خودش میگوید و خودش هم میخندد. ایشان در کمال عصبّیت به عالم و آدم فحش میدهند و بعد در وصف "شاهکارهای ادبیشان" مینویسند که بسیار روشن و روان است. نه جناب اصفهانی چنین نیست. شما دلتان برای زن و بچه فلسطینی در غزه نسوخته. اگر چنین بود، از تروریستهای فاشیست حماس حمایت نمیکردید و بر معدومینی چون احمد یاسین نمیگریستید. ما همه شاهد هستیم که جامعه جهانی، ضمن محکوم کردن کشتار غیر نظامیان در غزه توسط اسرائیل، همگی حماس را به عنوان عامل شروع جنگ و عامل گسترش تروریسم در غزه اعلام میدارند. حتی مبارزان سازمان آزادیبخش فلسطین و فلسطینیان ساکن کرانه باختری رود اردن نیز ضمن محکوم کردن حملات اسرائیل، حماس را مسئول این بدبختیها دانسته و این سازمان فاشیست نژادپرست را محکوم میکنند. همانطور که دیگر دوستان نیز اشاره کردند، بازماندگان اردوگاه چپ ایرانی، با حمایت از تروریستهای مسلمان، میخواهند انتقام نابودی مرام و مسلک خود را از دنیای غرب بگیرند. اگر چنین نبود، لااقل در کنار محکوم کردن حملات اسرائیل، از عملکرد تروریستی و فاشیستی حماس نیز ذکری به عمل می آوردند. خدمت آقای محمد علی اصفهانی و دیگر شرکایشان میگویم که همانطور که خمینی اللهی نتوانست کمکی به جنبش "ضد امپریالیستی" شما بکند، حماس اللهی نیز کمکی به شما نخواهد کرد.
۶٣۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣٨۷       

    از : محمد علی اصفهانی

عنوان : چند توضیح مختصر
با سلام. و با تشکر از محبت دوستان همدل و همدرد، بدون آن که کوچکترین نامی از کامنت گذاری ببرم، به صورت عام (و تکرار می کنم: نه به صورت خاص یا اخص، بلکه به صورت عام، کاملاً عام) لازم دانستم توضیحات زیر را بنویسم:
۱ ـ حرف های من در مقالاتم آنقدر روشن هستند، و (به قول دوستی) آن قدر به زبان روان و همه فهم، نوشته شده اند که خواندن این مقالات (و همچنین ترجمه هایم و توضیحاتم بر ترجمه ها) مواضع مرا حتی برای یک خواننده ی غیر سیاسی نیز با وضوح تمام، روشن می کند.
۲ ـ همانطور که پیش تر از این ها هم اشاره کرده ام، صرفنظر از آدم های بسیار سطحی، با برخورد های رآکسیونری، به طور عمده، سه دار و دسته، از هر افشاگری یی در مورد جنایات اسراییل در غزه، به وحشت می افتند، و فوراً دست به کار می شوند:

دسته ی اوّل: کارگزاران رسمی و قدیم الاستخدام، و یا به طور پیمانی (تا پایان تهاجم اخیر) به استخدام در آمده ی دستگاه های امنیتی اسراییل. تأملی در سیاست تبلیغاتی ویژه و متفاوت و خاص الخاص اسراییل در این جنگ معین، کافی است که درستی یا نادرستی این نظر را به محک بزنیم.

دسته ی دوم: جریان سیاسی ورشکسته یی که به دلیل طرد شدگی از طرف مردم ایران، به جز آویختن به دامان آمریکا و اسراییل، و انجام خدمات سفارشی و نیز داوطلبانه برای آن ها، راه دیگری در پیش خود نمی بیند.
من فاکت های بسیاری در مورد سیاست های اینچنینی این جریان در اختیار دارم. اما تا این لحظه، یعنی تا این دقایق که در حال نوشتن این کامنت هستم، به دلیل موقعیت شکننده این ها، همه گونه ملاحظه را در حقشان روا داشته ام.

دسته ی سوم: افرادی که می شود آن هارا «اسراییلوفیل (مثل آنگلوفیل، و آلمانو فیل، و روسو فیل) نامید.

تا آنجا که به من مربوط می شود، به دلیل چهار پنج دهه فعالیت سیاسی پر تنش، به اندازه ی کافی پوست کلفت شده ام. آن هم در مسایلی از این دست که اگر کوتاهی یی از من سرزند، در و دار و دیوار و ابر و باد و باران، در هرجا که با من تلاقی کنند، لعنتم خواهند کرد..

در ضمن، فرصت را مغتنم می شمارم، و ضمن تشکر از لطف حمید محوی بسیار عزیز، سعی دارم که به موضوع مورد اشاره ی او به صورت جداگانه و مفصل (و نه در این ستون) بپردازم.
۶٣۰۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣٨۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۶۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست