یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

نامه‌ی سرگشاده به "مریم سطوت" - هاشم

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : هشتاد ح

عنوان : خونی که به هدر رفت
من از روی علاقه به ایران وهموطتان خود وستمی که بر ما وارد شده پی گیر چرا وچگونگی قتل پنجه شاهی هستم.در همان خاوران بسیار ی با عقاید متضاد با یک دیگر به خواب رفتند وما موظف هستیم که از حقوق انسانی آنها دفاع کنیم.
از نظر قانون قتل قتل است وقانون بین قتل انقلابی وغیر فرقی نمیکذارد.این فقط ادیان واسلام است که قتل ملحد ویا منافق را جایز میداند.سازمان سیاسی نباید همانند اسفالت صاف کن گذشته خود را نادیده بگیرد وبرروی قتل ویا قتلها سرپوش بگزارد.این آقای هاشم ویا خانم سطوت در حقیقت قربانی سکوت سازمان فدائیان شده اند .این خود سازمان است که باید گذشته خود را آنچه روی داده از همکار ی با نظا م ولو دادن افراد وهمکاری با حزب توده وقتل اعضا برای مردم ایران روشن کند.این ها از مفاد نامه آقای هاشم است.این حقیقت گوئی در مورد سازمان فدائی تنها نیست بلکه برای رسیدن به آزادی بیا ن وحفیفت گوئی همه سازمانها دینی وضد دینی باید خود را موظف کنند.در ضمن برای جلوگیری از سئو تفاهم در مورد نامها پیش نهاد آن هموطن گرامی را من با محبت گردن میگزازم و عدد را انتخاب میکنم.امیدوارم که دوستان محترم سایت اشکالی فنی پیدا نکنند.
۶٨۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣٨۷       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : سلام بر هومن دبیری عزیز
سلام بر هومن دبیری عزیز ، من با شما موافقم ، حرفتان بسیار بجاست. اما شما به یک نکته ای در این میان خوب دقت نکرده اید و آن این است که نامه ی جناب هاشم فقط یک نظر و نامه نیست ، بلکه او مدعی است. یعنی نامه جنبه ی حقوقی نیز دارد. با اسم مستعار نمی توان وارد یک دعوای حقوقی شد. شاید شما یا هر کس دیگری بگوید: حتماً خانم سطوت ایشان را با نام واقعی اش می شناسد.
آنوقت من می گویم: حق با شما بود ، اگر ایشان نامه را خصوصی برای خانم سطوت می فرستاد. ولی ایشان آمده نامه را منتشر کرده ، یعنی برای من و شمای خواننده منتشر کرده . اینک روبروی ما آقای هاشم قرار دارد که ما نمی دانیم با چه کسی طرف هستیم.
این کار جنایت نیست ، اما به هر حال به نظر من یک مقابله ی برابر و عادلانه نیست.
و در تعجبم که سایت خوش نام و وزین اخبار روز چگونه حاضر شده چنین نامه ای را منتشر کند؟!
من ترسم از این است که فردا ،هر کسی بیاید بر علیه این و آن بنویسد و با نام مستعار و مجازی هرچه خواست بر علیه دیگران بگوید. نه خانم سطوت دختر خاله ی من است و نه به جناب هاشم حس بدی دارم. حرفم این است که بیایید ، اینگونه "دادخواهی ها" را رواج ندهیم ، چه بسی که فردا اثراتش به خود ما برگردد.
۶۷۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣٨۷       

    از : هومن دبیری

عنوان : حرمت اسم مستعار
مدتی ست تمایلی به نوشتن کامنت ندارم به دلیل ابهامات زیادی که در دنیای «مجازی »وجود دارد. شاید در آینده وضع بهتر شود.

فکر می کنم مشکل ما در نوشتن مقاله، نامه و حتی اظهار بخاطر اسم واقعی یا مستعار نیست. این شیوه همیشه در جهان ، مرسوم بوده و هست . وقتی کسی بدلیل امنیتی ، یا هر دلیل دیگر مطلبی یا مقاله ای را با با نام مستعار می نویسد «هویت» خود را نفی نمی کرد، چه بسا ناشر و خبرنگاران نام واقعی نویسنده را می دانند ولی بنا بر اصل پذیرفته شده ی «حفظ امانت داری» آنرا محفوظ نگاه میدارند و بعداز مدتی یا دوره ای اگر لازم باشد یا شاید بعداز مرگ شخص مورد نظر ، فاش میشود که فلان شعر یا اثر نوشته کدامین هنرمند بوده ست.بسیاری از شاهکار های کلاسیک انگلیس به اینصورت منتشر شد.

اما در دنیای مجازی بعضی دوستان بی نام و نشان می نویسند و هر چه دلشان میخواهد نثار دیگران می کنند.کسی نمی داند که :
۱.نویسندگان کامنت های «بی نام» چند نفرند. این همه بی نام و نشان ...
۲. کسانی هستند که «نام» خود را عوض می کنند و هر از گاهی نامی را انتخاب
می کنند و یا با نام های مختلف می نوسند .مثلا دیگر از «لیبرال» خبری نیست !
این ها را که نمیشود نام مستعار تلقی کرد.

هرکس حق دارد نظرات خود را هر طور که میخواهدو با هر نام مستعاری که دوست دارد ابراز نماید تا هویت خود را بهر دلیلی محفوظ بدارد. ایا بهتر نیست با همکاری یکدیگر نظمی در این کار ها داشته باشیم که نام های مستعار برای خودشان هویت پیداکنند؟ بدون اینکه بدانیم آنها کیستند.ولی پس از مدتی با ده ها شخص «معین» در دنیای مجازی برخورد اندیشه خواهیم داشت. شاید روزی این با دوستانی که امروز اسم مستعار دارند ، در زندگی واقعی به بحث و گفتگو بنشینم .


در صورت توافق تلاش کنیم نام مستعار خود را تثبیت کنیم و بخصوص رعایت کسانی که با نام واقعی خودـ مانند مریم سطوت ـ می نویسند را بنماییم .

این منطقی و انسانی نیست که پشت اسامی «مستعار» و موقت به حقوق فردی دیگران بی حرمتی کرد .
۶۷۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣٨۷       

    از : .. ..

عنوان : وقتی چه گوارا از مد می افتد...
اکثر " چپ" های ایران ، نه بر اساس باورهای عدالت خواهانه ، بلکه به دنبال "مد چه گوارایی" چپ شده بودند. دلیلش هم آن است که در حالی که جنایت های امپریالیسم آمریکا در دهه های اخیر بسیار عریان تر از همیشه خود را نشان میدهد ، این ها نه تنها تمایلی به دیدن این وقایع ندارند بلکه درست در همین ایام است که به کشف"نئولیبرالیسم " نائل میگردند و با گذشته خود آنگونه برخورد میکنند که با لباس های پاره و از مد افتاده شان.

تا تقدیم دسته گل به شهبانو به پاس کشتن جزنی ها، خیزی کوچک مانده است . اگر هم هنوز این جهش " روشنفکرانه" انجام نشده باشد.
۶۷۹٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣٨۷       

    از : حمید محوی

عنوان : من هم با لیثی حبیبی - م-تلنگر موافق هستم
که به مشکل اسم مستعار اشاره می کند. یعنی مقدماتی ترین و شاید یکی از اصلی ترین کارهای فرهنگی و اجتماعی : نام و نام پدری. و اتفاقا یکی از دوستان دیگر نیز به همین موضوع اشاره کرده بود و چون که به حرفه وکالت هم اشتغال دارد، این نامه را مشکل برانگیز برآور کرده و تعجب می کرد که چرا اساسا اخبار روز و همین طور عصر نو به انتشار چنین نامه ای بی نام و نشان اقدام کرده اند.
قصد خواندن این مقاله را نداشتم و تنها بخاطر گفت و گویی که با آن دوست داشتم، و پس از خواندن بخش نظریات به اصل مطلب پرداختم.
در هر صورت من به هیچ عنوان نه دوست دارم رویم بنزین بریزند و نه این که خودم روی خودم بنزین خواهم ریخت که در خیابان های پاریس خودم را بخاطر دعوای حقوقی یک نفر دیگر آتش بزنم.
قربانی، کلمه ای ست که در ذهنم تداعی می شود. من همیشه فکر کرده ام که فدائیان خلق بنیاد فکری شان را از مذهب به عاریت گرفته اند و همین را هم در نام گذاری خودشان منعکس ساخته اند.
۶۷٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣٨۷       

    از : سهراب دره‌شوری

عنوان : داستان مبتنی بر وقایع تاریخی نباید با جعل واقعیت همراه شود
نویسنده این نامه از خانم سطوت خواسته است که در بیان روایت خود از آن وقایع صادق باشد. داستان مبتنی بر وقایع تاریخی نباید با جعل واقعیت همراه شود. خانم سطوت در روایتش به انسانهایی اشاره دارد که مولود تخیل او نیستند. امانتداری در نقل قول از افرادی که به آنها اشاره می‌شود شرط انصاف است. نکته شایان ذکر این است که اگر ایشان دیدگاه آوانگاردی در قبل از انقلاب داشته است، باید با مواضع رهبری فداییان اکثریت در حمایت از رژیم متحجر خمینی به مخالفت برمی‌خواست.
۶۷٨۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣٨۷       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : و یک نمونه ی وحشتناک تاریخی ...
و یک نمونه ی تلخ و حشتناک تاریخی: من بار ها دیده ام وقتی که در مورد کشتن ناجوانمردانه ی عزیزی چون شریف واقفی ، کس یا کسانی نوشته اند ، دیگرانی پیدا شده اند و با هزار و یک بهانه تلاش کرده اند سر به نیست کردن آن انسان بزرگوار را توجیه کنند ، آن ها نمی دانند که توجیه شان به ضد خودشان بر می گردد.
آن جان شیفته را کشتند و به خارج شهر بردند و بر رویش بنزین ریختند و به ذغالش بدل کردند و هنوز کس و کسانی پیدا می شوند که آن قتل وحشتناک را یک جوری ماست مالی کنند.
اگر قرار است گفته شود نباید کسی را از گفتن و نوشتن ممنوع کرد.و باز تکرار می کنم: اگر نوشته ای ناقص است ، باید کامل شود. و اگر تعصب گروهی ما را کور کند ، دیگران می آیند و بار را با سر بار بر خر ما می بندند.

همیشه شاد و پیروز و حقیقت جو باشید.
۶۷٨۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣٨۷       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : حرف من این است:
سلام بر تقی عزیز

"باید به قتل های گذشته واز جمله قتل پنجه شاهی رسیدگی کند.آیا کسی مخالف است به این گونه قتل ها رسیدگی شود?"

من هم همین را می گویم ، می گویم: هرچه رخ داده باید گفته شود. ولی ما حق نداریم به کسی بگوییم آن را ننویس و این را بنویس! باید آن را نوشت تا به این رسید.
هرنوع سانسور و خود سانسوری به نظرم یک عمل ضد حقیقت است. امروز شما در خانه ی تیمی بسر نمی برید. از گذشته خیلی دور شده اید ، اگر امروز هم ننویسید فردا شاید برای همیشه بخشی از تاریخ فراموش گردد. و این خود فاجعه است. هاشم عزیز ، اگر از قلم خانم مریم سطوت چیزی افتاده و یا اینکه هنوز به آن بخش از تاریخ نرسیده ، شما و شما ها لطف کنید و بنویسید تا ما - مردم ایران - بدانیم چه بر شما و دیگران گذشته. یعنی چه بر ما گذشته. و از سویی باید بدانیم که با چه کسی طرف هستیم. من در چنین بحث هایی با اسم مستعار وارد شدن را نیز درست نمی دانم ، زیرا بر ابهامات می افزاید ، مگر اینکه دلیل امنیتی داشته باشد.

اگر می آمدند و یک کتاب مرجع درست می کردند و از ضعف و قوت نیرو ها در گذشته به روشنی صحبت می شد ، امروز مردم به آن مرجع رجوع می کردند. سازمان فداییان خلق - همه نوع اش - امروز نیست که از کشور بیرون آمده اند ، چرا تا به امروز یک کتاب مرجع منتشر نکرده اند و حالا از کتابی که در تهران چاپ شده و هزار اما در آن است ، چپ و راست انتقاد می کنند. مردم فوراً در برابر انتقاد شما با تعجب سئوال می کنند: به کجا رجوع کنیم؟!

به قول یکی از بچه ها که زیبا نوشته بود: "خودتان بنویسید تا برایتان ننویسند."
داستان ِ هم پنجه شاهی و هم قبل و هم بعد آن باید به روشنی گفته شود ، وگرنه دیگران می آیند و برایتان می نویسند و طبیعی است که نظر خودشان را نیز در آن دخالت می دهند. تاریخ ثابت کرده است: هر حقیقتی را اگر کس و کسانی تلاش کرده اند چکمه مال کنند ، بیشک به مرور زمان سنگینتر شده ، جرم روزگار را به خود می گیردو دیر یا زود آوار سر خود همان آدم ها می گردد.
من نظرم این است: همه چیز باید به وسیله ی خود ما گفته شود ، وگرنه برای ما خواهند گفت ، با آب و تاب و پارسنگ فراوان خواهند گفت. سخن من این است: هیچ سخنی شنیدنی تر و ماندگار تر از راستگویی و حقیقت جویی نیست.
۶۷۷۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣٨۷       

    از : تقی خرم

عنوان : مقایسه
در نامه آقای هاشم مواردی ذکر شده که به سادگی از ان نمیتوان گذشت.
مهم تر ین موضوع قتل آقای پنجه شاهی وهمکار ی سازمان فدائیان با رژیم است.ملاقات با شهبانو فرح پهلوی جرم نیست همچنان که م.الف سایه با خامنه ایملاقات کرد وعکس گرفت.اما مسئله قتل آقای پنجه شاهی را نباید به این سادگی از ان در گذشت.اگر ما از خاوران وجنایات رژیم سخن میگویم در حقیقت سخن از جنایت کرده ایم وجنایت توجیه پذیر نیست.بنابر این خانواده مقتول و اجتماع
حق دارد که بداند پنجه شاهی چرا وبدست چه کسانی گشته شده است.
وقتی نامه ای سرگشاده نوشته میشود لاجرم عده ای نیز میپرسند ومیخواهند چند وچون ماجرای قتل را بدانند.ما نظام را ظالمانه میدانیم واگر روزی نظامی عادلانه وقانونی در این گشور بر قرار گردد باید به قتل های گذشته واز جمله قتل پنجه شاهی رسیدگی کند.آیا کسی مخالف است به این گونه قتل ها رسیدگی شود?
مسئله دیکر ابعاد همکار ی سازمان با نظام در ایران است.در مدرسه خوانده بودیم پرسیدن عیب نیست نداستن عیب است.چه کسی پنجه شاهی را گشت?
۶۷۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨۷       

    از : Juybaar

عنوان : Unfair to publish personal matters
I agree with the other person that Akhbar-e Ruz shouldn’t have published this reply. I don’t know any of the parties involved so I have no interest to defend one against the other, but the nature of some of the things mentioned here are personal and it’s not right to publicly announce them to the world.

Lastly, I also agree with Binam. Someone who stops saying hello to his ex friend because she has had a talk with former Shahbanu Farah Pahlavi, in this day and age is at best a political retard.
۶۷۷۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۴۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست