از : پرویز راستان
عنوان : ملت بی پناه روشنفگران تبهکار
ما مردم نه تنها حافظه تاریخی نداریم بلکه سازمانها وروشنفگران این سر زمین بر سر انند که حافظه تاریخی بوجود نیاید. جریان چیست?
یکی از اعضا فدائی بنام پنجه شاهی بنا به دستور رهبری به قتل میرسد.این قتل مرموز مخفی میماند تا فردی بنام عباس در نامه ای به خانم سطوت اعتراف به آگاهی از قتل کرده واذعان دارد که خانم سطوت از موضوع قتل آگاه است.
تا بحا ل سازمان فدائیان در این مورد موضعی اتخاذ نکرده و قتل نام برده در سکوت فدائی مخفی مانده است.من به آقای عباس نویسنده نامه پیشنهاد میکنم که در یک نامه سرگشاده به سازمان فدائیان جویا وپی گیر قتل پنجه شاهی شود.
خانم سطوت نمیتواند بطور یک جانبه از راز این قتل پرده برداری کند .شاید ایشان هنو زعضو فدائی باشد ومعذورات سازمانی مانع این افشا گری این قتل شود.
پرونده این قتل را نمیتوان با یک کلیک از بین برد وافراد با وجدانی وجود دارند که علارغم سانسور سازمانی وحزبی بدنبال روشن شدن چگونگی قتل آن جوان ناکام هستند.
۶٨۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۷
|
از : امیر /
عنوان : وادادگان در جستجوی "حقیقت" !
بسیار جالب است اگر توجه شود که این بحث عملا به رویارویی دو طرز تلقی "عدالت گرا" و "لیبرالیسم" تبدیل شده است. وتازمانی که چنین است ، واکنش ها ی دو طرف را نمیتوان صرفا در قیاس با اصل مطلب، یعنی تاریخچه فعالیت سازمان ، ارزیابی کرد.
آیا این اتفاقی است که تمام وادادگان و تازه لیبرال شدگان ، در کنار طرفداران شاه و شیخ، این روزها ذره بین دست گرفته اند و دنبال لکه های سیاه بر دامان سازمان های طرفدار عدالت و آزادی میگردند؟ در بین این افراد کسی هم پیدا شده است که "اتفاقا" با جنایت هایی که همین امروز و جلوی دماغشان توسط آمریکا و اسراییل صورت میگیرد مخالفتی کرده باشد و به بررسی آن ها علاقه ای نشان داده باشد؟
وقایع نگاری میبایست بدون غرض و به دور از نیت سوء و سوء استفاده صورت گیرد و نه به عنوان ابزاری برای به دست آوردن مشروعیت.
۶٨۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۷
|
از : فرزانه مانی
عنوان : جستجوی حقیقت
من نمی توانم نامه ی چند وجهی ی هاشم را درک کنم ، چون اصلا او را نمی شناسم و نمی توانم اطمینانی به ادعاهای او داشته باشم. البته کسانی که او را می شناسند طبیعتا راحت تر با او و زوایای نوشته ی او کنار میایند.
نوشته های مریم سطوت ، علیرغم اینکه سرشناس ست ، ولی «وحی» منزل نیست و بچگانه ست اگر میزان انطباق آن واقعیت های خانه های تیمی را صد در صد دانست. تلفیق داستان و واقعه؛ در باره ی دیگر عملکردهای فردی و گروهی او نیز در همان حد میدانم که در رسانه های اپوزیسون مطرح بوده ست.
سئوال در این نکته نهفته ست ؛ در دنیای خارج از روابط تشکیلاتی ، خوانندگان این نامه ی هاشم چگونه خواهند تواست بدون زمینه ذهنی از هاشم و مریم سطوت، به داوری بنشنند ؟
با اجازه ی اخبار روز و خوانندگان محترم ، میخواهم به موضوع دیگری اشاره می کنم که اهمیت کمتر از این ندارد ولی به درک موضوع کمک می کند.
کتابی به نام "هشت نامه به چریکهای فدائی خلق (نقد یک منش فکری)" منتشر شده است. این کتاب را خسرو شاکری - مقیم خارج کشور نوشته ست و در تهران انتشار یافته است . در آن کتاب ، اشاره به شش نامه از مصطفی شعاعیان به چریکهای فدائی و دو نوشته انتقادی او به فدائیان آمده ست. در این کتاب «اتهامات» سنگینی از جمله قتل رقبای سیاسی مطرح شده ست که متاسفانه هیچ سازمان منتسب به فدائیان تا بحال در باره آن اظهار نظر نکرده ست . فقط نامه ای اعتراضی از فریبرز سنجری در سایت عصر روز منتشر شد که بدلیل «ادبیات»
توهین آمیز بعداز چند روز بکلی از آرشیو « عصر روز »حذف شد. چگونه می توان به حقیقت رسید ؟
- رژیم آدمخوار به تحریف و تاریخ سازی می پردازد .
- اغلب فعالان منتسب به جریان فدائی اغلب با انواع «دیدگاه » های امروز خود و با زبان متفاوت به نقد گذشته می پردازند.
- بخشی از طرفداران مشی مسلحانه هنوز بر درستی آن پا می فشارند و قدر به اثبات آن نیز نیستند.
- منقدین مشی مسلحانه، با وجودیکه امروز کسی در رد این مشی تردیدی ندارد ، هنوز به تکرار مثنوی های «لنینی» خود ادامه میدهند که
تارخ مصرفش گذشته و با اختلاط آن در شایعات و حدسیات و گمان زنی به ابهامات دامن میزنند.
بد ترین همه ی اینها ادعاهای وحشتناک خسرو شاکری می باشد که به آن نمی پردازم و فقط انتظار دارد که نیروهای وابسته به فدائیان
اگر با اطلاعات موجود خود به آن نپردازند و مردم با اتقاقات آن دوران سیاه اشنا نکنند موضوع در حد هاشم ومریم محدود نخواهد ماند بلکه به «افسانه» ساری های منفی تبدیل خواهد شد.
۶٨٣۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۷
|
از : آرمان آزنگ
عنوان : زنده باشی هاشم
دورود بر شما هاشم عزیز که حرف دل خیلی از ما را زدی. کسانی که دستگاه جهنمی شکنجه و قتلشان عزیزان ما را کشتند هنوز هم دشمن هستند و بریده های که چوب حراج به آرمانهای عدالتخواهانه سابق خود زدند با ما بیگانه هستند.
زنده و موفق باشی هاشم.
۶٨٣٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۷
|
از : داریوش مرادی
عنوان : نقد گذشته با متد های برجای مانده از گذشته ، مشکلی را حل نمی کند .
درود دوستان ! مقاله هاشم آمیزه ای از درست و نادرست ، برخورد شخصی و سیاسی است . متاسفانه این نوع نگاه که اغلب با جار و جنجال و اتهام زنی همراه است ، مشکلی از تاریخ نگاری سیاسی ما حل نمی کند . اگر چه در مطلب خانم سطوت که بدرستی روشن نیست که خاطره نویسی است یا داستان ،مشاهدات مستقیم است یا روایت از دیگران و... آیا روایت های دیگر ، به چه میزان به روایت ایشان نزدیک و یا از آن دور است . برخورد با گذشته و نقد گذشته ، نباید با اهداف سیاسی ، انتقام گیری و ارائه تصاویر غیر واقعی و ذهنی از واقعیت و در فضایی خارج از کادر زمان و مکان رخ دهد . شاد باشید
۶٨٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۷
|
از : سهند نسیمی
عنوان : خانم سطوت به وکیل مدافع احتیاجی ندارد
اگر با اسم مستعار نوشتن از ارزش نوشته ای بکاهد باید تمانی اثار کیرگه گارد را به اشغالدونی ربخت برای اینکه ایشان اثارشان را با حد اقل ۱۲ اسم مستعار نوشته اند که فقط عده خیلی کمی و ناشرش از هویت اصلی شان با خبر بوده اند. اقای هاشم به هر دلیلی حق دارند که با نام مستعار به نویسند که به اندازه اتمی هم از ارزش نوشته شان نمی کاهد برای اینکه خانم سطوت ایشان را با هویت اصلی ایشان می شناسند و مسئولین سایت اخبار روز بچه دبستان بدون تجربه نیستند که هر نامه ای را درج کنند. الفبای دموکراسی از شفافیت شروع می شود. هر روان درمانگر خانواده می داند که پشت سر هر ناهنجاری های روانی فردی یه سر و راز و دروغ خانواده گی نهفته است و به همین جهت هم بعد از فروپاشی اپارتاید در افریقای جنوبی کمیته ای برای کشف حقیقت-- البته نه برای مجازات مقصرین دوره اپارتاید بلکه برای روان درمانی خانواده بزرگی به نام مردم افریقای جنوبی---- تشکیل شد . و اگر در این نامه سرگشاده تحریفاتی باشد خانم سطوت بخوبی می توانند جوابش را داده و نویسنده را رسوا کنند. شخصی که نامه سرگشاده ای را منتشر می کند حتما که به گفته هایشت اعتماد و در ارائه مدارک بخودش اطمینان دارد. برای اینکه دست ایشان هم زیر سنگ خانم سطوت قرار گرفته است که اگر افترایی زده شده باشد باید پاسخگو باشد.
۶٨۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۷
|
از : سهند نسیمی
عنوان : تصحیح
راستی چرا از رفقا یتان شیوه مسدود کردن همیشگی آی. پی ها را یاد نمی گیرید.؟
۶٨۲٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۷
|
از : سهند نسیمی
عنوان : اقای توکلی اول بخودتان یه سوزن بعدا به دیگران جوالدوز فرو کنید.
اقای کیانوش توکلی: شما در سایت ایران گلوبال نه تنها پیام ها را سانسور می کنید بلکه ای.پی مردم را هم مسدود می کنید. و از آنجائیکه بلد نیستید آی. پی را برای همیشه مسدود کنید بعد از چند روز باز هم کانال خود بخود باز می شود. بارها شده که پیام های مرا حذف و ای .پی مرا مسدود گرده اید-- البته موقتا--- چیزی که عوض دارد گله ندارد. راستی از رفقا پرا شیوه مسدود کردن آی. پی ها را یاد نمی گیرید.؟
اقای هاشم: دست مریزاد به این افشا گری هایتان . گرچه تقریبا کار های پشت پرده این شاهان و ملکه های بدون تاج و تخت خیلی خیلی بیشتر از اینهاست و در پستوی خانه شان فقط خدا می داند که چندین سر و کله و جمجمه قائم کرده اند.
۶٨۲۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣٨۷
|
از : اخبار روز
عنوان : به آقای کیانوش توکلی
متاسفیم که «سانسور» چماقی شده است برای آن عده ای که می خواهند اخبار روز را به ابزار فحاشی و دشنام گویی تبدیل کنند.
در مورد شما، بهتر بود لطف می کردید و به جای انتقال کامنت خود از سایت خود به اخبار روز و تبلیغ آن در اینجا، نظر خود را به صورت کامنتی جداگانه در کنار سایر نظرات اضافه می کردید. هیچ مشکلی پیش نمی آمد.
و در مورد آن خانمی که در سایت خود با او در مورد «سانسور» در اخبار روز هم صدا شده اید: «نظر» آن خانم با «امامزاده هاشم» شروع می شود، با توصیف نویسنده با جملاتی نظیر «ذلیلتر/ حقیرتر/ و یک میلیون بار کهترتر از نوچه گان برادر بازجوی شکنجه گر حسین شریعتمداری» ادامه می یابد و با «حقیر» و «قحبه ی سیاسی» خواندن نویسنده، به پایان می رسد و به همین دلیل از روی سایت برداشته شد.
به راستی برای چه کسی باید متاسف بود؟
۶٨۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣٨۷
|
از : کیانوش توکلی
عنوان : اخبارروز متاسفم که دست به سانسور می زند.
اخبارروز کامنتی که در ارتباط با _نامه ی سرگشاده به "مریم سطوت" گذاشته بودم (همین کامنتی تحت نام جار و جنجال برای دفن _ خبر هولناک ؟ )را سانسور کرده است . واقعابرای اخبارروز متاسفم که دست به سانسور می زند.
۶٨۱۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣٨۷
|