یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

شطرنج ِ خون با جنون ِشاعری در کیش - علی عبدالرضایی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : کریم ط

عنوان : زبان شعری
یادم می آید جوان بودم و وول می خوردم در محافل مطبوعاتی و ادبی آن زمان ها. آن وقت ها سهراب سپهری حین ارتکاب شعری سروده بود "...نسب من شاید به زنی فاحشه در شهر بخارا برسد..." یکی از شعرای بنام و هم اینک خیلی رییس فرموده بود که باید گردن این سهراب را زد. چه بلبشویی شد و چه غوغایی! حالا گویا همان سیر های هفت ساله و زیر خاکی های تقلبی باید خیلی دلشان بخواهد زبان سرخ این علی آقا را هم از پس کله سبز لنگرودی اش بیرون بکشند. اما مارکس علیه الرحمه چه خوش گفت که رحمت بر آن تربت پاک باد! فرمود: شخصیت ها در تاریخ دو بار ظهور می کنند، بار اول به شکل تراژیک اما بار دوم به شکل کمدی آن هم مسخره! شعر این علیرضایی می ماند. اما بهتر است کمی آرام تر باشد و خیلی خشمگین نشود. حساب زبان و حساسیت جامعه ادبی را نیز دریابد. چه خوب که در این سایت (که بخش ادبی قابل اعتنایی دارد) می خوانم کار های ایشان را.
۱۵۱۴٣ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣٨٨       

    از : مرضیه مرادی

عنوان : خیلی عالی بود
خیلی دردمند بود.چقدر آقای عبدالرضایی حس وحالش را عمیق و تاثیرگذار می نویسد. خیلی متاثر شدم.با تشکر از اخبار روز.
۱۵۱٣۷ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست