از : کریم ط
عنوان : زبان شعری
یادم می آید جوان بودم و وول می خوردم در محافل مطبوعاتی و ادبی آن زمان ها. آن وقت ها سهراب سپهری حین ارتکاب شعری سروده بود "...نسب من شاید به زنی فاحشه در شهر بخارا برسد..." یکی از شعرای بنام و هم اینک خیلی رییس فرموده بود که باید گردن این سهراب را زد. چه بلبشویی شد و چه غوغایی! حالا گویا همان سیر های هفت ساله و زیر خاکی های تقلبی باید خیلی دلشان بخواهد زبان سرخ این علی آقا را هم از پس کله سبز لنگرودی اش بیرون بکشند. اما مارکس علیه الرحمه چه خوش گفت که رحمت بر آن تربت پاک باد! فرمود: شخصیت ها در تاریخ دو بار ظهور می کنند، بار اول به شکل تراژیک اما بار دوم به شکل کمدی آن هم مسخره! شعر این علیرضایی می ماند. اما بهتر است کمی آرام تر باشد و خیلی خشمگین نشود. حساب زبان و حساسیت جامعه ادبی را نیز دریابد. چه خوب که در این سایت (که بخش ادبی قابل اعتنایی دارد) می خوانم کار های ایشان را.
۱۵۱۴٣ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣٨٨
|