یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

اکبر گنجی و "یک بام و دوهوا" - مسعود نقره کار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : س دارا

عنوان : از شارلاتانها نباید رونویسی کنید
شما باید اول از خود انتقاد کنید.
۱۵۴٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱٣٨٨       

    از : م الف

عنوان : چند سوال از آقای نقره کار، لطفن پاسخ دهید
۱. شما اقای برقعی را "دوست و استاد عزیزم " خطاب کرده اید. آیا واقعا براین باورید که ایشان "استاد" شما هست و شما "شاکرد" او؟ یا استفاده از این لقب ها ناشی از فرهنگ جاهلی و لوطی گری هست؟ اقای برقعی که مانند تمامی مسلمین، وحشت سرنگونی رژیم پریشان فکرشان کرده و هنوز نه بدار هست و نه ببار، به تبعیت از ملایش علی و امامش خمینی، شمشیر ذوالفقاریش برای ذبح اسلامی مخالفان از رو بسته، چگونه میتواند "استاد" شما باشد و شما در نقش "شاگردی" ایشان "مخالف جمهوری اسلامی"؟؟ اقای نقره کار بعد از ۳۰ سال باید یاد گرفته باشید که شتر سواری دولا دولا نمیشود. یا شما با گذشته خود گسسته اید و یا هنوز به همان باور های فاجعه بار چسبیده اید. بهتر نیست تکلیف خود را روشن کنید؟؟
۲. شما باز سیاست "یک بام و دو هوا" را خود دارید بازی میکنید. شما مقالاتی در دفاع از جانباخته گان سالهای ۶۰ مینویسید و از رفقای جان باخته خود همچون هلیل رودی و معینی مینویسید و هم زمان از یکی از شکنجه گران امثال رفقای شما، یعنی گنجی دفاع میکنید و میخواهید با او هم آواز شده و احمدی نژاد را محاکمه کنید وموسوی را رییس جمهور. آیا این عمل شما دهن گنجی به رفقای جانباخته خوتان نیست؟ آیا شما مانیفیست گنجی را خوانده اید و سینه چاکی او در جهت برپایی صد در صد سیاست نیولیبرالیسم که تنها برای استثمار اکثریت زحمتکشان ایران، را خوانده اید؟ آیا واقعا نمیدانید که مرکز های اشاعه سیاست نیولیبرالیسم گنجی، کدیور، سازگارا، جقیقت جو، مهر انگیز کار و ...... را به آمریکا آورده و به آنها لقب "محقق" و "پژوهشگر" داده (درجالیکه خودتان میدانید که جملگی اینان از سواد اندکی برخوردارند) و کلیه مخارج و لیفت و لیس های آنها را میپردازند؟؟ مطمین هستم که اینها را بخوبی میدانید ولی اعقاید و افکار قدیمی شما بد جوری سرسختی میکند و بریدن از آن برایتان جندان راحت نیست.
۱۵۴۲۶ - تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱٣٨٨       

    از : حجت فارسی

عنوان : چه ربطی این حرف ها به مقاله دارد؟!
جناب این فرمایشات چه ربطی به مقاله دارد؟؟ نقره کار گفته است کمونیست است ؟ کجا؟ نشونمون بده . تازه شم باشه به این مقاله چه مربوط؟
۱۵۴۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱٣٨٨       

    از : انتقادخوب است ولی برای رقیب ؟

عنوان : چرا شما آقای نقره کار به همراه دیگر رفقا از خطاکاری های گذشته خودتان و دیگر رفقا انتقاد نمی کنید؟
لابد کمونیست ها آزادیخواهند
با ارتجاع مذهبی و لابی انگلیس برای سقوط دولت ملی مصدق متحدا عمل نمی کنند
لابد با ارتجاع ملاها علیه دولت بازرگان متحد نمی شوند
لابد اردوگاه سیبری دانشگاه بود
لابد استالین برسر تقسیم لهستان با فاشیست ها نساخت
لابد بهار پراگ برای توسعه آزادی بود
لابد کشتن میلیونها اوکراینی توسط استالین و میلیونها کامبوجی توسط پولپوت کشتن شپش بود
لابد انقلاب کمونیستی در افغانستان فئودالی از معجزات مارکس بود
لابد کمونیست ها فکر می کنند مردم دنیا خرند
امان از حسادت و خود پرستی
۱۵۴۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱٣٨٨       

    از : دوست قدیمی

عنوان : تبریک برای صراحت نقره کار و اندوه برای توهم گنجی
آقای نقزه کار عزیز
نه به آقای گجی که به شما تبریک می گویم. در مقالات شما در ۱۰ ساله گذشته هر جا پای انتقاد از حکومت و هواداران بازگشت سلطنت بود شما صریح و روشن می نوشتید و هر جا پای انتقاد از به اصطلاح اپوزیسیون در کار بود شما واژه های برخی و بعضی و کسی و.. به کار می بردید و مبهم گوئی و کلی گوئی می کردید. برای اولین بار به جای مبهم گوئی روشن حرف می زنید . تبریک . به انتقاد به معنای جدی آن نزدیک شدید

طرح آقای گنجی عملی نیست چرا که در شورای امنیت فقط مسائلی مطرح می شود که یکی از اعضای دائم یا غیر دائم آن خواستار طرح آن باشند . کمیساریای عالی نیز از چند سال پیش به دلیل ترکیب آن از ایران حمایت می کند و حتا برنامه فرستادن نماینده ویژه سازمان ملل در حقوق بشر را به ایران لغو کرد. کسانی که این نامه را نوشته اند خوب بود که قبلا قوانین و مقررات سازمان ملل را می خواندند
کاش این عزیران به جای ارائه طرح های بزرگ غیر عملی و ناممکن، که شکست و سرخوردگی به بار می آورد، طرح های عملی را دنبال می کردند. آقای گنجی،صد البته با نیت خوب، در اعتصاب غدا تلاش کرد تا همه را زیر جنبش سبز متحد کند و حالا می کوشد تا همه را در طرحی غیر عملی، متحد و در واقع علاف کند و البته باز هم با نیت خوب کسی که در باره موقعیت خود به توهم دچار است.
۱۵۴۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱٣٨٨       

    از : پیمان شهرابی

عنوان : بهای آزادی را بایستی تمام عیار پرداخت
چقدر خوب است هر کسی به اندازه توانش صادقانه ضد رژیم ملایان و جانیان که اسم جمهوری دارد ولی ربطی به ارزشهای جمهوریت در عمل نداشت و ندارد و اسلامی که کمر اینها را اسلام بزند که ربطی به اسلام ندارد بجز وحشی گری و خرافه پرستی چیز دیگری نیست و ایرانی هم نیست از روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ مشزوعیت خود را از دست داده.
ولی هر کسی میاید به میدان با تمام وجود بیاید و سعی نکند فردی باشد و توی جیب خود بریزد.
از همان روزی که گنجی آمد به خارج گفت حکومت سلطانی اپوزیسیون ندارد گفتم این آمده پای خامنه ای و رژیمش را سفت کند آخه مرد حسابی ۳۰ سال است مردم دارند خون می دهند و شکنجه میشوند تو کجا بودی حالا در میان خارجیان می گویئ ما اپوزیسیون نداریم اجبا
۱۵۴۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣٨٨       

    از : باخته

عنوان : امضای من مطرح نیست , مبارزه مردم در ایران مطرح است
ببینید. بعد از انتخابات مردم اروپاو آمریکا به اندازه کافی در باره شقاوت رژیم فاشیستی اسلامی شنیده اند و مثل این میماند که یک ایرانی اخباری از بنگلادش و یا آفریقا بشنود. ولی آن غربی هم مثل آن ایرانی بعد از شنیدن اخبار به دنبال کار خودشان هستند و علاقه بیشتری ندارند. در ایران هم ایرانیان اخبار اروپا و آمریکا را می شنوند ولی کاری نمی کنند و مثل غربی ها بی تفاوت میمانند.
شما باید شناخت کافی از روان مردم این ممالک داشته باشید. برایتان یک مثال می زنم.
در آلمان بزودی انتخابات پارلمانی است و بیشتر سیاست مداران زیر پا گذاشتن حقوق بشر را در ایران محکوم کردند , چون می دانند که رای دهندگان چه نظری در باره حکومت اسلامی دارند. ولی عملن کاری انجام نمی دهند. زیمنس دستکاه شنود به آخوندها فروخت ولی سیاست مدارن این کار را (که کمک به تروریستها در تهران ) است,محکوم هم نکردند. امروز آمریکا HDL در آلمان را به ۱۰ میلیون دلار جریمه محکوم کرد, چون روابطش را با حکومت فاشیستی اسلامی در تهران ادامه داده.
"۱۳۸۸/۰۵/۱۶ رادیو فردا
وزارت خزانه‌داری آمریکا روز پنج‌شنبه اعلام کرد شرکت حمل و نقل آلمانی «دی اچ ال» را به دلیل زیر پا گذاشتن تحریم‌ها و کار با ایران حدود ۱۰ میلیون دلار جریمه کرده است.

این وزارت‌خانه در بیانیه‌ای دلیل اعمال این جریمه را «حمل و ارسال بار به ایران و سودان و سوریه» اعلام کرده و می‌گوید شرکت دی اچ ال اکسپرس «پذیرفته است که برای جبران نقض تحریم‌ها نزدیک به ۹ و نیم میلیون دلار بپردازد». "

این جریمه درست است یا غلط؟

بهتر است انرژی خود را بی خودی مصرف نکنیم. بنظرم مهمتر اینست که توهم به وجود نیاوریم و بهتر است از مردم ایران پشتیبانی کنیم که همه روزهای جمعه مسالمت آمیز به نماز جمعه بروند. عین همین کار را روز های دوشنبه در لایپزیک آلمان شرقی انجام می دادند تا حکومت استالینیتی هو نکر منحدم شد. عین همین برنامه را در ایران باید به پیش برد.
بقیه فعالیت ها فقط برای معروف شدن عده ای خوب است و حتا خطر انحراف مبارزات مردم به خاطر توهم هست.
۱۵۴۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣٨٨       

    از : زمستان ایران

عنوان : حقیقت را نمی شود کشت
آقای نقره کار، واقعا که گل کاشتی جانم. آقای گنجی لطف کنند و به ما بگویند که چند سال به عنوان یک پاسدار درجه بالا دارای شغل شریف بازجویی بوده اند. پرونده ی چند اعدامی از زیر دست ایشان گذشته است و نقش ایشان در سال های ۶۷ چه بوده است. و ایشان چگونه توانسته است در زندان جمهوری اسلامی که امثال اکبر محمدی ها اجازه ی نفس کشیدن هم نداشته اند، ۸۰ روز (!!!!) اعتصاب غذا کنند، بعد هم بنشینند و تئوری پردازی کنند و مانیفست جمهوری خواهی بیرون دهند و بعد هم بلند شوند بیرون آیند و هفته به هفته در سراسر جهان سفر کنند. با کدام پول واقعا؟ امروز هم که ایشان حاضر نیستند با یک تلویزیون و یا رادیو که خواهان براندازی جمهوری اسلامی است مصاحبه کند. پرچم شیر و خورشید هم که اه است. سرود مرز پر گوهر هم که نباید خوانده شود. در بیانیه های شان از "گروه های بد نام" هم که حرف می زنند. آقای عزیز، شما دیگر چرا؟
آقای گنجی اگر خیلی راست می گویند بیایند و زیر یک بیانیه را که از حقوق بهائی ها حرف می زند امضاء کنند. چرا ایشان پرهیز می کنند از چنین کاری؟ چرا پرهیز می کنند از افشا گری در مورد گذشته ی خودشان؟ چرا سعی دارند خلافت اسلامی آقای خامنه ای را به جای سلطانیت جا بزنند؟ آیا نه برای این است که بعد اش یک نظام اصلاح شده از نوع موسوی مابانه اش باید جاگزین شود؟
خیر، آقای گنجی هرگز نمی توانند سخنگوی کسانی باشند که دمکراسی و لائیسیته را خواهان اند، چرا که ایشان نه لائیک هستند و نه دمکرات. در ضمن گذشته ی پاسداری خود را نیز نه نقد کرده اند و نه حاضرند یک کلام در باره اش حرف بزنند. آقای حجاریان هم که خود اش سرپاسدار بوده است و بنیادگذار ساواما، تبدیل کرده اند به نماد اسرا!!! چیزی نمانده است دیگران هم بیایند و پرویز ثابتی را بکنند نماد لیبرال دمکراسی. شوخی ست اینها آقای سماکار، شما وا ندهید آقا.
۱۵۴۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست