از : unknown
عنوان : رویاهایتان را در بحث دخالت ندهید
جناب زرگری
رویاهایتان را در بحث دخالت ندهیدوبجای موعظه استدلال کنید ومدرک بیاورید وبه صحرای کربلانزید. انبوه مدارک جنابعالی همان خاطرات جعلی مادر شاه است؟یاخاطرات محمدرضا پهلوی است؟ سخنان متهم در شرف اعدام است؟ مدرک صورت جلسات مجلس است, مکاتبات رسمی واداری است مانند دستوراستخدام شعبان جعفری در دولت مصدق
یعنی بررسیهای هماکاتوزیان و اجودانی و متینی ومیرفطروس,غنی نژاد و میلانی و زیباکلام و پایان نامه دکترا و ملکی و سنجابی وصدیقی که از طیفهای مختلف هستند همه کشک است و و مطالب مجد درست؟
اینکه"شما به مصدق اتهام آدمکشی زده بودیدومصدق به اتهام آدمکشی محاکمه نشد" نگاهی بتاریخ بد نیست:برخورد دکتر مصدق با مخالفان سیاسیاش در ارزیابی ما از شخصیت سیاسی وی نقش مهمی دارد, وی بعنوان یکی از با سابقهترین سیاستمداران ایران که بیخبر از قوائد بازی دموکراسی هم نبود در مورد حاج علی رزمآرا که از سوی دربار به نخستوزیری رسیده بود بعنوان یک مخالف سیاسی چه معاملهای کرد؟ من روی این صفت مخالف سیاسی تأکید دارم, چرا که در غیر اینصورت نه جبهه ملی و نه شخص مصدق هیچگاه نه سندی دال بر گناهان رزمآرا ارائه کردند و نه شکایتنامهای به دادگاهی ارائه کردند, خطوط برجسته برخورد مصدق و جبهه تحت رهبری وی با رزمآرا را به شرح زیر است:
۱, زدن اتهام وابستگی به بیگانگان (انگلیس) بدون اینکه قبل و بعداز قتل وی کوچکترین سندی در این مورد ارائه کرده باشد,
۲, تحریک و تشجیع توده مردم به نادرستترین شیوه ممکن علیه رزمآرا, برخورد مصدق و مطبوعات جبهه ملی با رزمآرا برای خواننده امروزی یادآور برخورد کیهان جمهوری اسلامی با مخالفان سیاسی رژیم اسلامی فعلی است,
۳, صدور حکم قتل رزمآرا از تریبون مجلس,
۴, آزاد ساختن قاتل وی از زندان از طریق مداخله خشن قوه مقننه در امر قوه قضاییه,
۵, به حضور پذیرفتن قاتل رزمآرا بعداز آزادی پیروزمندانه وی از زندان,
۶, رعایت احتیاط و جوانب امر و از جمله خودداری از گرفتن عکس یادگاری با قاتل مزبور برای پرده کشیدن به عمل ضد دموکراتیک غیر اخلاقی خود,
سعید رهبر ابتدا با نقل نمونهای از ادبیات سیاسی جبهه ملی٬ میزان نفرت و نوع تهیج افکار عمومی از سوی این جریان علیه رزمآرا را نشان میدهد:
رحیم زهتابفرد٬ افسانه مصدق٬ صص ۱۹۲-۱۹۳: «نبرد ملت٬ شماره مسلسل دوره هفتم شماره ۷٬ ارگان فدائیان اسلام سرمقاله خود را با این تیتر و عبارات شروع میکند: و وقتی که در سرزمینی رذلترین٬ بیشرفترین٬ جنایتکارترین و بیناموسترین عناصر پست و آدمکش٬ بر هستی و حیات ملتی مسلط و حکمفرما شوند و زمانی که یک مشت قحبه و فاحشه هرجایی زمام امور مملکتی را در چنگال منحوس خود گرفتند وضع بهتر از این نمیشود, شما چه توقع دارید؟ چه توقع دارید از کسانی که حتی حاضرند زن خود را برای ارضای خاطر ورشکستههای سیاسی دنیا دودستی در بغل آنها قرار داده و به این ننگ عظیم خود نیز فخر و مباهات نماید,,, اگر این جندههای دریده و بیآبرو٬ این نخستوزیر و نظایر از این وزرای بیحیثیت,,,» [۶۸-۶۹]
از صفحات ۱۹۸-۲۰۱ همان کتاب به نقل از «صورت جلسه مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۳۲۹/۴/۶» مذاکرات نمایندگان اقلیت مجلس به رهبری پیشوا مصدق نقل شده است:
«دکتر مصدق: (خطاب به رزم آرا) من خودم شما را میکشم,
آزاد: خیانت کردند٬ خائنها هفتتیر میخواهند٬ گلوله میخواهند,
,,,
دکتر مصدق:,,, (با عصبانیت) اگر شما نظامی هستید من از شما نظامیترم٬ میکشم٬ همینجا شما را میکشم,»[۷۱]
سخنان آقای آزاد بعداز کشته شدن رزمآرا که مغرورانه از موفقیت خود و هم کیشانش در صدور فتوای قتل از تریبون مجلس به خود بالیده است٬ در روزنامه اطلاعات سه شنبه بیست و پنجم تیرماه ۱۳۳۰ منعکس شده است:
«آقایان میدانند روزی که رزمآرا وارد مجلس شد آنقدر تختههای جلویمان را زدیم تا شکست, ما فتوای قتل سیاسی رزمآرا را دادیم,»»[۷۱]
سخنان عبدالقدیر آزاد در روزنامه اراده آذربایجان٬ شماره ۲۵ مورخ ۲۹ تیرماه ۱۳۳۰ چاپ شده که سعید رهبر از کتاب افسانه مصدق اثر رحیم زهتابفرد صفحات ۲۵۰-۲۴۹ نقل میکند:
«خود آقایان به خاطر دارند روزی که رزمآرا آمد اینجا٬ ما و آقای دکتر مصدق این قدر پیشدستیها را به هم زدیم که صدای کسی شنیده نمیشد تا چه رسد رزمآرا و تازه به من گفتند چرا قایم نمیزنی٬ ما و آقای دکتر مصدق فتوای قتل رزمآرا را دادیم٬ گفتیم خائن است٬ وطن فروش است, آقای دکتر مصدق هم گفتند: رزمآرا را٬ یک نفر آدم «خلیل طهماسبی» برحسب داد و فریاد و هو ما کشت,,,»[۷۲]
«روزنامه نبرد ملت کاریکاتور رزمآرا را کشیده و شخصی از پشت سر٬ با رولور خود وی را هدف گلوله قرار میداد (۱۳۲۹/۱۲/۹) و دقیقا یک هفته بعد٬ همین روزنامه در تاریخ ۱۳۲۹/۱۲/۱۹ نوشت:
«رزمآرا به جهنم رفت»
گلولهای که دیروز از هفت تیر «یک مرد حق» در فضای مسجد شاه خارج و مغز علی رزمآرا را متلاشی کرد,,,,» [۷۲]
این ماجرا در صحنه بعدی شبیه فیلمهای سینمایی کلیشهای (مثل فیلم “Z”) در مورد دیکتاتوریهای فاسد آمریکای لاتین میشود, پیشوا و مجلس تحت کنترل جبهه ملی٬ خلیل طهماسبی را با مداخله آشکار در امور قوه قضائیه از زندان آزاد میکنند و دکتر مصدق قاتل نخستوزیر سابق مملکت را بحضور میپذیرد, شاید فکر کنید که امر دچار پیچیدگیهایی بوده که مانع شناخت پیشوا از قباحت فوقالعاده قضیه شده است, اما چنین نیست و ایشان علیرغم شرفیابی ۴۵ دقیقهای قاتل مزبور٬ مصلحت نمیبینند که خبرنگاران از آندو (پیشوا و خلیل طهماسبی) عکس یادگاری بگیرند, اصل خبر در روزنامه اطلاعات٬ یکشنبه بیست و پنجم آبانماه ۱۳۳۱ آمده است:
«امروز قاتل رزمآرا به ملاقات نخست وزیر رفت»
به خبرنگاران عکاس اجازه داده نشد که از این ملاقات عکس بگیرند
“ساعت ده صبح امروز استاد خلیل طهماسبی به اتفاق عدهای از دوستان خود برای ملاقات آقای نخستوزیر از منزل خارج شد و ساعت ده و نیم به ملاقات آقای دکتر مصدق رفت و یازده و یک ربع بعد از منزل ایشان خارج گردید, به خبرنگاران عکاس اجازه داده نشد که از نخست وزیر و طهماسبی عکس بگیرند,»[۷۳]
نه مصدق و نه دیگر رهبران جبهه ملی دلایلی برای اثبات اتهام جاسوسی علیه رزمآرا ارئه نمیکنند, حتی وقتی مصدق بعداز کودتای ۲۸ مرداد در مقابل بازجوی پروندهاش شانس جدیدی برای ارائه اینگونه اسناد بدست میآورد٬ جز طرح یک اختلاف نظر سیاسی٬ اتهام وابستگی رزمآرا را بعنوان ادعا هم مطرح نمیکند, با توجه به اینکه در فاصله قتل رزمآرا تا کودتا٬ مصدق و جبهه ملی در موقعیت اکثریت مجلس شورای ملی و نخست وزیر و هیئت وزیران قرار گرفته بودند از هرگونه امکان دستیابی به اسناد جاسوسی رزمآرا برخوردار بوده و در چنین صورتی در بازجویی یا دوران تبعید خود در احمدآباد میتوانست برای ثبت در تاریخ این موضوع را روشن کند, وی در بازجویی خود که شامل مواجهه او با نواب صفوی هم بوده٬ هیچ نوع سندی ولو ضعیف٬ دائر بر جاسوس بودن رزمآرا ارائه نمیکند و تنها دلیلی که برای مخالفت خود با رزمآرا ارائه میدهد٬ ماهیتی کاملا سیاسی دارد:
رزمآرا «گفت برنامه من دادن اختیارات به استانها میباشد, گفتم که دادن اختیارات به استانها مخصوصا به بعضی استانها که ساکنین آنها از نظر زبان و نژاد و مذهب با ما اختلاف دارند صلاح نیست,,,» [۷۴]
نواب صفوی در جریان بازجویی در مورد نقش مصدق در قتل رزمآرا میگوید:
«رأی و تجویز کردن آقای کاشانی و آقای مصدقالسلطنه علنی و صریح بود نسبت به این که تیمسار سپهبد رزمآرا را بایستی از بین برد٬ و او دست [نشانده] انگلیسهاست,»[۷۹]
بعداز قتل رزمآرا ترتیب «قانونی» آزادی قاتل از سوی اکثریت مجلس طرفدار دولت پیشوا به تصویب میرسد, روزنامه اطلاعات به تاریخ پنجشنبه شانزدهم مردادماه ۱۳۳۱ خبر و تفضیلات این اقدام باورنکردنی و عبرت آموز جبههچیان و ماده واحده مربوطه را ثبت کرده است:
«ماده واحده- چون جنایت حاجی علی رزمآرا و حمایت او از اجانب بر ملت ایران ثابت است بر فرض اینکه قاتل او استاد خلیل طهماسبی باشد از نظر ملت بیگناه و تبرئه میشود,
قنات آبادی٬ کریمی٬ حسیبی٬ شایگان٬ جلالی٬ انپجی٬ بقایی٬ زهری٬ ملکی٬ زیرکزاده٬ دکتر ملکی٬ دکتر فلسفی٬ ناظرزاده٬ پارسا٬ اقبال وکیلپور و ۱۴ امضای دیگر,»[۲۲۸-۲۲۷]
۲۶۰۵۷ - تاریخ انتشار : ٣ خرداد ۱٣٨۹
|