از : رهگذر
عنوان : شعر شما
آقای خسرو باقرپور
من بیشتر شعر های شما را خوانده ام و با کار های شما کم و بیشی آشنا هستم
در مورد این غزل عرض کنم خودتان هم تصدیق خواهید کرد که این کار جوششی نیست و حتماَ سببی داشته که آن را سروده اید وعلت اینکه دوستان از آن خوششان نیامده همین است.
با تشکر منتظر کار های بهتری از طرف شما هستم
۲۷٣۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣٨۹
|
از : پروین میرویسی
عنوان : قناری
با سلام بر همه ی منتقدان بزرگ شعر. به قول شاعر غزل سرا خانم فرهودی نمی شود تصور کرد که شاعر منظورش همان قناری های آزاد گل پرست جزایر قناری باشد؟؟ قناری اگر در شعر شاعرهای ایرانی بیاید حتما باید بچپد توی قفس و در قهوه خانه بخواند؟
شما غرل به این زیبایی و روانی را که شاعر خوب ما آقای باقرپور عزیز نوشته ول کرده اید و مرتب استدلال می کنید که قناری باید تو قفس باشد؟ حالا گیریم که قناری هم تو قفس باشد همانطور که سهره هست و بلبل هم هست، این قناری مادر مرده اگر گل هم ندیده باشد اما به طور ژنتیک و ارثی و غریزی یاد گل و بهار و عشق به خواندن می آوردش.
و اما برای آن دوست عزیز که از ملیجک یاد کرده بودند باید ذکر کنم که ملیجک گونه ای پرنده نیست.
گنجشک را به زبان ما کرد ها می گویند ملوچ یا ملیچ و گنجشکک را هم می گویند ملوچک یا ملیچک. غلام علی عزیز السلطان پسر میرزا محمد خان امین الخاقان بود که اهل گروس کردستان بود و از کودکی غلام بچه ی ناصرالدین شاه بود.ناصرالدین شاه که صدای گنجشک خیلی دوست داشت امین الخاقان را مامور کرده بود نگذارد بچه های تخص دربار گنجشک ها را بگیرند و کباب کنند. روزی که خدمت شاه آمده بود که چغلی چند تا از بچه ها را بکند کلمه ی فارسی گنجشک یادش رفت و گفت بچه ها ملیجک ها را گرفته اند. شاه به این واژه خیلی می خندد و از آن روز اسم میرزا محمد خان می شود ملیجک که این اسم روی پسرش که بیشتر هم به شاه نزدیک می شود می ماند و هم زمان لقب عزیزالسلطان را هم می گیرد.
۲۷٣۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣٨۹
|
از : بهمن پارسا
عنوان : و اما...
و اما سرکار خانم فرهودی،اول سلام و ارادت و بعد، گفته اند و حتما شنیده اید و میدانیدکه، در شعر مپیچ ودر فن او/ چون احسن اوست اکذب او.
میگویم همینطور است،واگر غیر این باشد چگونه درک میشود زیبایی این کلام :معاشران گره از زلف یار باز کنید
شبی خوش است به این وصله اش دراز کنید!
زلف یار و سیاهی شب و وصله و این استعارات و تشبیهات در کمال کذب اند و از همین راه است که زیبا و خیال انگیزند. میگوید:
ببین در آینه جویبار گریه ی بید!
این کذب همه اش زیبایی است، تصویری است عینی و دلپذیر که در عالم استعاره عینیت محض است از آنچه سایه در نظر دارد.
پس که ،خوبست در عاریه گرفتن از آنچه عینی است ،ذهنیتی را ایجاد کنیم که لطافت و خیال انگیزی شاعرانه را نرماند. دیو چو بیرون رود فرشته درآید! کدام دیو کدام فرشته!؟
اما وقتی به کلام خواجه میرسی هم دیو عینیت دارد و هم فرشته،یعنی که اگر وقوف داشته باشیم بر کلام وکار برد آن میشود ذهنیت را سوار بر عینیت کرد و از آن تصویر ی زیبا و دلپذیر ساخت.
باز تازه کنم حرف خود را به خسرو جان ارجمند که ندیده ارادتمند فروتنی و بزرگواری او هستم، قناری پرنده یی است که به راحتی در قفس و فضای دود آلود هر قهوه خانه یی آواز سرمیدهد . حالا اگر به شوق گل است و خیالات دیگر دارد من از روانشناسی احوال او عاجزم و معذور. و باز مکرر کنم نه دانش خسرو جان را دارم و نه ذوق و قریحه ی اورا . مهر همگان مسری باد
۲۷٣٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣٨۹
|
از : ویدا فرهودی
عنوان : قناری
یک پرسش: آیا قناری قفس نمی تواند به یاد گل آواز سر دهد یا فقط برای شاخه گلی در گلدان بخواند؟
به نظرم نباید چندان بر عقل و منطق در شعر پافشاری کرد.این باور من است حال هر کسی خود داند و داوری اش!
۲۷٣۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣٨۹
|
از : یک آدم کوچک دوستدار شعر و طبیعت
عنوان : توضیح و پوزش
بکار بردن شکار نارسا است، منظور از شکار، شکار حشرات و هم دانه بر چیدن می باشد. شاه ِ ناصرالدین شاه از قلم افتاده. واژه ی گُنجشکَک، دو بار تکرار شده؛ یکبار اش، گنجشک، درست است.
۲۷۲٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : یک آدم کوچک دوستدار شعر و طبیعت
عنوان : زیر نویس
و دو زیر نویس از کامنت قبلی
۱ - گفته اند: آن پسرَک مشهور که بعد ها ملیجک نام گرفت، پرنده ی ملیجک در دست، فریاد می کرد: ملیجک، ملیجک ... ناصر الدین که با همراهان این صحنه را به تماشا نشسته بود، از او خوشش آمد، و او را به دربار برد، و نام اش ملیجک نهاد.
۲ - چندی پیش، ایران دو یوز پلنگ اصیل ایرانی را با دو ببر روسی عوض کرد. بعضی از متخصصین بر این کار ایران خرده گرفتند و نوشتند که آن دو ببر تکثیر شده اند و آمادگی زندگی در طبیعت را ندارند، زیرا بچه ببر از نوزادی، از مادر و پدر چگونگی و زیر و بم شکار کردن را می آموزد. البته گویا خریداران بعد مدعی شدند که این ببر ها اصیل اند، و بعد از مدتی زندگی در قرقی در مازندران، بکلی رها خواهند شد. امیدوارم که این خبر درست باشد. چون اگر ببر ها، پرورشی باشند، می توانند در طبیعت تلف شوند.
۲۷۲٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : یک آدم کوچک دوستدار شعر و طبیعت
عنوان : خسرو جان عزیز سلام
آنچه شما از قول دهخدای بزرگ نوشته اید درست است. اما قناری در ایران در قفس می خواند و آنجا می زید. فقط در قفس می خواند و در طبیعت ایران ما قناری نداریم. انواع پرندگان خوش خوان همچون سِهره، سِهر ه جنگلی، چکاوک، ملیجک۱، سینه سرخ، بلبل، گنجشکک، چرخ ریسک و ده ها پرنده ی دیگر در ایران زمین داریم که در طبیعت می خوانند؛ مستانه می خوانند. بخشی از آنها دایمی در ایران زمین زندگی می کنند و بخش دیگری مهاجر هستند. اما قناری در طبیعت ایران وجود ندارد. البته شاید از قفس در برود و در این حالت به احتمال قوی تلف می گردد، چون او شیوه زیستن و شکار کردن ۲ در طبیعت را نمی شناسد؛ و شاید، به احتمال بسیار اندک هم بتواند خود را آداپته کند. اگر چنین چیزی رخ دهد، این یک استثنا است. اما عموماً در ایران قناری در زندان ِ قفس می خواند، و یا به زبانی دیگر می نالد.
خسروی عزیز، من با بهمن پارسای گرامی موافقم. گاه بخاطر دمکراسی و زیبایی آزادی سخن، و هر چه به شدن ِ هنر آدمی، کمی بیشتر باید شما ها از خود مایه بگذارید و تحمل بیشتری داشته باشید؛ یعنی خیلی دل نازک نباشید. بگذارید حتی گاه بیرحمانه نقد شوید، تا شاعرانی بزرگ و ماندگار از شما عزیزان در آید. خوب فرض کنیم شما مخالف فلان نظر هستید، پاکش نکنید، برای نظر گذار ِ در اشتباه، توضیح دهید تا او از شما شاعر عزیز بیاموزد.
نظر من این است که آن لحظه که شما داشتید این شعر لطیف را می نوشتید، یک لحظه از یاد برده بودید که اگر بلبل در شعر نمی گنجد، هَزار را می توان بکار برد. تا بهاری، کناری، هَزاری و ... خوش در کنار هم بنشینند.
دهخدای بزرگ حرف درستی زده؛ اما این حرف ربطی به بکار گیری قناری شما ندارد. او ننوشته که در طبیعت ایران، این پرنده وجود دارد. در جزایر قناری شاید قناری ها هم مثل بلبل کنار گل خانه کنند. یا مثل چکاوک در مرزع بی آب - مثلاً مزرع گندم و دشت ها، لانه بسازند. و یا مثل چرخ ریسک بلند پرواز بوده و بر نُوک درختان بلند نشسته - چیک چَک، چیک چَک، چیک چَک، کنان(صدای چرخ ریسک) بخوانند. اما من و شمای ایرانی نمی دانیم کدام اش درست است. اگر هم بدانیم باز در ایران - زندان ِ قناری پرورشی - صدق نمی کند.
در ایران بلبل بیشتر از هر پرنده ای کنار گل، و عموماً چون سِهره، کنجشکک، گنجشکک و ... - بر عکس سهره ی جنگلی، چرخ ریسک و ... - نزدیک حضور آدمی و محل زندگی آدمیان لانه می سازند. با همه ی اینها بلبل اما عاشق گل است.
این یک شعار نیست که شاعران مُد کرده باشند، بلبل عموماً گل پرست است، و این از عجایب است.
.............
پیروز و شاد باشید
۲۷۲٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : خسرو باقرپور
عنوان : آقای بهمن پارسا
دوست گرامی سپاسگزارم از توجه شما. اما با تعریف و تعبیر شما با "قناری" موافق نیستم. در لغت نامه ی دهخدا در تعریف قناری آمده است:
قناری . [ ق َ ] (اِ) طایری است زردرنگ خرد و خوب صورت و این معرب کانیری است که لفظ انگریزی باشد. (آنندراج ). پرنده ای است از راسته سبکبالان و از دسته ٔ گنجشکان که به قد و اندازه ٔیک گنجشک معمولی است . پرنده ای است زیبا و خواننده ، زردرنگ گاهی مخلوط با پرهای قهوه ای و سیاه . اصل این پرنده از جزایر قناری است (وجه تسمیه ) و از آنجا به سایر نقاط من جمله ایران آورده شده است ، امروز این پرنده در ایران بطور نسبتاً فراوان تربیت و نگهداری میشود. خواندنش بسیار دل انگیز و مطبوع است و بعد از بلبل خوش سخن ترین پرندگان محسوب میشود. تربیت و نگاهداری و صدور قناری امروز یکی از مشاغل عمده ٔ اهالی آلمان خصوصاً ولایات هارتس و تیرول میباشد و هر سال بالغبر صدهزار قناری به انگلستان صادر می کند. جنس نر این پرنده خواننده است و جنس ماده ٔ آن فقط برای جوجه کشی مورد استفاده قرار میگیرد. ماده ٔ این حیوان هر دفعه پنج تخم میگذارد و مدت سیزده روز روی تخم میخوابد تا جوجه ها خارج شوند، ممکن است تا مدت بیست سال در قفس بماند و بخواند ولی اگر برای جفت گیری بکار رود بیش از چهار سال خوانندگی ندارد. قناری های وحشی از دانه ٔ نباتات و سبزیها و میوه ها مخصوصاً انجیر تغذیه مینمایند ولی در غذاهای قناریهای تربیت شده باید علاوه بر دانه ٔ نباتات (ارزن ، تخم شاهدانه ) زرده ٔ تخم مرغ را نیز اضافه کنند. چغک زرد، بلبل زرد، گنجشک زرد.
قناری قناری . [ ق َ ] (اِخ ) ۞ خالدات . مجمع الجزایر اسپانی در اقیانوس اطلس و به شمال غربی صحرا که ۷۲۷۳ کیلومتر مربع وسعت و ۹۴۴۴۰۰ تن س...(الخ)
دوباره از مهرتان ممنونم. باقی بقایتان
خسرو باقرپور
۲۷۲۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : بهمن پارسا
عنوان : یکبار دیگر!
خسرو خان عزیز، یکبار ملاحظه یی داشتم در این شعر شما گویا نا مقبول گفته بودم و پاک کردند. کارشان هم درست بود. واما اینبار ،توقع من از شما و قلم وذهن و قریحه ی شما بیش از این است و حتما هم اینطور است. از همین رو این کار شما را دور از توانایی های تان میدانم. بعد هم در مورد آن تعبیر "بی گل چگونه باشد آوازه خوان قناری" میدانم که که میدانی ، قناری همان پرنده یی است که سالیان دراز است در قفس و در هوای پردود و دم هر قهوه خانه یی در تهران و دیگر جاهای ایران در حال چهچه زدن است. یعنی که ، بدون گل و حتی در قفس میخواند. و منظور اینکه شما بهتر از اینرا میتواند بسرایید، و بالاخره که ،من ازسر ارادت میگویم . مهر شما مسری باد.
۲۷۲۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣٨۹
|