برای غلبه بر تبعیض ملی در ایران
-
بهزاد کریمی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : peerooz
عنوان : اقلیت قومی، مذهبی، زبانی
جناب یوسف آذربایجان،
فرمودید : "- هر روز اخبار دستگیری فعالان ملی آذربایجان بگوش میرسد آیا حاضر هستید در جهت آزا [د] ی این شیر زنان و مردان اقدام عملی بکنید[؟].".
البته این گزارش شما کامل نیست و باید اضافه میکردید که در سایر مناطق " فارس نشین " امن و امان است ، زندانها بسته ، کهریزک ها ریشه کن شده و به ویژه در تهران تمام بسیجی ها و لباس شخصی ها و حزب الهی ها را یا به خانه فرستاده و یا روانه آذربایجان و کردستان و بلوچستان کرده اند!!!.
مجبورم کامنتی را که چند روز پیش جای دیگری گذشته بودم اینجا تکرار کنم :
بنده فکر میکنم علت اصلی این اختلاف نظر و بدفهمی ها آنست که ما سوراخ دعا را گم کرده ایم و در این ده گوشه میدان، هر دسته با بوق و کرنای خود به قدری به خود مشغولیم که صدای دیگران را نمیشنویم. به عبارت دیگر همه محو جمال خویشتنیم. یکی جنبش سبز اصلاح طلب است ، یکی جنبش سبز سکولار ، یکی سکولار است و دیگری مذهبی ، یکی فمینیست است و یکی امضاء یک میلیونی ، یکی برای اقلیت قومی سینه میزند و یکی برای اقلیت مذهبی و یکی برای اقلیت زبانی و این رشته سر دراز دارد. چاره آنست که همگی زیر علم منشور جهانی حقوق بشر سینه بزنیم و عطایای دمکراسی و سکولاریسم و فمینیسم و و ایسم های دیگر را به لقایشان ببخشیم. ولی البته کلمه حقوق بشر به اندازه دمکراسی و سکولاریسم و فمینیسم و غیره سکسی و عوام فریب نیست و این مشکل ماست.
۲۹۱۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ تیر ۱۳۸۹
۲۹۲۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱٣٨۹
|
از : یوسف آذربایجان
عنوان : تئوری و واقعیت جامعه.
آقای کریمی خیلی زحمت کشیده اید و من چند سوال از جنابعالی دارم.
۱- در آذربایجان یک حرکت ملی در جریان است که خواسته هایی دارد.آیا شما خواسته های حرکت ملی آذربایجان را میتوانید بفرمائید که عبارت است از ڇیه؟
۲- عدم اعتماد بین روشنفکران و سیاسیون مرکز گرا و ملل غیر فارس و روشنفکران ملل تحت ستم هر روز بیشتر میشود .نهایت این عدم اعتماد کجاست؟
۳- در خلوت خود از اینکه به شما بعنوان ترک ظلمی توسط شونیزم فارس روا شده ولی در جهت رفع این ظلم اقدام کافی انجام نداده اید زجر برده اید یا نه؟
۴- هر روز اخبار دستگیری فعالان ملی آذربایجان بگوش میرسد آیا حاضر هستید در جهت آزای این شیر زنان و مردان اقدام عملی بکنید.
۲۹۲۲٨ - تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱٣٨۹
|
از : آیدین
عنوان : مقاله مثبت است ولی
با تشکر از نویسنده مقاله، نکات بسیار مثبتی در این متن است. اما:
"ایران واحد به زبان مشترک نیاز دارد. این زبان، زبان فارسی است؛ زبان دیوانی و اداری این کشور در بیشترین دوره از تاریخ دولتداری در آن؛ زبانی که، ادبیات درخشان هزار ساله فراقومی این سرزمین با آن به بیان درآمده و در آن به بار نشسته است؛ زبانی که، همه فرهیختگان علمی و هنری این آب و خاک از هر زبان و قوم در پردازش و شکوفاییاش، و در آرایش و پیرایشاش، نقش و سهم داشتهاند و نقشی، از روی اختیار و سهمی، با اقتدار. در واقعیت کنونی نیز، فارسی، آن زبانی است که تقریباً همه مردم کشور قادر به فهم و تکلم آنند و اکثریت قاطع آنان توان خواندن و نوشتناش "را دارند.
در این پاراگراف به جای زبان فارسی، مذهب شیعه بگذارید کی رسید به قانون اساسی جمهوری اسلامی. اصلا نیازی نیست که زبان خودتان را به اسم مشترک و تنها بدلیل روایات نه چندان معتبر و مخدوش شده در صد سال اخیر به ما قالب بفرمایید. فارسی آخرین زبانی است که ما ترکها بعنوان مشترک قبول میکنیم. سکوت نخبگان فارس در برابر سیاستهای شوونیستی در صد سال اخیر و گاها تایید آن سیاستها مسلما موجب ناشایستگی زبان فارسی برای مشترک بودن شده است. بهتر است زبان ترکی را که هم یک زبان منطقه ای بوده و هم سابقه ای در اجحاف بر زبانهای دیگر ندارد بعنوان زبان مشترک انتخاب نماییم. باشد که این انتخاب بتواند گوشه ای از شقاوتهای رفته بر این زبان و متکلمانش را جبران نماید. همانگونه که در عراق طالبانی بعنوان رئیس جمهور انتخاب شد، در ایران نیز باید زبان ترکی بعنوان زبان مشترک انتخاب گردد چرا که ظلم و ستم فرهنگی وارد شده بر ترکها بسیار وحشتناکتر از ظلم اعمال شده بر کردهای عراق است. بنا بر گفته احمد کسروی دو سوم روستاهای ایران قبل از دوره رضاخان ترک بودند. الان چند درصد مانده است؟ چگونه میتوان این ضایعه اسفناک را جبران کرد؟
چه فایده ای در انتخاب فارسی بعنوان زبان مشترک است؟ همان نگاههای حق به جانب و همان حس شوونیستی متعفن از این انتخاب به مشام میرسد. اگر ترکی به عنوان زبان مشترک انتخاب نشد، تنها و تنها یک انتخاب باقی میماند، آن هم زبان انگلیسی.
"این درک از فدرالیسم، چند منطقه از کشور را بر پایه یک تفریق ملیتی از کل ایران تفکیک می کند و بقیه کشور را با آنهمه تنوع قومی و تکثر گویشی و آن اندازه وسعت و پراکندگی جغرافیایی زیر نام "فارسها" طبقهبندی می کند و اصلاً تصادفی نیست که دربدر دنبال این غایب بزرگ در میان "ملل فدرال " است ولی هر چه می جوید آنرا نمی یابد.پس چنین فدرالیسمی، ناقص و پیش از هر چیز ناعادلانه است. اما شکننده هم هست"
کم کم این غایب بزرگ هم دارد حاضر میشود. با شکست کامل جنبش سبز، این غایب هم به این نتیجه میرسد که باید به قواعد جهان مدرن گردن نهاده و از زیاده خواهی و ایگنور کردن دیگران دست بردارد.
"هر منطقهایی که به لحاظ تاریخی و موقعیت کنونیاش با زبان معینی از زبانهای کشور تعین جغرافیایی می یابد، یک ایالت ملیتی خواهد بود ( آذربایجان، کردستان، بلوچستان، ترکمنصحرا، بخش عربنشین خوزستان). اداره محلی این ایالتها براساس ویژگیهای ملی آنان صورت خواهد گرفت."
گیلان، لرستان، طبرستان، قشقای یورد، لارستان و چندین منطقه دیگر از قلم افتاده اند.
۲۹۲۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱٣٨۹
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱٣)
نظر شما
اصل مطلب
|