از : لیلا بهاران
عنوان : متن کامل و درست از وبلاگ دکتر
من یک انسانم که عمری خواب را گم کرده ام
چون وطن یعنی که خاک و آب را گم کرده ام
گریه و نوحه ، فضا را یکسره تسخیر کرد
بلبل و بس گلشن_ شا د ا ب را گم کرده ام
راه_ بزم و رقص و شادی بسته شد
دلبر و جام شراب_ نا ب را گم کرده ام
یا چه شیوا در غزل ، پیرایه گفت
"ماه را گم کرده ام ، مهتاب را گم کرده ام"
حمله ی روبه مزاجان ، شیر پرچم را زدود
همزمان ، خورشید عالمتاب را گم کرده ام
بس مبارز قهرمان را ، اهرمن نابود ساخت
مازیار و با بک و سهراب را گم کرده ام
ناله ها یم از ستمگر ، در گلو فریاد شد
من توان_ حاکم_ نا با ب را گم کرده ام
آن اهورا سرزمین شد مرکز تزویر و ظلم
سرگریبان مانده ا م ، آداب را گم کرده ام
مازیار و بابک و سهراب را گم کرده ام
من یک انسانم که عمری خواب را گم کرده ام
دکتر منوچهر سعادت نوری
آدینه ۲۹ مرداد ۱۳۸۹
http://www.iranian.com/main/blog/m-saadat-noury-۶۳
٣۰۲۰۹ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۹
|
از : بهزاد دال
عنوان : نکته
آقای دکتر عزیز این مصراع یک فاعلاتن اضافی دارد
نغمه ی بل / بل درون/ گلشن شا/ داب را گم / کرده ام
فاعلاتن / فاعلاتن / فاعلاتن / فاعلاتن/ فاعلات
مفایسه کنید:
گریه و نو/ حه ، فضا را / یکسره تس/ خیر کرد
ضمنا با عذر خواهی بسیار، "سر گریبان ماندن" هم فارسی نیست.
٣۰۲۰۱ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۹
|
از : پیرایه یغمایی
عنوان : .....
جناب دکتر سعادت نوری:
مهر و مهربانی تان را سپاسگزارم .
غزل شما زیبا و هم گویا بود.
دست هایتان همواره جاری باد!
٣۰۱۹۹ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۹
|
از : لیلا بهاران
عنوان : درود بر شما
استاد سعادت نوری شعرقشنگ شما بسیارمتین و زیبا ست درود بر شما
٣۰۱۹۲ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣٨۹
|