یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ما از این مواضع اعلام برائت می کنیم! - احمد پورمندی - ف. تابان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : پیشگامی سابق سرافکنده

عنوان : اختر قاسمی زد تو خال!
من با خانم اختر قاسمی موافقم که میپرسد بابا حالا گیریم نگهدار بد است. پس چرا سازمان اکثریت گذاشته ایشان را گل سر سبدش؟ خانم قاسمی چرا اینرا از اتحاد جمهوری خواهان نپرسیدید؟ یا اینکه دیدید اینها در هر حال همان اکثریتی ها و توده ای ها هستند؟ باید گفت این صحنه گردانان مانند نگهدار را کی در صحنه نگه داشته. یکنفر؟ صحبت از یک جریان است. یک جریان فکری که کم قدرت هم نیست. باید بجای شخص نگهدار با این جریان یعنی بنظر من دست بالای سازمان اکثریت و اتحاد جمهوری خواهان برخورد کرد.
برخی ها در این سایت اشاره به نقش نگهدار در زیر به چتر رفتن حزب توده در زمان خمینی کرده اند. بنظر من تمام کاسه کوزه ها را سر یکنفر شکستن آنهم وقتی سازمانی از هزاران عضو و هوادار تشکیل میشه غیر منطقی است. دلیلی اصلی که سازمان اکثریت قافیه را به حزب توده باخت تنها فرخ نگهدار یا جمشید طاهری پور نیست دوستان. ضمن اینکه این دو نفر نقش مخرب بالایی بازی کردند اما اکثریت توسط حزب توده شاخ مات شد. دلیل اصلی آن ضعف تئوریک و بیسوادی سیاسی یک مشت چریک جوان بود که سالها وقتشان را بجای مطالعه بیهوده در خانه های چریکی گذارنده بودند و بعد از اینکه شاه دیگر رفت نه حرفی برای گفتن داشتند و نه هیچ جوابی برای مسایل روز. خودشان را نخبه میدانستند ولی نخبگی را با شعور سیاسی اشتباه گرفته بودند. متاسفانه ضعف تئوریک هنوز هم در تمامی جریانهای چپ ایرانی حتی در خارج از کشور باقی است. تازه مگر سرنوشت سازمان اقلیت و بقیه که زیر چتر حزب توده نرفته بودند بهتر شد؟ مهدی سامع یا اشرف دهقانی یا علی کشتگر و و و مثلا کجای دنیا را گرفتند. هرکدام یک گروهک تشکیل دادند که آنهم باز چند بار انشعاب کرد. نسخه ها و تحلیلهایشان از اکثریت و حزب توده اگر بدتر نبود، بهتر هم نبود. حتی یک کدام از تمام این سازمان های چپ نتوانسته از زمان انقلاب تا کنون یکبار یک تحلیل درست و واقعی از وضع ایران بده. همیشه اول مردم امدن به خیابان بعد اینها چرتشان پریده و تحلیل کرده اند. میگن مردم نمیرن رای بدن، مردم میرن رای میدن. میگن مردم رای میدن، مردم نمیرن رای بدن. هیچکدام از تحلیلهاشون کمکی به ارتقای اپوزیسیون نکرده. همش هم در حال انشعاب و تلاش برای رسیدن یا حفظ قدرتند. باید واقعبینانه دید که فرخ نگهدار، فرخ نگهدار میشه چون قحط الرجال در این سازمانهای سیاسی وجود داره. و الا نگهدار هم حداکثر میشد یک ژورنالیست یا صاحبنظر ساده مثل مسعود بهنود.
٣٣٨۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣٨۹       

    از : پویا ت

عنوان : نفرت تنها خشونت می اورد.
جناب مصطفی، برخلاف نظر شما انچه نظرات گاه و بیگاه اقای نگهدار و دیگر اصلاح طلبان نظبر خاتمی و موسوی بسیاری را از چپ و راست به خشم می اورد در همان است که انها بدرستی از تاثیر گفتار ایشان بر صحنه سیاسی اجتماعی کشور واقفند. مخالفت با این نظرات حق طبیعی شما و هر شهروند دیگری است. انچه من اما کمبود انرا در این میان حس می کنم در ضعف این اندیشه مخالف قاطع در ارائه یک اندیشه منسجم و پیگیر در مقابل ان است. سئوال من از این دوستان برائت کننده این است که شما چه کرده اید تا موضع خود را از خشونت طلبان و جوجه دیکتاتورهای امروز که می توانند دیکتاتورهای فردا را در استین خود به پرورند جدا کنید؟ اعلام برائت شما به چه میزان ناشی از اعتقاد قلبی اتان است و تا چه حد برای شنیدن کف زدن انها که به نظر شما باید به سمت همسوئی باانها رفت. فرهنگ سیاسی ما باید از این زنده باد و مرده باد و این خشونت های کلامی پاک شود. بدون انکه نطرات موسوی و یا نگهدار را قبول داشته باشم نحوه ارائه گفتمان سیاسی اشان باید سرمشقی برای همه دوستداران ازادی و پیشرفت ایران باشد.
٣٣٨۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨۹       

    از : مصطفا ف

عنوان : زاهدی بمیخانه سرخ روی زمی دیدم گفتمش مبارک باد بر تو این مسلمانی
نازنین رفیقی اظهارات گاه به گاه آقای فرخ نگهدار را به کردار مردی مثال زد که در
سر چشمه جویبار زلال دهکده(آن کارش را )کرد تا نامش بهر جهت برزبانها بماند !

و دیگرانی که ریشه این حمایتها ازعمل کردهای جمهوری اسلامی را درمناسبات
دیگر مثل (پروژ ساخت و ساز ونزوءلا)میدانند.
مسئولیت گفتارش را خود عهده دارند و رد آن بعهده آقای نگهذار هست.

و اما ضمن درود به آقایان احمد پورمند و ف.تابان جای خشحالی وامیداست که ایشان با اتکای بنفس اقدام بانتشار عمومی براءت خویش از موضع گیری اخیر
آقای فرخ نگهدار نموده اند و امید از آن سبب تا شاید سرفصلی شود تا دیگران
نیز با اتکای بنفس ناگفتها و پچپچهای محفلی ودر گوشی را آشکارا بیان کنند.
گرچه طی سی سال گذشته در فاصله انتشار جسورانه جزوه آقای
بهروز حقی که در (حافضه تاریخی سازمان فدائی)خواهد ماند تا مصاحبه اخیر
آقای علی کشتگر با صدای امریکا کم نبودند اعضاء وهوادارانی که انتقاد و اعتراضشان را نسبت به مواضع وعمل کرد آقای فرخ نگهدار و همفکرانش در سازمان بیان کرده اند.
اینک سئوال از آقایان پورمند و ف.تابان که آیا برائت ازموضع اخیر آقای نگهدار بدان معناست که سیاست گذاریها موضع گیریها وعملکرد آقای نگهدار و دوستانش در
سازمان یا بتعبیر آقای بهروز حقی (باند ایشان) مورد تائید شماست .
٣٣٨۴۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨۹       

    از : اختر قاسمی

عنوان : چرا سازمان اکثریت در مقابل نظرات نگهدار اعلام موضع نمی کند؟
فرخ نگهدار که با مواضع خود ضربه ی مهلکی به سازمان فدایی زد، با دفاع مستمر خود از رژیم ملایان به مردم و جنبش آزادیخواهی هم ضربه زد.در آخرین مواضع خود ملتمسانه به خامنه ای می گوید چه کار کند تا عمرش طولانی تر شود. متعجبم از سازمان اکثریت که چطور اجازه داده مواضع نگهدار هر روز آنها را بی اعتبار و بی اعتبارتر کند. فرخ نگهدار به دلیل پیشینه اش به نمادی از اکثریت تبدیل شده و مواضع او در جامعه، مواضع اکثریت تلقی می شود. و اگر مواضع او مواضع اکثریت نیست چرا اعلام موضع نمی کنند؟ با توجه به عکس العمل هایی که تا به حال در ایمیل های گروهی بچه های اکثریت دیدم ظاهرا این دیدگاه در سازمان اکثریت قابل توجه ست اما چرا صادقانه اعلام نمی کنند؟ چرا وقتی در یک گزارشم از آنها به عنوان سازمان سوسیال دمکرات نام بردم اعتراض کردند که آنها چپ هستند و نه سوسیال دمکرات؟ آیا نگهدار به عنوان یک عضو سازمان چپ ( آنگونه که خود می گویند) به یک رژیم توتالیتر و دیکتاتور خط می دهد که چگونه برای بقایش عمل کند؟ و اگر رژیم را قابل دیالوگ با یک سازمان چپ و اصلاح می دانند چرا در ایران مبارزه نمی کنند که بتوانند موثرتر باشند؟
٣٣٨٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨۹       

    از : ف. آزاد

عنوان : مسئله اساسی تر از این است
آقای تابان با سلام، مسئله موضع انتقاد شده و سیله شما اساسی تر از این مورد مشخص است. مسئله برمیگردد به ضعف اندیشه علمی و ایدئولوژی احساساتی سازمان فدائیان و اکسیونیسم بخش اکثریت از همان ابتدا، که به اینگونه عملگرائی مذبذبانه مورد انتقاد منجر میشود. نمونه ها بسیار قدیمتر و ضرر ها گرانتر است، لذا ارزیابی ها و انتقادات باید اساسی تر و پیشتر شروع میشدند. با احترام ف. آزاد
٣٣٨٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨۹       

    از : اسی س

عنوان : درس عبرت
فرخ نگهدار خوردی ؟ مردم تونس را دیدی حالا بشین هی از رژیم دفاع کن درود بر این ۲ مرد شجاع که راهشان را از امثال شما جدا کردند
٣٣٨۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨۹       

    از : حق

عنوان : جناب نگهدار، کدام کار رژیم تا حالا نفعی به حال این ملت درد کشیده داشته است که حالا شما ادعا می کنید که طرح «هدفمند کردن یارانه ها» ی دیوانه ی جانی ای مثل ا.ن به نفع مردم است؟
فرخ نگهدار خوب می داند که برای حذف یارانه ها باید اول دید که آیا مردم از پس حذف آن برمی آیند یا نه و آیا دولت از پشتیبانی اکثریت رای ملت برای اجرای طرحهای خود برخوردارست یا نه یعنی دولت معتبر و مشروع است یا نه. نگهدار بخوبی می داند ولی خیال می کند که ما فراموش کرده ایم که «دولت» ا.ن با تقلب، با تیراندازی به تظاهر کنندگان در خیابانها، با شکنجه و تجاوز جنسی به دختر و پسر، با از پل به پایین پرتاب کردن مردم، با خودرو از روی مردم رد شدن، با به زندان افکندن و شکنجه های مخوف مخالفان سیاسی اش، با برقراری حکومت نظامی در شهرهای کلان، با تهدید به زندان و اعدام هر کسی که با حذف یارانه ها مخالفت کند و خلاصه با بیرحمی و سوء استفاده کامل از قوه قهریه خود و فقط و فقط برای حفظ بقای کثیفش خود را به ملت ایران تحمیل کرده است. چنین «دولتی» هیچ حقی برای حکم راندن ندارد چون ملت این حق را به آن نداده است و این یعنی نمی خواهد امور کشوری در دست اینها باشد که برای کشور تصمیم گیری کنند. این یعنی «دولت» ا.ن نامشروع است و آن ولی وقیحش، خامنه ای، که این «دولت» را تایید کرده است هم نامشروع و بی اعتبارست. این یعنی مردم کل نظام را نمی خواهند و این یعنی ایران فاقد ثبات سیاسی است و هر کسی به هر دلیلی از هر طرحی از جانب این نظام را بجز کنار رفتن مسالمت آمیز این رژیم پشتیبانی کند بخشی از این نظام نامشروع و این «دولت» نامشروع و تبهکار است و دولت های خارجی ای که با چنین نظامهایی معامله می کنند حفظ منافع ملی خود را در آن می بینند و خواستار ادامه ی بقای این نظامها هستند. فرخ نگهدار این وسط ملت ایران را کاملا ول و قربانی حفظ و ادامه حیات منافع رژیم و دولتهای خارجی کرده است. او با اینکار خود هم نظام و هم «دولت» ا.ن را به رسمیت شناخته است. انگار خمینی گجستک دوباره زنده شده است و می گوید ۷۵ میلیون می گویند نه ولی من می گویم آری.

=======================================

نامه سرگشاده یک شهروند ایرانی به آقای فرخ نگهدار

آقای نگهدار محترم، شما نماینده من نیستید ولی همانطور که می دانید در انگلستان شهروندان این حق را دارند که از هر کسی که ادعا می کند که یک فعال سیاسی است پاسخ بخواهند. من بعنوان یک شهروند ایرانی رانده شده از کشورم از شمایی که ادعا می کنید یک فعال سیاسی و بخشی از آپوزیسیون رژیم کنونی در ایران هستید پاسخ می خواهم.

آقای نگهدار، شما با حمایت خود از طرح «هدفمند کردن یارانه ها» در مقابل ۷۵ میلیون ایرانی قرار داده اید و ثابت کرده اید که برای ملت ایران نه دمکراسی می خواهید و نه حقوق بشر وگرنه از ا.ن تیرخلاص زن روان پریش جانی حمایت نمی کردید. شما دمکرات نیستید. شما هیچ تخصصی در اقتصاد ندارید ولی ادعا می کنید که از صدها اقتصاددان داخلی و خارجی که این طرح را غلط می دانند بیشتر می دانید. در مورد حذف کردن و نکردن یارانه ها اولین و آخرین شرطش باید به مشروع بودن آن نظام وابسته باشد ولی این امر اصلا برای شما مهم نیست. شما می دانید که دارد. نظامی که خود را با زور سر نیزه به ۷۵ میلیون ایرانی تحمیل کرده است و به وجهی که در بالا آورده ام هیچ حقی در ایران ندارد. شما میدانید هر دولتی که می خواهد یارانه ها را حذف کند اول باید تناسبی بین درآمدها و بهای کالاها برقرار کند و تور نجاتی هم برای بازنشستگان، بیکاران و قشر کم درآمد جامعه فراهم کند. شایسته سالاری را در شغلهای حکومتی جایگزین تعهد به فاشیسم اسلامی سالاری کند. با فساد مالی گسترده بی حساب و کتاب حکومتی برخوردی جدی کند که هر سال دهها میلیارد دلار ثروت ایران را که باید در کشور برای سرمایه گذاری و کارآفرینی و پرورش استعدادها خرج شود را یا به جیب می زند (مثلا مجتبی خامنه ای ۱.۶ میلیارد پوند در انگلستان و ۶۰۰ میلیون یورو در آلمان در حساب شخصی خود دارد) یا به گروههای تروریستی حماس و حزب الله و طالبان و حامد کارزای ها می ریزد یا بصورت شمش طلا و دلار با کامیون به ترکیه روانه می کند (۱۸ میلیارد دلار )کشورهایی مثل سوریه و بلیوی به باد می دهد. روابط بین المللی خود را بوسیله تنش زدایی در عرصه برنامه هسته ای تغییر دهد و سیاست های ماجراجویانه اش در لبنان، فلسطین، افغانستان، یمن، عراق تغییر دهد که بواسطه این سیاست ها مردم کشورمان را سالهاست با تحریم های اقتصادی کمرشکن و تهدید جنگی خانمانسوز که خطر تجزیه ایران را بهمراه دارد روبرو کرده است.

آقای نگهدار، چنین رژیمی که باعث و بانی همه ی بدبختیهای ماست را چه کسان و دولتهایی حمایت می کنند؟ اینها کیستند و چرا از طرح ضدملی ا.ن/خامنه ای حمایت می کنند وقتی بخوبی می دانند که ۷۰ درصد مردم زیر خط فقر زندگی می کنند، تورم، بیکاری و فساد حکومتی بیداد می کند، درآمدها به ریال و قیمت ها به پوند انگلیسی شده است و بسیارانی شبها با شکم گرسنه می خوابند و با اجرای این طرح اوضاع بدتر شده و بدتر هم خواهد شد؟ دهها میلیون ایرانی به امراض روانی دچار شده اند و فحشا و اعتیاد و قاچاق و بزهکاری هم که به برکت این رژیم به حد اعلا خود رسیده است.

جناب نگهدار، کدام کار رژیم تا حالا نفعی به حال این ملت درد کشیده داشته است که حالا شما ادعا می کنید که طرح «هدفمند کردن یارانه ها» ی دیوانه ی جانی ای مثل ا.ن به نفع مردم است؟ طرح هر چه فقیرتر و گرسته تر کردن یک جامعه برای بیشتر کنترل کردن آن جامعه و برای حفظ بقای خود است، کاری که در کره شمالی کرده و می کنند با این تفاوت که ایران یکی از ثروتمندترین کشورهای جهانست و برای چپاول آن باید مردم را به هر وسیله ای که شده خفه کرد. چه وسیله ای بهتر از گرسنه نگاه داشتن آنها؟ شما در این نوع خفه کردن مردم نقش خود را بخوبی ایفا کرده اید و اگر این در راستای منافع ملی انگلیس و امریکا نبود میکروفونهایشان را در اختیار شما نمی گذاشتند. ما بیداریم، لطفا ما را خفته و ناتوان فرض نکنید. با احترام حق
٣٣٨۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨۹       

    از : بینش م ـ زیبا روز

عنوان : فقر سیاسی
برای درک فقر سیاسی جناب تگهدار هیچ نیازی به مطالعه کتب علمی در باره این دانش نیست . اگر در اقصی نقاط ایران از پیر و جوان در باره حکومت سوال کنیم ،چنانچه وابسته رژیم نباشند پاسخ قاطع این خواهد بود که جوانان معترض در جنبش سبز را یا هر مرامی که داشتند در شکنجه گاه ها مورد آزار قرار دادند .تعجب من در این است که جناب نگهدار برای دفاع از آرمان فکری خویش هیچ لزومی تداشت که با بدنام ترین نماینده آن این طور لاس دوستانه بزند
٣٣٨۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨۹       

    از : دماوندی

عنوان : درود بر فرخ نگهدار
با آقای فرخ نگهدار موافقم و شجاعت اش را تحسین می کنم وقت آن رسیده که اندیشه های خود را باز نگری کنیم؟!
٣٣٨۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨۹       

    از : رضا سالاری

عنوان : آقای نگهدار شاید قدری بزرگتر بود اگر اینچنین واکنشی و منفردانه عمل نمیکرد
فعال سیاسی، ‫روشنگر، روشنفکر و یا هر فردی از جبهه اپوزوسیون متعهد و مردمی باید همواره با مردم و برای مردم و هماهنگ با کلیه نیروهای اپوزیسیون دیگر، و بخصوص با دیگر افراد سازمان خودش، به شکل کاملاً هماهنگ رفتار و عمل کند و از تکروی های نفاق افکن دوری کند. او باید همواره دولت موجود را تحت فشار سیاسی، اجتماعی قرار دهد تا دولت به طرف فساد و انحراف کشیده نشود و به نیاز ها و حقوق و خواسته های مردم پاسخ جدی بدهد.

مهمترین خواسته مردم امروز ما آزادی مدنی و انتخابات آزاد و حقوق دموکراسی و مدرن شهروندی مطابق با منشور بین المللی حقوق بشر است. هدفمند کردن یارانه ها و مسئول و موظف کردن مردم در قبال پرداخت هزینه های واقعیشان، علیرغم فشار وحشتناک کنونی و مقطعی فعلی، ممکن است از نظر تاریخی کاری رو به پیشرفت ارزیابی شود، ولی این بایستی مدتها بدون عجله و هیجان زدگی فردی بشکلی بسیار پذیرفته و علمی مورد کند و کاو و تحقیق و بررسی علمی ، آنهم پس از مدتی طولانی بعد از مشاهدات عینی و دیدن نتایج، صورت میگرفت و در باره آن اظهار نظر میشد. چرا با این عجله و هیجان و دستپاچگی و جلوتر از سازمان خود؟ ! که چه بشود!؟ این کاری است که دولت کرده! این دیگر تأیید اپوزیسیون انهم با این شکل مسخره و نفاق افکنانه را لازم نداشت! سکوت بسیار بهتر از این جانبداری و تکروی پوچ و بی معنی بود!

نمیشود در مورد هر امری کارهای دولت جمهوری اسلامی را با دولتهای پهلوی مقایسه کرد! این که نشد دلیل که چون اپوزیسیون زمان شاه فرضاً اشتباه کرده و از طرح اصلاحات ارضی شاه دفاع نکرده، پس ما حالا باید از این طرح یارانه ای احمدی نزاد سخت دفاع کنیم! اینهم شد دلیل منطقی از طرف یک فرد به ظاهر برجسته یک سازمان سیاسی با چهل سال سابقه؟

آقای فرخ نگهدار، فدائی اکثریتی مردم، از مردم خودش میترسد که مبادا به خاطر عدم اعلام دفاع ایشان از طرح یارانه دولت، دولت احمدی نژاد را سرنگون کنند، همانگونه که او فکر میکند او، و سازمان و مردم، رژیم شاه در اثر این اشتباه اپوزیسیون سرنگون کردند!

‫ایشان توجه به ماهیت کاملاً متفاوت دو رژیم ندارد. هیچ دولتی، ولو کاملاً دموکراتیک، بدون مخالف و بدون جبهه ای از یک اپوزیسیون نیروهای مخالف وجود ندارد. پس فشار مخالفین با طرحهای مختلف دولتها همیشه وجود داشته و دارند. همین فشار هم بر رژیم پهلوی بطور طبیعی وجود داشت، منتها آن رژیم بعلت نداشتن روحیه و توان مدیریت سیاسی لازم معمولاً زود از هم میپاشید و زود افسرده و ناتوان میشد، در حالیکه جمهوری اسلامی، بعلت کسب تجربه فراوان، و پشتوانه دینی−خرافی چهارده قرنی، صدبرابر جان سختتر از رژیم صدامی عراقی شده و در برابر فشار مردم به این سادگی ها همچون گذشتگان ازپا در نمیآید!

رژیم از تفرقه نیروهای مخالف نهایت سوء استفاده را میبرد! شما همین بیوگرافی و تاریخچه خانواده پهلوی را نگاه کنید! هم شاه و هم فرزند ولیعهدش هردو فاقد ژنی توانا ‫برای هرگونه مدیریت و رهبری و ریاست هستند. علیرغم برخی صفات مثبت متجددانه، این هردو ثابت کردند حتی توان و اعصاب رهبری و مدیریت خانواده های خود را ندارند، چه رسد به مدیریت یک جامعه و کشور! اعضای خانوده ایکه که مدعی مدیریت یک جامعه است که نباید دچار ضعف و افسردگی و قهر و خودکشی شود!

آقای نگهدار پشیمانی از نقد خود بر اصلاحات ارضی شاه را بهانه طرفداری از طرح یارانه احمدی نژاد قرار میدهد، بدون اینکه به این جزئیات ماهوی و ریشه ای، که اساساً این دو رژیم اینچنین با هم قابل مقایسه نیستند، توجه داشته باشد! مهمترین مشکل ایشان نداشتن صبر اجتماعی، انعطافی و انقلابی است! او بسیار بی پروسس فکر و عمل میکند و نتایجی خیالی بدون واقعیت های ماهوی و تاریخی فقط اکنونی، یکشبه و خلق الساعه میخواهد! نگهدار شاید قدری بزرگتر بود اگر اینچنین واکنشی و منفردانه عمل نمیکرد.

٣٣٨۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۶٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست