یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

جنبش‌های فمینیستی در بن بست طبقه یابی - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : سمیرا دهقان

عنوان : خشونت علیه زنان
چنانکه در متن مقاله هم بدرست گفته شده خشونت علیه زنان رایجترین نوع خشونت اجتماعی بشمار می رود. این ناهنجاری در جوامع اسلامی به صورت های گوناگون از جمله قتلهای ناموسی خود را نشان میدهد و هر چقدر جامعه مذهبی و عقب مانده تر باشد نوع این ستم جنسی هم وحشیانه تر است. کافی است به تجاوزهای گروهی و دستجمعی که اخیرا در شهرهای مختلف ایران اتفاق افتاده است دقت کنید تا میزان آسیب پذیری زنان را دریابید.
آقای قراگوزلو مثل همیشه انسانی می نویسد و به افقی دور دست چشم دوخته است. ما دست ایشان را با صمیمیت و گرمی می فشریم اما فکر می کنیم که تا رسیدن به جامعه سوسیالیستی می توان در یک حاکمیت دموکراتیک مانند همین ترکیه یا برزیل و کره جنوبی مشکل و مساله جنسی را طوری حل کرد که دیگر زنان در باغ شخصی خود بتوانند راحت با زیر پوش برقصند و کسی به آنان تجاوز دستجمعی نکند. آیا تا رسیدن به آرمان سوسیالیسم که البته به نظر ما هم انسانی است چنین توقعی زیاده خواهی است.
من بر اثر یک احساس کاذب ازدواج کردم و زمانی که خودم را یافتم دیدم که از شوهرم متنفرم. او هم فکر می کرد که زیر سر من بلند شده و زیر بار طلاق نمی رفت. حال آنکه واقعا چنین نبود. ما اختلاف فکری داشتیم. سرانجام از کشور خارج شدم و برای طلاق اقدام کردم. از آقای قراگوزلوی گرامی می پرسم که آیا برای گرفتن طلاق هم باید صبر کنیم تا یک روز موعود که معلوم نیست کی هست این طبقه کارگر وارد گود شود. آمد و نشد. آمد و این واقعه صد سال دیگر طول کشید در اینصورت تکلیف امثال من چیست؟
گرچه میدانم که آقای قراگوزلوی گرامی عادتی به جواب دادن به کامنتها ندارند اما خواهشم این است که در یک جمله به من و دو دوست دیگرم ( مینا و طاهره ) جواب بدهند که تکلیف ما چیست؟ آیا اگر آقای قراگوزلوی گرامی خودشان زن بودند و در شرایط مشابه ما گرفتار میشدند می رفتند و برای امامزاده طبقه کارگر دخیل می بستند؟
با تشکر.
سمیرا و مینا و طاهره ( زنان سوخته)
٣٨۹۱۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ تير ۱٣۹۰       

    از : پریسا کاف

عنوان : زن کالا
در جامعه سرمایه داری زن به کالا تبدیل می شود و در شمار انواع و اقسام کالاهائی می نشیند که مردان از آن به عنوان ملک طلق خود یاد می کنند.مرد صاحب و مالک خصوصی زن است چون زن کالا است.حال اگر جامعه سرمایه داری اسلامی هم باشد که واویلا ! چه شود؟با وقاحت تمام مردی را به تلویزیون رسمی و دولتی می آورند تا بگوید سه زن دارد. حالا چند تا صیغه ای معلوم نیست و مجری که متاسفانه یک " زن" الینه شده است توی گوش آن مردک نمی زند و فقط هر و کر می کند. مردک می گوید وقتش را با حال کردن می گذراند و زندگی اش با سه زن متنوع است. شرم آور است.
مقاله علمی و بسیار خوبی بود.
محمد قراگوزلو ی گرامی. دستت درد نکند و خسته نباشی.
لندن
پریسا
٣٨۹۱۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ تير ۱٣۹۰       

    از : احمد صبوری

عنوان : کاش قدری تاریخ می خواندید
مارال خانم نمی دانم چرا ما ایرانیان با خواندن بیگانه ایم و جلو تلویزیون لم می دهیم و هر چیزی بگوشمان خورد را مثل طوطی بدون تحقیق تکرار می کنیم
آقای تابان بحرمت خون برادرت رفیق این کامنت را چاپ کن عزیز.

۱-چپ ها و روسری :تنها تظاهرات وسیع ضد حجاب اجباری در پس از انقلاب بتوسط کمونییست ها سازماندهی شد. در مملکتی که شاهش زنانش را بواسطه پسر نزایدن طلاق می داد و باباش ۴ ها زن داشت و خودش با اجازه حاج خانم فرح برای رفع خستگی هر شب کنار طنازی بود(کتاب شاه ،عباس میلانی) و حاج آقا اسدالله اعلم رئیس حرمسرایش بود. چپ از سال ۱۳۲۰ در ایران سازمان زنان درست کرد. جپ ایران شاخص ترین زنان نامی ایران را در خود پروید. و هما نگونه که فرهنگ تحزب را چپ وارد ایران کرد و شاه برای دور نماندن از قافله شبه حزب درست کرد.شاه برای بی محتوی کردن جنبش زنان ، سازمان زنان هم درست کرد. سرکار خانم فرح دیبا یکبار به زنان ما نگفت که چرا دخترش شایسته شاه شدن نیست!!! . بزرگترین و شاخص ترین زنان سیاسی مبارز را چپ ایران در خود پرورید. اگر شاه جنایت پیشه صبا بیژن زاده را نا بهنگام نمی کشت انگاه رهبر بزرگترین سازمان چریکی تاریخمان یک زن می شد. البته اگر موافق من باشید که زن زمانی برابر شده است که در همه عرصه ها از جمله دفاع از خود هم قدرتمند شده باشد . رئیس جمهور مجاهدین ظاهرأ زن است و رهبر چریکهای فدائی خلق یک زن جسور است و پر جربزه منظورم اشرف دهقانی است.

۲- در عرصه جهانی از حق رأی دادن زنان تا حق کار کردن برابری مزد و سقط جنین بورژوازی در سمت پس رفت و ارتجاع بود و کمونیست ها پیشتاز . یکی از حقوقی که برایتان مهم است بفرمایید در مورد چگونگی دستیابی به ان برایتان توضیح خواهم داد اما از هم اکنون می دانم که پیشتازان جنبش دستیابی به آن کمونیست ها بوده اند.در همین قبله تان آمریکا سال هاست که می خواهند حق سقط جنین را از زن ها دریغ کنند بروید بخوانید حزب جمهوری خواه در چه سمتی قرار دارد.

۳- جالب است که حتی فعالین حقوق زنان ما نمی دانند که انچه آنها طالب آن هستند حتی از یک درصد خواسته های کمونیست ها برای زنان نازل تر است
۴- با این کم خوانی جامعه ایرانی باید چه کرد؟
٣٨۹۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱٣۹۰       

    از : borzooie tabib

عنوان : نکته
الف. به نظر نگارنده هر گونه رفع ستم جنسی از زنان فقط در گرو رفع ستم طبقاتی قابل دست یابی است و به همین سبب هر گونه تلاش برای دست یابی به حقوق تضییع شده ی زنان در انواع حوزه های مدنی زمانی موفقیت آمیز خواهد بود که با مبارزه طبقاتی فرودستان جامعه و به طور مشخص تحت هژمونی طبقه ی کارگر پیوندی ارگانیک برقرار کند
ب. در جامعه ی سرمایه داری – از جمله سرمایه داری نسبتا پیش رفته ی ایران- هر گونه سخن گفتن از تضاد هایی مانند سنت – مدرنیته و به حاشیه راندن تضاد اصلی کار – سرمایه لاجرم به جنبش های هویت یاب از جمله " جنبش زنان" و سایر جنبش های فراطبقاتی مجال ظهور فوری می دهد
ایجاد ارتباط ارگانیک با جنبش آزادی برای زنان وظیفه پرولتاریامی باشد نه بر عکس . اما برخی از ما باثانوی خواندن جنبش آزادی زنان که فاقد اهمیت حیاتی است مددی نمیرسانیم
. واضح است که این جنبش ها – مانند "کمپین یک میلیون امضا"- به دلیل فقدان پای گاه و خاست گاه طبقاتی منسجم و یک پارچه و لاجرم حرکت ژلاتینی و پاندولیستی میان طبقات دارا و ندار به سرعت مضمحل می شوند
من هیچ جنبش قوی سوسیالیستی نیز در ایران نمیبینم. ممکن است به دلیل عدم توجه به خواسته های دموکراتیک مردم، جنبش سوسیالیستی به اندازه جنبش فمینیستی نزار وناتوان است
پ.واضح است که پایه ی مطالبات زنان ایران با زنان عربستان و فرانسه متفاوت است. اما اگر بپذیریم که در جامعه ی سرمایه داری مساله ی اصلی استثمار و تبدیل نیروی کار به کالا است آن گاه فهم این نکته ی ساده چندان دشوار نخواهد بود که تحقق هر گونه برابری واقعی میان زن و مرد و استقرار حداکثر آزادی های اجتماعی مستلزم الغای مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و لغو کار مزدوری است.عجیب است که فمینیست های چپ و راست موضوعی به این ساده گی را درک نمی کنند
این نیز جای تعجب است که سوسیالیستهایی مانند شمادرک نمیکنند که که در صورتی که آزادی زنان مقدمتا به دست نیامده باشد سوسیالیسم امکان پذیر نیست . علاوه بر این، از بین بردن مالکیت خصوصی و کار مزدی به معنای ظهور سوسیالیسم نیست .
شما جگونه میتوانید از نابودی بهره کشی سخن بگویید وقتیکه حاصل دسثرنج زنان صرف ودکای شوهران به اصطلاح کارگر همان زنان میشود که حتی دیناری ابزار تولید را صاحب نیستند و به هیچکس هم مزد نمیدهند
.. در واقع تفاوت چندانی میان استثمار زن برقع پوش افغانی و ایرانی و آمریکایی نیست. کما
این که تفاوت زیادی نیز میان شیوه ی نهایی آزادی زن افغانی، از زنجیر حمید کرزای و آزادی زن ایتالیایی از گرداب سرمایه داری باند برلوسکونی (و کلاً بورژوازی آن کشور) نیست
بنابراین ، به نظر می رسد که چندان تفاوتی نمیکند که دختر خود شما در ایتالیا یا افغانستان بزرگ شود ... چرا به افغانستان مهاجرت نمی کنید ... بسیار ارزان تر است.
ایده بانوی بلشویک شما منجر به باتلاقی شد که در حال حاضر ولادیمیر پوتین شاه ماهی آن است و مارکسیست های واقعی چوب انرا میخورند
٣٨۹۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱٣۹۰       

    از : شیوا محبوبی

عنوان : پس از صد سال
سلام
به استناد مقالات محمد قراگوزلو جنبش کارگری در ایران صد سال سابقه دارد اما کو آزادی زنان؟ اگر رضا شاه کشف حجاب کرد اگر آتاتورک جامعه ترکیه را سکولار کرد کارگران ایرانی هنوز اندر خم یک کوچه اند. من اعتقادم اینه که باید از طریق یک دولت سکولار غربی زنان را آزا کرد و جامعه را به دموکراسی رساند.
مقالات آقای قراگوزلو البته خیلی تئوریک هستند و فقط برای درس در دانشگاه مفید هستند. جامعه خون دیگری دارد.
٣٨۹۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱٣۹۰       

    از : نگار ستوده

عنوان : چرا تقابل
من یک فمینیست چپ هستم و باور دارم که سوسیالیسم جنبش زنان آزادیخواه است و فمینیسم هیچ اختلاف نظری و تضادی با سوسیالیسم ندارد. بسیراری از بخش های مقالات محمد قراگوزلو واقعا روشنفکرانه است و فقط به درد گپ زدن در کافه های مونت کارلو می خورد. من که خیلی نفهمیدم که یافت باوران یعنی چه و اصلا آدمی بنام ژیل دلوز را نمی شناسن و از پست مدرنیسم خوشم نمی آید. شما که برای طبقه کارگر می نویسید لطف کنید و به ما منت گزارید و کمی ساده بنویسید تا ما بتوانیم جواب شما را در حد توان مان بدهیم. در ضمن این به این معنی نیست که زنان کارگر بی سوادند. نخیر جانم. من تا نزدیک لیسانس ادبیات درس خوانده ام و به دلیل فقر مالی از ادامه تحصیل محروم مانده ام. و باز هم در ضمن به مقالات و کتاب های شما آن جا که درباره فروغ فرخزاد مینویسید خیلی علاقه دارم اما با این نظر ضد فمینیستی شما به شدت مخالفم.
٣٨۹۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱٣۹۰       

    از : بنفشه ح

عنوان : از آرمان گرائی تا واقعیت
واقعیت این است که دوست عزیز من آقای قراگوزلو بجای اینکه با گذشت زمان واقع بین شده باشند درست برعکس. ایشان گویا دارند بار دیگر به سال های دوران نوجوانی خود باز میگردند و مانند حمید اشرف فکر می کنند و زن ایده ال ایشان لابد همان مرضیه اسکویی است.برخلاف جهت تاریخ حرکت کردن برخلاف مشی نویسنده ای است که همیشه خود را در دفاع از حقیقت موجه ترین محقق تاریخ و سیاست این کهن بوم و بر نشان داده است.
محمد قراگوزلو!
تو حتما می دانی که کارزار کمپین با همین خواست های به قول خودت تقلیل گرایانه و مینی مالیستی به جای مطلوبی نرسید و زنان ما با وجود تحمل هزینه های فراوان نتوانستند حق طلاق را در قانون خانواده بگنجانند. بسیار خوب در چنین شرایطی تو عزیزم چه بالا چه بلند پرواز می کنی.
بارها این نکات را به تو گفته ام و بسیار بعید می دانم که دیگر تاثیری داشته باشد.
٣٨۹۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱٣۹۰       

    از : هلاله میم

عنوان : به مارال عزیز
درود برتو
البته در کشورهای سرمایه داری غرب زنان نسبت به کشورهای ارتجاعی و اسلامی از آزادی پوشش و ازدواج و طلاق و مشابه اینها بهرهمندند و لی در ایران تحت حکومت سرمایه داری اسلامی همین میزان نیز قابل دسترسی نیست. آیا شما ترجیح می دهید که به آزادی تمام و کمال سوسالیستی برسید یا به همین حد از آزادی های حداقل جنسی که در غرب و حتا کره شمالی نیز حاکم است بسنده کرده اید.؟ به گمان من شما منظور دقیق محمد قراگوزلو را نگرفته اید.
وقتی که سوسیالیست ها معیار آزادی جامعه را در آزادی زنان تعریف می کنند نباید دیگر حرفی از لچک و چادر مانده باشد. ما حتا با قانون منع برقع در فرانسه هم مواقیم.
٣٨۹۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱٣۹۰       

    از : مارال

عنوان : لطفا ً بیش از این شر مرسانید
جناب قراگوزلو شاید شما نخواهی ولی ما یادمان هست که همین احزاب و سازمانهای طرفدار اقشار و طبقات فرودست بودند که این لچک را سر ما کردند. همانها که در مرامشان دمکراسی چیز مذموم و بورژوایی بود.
آخر قربان تصدقت، با ما نه، با خودتان صادق باشید و از خودتان بپرسید: اینهمه حقوقی که زنان در سطح جهان کسب نموده اند آیا همگی از تجلیات دمکراسی نیست که دست بر قضا همگی هم در همین جوامع سرمایه داری بوده و هست. آیا در هیچکدام از این کشورها مبارزات طبقاتی توقف کرده و یا اینکه پرولتاریا!؟ آمده در قدرت و طبقات را از بین برده؟ که زنان در یک برابر حقوقی نسبی با مردان قرار دارند.
قربانت، دست از سر زنها بردار و بیش از این شر مرسان.
٣٨٨۹۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست